دختري با انگشتر گلوله
خبرگزاري بين المللي زنان : تصوير امروز از زن فلسطيني، با ضجههاي مدام بر پيكر بيجان عزيزان يا اسيرانش درآميخته است، اما دهه 70 ميلادي تك تصوير سياه و سفيد از دختري با كلاشنيكفي در دستانش، نماد زنان سرزمين مقدس اديان، فلسطين بود. نام آن دختر را همه ميدانستند: «ليلا خالد».
ليلا در نهم آوريل 1944 در حيفا متولد شد. چهار سال از تولدش گذشته بود كه با سربرآوردن اسراييل از ميان فلسطين، مانند بسياري از هموطنانش آواره شد، به همراه مادرش به لبنان پناه برد و در اردوگاه آوارگان بزرگ شد. 15 ساله بود كه مبارزات مسلحانه را آغاز كرد تا با بازگشت به وطنش دوشادوش مردها بجنگد. پس از جنگ شش روزه 1967 اعراب با اسراييل و شكست ارتشهاي عربي، سازمان چپگراي «جبهه خلق براي فلسطين (PFLP)» كه مشي چريكي داشته و به رهبري «جرج حبش» و با هدف آزادي فلسطين از سيطره اسراييل تشكيل شد. ليلا به اين گروه پيوست و دو سال طول كشيد تا نامش را براي هميشه در تاريخ جاودانه كند.
۲۹ آگوست ۱۹۶۹ ليلا خالد و گروهي از يارانش هواپيماي بويينگ 707 پرواز 840 شركت هوايي TWA در مسير رم به آتن را كه تصور ميكردند حامل «اسحاق رابين»، سفير وقت اسراييل در آمريكاست، ربودند. در ميانه مسير ليلا دستور داد، هواپيما از فراز شهر زادگاهش حيفا عبور كند، شهري كه او هيچگاه اجازه نداشت به آنجا بازگردد. آنها هواپيما را در دمشق نشاندند و بدون آنكه به هيچ يك از مسافران آسيبي برسد، گروگانها را آزاد كردند. ليلا پس از اين عمليات براي ناشناخته ماندن هويتش شش جراحي پلاستيك روي صورتش انجام داد.
سال بعد ليلا خالد به همراه «پاتريك آرگولو» نيكاراگوئهاي در يك هواپيماربايي ديگر شركت كرد. در اين عمليات قرار بود به طور همزمان چهار هواپيما ربوده شوند تا با تحت فشار قراردادن رژيم اسراييل، زندانيان دربند فلسطيني را آزاد كند. دشوارترين مرحله عمليات يعني ربودن هواپيماي شركت اسراييلي «ال عال» در مسير آمستردام به نيويورك برعهده ليلا قرار گرفت. اما با كشتهشدن پاتريك، به دست گارد محافظ هواپيما، اين عمليات نافرجام ماند و خلبان، هواپيما را به سمت فرودگاه هيثرو در لندن هدايت كرد. ليلا دستگير و به پليس لندن تحويل داده شد. او سالها بعد در مصاحبهاي گفت كه از طرف جبهه آزاديبخش فلسطين، به آنها دستور داده شده بود كه از نارنجكها تنها براي ترساندن استفاده كنند و به هيچ مسافري آسيب نرسانند. سه هواپيماي ديگر با موفقيت ربوده شدند. يكي از آنها پس از آزادكردن تمامي مسافران در فرودگاه قاهره منفجر شد و دو هواپيماي ديگر به صحرايي دورافتاده در اردن برده شدند. در اين مرحله، حادثهاي رخ داد كه نشانگر علاقه مردم عرب به ليلا خالد بود.
زماني كه دو هواپيماي ربودهشده در صحرايي در اردن به زمين نشسته بودند، ناگهان برج مراقبت فرودگاه امان، پايتخت اردن اعلام كرد هواپيمايي انگليسي در مسير بحرين - بيروت ربوده شده و درخواست فرود در كنار دو هواپيماي ديگر را دارد. كسي نميدانست جريان چيست، حتي هواپيماربايان از اين اتفاق بيخبر بودند. جريان اينگونه بود كه كارگري فلسطيني كه در بحرين كار ميكرد، با شنيدن خبر دستگيري ليلا، به تنهايي هواپيماي پنجم را ميربايد و به اين ترتيب در قبال آزادي مسافران هواپيماي ربودهشده، آزادي ليلا خالد را درخواست ميكند. 28 روز بعد ليلا خالد با يك زنداني نه چندان پراهميت غربي مبادله شد.
سال بعد از آن، جبهه آزاديبخش فلسطين، هواپيماربايي را به عنوان يك تاكتيك از دستور كار خارج كرده و ليلا خالد و ساير همرزمانش راه سياستورزي را براي آزادي سرزمينشان ادامه دادند. او اولين فرمانده زن جنبش آزاديبخش فلسطين (ساف) شد و بعدها به مرور، فعاليتهاي سياسياش را گسترش داد تا امروز كه به صورت همزمان عضويت پارلمان فلسطين، مجمع عالي فلسطين، كميته مركزي جبهه آزاديبخش فلسطين و شوراي اداري اتحاديه سراسري زنان فلسطيني را بر عهده دارد. او پس از يك ازدواج ناموفق، با «فياض رشيد هلال» كه او هم زندانهاي اسراييل را تجربه كرده بود، ازدواج كرد و اكنون در آستانه 70سالگي با همسر و دو پسرش در اردن زندگي ميكند. تصوير سياه و سفيد او هنوز نماد زنان مبارز فلسطيني است. تصوير دختري كه آن روز در دست راستش انگشتري به چشم ميخورد. انگشتري كه حلقهاش ضامن نارنجك بود و نگينش گلولهاي طلايي رنگ.
