چرا باید زود ازدواج کنیم؟

پارسینه: ازدواج، یک سنت اسلامی است و در اسلام، تأکید فراوانی نسبت به آن شده است تا جایی که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «ازدواج روش و سنت من است و هر کس از آن روی گردان شود، از من نیست».
با این که با این کار، جوانی خود را خراب کرده ایم و نتوانسته ایم از زندگی و دوران جوانی خود به نحو احسن استفاده کنیم؟
ازدواج، یک سنت اسلامی است و در اسلام، تأکید فراوانی نسبت به آن شده است تا جایی که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «ازدواج روش و سنت من است و هر کس از آن روی گردان شود، از من نیست».
علاوه بر این، مطابق آیه ۲۱ سوره روم، ازدواج مایه آرامش جان و روان آدمی است و راه رشد و کمال معنوی وی را هموار میکند. در روایات فراوانی آمده است: ازدواج کنید تا نیمی از ایمانتان کامل شود؛ خواب شخص متأهل، برتر از عبادت شخص مجرد است؛ یک نماز متأهل، برتر از هفتاد نماز مجرد است.
این روایات، نشان دهنده تأثیر ازدواج در رشد و تکامل معنوی انسان است.
در روان شناسی نیز ثابت شده است که ازدواج، چون موجب عشق ورزیدن است، در ارضای نیاز روانی انسان به محبت و مورد علاقه قرار گرفتن، موءثر است و در نتیجه، تکامل و شکوفایی نیروهای درونی او را به دنبال دارد.
همچنین ازدواج از این جهت که تنها راه صحیح و بی عارضه برای ارضای غریزه جنسی است، از افراط یا تفریط در ارضای این غریزه جلوگیری میکند و تعادل روانی را در فرد حفظ مینماید.
به هر حال، تأخیر در ازدواج، معایب فراوانی دارد؛ گرچه ممکن است از جهاتی برای افراد خاصی محاسنی هم داشته باشد. معایب تأخیر در ازدواج، محروم شدن از فواید فراوان فردی، اجتماعی و دینی ازدواج است که ما به بعضی از این فواید اشاره کردیم. علاوه بر این، جوان مجرد، بیشتر در معرض فساد و انحراف اخلاقی است. به همین جهت، در احادیث آمده است: «اکثر جهنمیان، افراد غیر متأهلند».
با این حال، توجهتان را به نکات زیر جلب میکنیم:
۱. انسان، دارای مجموعهای از نیازها و غرایز است که عدم ارضا و یا نقص در ارضای هر کدام از آنها، ایجاد تزلزل در شخصیت را موجب میگردد. یکی از نیرومندترین غرایز انسان، غریزه جنسی است که بر اثر ازدواج، تأمین آن، در مسیر طبیعی و فطری خود قرار میگیرد. ازدواج، زن و مرد را از گناه مصون میدارد و تنها وسیله طبیعی، مشروع و معقول ارضای این غریزه است. ضرورت تأمین نیاز جنسی، تنها از بعد مادی و جسمانی نباید مطرح باشد؛ بلکه در نتیجه تأمین این نیاز جسمانی، فرد از لحاظ روانی، ذهنی و اخلاقی به آرامش میرسد.
۲. نیاز به آرامش، در سرشت آدمی ریشه دارد و مهمترین و اولین انگیزه ازدواج، رسیدن به همین آرامش است. در سوره روم، آیه ۲۱، در تشریح فلسفه ازدواج به این نکته مهم، چنین اشاره شده است: «و من آیاته اَن خلق لکم من انفسکم ازواجا لتَسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة انّ فی ذلک لایات لقوم یتفکرون؛ یکی از نشانههای الهی این است که برای شما همسرانی از جنس خودتان آفرید تا با آنها انس بگیرید و در کنار آنها آرامش بیابید و بین شما دوستی و مهربانی قرار داد که این امر، از نشانههای الهی برای دقت بیشتر اهل تفکر است». بنابراین، ازدواج، تنها به منظور ارضای نیازهای جنسی نیست و روابط زن و شوهر از مرحله کام جویی و لذت جنسی فراتر است و عاملی برای رهایی از تنهایی، محملی برای بیان و تسکین خاطر، ارائه دوستی، صمیمیت، مهر و محبت و در مجموع، وسیلهای برای آرامش، آسایش و تکامل انسان است.
۳. هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست؛ به همین جهت، انسان همواره در جهت جبران نقص و کمبود خویش تلاش میکند. دختران و پسران جوان، پس از دوران بلوغ و جوانی، ضمن این که در صدد رسیدن به استقلال فکری هستند، برای جبران نواقص و تأمین نیازهای خود به سوی ازدواج سوق پیدا میکنند و با گزینش همسر شایسته، عوامل رشد و کمال خویش را فراهم میکنند. آنان با تشکیل خانواده، احساس مسئولیت میکنند؛ استقلال مییابند؛ زندگی خویش را هدفدار میکنند و از ثمرات کار و تلاش خود، در خانواده نوبنیاد خویش بهره میگیرند و به طور کلی، احساس هویت کرده، هویت اجتماعی خود را مییابند.
بنابراین، ازدواج، علاوه بر این که پاسخی مناسب به یکی از نیازهای تکوینی به ودیعه گذاشته شده در نهاد و سرشت انسان است و عدم تأمین صحیح آن، یک نوع مبارزه غلط و ناصحیح با سرشت خود است، باعث تسکین و تکمیل انسان است؛ پس عدم ارضای صحیح و به موقع این نیاز فطری و درونی، ضررهای جبران ناپذیری را بر روان فرد و روابط او با اجتماع، وارد میسازد. ازدواج، فرد را از حالت خودمداری، اضطراب و احساس سلطه بر اشیا و اشخاص، رها میکند و موجب بقای سلامت روان و تن و دوری از بسیاری بیماریهای جسمانی، روانی و انحرافات اجتماعی میشود و به همین دلیل، ائمه اطهار علیهم السلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، به مسئله ازدواج اهمیت داده اند.
به طور کلی، ازدواج، یک قانون فطری است و در هیچ آیینی حکمی بر خلاف این قانون فطری، تشریع نشده است؛ بنابراین، نه در آیین اسلام و نه در هیچ آیین دیگری، ترک ازدواج، کار خوبی نبوده است و اسلام که در مسیر نظام کلی آفرینش گام برمی دارد، در این زمینه تعبیرات جالب و موءثری دارد.
رسول اکرم صلی الله علیه وآله میفرماید: «کسی که همسر اختیار کند، نیمی از دین خود را محفوظ داشته، باید مراقب نیم دیگر آن باشد».۱
علت این که اسلام ازدواج کردن را به منزله به دست آوردن نصف ایمان معرفی میکند، به خاطر این است که غریزه جنسی، نیرومندترین و سرکشترین غرائز انسانی است و به تنهایی، با دیگر غرائز، برابری میکند و انحراف از آن، نیمی از دین و ایمان انسان را به خطر خواهد انداخت؛ و الاّ خود ازدواج، در اصل، یک عمل مستحب موءکد است و وجوبش زمانی است که انسان با ترک آن به گناه، زحمت و مشقت بیفتد. از این رو، مجرد ماندن جایز است؛ اما بروز شخصیت اجتماعی، مذهبی و پیشرفت دنیوی و اخروی انسان، به وسیله ازدواج میسر است؛ چون اساس شخصیت اجتماعی و مذهبی هر شخص تا حدودی به ازدواج وی بستگی دارد و بدون ازدواج، کمتر کسی میتواند در جامعه، شخصیتی مطلوب و مورد توجه و اعتماد مردم پیدا کند و ایمان خود را از گزند انحرافهای جنسی و افکار و عواطفش را از اضطراب ها، عقدهها و حسادتها حفظ نماید.
بنابراین، نه تنها ازدواج مانع رشد و استفاده از اوقات زندگی و جوانی نمیشود، بلکه باعث فراهم کردن زمینه برای رفع بسیاری از نگرانیها و تشتّت افکار و انحرافات فکری و اخلاقی میشود و در نتیجه، بهتر میتوان از جوانی بهره گرفت. طبق آمار و ارقام جهانی، در برخی کشورها، سن ازدواج را به طور رسمی پایین آورده اند تا میزان مشکلات جوانان را کاهش دهند؛ البته این در صورتی بهتر خواهد بود که امکان ازدواج و شرایط و امکانات آن فراهم باشد و جوانان از حمایت خانوادگی و اجتماعی برخوردار باشند.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه
یا رسول الله اینو به مسئولان ما بگید که با جینگیل پینگیل گویی تمام علایم حیاتی یک جامعه نرمال را از بین برده اند !!!!