از شوی سیاسی تا واقعیت امروز زنان

پارسینه: گاهی چنین تصور میشود وضعیت به شکلی پیش میرود که فقط به دنبال شوی سیاسی هستیم و بسیاری از اولویتها را که انتظار میرود روند رو به پیشرفتی در زمینههایی همچون کاهش آزار و اذیت زنان، تجاوز به عنف، اسید پاشی و اشتغال و ... داشته باشیم؛ رها ساخته ایم.
به یقین پس از یافتن پاسخ این سئوال، راهگشای کلیدی و مهمی برای پیمودن مسیر خواهیم یافت.
اخیرا بسیاری از اخبار مربوط به زنان که در خوش بینانهترین حالت برای مدتی کوتاه فضای رسانهای کشور را به خود مشغول داشته است، حضور زنان در اماکن عمومی همچون ورزشگاه هاست.
اینکه زنان در شهرها دسترسی مشابه مردان به فضاهای عمومی شهری (ورزشگاه) را داشته باشند، خواسته به حق و مبرهنی است؛ که خیلی زودتر از اینها دست یافتنی به نظر میرسید. اما زمانی که به زنان و مسائل مربوط به آنان میپردازیم، تنها قشر خاصی مد نظرمان باشد و زنان را با چالشهای ریز و درشتشان در گوشه و کنار کشور فراموش کرده و به معضلاتی که همچنان سال هاست گریبان گیر آنهاست، نپردازیم و از فرصت رسانه برای احقاق حقوقشان استفاده نکنیم، جفایی است که در حق این پیکره عظیم صورت میگیرد.
در مصادیق بی شماری که مسئله زنان به درجه اضطرار رسیده، هنوز هم در بایکوت خبری قرار داریم. گاهی چنین تصور میشود وضعیت به شکلی پیش میرود که فقط به دنبال شوی سیاسی هستیم و بسیاری از اولویتها را که انتظار میرود روند رو به پیشرفتی در زمینههایی همچون کاهش آزار و اذیت زنان، تجاوز به عنف، اسید پاشی و اشتغال و ... داشته باشیم؛ رها ساخته ایم. مسائلی که در برخی از شهرها و روستاها به دغدغه اصلی زنان تبدیل و با این وجود همچنان در پس سکوت پنهان شده است.
در این شرایط اجتماعی و در جامعهای که به نظر میآید زنان پیشاپیش طرد شده اند، عدم وجود جریانهای حمایتی و فقدان حمایتهای اجتماعی و قانونی ثمرهای جز شدت یافتن فرهنگ سکوت در میان زنان ندارد.
این روزها تعداد زیادی از مسئولان در صفحات اجتماعی شان و دیگر رسانهها به حضور زنان در اماکن عمومی مانند ورزشگاهها صحه میگذارند. شایستهتر است اکنون که رسانهها قدرتی مضاعف در انعکاس واقعیتها یافته اند، سرنوشت قوانین منع خشونت و آزار زنان، پروندههای نیمه بسته تجاوزات، وضعیت اشتغال زنان و راهبردهای جلوگیری از فقیرتر شدن آنها نیز پوشش خبری بیشتری یابد.
زنان ایرانی اولویتهای مهمی برای خود در نظر گرفته اند، اما گویی این موارد با آنچه بعضی رسانهها و مسئولان پیگیری میکنند فاصله زیادی دارد.
ورود به ورزشگاه حق آنان است، اما دغدغه آنها نیست! یا بهتر بگوییم اولویت شان نیست. این را بپذیریم اگر تاکنون زنان به جایی که شایسته آن هستند، نرسیده اند؛ هدف نداشته اند، پیکار نکرده اند، پس دست از ظاهرنگری برداریم و فارغ از هر تظاهری چه نیکوست زنان تریبونهایی بدست آورند و توانمندی هایشان را به جامعه بشناسانند و زنان لایقتر و آگاهتر تربیت کنند نه اینکه از شور جوانی آنها در حرکات شتاب زده که معمولا آتشش زود فروکش میکند استفاده شود. به راستی که مسائل اساسی حقوق زنان در پس عملکرد اشتباه برخی مدعیان روشنفکری در هالهای از فراموشی دیرینه جای خوش کرده است.
آنچه بدیهی به نظر میآید، ضروری است از تلاش زنان برای ارتقای جایگاه خود در جامعه، کسب حقوق مساوی در کسب و کار، بدست آوردن منصبهای مدیریتی، قبول آنها در جامعه به عنوان موثرترین عنصر جامعه یاد شده و قابلیتهای وجودی زنان به منصه ظهور در اجتماع گذارده شود و به دور از هر فرافکنی و جوسازی بپذیریم هنوز زنان نتوانسته اند به طور مستقل پشت یکدیگر بایستند و خواهان پذیرفته شدن خود در اجتماع باشند و همچنان وجود خویش را در جامعه مردانه باور نکرده اند. این خودباوری صرفا حضور در مجامع و سخنرانی نیست.
چنین انتظار میرفت که با طرح مسائل اساسیتر و حادتری حق خواهی خود را در پیش بگیریم و اذعان به این نکته که بی گمان مسائل اصلی تری در راه پیشرفت زنان در جامعه وجود دارد که پس از مرتفعتر شدن آنها به مسائل دیگر پرداخته شود.
تاریخ را هر چه ورق میزنیم به جایی نمیرسیم، تنها راه، همت زن ایرانی در بروز تواناییها و جسارت او در رشد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه است.
آری، دغدغه اصلی زندگی زنان ورود به ورزشگاه نیست!
* مهدیه ملک شیخی کارشناس ارشد علوم تربیتی
ارسال نظر