ليلا در نهم آوريل 1944 در حيفا متولد شد. چهار سال از تولدش گذشته بود كه با سربرآوردن اسراييل از ميان فلسطين، مانند بسياري از هموطنانش آواره شد، به همراه مادرش به لبنان پناه برد و در اردوگاه آوارگان بزرگ شد. 15 ساله بود كه مبارزات مسلحانه را آغاز كرد تا با بازگشت به وطنش دوشادوش مردها بجنگد. پس از جنگ شش روزه 1967 اعراب با اسراييل و شكست ارتشهاي عربي، سازمان چپگراي «جبهه خلق براي فلسطين (PFLP)» كه مشي چريكي داشته و به رهبري «جرج حبش» و با هدف آزادي فلسطين از سيطره اسراييل تشكيل شد. ليلا به اين گروه پيوست و دو سال طول كشيد تا نامش را براي هميشه در تاريخ جاودانه كند.
۲۹ آگوست ۱۹۶۹ ليلا خالد و گروهي از يارانش هواپيماي بويينگ 707 پرواز 840 شركت هوايي TWA در مسير رم به آتن را كه تصور ميكردند حامل «اسحاق رابين»، سفير وقت اسراييل در آمريكاست، ربودند. در ميانه مسير ليلا دستور داد، هواپيما از فراز شهر زادگاهش حيفا عبور كند، شهري كه او هيچگاه اجازه نداشت به آنجا بازگردد. آنها هواپيما را در دمشق نشاندند و بدون آنكه به هيچ يك از مسافران آسيبي برسد، گروگانها را آزاد كردند. ليلا پس از اين عمليات براي ناشناخته ماندن هويتش شش جراحي پلاستيك روي صورتش انجام داد.
سال بعد ليلا خالد به همراه «پاتريك آرگولو» نيكاراگوئهاي در يك هواپيماربايي ديگر شركت كرد. در اين عمليات قرار بود به طور همزمان چهار هواپيما ربوده شوند تا با تحت فشار قراردادن رژيم اسراييل، زندانيان دربند فلسطيني را آزاد كند. دشوارترين مرحله عمليات يعني ربودن هواپيماي شركت اسراييلي «ال عال» در مسير آمستردام به نيويورك برعهده ليلا قرار گرفت. اما با كشتهشدن پاتريك، به دست گارد محافظ هواپيما، اين عمليات نافرجام ماند و خلبان، هواپيما را به سمت فرودگاه هيثرو در لندن هدايت كرد. ليلا دستگير و به پليس لندن تحويل داده شد. او سالها بعد در مصاحبهاي گفت كه از طرف جبهه آزاديبخش فلسطين، به آنها دستور داده شده بود كه از نارنجكها تنها براي ترساندن استفاده كنند و به هيچ مسافري آسيب نرسانند. سه هواپيماي ديگر با موفقيت ربوده شدند. يكي از آنها پس از آزادكردن تمامي مسافران در فرودگاه قاهره منفجر شد و دو هواپيماي ديگر به صحرايي دورافتاده در اردن برده شدند. در اين مرحله، حادثهاي رخ داد كه نشانگر علاقه مردم عرب به ليلا خالد بود.
زماني كه دو هواپيماي ربودهشده در صحرايي در اردن به زمين نشسته بودند، ناگهان برج مراقبت فرودگاه امان، پايتخت اردن اعلام كرد هواپيمايي انگليسي در مسير بحرين - بيروت ربوده شده و درخواست فرود در كنار دو هواپيماي ديگر را دارد. كسي نميدانست جريان چيست، حتي هواپيماربايان از اين اتفاق بيخبر بودند. جريان اينگونه بود كه كارگري فلسطيني كه در بحرين كار ميكرد، با شنيدن خبر دستگيري ليلا، به تنهايي هواپيماي پنجم را ميربايد و به اين ترتيب در قبال آزادي مسافران هواپيماي ربودهشده، آزادي ليلا خالد را درخواست ميكند. 28 روز بعد ليلا خالد با يك زنداني نه چندان پراهميت غربي مبادله شد.
سال بعد از آن، جبهه آزاديبخش فلسطين، هواپيماربايي را به عنوان يك تاكتيك از دستور كار خارج كرده و ليلا خالد و ساير همرزمانش راه سياستورزي را براي آزادي سرزمينشان ادامه دادند. او اولين فرمانده زن جنبش آزاديبخش فلسطين (ساف) شد و بعدها به مرور، فعاليتهاي سياسياش را گسترش داد تا امروز كه به صورت همزمان عضويت پارلمان فلسطين، مجمع عالي فلسطين، كميته مركزي جبهه آزاديبخش فلسطين و شوراي اداري اتحاديه سراسري زنان فلسطيني را بر عهده دارد. او پس از يك ازدواج ناموفق، با «فياض رشيد هلال» كه او هم زندانهاي اسراييل را تجربه كرده بود، ازدواج كرد و اكنون در آستانه 70سالگي با همسر و دو پسرش در اردن زندگي ميكند. تصوير سياه و سفيد او هنوز نماد زنان مبارز فلسطيني است. تصوير دختري كه آن روز در دست راستش انگشتري به چشم ميخورد. انگشتري كه حلقهاش ضامن نارنجك بود و نگينش گلولهاي طلايي رنگ.
ارسال نظر