آشنایی با ۶ خط قدیمی هنر خوشنویسی
پارسینه: ما ایرانیها از گذشتههای دور به خوشنویسی دل داده ایم و در معماری، قالی بافی، کتابت و... با خوشنویسی در پیوندیم. هنری که سراسر زیبایی است. با شش خط قدیمیتر در خوشنویسی آشناتر میشویم.
مهر ماه برای هنر، ماه پر رونقی است. انگار فصل پاییز با آمدنش، فرش قرمز برای دیگر وادیهای هنر انداخته و هر روز اکران جدیدی از هنرهای هفت گانه در راه است. روزهای ۲۱ تا ۲۷ مهرماه، روزهای هنر خوشنویسی است. هنری که سراسر زیبایی است و در برخی سبک ها، شوریده سر و حیرانی برانگیز است.
ما ایرانیها از گذشتههای دور به خوشنویسی دل داده ایم و در معماری، قالی بافی، کتابت و... با خوشنویسی در پیوندیم. به احترام هفته خوشنویسی و روزهایی که چشم هایمان با خط خوشی آویخته بر دیوار یا نقش بسته بر گلدسته و گنبدی گره خورده، با شش خط قدیمیتر در خوشنویسی آشناتر میشویم.
کوفی؛ خطی که نقطه نداشت
خط کوفی به شهر کوفه منسوب است. هرچند به نظر میرسد این خط پیش از بنای کوفه وجود داشته و در کوفه شیوع یافته است. خطهای صاف و زاویه دار، یکی از ویژگیهای خط کوفی است که بیشتر با حرکتهای عمودی و افقی بلند و ادامه دار همراه است. هرچند در نسخههای متاخر این خط، نقطه دیده میشود، اما کوفی یکی از خطوطی است که نقطه نداشته است.
نقطههای درشت و دایره وار اغلب قرمز و گاهی سبز در این خط به ابتکار ابوالاسود دوئلی در کنار خط کوفی قرار گرفته است. به این شکل که یک نقطه در بالای حرف بهجای فتحه، یک نقطه در زیر حرف بهجای کسره، یک نقطه جلوی حرف بهجای پیش و دو نقطه روی یکدیگر بهجای تنوین به کار میرفت.
نسخ؛ شاید نسخهای از کوفی
«ابن مقله» به دلیل سخت نگاری خط کوفی، در تلاش بود تا نسخه آسان تری از این خط استخراج کند. او برای خلق نسخ، مدار خط را بر دایره و سطح گذاشت و قرآنی را به این خط نوشت. هرچند برخی معتقدند خط نسخ برای رفع کم و کاستی و تکمیل خط کوفی ساخته و پرداخته شد یا «ابن مقله» فقط این خط را به اوج رسانده و خالق آن نبوده است. احمد نیریزی یکی از نامدارترین نسخ نویسان ایرانی است که خود بانی شیوه خاصی از نسخ نویسی در ایران بود. قرن هفتم، قرن طلایی حیات نسخ به واسطه وجود یاقوت مستعصمی است.
ثلث؛ تودرتوهای خوش قامت
خط ثلث با الفبای کشیده و بلند و دایرههای به نسبت کم عمق، باز و تو در تو شناخته میشود. اگرچه این تو در تو نوشتن و سوار شدن کلمهها بر یکدیگر از خوانایی این خط کم میکند، اما از زیبایی این خط نمیتوان گذشت.
خط ثلث بی شباهت به خط محقق نیست با این تفاوت که در محقق، دور حروف بیشتر است. در ثلث حروف و کلمات، درشت، اما جمع و جورتر ازمحقق بوده و حلقهها و گرهها باز و گاهی بسته میشود. خط ثلث را به دلیل بار مذهبی نیرومندی که دارد بیشتر در کتیبهها میتوان دید. این خط با ساختاری ایستا و موقر، بیشتر در کتابت قرآن و دعا جایگاه درخشانی دارد.
محقق؛ یک دست و یکنواخت و راحت خوان
اگر به خطی برخوردید که در آن اشکال حروف یک دست، یکنواخت و البته درشت اندام اند، گمان تان را روی خط محقق بگذارید. برای یقین بیشتر هم به فاصله بین حروف توجه کنید. این خط در فاصلههای منظم و بدون در هم رفتگی نوشته میشود و گاه حروف قبلی، فضاساز حروف بعدی خود هستند. این خط را به این دلیل محقق میخوانند که با نگاهی گذرا به آن، بدون مشکل خوانده میشود.
خط ریحان مشتق از همین خط با اندازهای کوچکتر است و قرآنهای بسیاری با آن کتابت شده اند. در این خط، گاه حالتهایی از ثلث دیده میشود و گاه خط ثلث، حالتهایی از خط محقق را در برمی گیرد.
تعلیق؛ پیچیده جذاب ایرانی
تعلیق یا ترسل را میتوان اولین خط ایرانیها در خوشنویسی دانست که در سده هفتم متولد شد. عمر تعلیق به یک صد سال رسید و کم کم از رونق افتاد. این خط را که خود ترکیبی از نسخ و رقاع و یکی از پایههای خلق نستعلیق است، خواجه تاج سلمانی قانونمند کرد.
برای شناخت این خط باید به حرکات قلم دقیق شوید. دایرههای زیاد، حروف دایرهای و قابلیت ایجاد ترکیب بندیهای نو، نشانههای خط تعلیق است. این خط به دلیل همین پیچیدگیها برای کسانی که پیرِ خوشنویسی هستند، قابل استفاده است و به نظر برای روزهای کم حوصله بعد، کمی طاقت فرسا به نظر میآید.
نستعلیق؛ عروسِ خوش ترکیب خطها
خط نستعلیق در ایران شکل گرفت و ایرانیها با آن آشناترند. این خط که نشانهای از روح و فرهنگ ایرانی است، بیشتر در خوشنویسی خطوط ایرانی به کار برده میشود. نستعلیق به واسطه زیبایی و ظرافت، عروس زیباروی خطوط اسلامی است. این خط را که حاصل همنشینی دو خط نسخ و تعلیق است، «میرعلی تبریزی» قانونمند کرد و بعد این خط به اندازهای رشد یافت که در قامت رقیب برای خطوط شش گانه قدیمی ظاهر شد.
در سده هشتم هجری، نستعلیق و تغییرهایی را که خوشنویسی ایرانی مدیون آن است، میتوان متحول کنندهترین شیوه در هنر خوشنویسی ایرانی دانست. دامنههای استفاده از این خط، علاوه بر خوشنویسانی که در ایران کنونی زندگی میکردند به کشورهای آسیای میانه، افغانستان و به خصوص گورکانیان هند که دلباخته فرهنگ ایرانی بودند، کشیده شد.
قرون نهم تا یازدهم هجری را میتوان دورههای درخشان هنر خوشنویسی دانست. هنر نقاشیخط هم که از دهه ۴۰ معاصر باب شد، به نوعی بدهکار خط نستعلیق و خطهای وام گرفته از آن مانند شکسته نستعلیق است. هنری که به مدد رنگ و دست باز هنرمند در ترکیب خوشنویسی و نقاشی، آن را نه میتوان خطاطی نامید و نه نقاشی.
ما ایرانیها از گذشتههای دور به خوشنویسی دل داده ایم و در معماری، قالی بافی، کتابت و... با خوشنویسی در پیوندیم. به احترام هفته خوشنویسی و روزهایی که چشم هایمان با خط خوشی آویخته بر دیوار یا نقش بسته بر گلدسته و گنبدی گره خورده، با شش خط قدیمیتر در خوشنویسی آشناتر میشویم.
کوفی؛ خطی که نقطه نداشت
خط کوفی به شهر کوفه منسوب است. هرچند به نظر میرسد این خط پیش از بنای کوفه وجود داشته و در کوفه شیوع یافته است. خطهای صاف و زاویه دار، یکی از ویژگیهای خط کوفی است که بیشتر با حرکتهای عمودی و افقی بلند و ادامه دار همراه است. هرچند در نسخههای متاخر این خط، نقطه دیده میشود، اما کوفی یکی از خطوطی است که نقطه نداشته است.
نقطههای درشت و دایره وار اغلب قرمز و گاهی سبز در این خط به ابتکار ابوالاسود دوئلی در کنار خط کوفی قرار گرفته است. به این شکل که یک نقطه در بالای حرف بهجای فتحه، یک نقطه در زیر حرف بهجای کسره، یک نقطه جلوی حرف بهجای پیش و دو نقطه روی یکدیگر بهجای تنوین به کار میرفت.
نسخ؛ شاید نسخهای از کوفی
«ابن مقله» به دلیل سخت نگاری خط کوفی، در تلاش بود تا نسخه آسان تری از این خط استخراج کند. او برای خلق نسخ، مدار خط را بر دایره و سطح گذاشت و قرآنی را به این خط نوشت. هرچند برخی معتقدند خط نسخ برای رفع کم و کاستی و تکمیل خط کوفی ساخته و پرداخته شد یا «ابن مقله» فقط این خط را به اوج رسانده و خالق آن نبوده است. احمد نیریزی یکی از نامدارترین نسخ نویسان ایرانی است که خود بانی شیوه خاصی از نسخ نویسی در ایران بود. قرن هفتم، قرن طلایی حیات نسخ به واسطه وجود یاقوت مستعصمی است.
ثلث؛ تودرتوهای خوش قامت
خط ثلث با الفبای کشیده و بلند و دایرههای به نسبت کم عمق، باز و تو در تو شناخته میشود. اگرچه این تو در تو نوشتن و سوار شدن کلمهها بر یکدیگر از خوانایی این خط کم میکند، اما از زیبایی این خط نمیتوان گذشت.
خط ثلث بی شباهت به خط محقق نیست با این تفاوت که در محقق، دور حروف بیشتر است. در ثلث حروف و کلمات، درشت، اما جمع و جورتر ازمحقق بوده و حلقهها و گرهها باز و گاهی بسته میشود. خط ثلث را به دلیل بار مذهبی نیرومندی که دارد بیشتر در کتیبهها میتوان دید. این خط با ساختاری ایستا و موقر، بیشتر در کتابت قرآن و دعا جایگاه درخشانی دارد.
محقق؛ یک دست و یکنواخت و راحت خوان
اگر به خطی برخوردید که در آن اشکال حروف یک دست، یکنواخت و البته درشت اندام اند، گمان تان را روی خط محقق بگذارید. برای یقین بیشتر هم به فاصله بین حروف توجه کنید. این خط در فاصلههای منظم و بدون در هم رفتگی نوشته میشود و گاه حروف قبلی، فضاساز حروف بعدی خود هستند. این خط را به این دلیل محقق میخوانند که با نگاهی گذرا به آن، بدون مشکل خوانده میشود.
خط ریحان مشتق از همین خط با اندازهای کوچکتر است و قرآنهای بسیاری با آن کتابت شده اند. در این خط، گاه حالتهایی از ثلث دیده میشود و گاه خط ثلث، حالتهایی از خط محقق را در برمی گیرد.
تعلیق؛ پیچیده جذاب ایرانی
تعلیق یا ترسل را میتوان اولین خط ایرانیها در خوشنویسی دانست که در سده هفتم متولد شد. عمر تعلیق به یک صد سال رسید و کم کم از رونق افتاد. این خط را که خود ترکیبی از نسخ و رقاع و یکی از پایههای خلق نستعلیق است، خواجه تاج سلمانی قانونمند کرد.
برای شناخت این خط باید به حرکات قلم دقیق شوید. دایرههای زیاد، حروف دایرهای و قابلیت ایجاد ترکیب بندیهای نو، نشانههای خط تعلیق است. این خط به دلیل همین پیچیدگیها برای کسانی که پیرِ خوشنویسی هستند، قابل استفاده است و به نظر برای روزهای کم حوصله بعد، کمی طاقت فرسا به نظر میآید.
نستعلیق؛ عروسِ خوش ترکیب خطها
خط نستعلیق در ایران شکل گرفت و ایرانیها با آن آشناترند. این خط که نشانهای از روح و فرهنگ ایرانی است، بیشتر در خوشنویسی خطوط ایرانی به کار برده میشود. نستعلیق به واسطه زیبایی و ظرافت، عروس زیباروی خطوط اسلامی است. این خط را که حاصل همنشینی دو خط نسخ و تعلیق است، «میرعلی تبریزی» قانونمند کرد و بعد این خط به اندازهای رشد یافت که در قامت رقیب برای خطوط شش گانه قدیمی ظاهر شد.
در سده هشتم هجری، نستعلیق و تغییرهایی را که خوشنویسی ایرانی مدیون آن است، میتوان متحول کنندهترین شیوه در هنر خوشنویسی ایرانی دانست. دامنههای استفاده از این خط، علاوه بر خوشنویسانی که در ایران کنونی زندگی میکردند به کشورهای آسیای میانه، افغانستان و به خصوص گورکانیان هند که دلباخته فرهنگ ایرانی بودند، کشیده شد.
قرون نهم تا یازدهم هجری را میتوان دورههای درخشان هنر خوشنویسی دانست. هنر نقاشیخط هم که از دهه ۴۰ معاصر باب شد، به نوعی بدهکار خط نستعلیق و خطهای وام گرفته از آن مانند شکسته نستعلیق است. هنری که به مدد رنگ و دست باز هنرمند در ترکیب خوشنویسی و نقاشی، آن را نه میتوان خطاطی نامید و نه نقاشی.
منبع: روزنامه خراسان
ارسال نظر