چرا باید به حج برویم؟
پارسینه: حج و فلسفه واجب بودن آن مطلبی است که این روزها یعنی در ماه های مبارک ذی القعده و ذی الحجه که حجاج و مسلمانان خودشان را برای عبادات سفارش شده و اعمالی خاص آماده می کنند مورد سوال قرار می گیرد.
حج و فلسفه واجب بودن آن مطلبی است که این روزها یعنی در ماههای مبارک ذی القعده و ذی الحجه که حجاج و مسلمانان خودشان را برای عبادات سفارش شده و اعمالی خاص آماده میکنند مورد سوال قرار میگیرد، که اصلا چرا باید به حج برویم، چرا باید اعمال سخت و طاقت فرسایی را در ایام حج انجام دهیم، آیا نمیشود بجای حج کار دیگری کنیم و ...
حج یکی از واجباتی است که پروردگارمان برای ما در نظر گرفته است، اما به راستی چه دلیلی دارد؟
در همین راستا و با توجه به قرار گیری در ایام حج و آغاز سفر زائران بیت الله الحرام قصد دارد تا در این مطلب در حد وسع خود به فلسفه حج و دلیل واجب بودن آنبپردازد، پس پیشنهاد میکنیم با ما همراه باشید.
فلسفه حج
حجعبادتی است که در آن حکمتهای فراوانی وجود دارد، همچون بندگی، یک رنگی، وحدت و...
قرآن درباره فلسفه حج میفرماید:
لِیشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ...
تا شاهد منافع گوناگون خویش باشند...
این منافع شامل همه منافع مادی ومعنوی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی میشود؛ یکی از حکمتهای حج، بررسی مسائل و مشکلات مهم امت اسلامی، تبادل فرهنگی و... است.
فلسفه وجوب حج
این عبادت اسلامی همچون سایر عبادات اسلامی دارای حکمتهای سودمندی است که سود آن عاید فرد و جامعه میگردد.
در اینجا به اختصار به بعضی از حکمتهای حج میپردازیم:
مهمترین و سودمندترین حکمت حجاظهار عبودیت و بندگی به پیشگاه خداوند متعال است که این امر در تمام اعمال حج نظیر احرام و طواف و سعی و قربانی و. مشهود و مشخص است.
علاوه بر این منافع روحی و روانی و اخلاقی بسیاری به شخص حاجی و به جامعه اسلامی میرسد از جمله:
شخص با احرام و قطع وابستگی خود از تعلقات مادی و دنیوی، از تمام قیود و وابستگیهای خسران آور رها گشته و آماده عروج و پرواز در فضاهای معنوی و عرفانی میگردد.
مسلمانان از اقصی نقاط کشورهای اسلامی و غیر اسلامی در ایام مشخص در کنگره عظیم حج جمع میگردند و با اتحاد و همفکری راه حل مشکلات مسلمانان جهان را بررسی کرده و در رفع مشکلات از نیروی عظیم مسلمانان کمک میگیرند؛ و اتحاد اسلامی را بین همه مسلمانان جهان برقرار میسازند انشاء الله.
تحرک بازار و اقتصاد مسلمانان
موسم حجاز قدیم الایام فرصت خوبی برای رونق خرید و فروش بازرگانان مسلمان و گردش سرمایه در دست کسبه و مستمندان از شرق تا غرب عالم میشود.
آشنایی با آثار و اخبار پیغمبر اکرم (ص) و زنده نگه داشتن این آثار
هشام بن حکم میگوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم: چرا خداوند مردم را به انجام حج و طواف خانه خود فرمان داده است؟
فرمود: خداوند انسانها را آفرید... و آنان را به عملی (حج) دستور داد که اطاعت دین و مصالح دنیای آنان را در بردارد، در موسم حج مسلمان از مشرق و مغرب گرد هم جمع میشوند تا با یکدیگر آشنا گردند و برای اینکه هر ملتی از تجارتها و فرآوردههای اقتصادی ملتهای دیگر استفاده کند، و بخاطر اینکه مسافران و حمل و نقل کنندگان در این سفر با کرایه دادن وسیلههای نقلیه خود بهره ببرند، و برای اینکه با آثار و اخبار پیغمبر اکرم (ص) آشنا گردند و این آثار همچنان زنده بماند و بدست فراموشی سپرده نشود، و اگر بنا باشد هر ملتی فقط درباره محیط خود سخن بگویند هلاک میگردند و شهرها ویران میشود، و استفادهها و منافع تجارتی از بین میرود و اخبار و آثار پیغمبر نابود میگردد، این است فلسفه حج.
حجّ در قرآن کریم
حجاز میان عبادات و فرائض الهی، جامع هر نوع آثار و فواید و اسراری است که در عبادات دیگر وجود دارد. هدف از وجوب نماز و حج و طواف و مناسک به پاداشتن ذکرالله در قلب و جان انسان است و الا آن نماز و حج چه ارزشی خواهد داشت.
از این رو خداوند در توصیف مