سیمکارت خواستگارم را قرض گرفتم و ماجرا لو رفت

خراسان نوشت: وی گفت: تحصیلات پیش دانشگاهی را به پایان رسانده بودم که حدود سه ماه قبل به دیدار یکی از هم کلاسی هایم رفتم. من و شهربانو از اول دبیرستان با یکدیگر دوست بودیم اما آن روز پسر جوانی را در خانه آن ها دیدم که شهربانو آن جوان را برادرناتنی خودش معرفی کرد و گفت برادر ناتنی اش برای یافتن شغلی مناسب از مدت ها قبل خارج از کشور رفته بود. وقتی شهربانو با تعجب من روبه رو شد چرا که در طول چند سال گذشته این اولین باری بود که برادرش را می دیدم، ادامه داد به دلیل این که من و آرمان ناتنی هستیم و به خاطر برخی اختلافات خانوادگی او کمتر به منزل ما می آمد.
خلاصه آن روز مادر شهربانو به نوعی ماجرای خواستگاری را پیش کشید و سپس با مادرم تماس گرفت تا قرار خواستگاری را بگذارد. مادرم نیز که ازدواج ناموفقی داشت و از پدرم طلاق گرفته بود خیلی احتیاط می کرد تا من انتخاب درستی داشته باشم و خودم برای آینده ام تصمیم بگیرم.
با وجود این در همان جلسه اول خواستگاری صحبت هایمان گل کرد و احساس کردم من و آرمان وجوه مشترک زیادی داریم و خواسته های هردو نفرمان یکی است. ماه محرم نزدیک بود و قرار شد مراسم عقدکنان را بعد از پایان محرم و صفر برگزار کنیم تا حرمت این دو ماه عزاداری حفظ شود. از سوی دیگر این زمان فرصتی برای آشنایی بیشتر بود. مادرم اجازه داد به صورت تلفنی با آرمان در ارتباط باشم و گاهی نیز به همراه مادرم و آرمان بیرون می رفتیم ولی او مدام در مکالمات تلفنی از یأس و ناامیدی سخن می گفت و به این که سه بار دست به خودکشی زده است، افتخار می کرد.
از طرف دیگر وقتی بیرون می رفتیم به تماس های تلفنی اش جواب نمی داد و با به صدادرآمدن زنگ تلفن، رنگ از چهره اش می پرید. دیگر خیلی به حرکات و رفتارهایش مشکوک شده بودم تا این که روزی به بهانه ای سیم کارتش را امانت گرفتم. آن روز با دیدن پیام عاشقانه یک دختر در تلگرامش دنیا روی سرم خراب شد. باورم نمی شد او با کس دیگری ارتباط داشته باشد. به همین دلیل خودم را به جای آرمان جا زدم و با آن دختر ارتباط برقرار کردم. آن جا بود که فهمیدم حتی در این مدت خواستگاری از من با آن دختر هم ارتباط دارد.
این گونه بود که با «سحر» تماس گرفتم و همه ماجرای خواستگاری آرمان را برایش توضیح دادم او نیز گفت: آرمان با وعده ازدواج با او ارتباط برقرار کرده است به همین دلیل هر دو نفر تصمیم گرفتیم تا پیامک هایی را که آرمان برای ما می فرستد برای یکدیگر ارسال کنیم.
وقتی همه چیز برایم آشکار شد، از مادرم خواستم تا با خانواده آرمان تماس بگیرد و موضوع خواستگاری را منتفی کند. با آن که مادرم بسیار محترمانه و با عذرخواهی پاسخ منفی مرا به آن ها اعلام کرد ولی آرمان دست بردار نیست و مدام برایم ایجاد مزاحمت می کند به طوری که مزاحمت های او موجب رسوایی و آبروریزی شده است و تهدیدم می کند اگر با او ازدواج نکنم خودکشی خواهد کرد.÷

تصاویر این حیوانات دوست داشتنی روزتان را می سازد

کتکاری عجیب و غریب بر سر پرچم فلسطین در مرکز لندن!+فیلم

ریمیکس انرژی بخش «استاس تونه» ۲+ موزیک ویدیو

امروزتو با این ریمیکس باحال «ذات - استاس تونه» بساز+ موزیک ویدیو

شادی بانوان والیبالیست در لیگ برتر والیبال زنان ایران+ تصاویر

فصل برداشت چای ترش در شهرستان کارون

تصویری از عجیبترین ساحل جهان در مکسر هرمزگان

قطعه «سونات مهتاب» بتهوون با اجرای گروه پیانو گایز+موزیک ویدیو
حسینی از جدا شده پرسپولیس رونمایی کرد+عکس
۱۰ اکتشاف باورنکردنی باستان شناسی که جهان را تکان داد+ تصاویر
مانور تماشایی جنگنده های F۱۸ نیروی دریایی آمریکا روی ناو هواپیمابر آیزنهاور+ فیلم
این بازیکن ایرانی بالاتر از رونالدو، نیمار و بنزما ایستاد
فال حافظ امروز دوشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۲ با تفسیر دقیق و زیبا
«بیوه ساز»، پرنده نظامی ارتش آمریکا که بیشتر آمریکایی کشته است!+عکس
یکتا ناصر از جدایی خود از منوچهر هادی پرده برداشت+ فیلم
صادق بوقی توانست شما نتوانستید؛ پیرمرد رشتی، ساسی مانکن را محو کرد!
لحظهٔ فرود بالگرد ارتش در چهارراه سپه کرمان؛ دلیل فرود چه بود؟+ فیلم
واکنش جالب هدیه تهرانی به ویدیو رقص صادق بوقی!+ فیلم
کتکاری عجیب و غریب بر سر پرچم فلسطین در مرکز لندن!+فیلم
آغاز به کار اداره اجاره بها در تهران+ عکس
خبر فوری درباره یارانه ها؛ یارانه نقدی آذر ماه واریز شد
اولین تصاویر از قمه کشی عجیب در یکی از اتوبان های تهران!+ فیلم
شگرد جدید تکدی گری در مشهد!؛ حمل عروسک به جای نوزاد!


