افول «مانشافت» تراژدی ناآشنا!

تیم ملی فوتبال آلمان که پیش از آغاز جام جهانی به عنوان مدافع عنوان قهرمانی شانس بالایی برای تکرار موفقیت داشت، دچار سندرم ناکامی تیم قهرمان شد و نتوانست حتی از دور گروهی خود صعود کند و با فقط یک پیروزی مقابل سوئد و دو شکست از گردونه رقابت‌ها کنار رفت. ناکامی ژرمن‌ها اما به همین‌جا خلاصه نشد و تیمی که جام کنفدراسیون‌ها را با ترکیب زیر 23ساله‌هایش به‌راحتی برده بود، حالا در لیگ ملت‌های اروپا هم با یک تساوی و یک شکست سنگین 3 بر صفر مقابل هلند آغاز کرده و انتقادات به سرمربی قهرمان به اوج خود رسیده است.

ایراد کار کجاست؟ تغییر نسل اجباری یا خداحافظی با تفکری قدیمی؟
تصور این بود که ژرمن‌ها می‌توانند موفقیت را تکرار کنند اما بزرگ‌ترین اشتباه یواخیم لوو درس‌نگرفتن از حذف قهرمانان ادوار گذشته جام جهانی بود. لوو که با ترکیب زیر 23ساله‌ها قهرمانی در جام کنفدراسیون‌ها را به ارمغان آورد، به یکباره در جام جهانی روسیه دست به تغییر اساسی در ترکیب تیمش زد و باز هم بازیکنان حاضر در جام جهانی برزیل را به عنوان 11 مرد اصلی به میدان فرستاد. همین امر باعث شد تا انگیزه بازیکنان قهرمان، اشباع شده و نتوانند آن‌طور که باید عملکرد قابل‌قبول را از خود به نمایش بگذارند. تیمو ورنر، مهاجم 20ساله لایپزیش، نتوانست عملکرد قابل قبولی را در پست 9 تیم ملی داشته باشد؛ به این دلیل که خط هافبک کند آلمان از جمله اوزیل توانایی رهبری خط میانی را نداشتند. لازم به توضیح است که تیم ملی آلمان پیش از آغاز جام جهانی به دلیل تبلیغات سیاسی- انتخاباتی اوزیل و گوندوغان برای اردوغان وارد حاشیه عجیبی شد که بسیاری از بزرگان این کشور خواستار خط‌زدن این دو بازیکن از اردوی تیم ملی شدند چراکه معتقد بودند جو تیم ملی نباید اسیر مسائل سیاسی کشور دیگری شود اما لوو پای بازیکن محبوبش ایستاد تا با ضعیف‌ترین نمایش ممکن، خط هافبک تیم ملی از کار بیفتد. مشکل بزرگی که یواخیم لوو با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند، بالارفتن میانگین سنی تیم ملی آلمان است که البته باید هرچه سریع‌تر تغییر نسلی مانند آنچه در جام جهانی 2006 رخ داد، تکرار شود. متس هوملز، بواتنگ، گومز، نویر، تونی کروس و خدیرا بازماندگان جام جهانی 2014 هستند که طبق گفته بالاک، این نسل دیگر کارایی تکرار موفقیت را ندارند و نمی‌توانند آلمان را بار دیگر به موفقیت برسانند. تیم ملی آلمان برای یک آغاز جدید، به یک یوآخیم لووی جدید نیاز دارد؛ یا با رفتنش یا با تغییرات بنیادی در تفکرات تاکتیکی خود!