گوناگون

یک شباهت اقتصادی بین احمدی نژاد و محمدرضا شاه

یک شباهت اقتصادی بین احمدی نژاد و محمدرضا شاه

پارسینه: صفایی فراهانی به روزنامه شرق گقت:دوران شکوفایی اقتصاد ایران به سال‌های ۴۲ تا ۵۲ بازمی‌گردد؛ سال‌هایی که سازمان برنامه که توسط مرحوم ابتهاج از سال ۱۳۲۷ شکل گرفت، توانست با تلاش و مدیریت خاص، ارتباط نزدیکی با بانک جهانی برقرار کند و در درون خود یک تیم کارشناسی بسیار توانا به‌وجود بیاورد.

ابتهاج توانست به همه بفهماند که پول نفت برای توسعه و نه برای خرج روزانه مملکت است. با این بدنه قوی کارشناسی و روی‌کارآمدن مدیران توانمند در رأس وزارت اقتصاد و وزارت دارایی و بانک مرکزی، سازمان برنامه ایران در طول ۱۰ سال توانست رشد اقتصادی مستمر بالای ۱۱ درصدی و تورم زیر پنج درصد را تجربه کند که در دنیای آن زمان بسیار حیرت‌انگیز بود. علاوه بر این در آن سال‌ها بورژوازی ملی به معنای در اختیار قراردادن منابع به کارآفرین‌های کشور به خوبی رشد کرد.
شاه در سال ۵۳، برخلاف توصیه عموم کارشناسان اقتصادی، به‌جای همه آن‌ها تصمیم گرفت و باعث تخریب دستاور‌های گسترده اقتصادی ۱۰ ساله شد. آقای احمدی‌نژاد نیز همین کار را تکرار کرد و بی‌توجه به توصیه اهل خرد و استادان اقتصاد، خود را دانای کل فرض کرد و خود را در «هاله نور» دید! او با گنجی عظیم مواجه شد که نه خودش و نه دولتمردانش هیچ درک و احساس مسئولیتی نسبت به آن گنج نداشتند.

او به‌هیچ‌وجه به قانون، بودجه سالانه و به رعایت مقررات اعتقاد نداشت. وقتی منابع کشور دست چنین افرادی افتاد، نتیجه‌ای جز ویرانی انتظار نمی‌رفت. او بدون هیچ توجیه عقلانی بسیاری از مدیران لایق را کنار گذاشت و در کمال حیرت، سازمان برنامه و بودجه را منحل کرد؛ با چنین رویکردی، ناگهان بدنه کارشناسی مدیریت کشور تخریب شد.

رئیس دولت نهم به ردیف‌های بودجه باور نداشت، او تصور می‌کرد باید گونی پول در دست گرفت و در میان مردم پول نقد پخش کرد! کمااینکه واقعا هم همین کار را انجام داد و در سفر‌های استانی چک‌پول بین مردم توزیع می‌کرد. قرار بود هدفمندی یارانه‌ها منجر به صرفه‌جویی منابع انرژی و هزینه‌کردن درآمد حاصله برای طبقات آسیب‌پذیر و کمک به تولید شود که نه‌تن‌ها این موضوع محقق نشد بلکه معضل جدیدی به‌نام یارانه همگانی (کمیته امداد سراسری) ایجاد شد.

آن‌ها با علم مدیریت غریبه بودند. البته وضعیت مدیریت کشور پیش از او ایده‌آل نبود، زیرا در دهه نخست انقلاب بسیاری از مدیران کشور بدون آنکه درباره عملکرد آن‌ها بررسی دقیق شود، پاکسازی شدند، اما به‌هرحال جوانان انقلابی آن روزگار در اواسط دهه ۸۰ به نیرو‌های باتجربه‌ای تبدیل شده بودند که می‌توانستند برای کشور مفید باشند و در دولت هفتم و هشتم نیز بهترین بازدهی بعد از انقلاب را داشتند، اما دولت نهم، آن‌ها را کنار زد و کشور را از بدنه کارشناسی و مدیریت تهی کرد. دولت آقای احمدی‌نژاد حساب ذخیره ارزی کشور را نابود کرد.

وقتی دولت اصلاحات رفت، در حساب ذخیره ارزی بیش از ۱۵ میلیارد دلار وجود داشت و دولت‌های نهم و دهم با آن همه درآمد نفتی، نه تنها این حساب را بلکه خزانه ریالی را نیز با هزار میلیارد بدهی به دولت پس از خود تحویل دادند. با چنین عملکرد نابخردانه‌ای قطعا نخ تسبیح مدیریت پاره شده است و اتصال آن به‌راحتی انجام نمی‌شود.

ارسال نظر

  • وارونگی های32 ساله

    علت اساسی تعويق گره گشايی معضلات و بقاء مشکلات ، اصرار و القاء پيوسته و دائمی بر پذيرش و يا تحميل روش های وارونه و مخرب در جهت بهبود امور عموم مردم است به جای روش های سالم و منطقی.
    مانند نمونۀ قضاوت معکوس و کاذب فوق.
    زيرا اگر اين مدعا حقيقت و مصداق واقعی داشت ، طی 40 سال اخير بجز 8 سال آن ، 32 سال برای بهبود امور مطابق اينگونه اعتقادات و تصورات اوضاع کاملاً روبراه بوده!
    در حاليکه در عالم واقعی مردم شاهد هستند هر دو دورۀ قبل و بعد از آن هشت سال فوق الذکر، همه چيز کپی مکرر و مشابه برابر هستند و عموم مردم هميشه مشغول دغدغه های صف مواد ضروری و حقوق اوليه و معيشت و هميشه و مکرراً در همان سطح باقی نگه داشته شده و ميشوند! قطعاً هيچ شاهدی اين تلاش های نامحدود و دائمی برای فريب و القاء اخبار کاذب و ادعاهای مخرب را منطقی و انسانی قلمداد محسوب نخواهد کرد و بازهم پيوسته شاهد هرز ساختن جبران ناپذير سرمايه کشور توسط اين نوع افکار و اين جماعت و افراد هستند.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار