گوناگون

گل کوچیک روی آسفالت/ خیابان در تصرف هم محله‌ای‌ها

گل کوچیک روی آسفالت/ خیابان در تصرف هم محله‌ای‌ها

پارسینه: صدای خنده‌ها آنقدر بلند است که روی بوق و سر و صدای ماشین‌ها را کم کرده است. هر ماشینی هم که رد می‌شود چند ثانیه ترمز می‌کند، هیجان مردم و بچه‌ها را می‌بیند، لبخندی می‌زند و یا می‌رود ماشینش را پارک کند و به‌جمعشان اضافه شود یا آرام دور می‌شود. پلیس و ماشین‌های فوریت خدمات اجتماعی شهرداری هم هستند و با آرامش مردم را همراهی می‌کنند.

صبح‌های جمعه برای بچه‌های دهه ۶۰ و ۷۰ با «مسابقه محله» معنی می‌شد؛ پای تلویزیون می‌نشستند و با شیرین‌کاری‌ها و مسابقه‌های مسعود روشن‌پژوه، صبح روز تعطیلشان را می‌ساختند. بچه‌هایی که هر هفته منتظر بودند تا ببینند کی نوبت محله‌شان می‌شود تا صبح جمعه‌شان را با آقای محله بگذرانند. برای بچه‌های دهه هشتادی اما هرچند مسابقه محله رنگ و بویی از هیجان کودکان دهه ۶۰ و ۷۰ را ندارد، ولی زندگی‌های آپارتمانی و بازی‌های کامپیوتری، طوری خانه‌نشینشان کرده که بازی‌های خیابانی، هم برای خودشان و هم خانواده‌شان همان هیجان نسل‌های قبل را دارد. از پارک‌ها و فضاهای بازی برای کودکان که بگذریم، ماشینی‌شدن شهر و ترافیک و آلودگی و ... چهره کودکانه‌ای ندارد. شهر تبدیل به غول کرخت و بی‌جانی شده که هیجان زندگی ندارد. شهرداری اما در وضعیت غبارآلودی که بر چهره شهروندانش گرد ناامیدی پاشیده، دست به کار شده و «شادی‌های کوچک» ساخته است. از کنسرت‌های خیابانی گرفته تا جشنواره‌های خیابانی ورزش. طرح جدیدی که برخی از شهرداری‌های مناطق از روز گذشته آن را شروع کرده‌اند و مسابقه‌های محله را به دل خیابان‌ها آورده‌اند.

جشنواره‌های خیابانی ورزش از روز گذشته در برخی محله‌ها اجرایی شد؛ یکی از این محله‌ها مربوط به منطقه ۳ بود که شهرداری قسمت شرقی میدان مادر در خیابان میرداماد را به آن اختصاص داده بود. خیابانی پر رفت‌و‌آمد و پر از ماشین و ترافیک که از ساعت ۹ صبح تا ۱۲ ظهر رنگ و بوی دیگری به‌خود گرفته بود. قسمتی از خیابان را بسته بودند و با پلاکاردهایی مشخص کرده بودند که این قسمت از خیابان را باید ورزش کنید. از بدمینتون و پینگ‌پنگ گرفته تا فوتبال و شطرنج و فوتبال دستی. صدای خنده‌ها آنقدر بلند است که روی بوق و سر و صدای ماشین‌ها را کم کرده است. هر ماشینی هم که رد می‌شود چند ثانیه ترمز می‌کند، هیجان مردم و بچه‌ها را می‌بیند، لبخندی می‌زند و یا می‌رود ماشینش را پارک کند و به‌جمعشان اضافه شود یا آرام دور می‌شود. پلیس و ماشین‌های فوریت خدمات اجتماعی شهرداری هم هستند و با آرامش مردم را همراهی می‌کنند. از بچه‌ها گرفته تا پدر و مادرهایشان مشغول بازی و ورزش هستند و نمی‌شود محدوده سنی مشخصی برایشان در نظر گرفت. زن و مرد، کوچک و بزرگ باهم بازی می‌کنند و کسی محدودشان نمی‌کند. اینجا در یکی از شلوغ‌ترین خیابان‌های شهر، زندگی جریان پیدا کرده است.

شهر فقط برای ماشین‌ها نیست

اکثرا خانوادگی آمده‌اند و هرکدام مشغول یک بازی. «برای ما و بچه ۹ ساله‌مون شیرین بود که تو محله خودمون یه جشن خیابانی این شکلی داشته باشیم‌. بچه ما همیشه این خیابون‌هارو پر از ماشین دیده بود و حالا قرق شدن خیابون براش جذاب بود، خصوصا اینکه با مامانش رفت گل کوچیک بازی کرد و خانم من هم از بچگی تا الان تو خیابون گل کوچیک بازی نکرده بود و حس‌ جالبی براش ایجاد شد.» پدر و همسری است که از هر دو جایگاهش برای این جشنواره ذوق دارد و از اینکه می‌توانند در یک جا همه‌ خانواده‌شان با هم تفریح کنند، خوشحال است. در بخشی از این فضا که در ضلع شمال شرقی خیابان میرداماد و شرق میدان مادر آماده شد، دو دروازه گل کوچیک قرار داشت و استقبال خوبی از آن شده بود. زن‌ها در کنار پسر بچه‌ها و حتی مردان در تیم‌های ۴ تا ۵ نفره فوتبال بازی می‌کردند و استقبال به حدی بود که تیم‌های تعویضی هم آماده ورود به زمین بودند. یکی از مادران پا به توپ شده در این جمع، قصد رفتن به پاساژگردی داشت و پس از دیدن این جشن منصرف شد و به جمع هم محله‌ای‌ها پیوست. «بچه‌های من دیگه براشون مفهوم کوچه معنایی نداره، در حالی که ما تو کوچه بزرگ شدیم. بچه‌ها خیلی الان هنر کنن می‌رن تو پارکینگ بازی می‌کنن و حالا این دست برنامه‌ها می‌تونه براشون این حس رو ایجاد کنه که شهر فقط قلمرو ماشین‌ها نیست.»

این کارا باعث میشه تو این شهر نفس بکشیم

امید یکی از حاضران در این جشن معتقد بود این فضاها را می‌توان در پارک‌ها هم گسترش داد. «ما در پارک‌های بزرگ خیلی امکان بازی‌های گروهی نداریم، معمولا خانواده‌ها با زیر انداز و غذا در پارک‌ها اتراق می‌کنن و امکان بازی‌های گروهی کمتر وجود داره، شهرداری می‌تونه با ایجاد امکانات کم هزینه‌ای مثل همین گل کوچیک و مهره‌های شطرنج بزرگ، فضاهای مثل پارک‌های بزرگ رو برای بازی‌های خانوادگی و جمعی آماده کنه.» مهرداد کاسب بازار تهران است و با فرزندان دوقلوی خود به این جشن خیابانی آمده. «تو این روزا که همه فکر و‌ ذکرشون گرانی و‌‌ پوشاک و تورم و دلار شده، مگر اینکه با این طرح‌ها مردم یکم از خونه بزنن بیرون و نفسی بکشن. خصوصا جمعه‌ها که همه می‌رن یا پاساژ می‌چرخن یا می‌رن غذا می‌خورن، واقعا شهر ما اینقد قشنگی داره که مردم بتونن تو خیابون‌ها تفریح کنن. ما همش مردم رو محدود کردیم به چاردیواری‌هایی مثل خونه، پاساژ و مغازه و پارک و ایناا.. همه هم که تا تقی به توقی می‌خوره میرن شمال. این کارا باعث می‌شه یکم بتونیم تو این شهر نفس بکشیم و بیرون بیاییم از این فضاهایی که خسته‌مون کرده.»

ترکیبی بدون مرزبندی‌های جنسیتی

مریم ۱۹ ساله که به گفته خودش «در این ۱۹ سالی که خدا عمر گرفتم تا حالا در خیابون گل کوچیک بازی نکردم» هم از همین جشن کوچک خیابانی خوشحال است و ذوق فوتبال بازی کردن در خیابان را دارد. «من فکر می‌کنم ماها رو از چیزهایی محروم کردن که واقعا کوچیک و ساده‌ست. مثلا من الان با آدم‌هایی تا حالا نمی‌شناسمشون فوتبال بازی کردم، هیچ اتفاقی هم نیفتاد و خیلی هم شاد شدم، یعنی از یک چیز ساده و کوچیک، به حس خوبی رسیدم که روزم رو ساخت. واسه همین خوبه که شهرداری از این کارا هم بکنه و فقط بنر نزنه که این کارو بکنید و اون کارو بکنید». پیرمردهای پارک هم مسیرشان را کج‌ کرده‌اند ‌و حالا در اینجا گعده کرده‌اند. «قدیم همسایه از همسایه خبر داشت. حالا طبقه بالایی ما نمی‌دونه اصلا من کی‌م و کی می‌رم و کی میام، خیلی نمی‌دونم دلیل این جشن‌ها چیه و ماجراش چیه، تازه اومدم سر و گوشی آب بدم. اما تجمع این خانوادها برام جالبه و می‌تونم ساعت‌ها اینجا وقت بگذرونم و بازی و شادی مردم‌ رو ببینم.»

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار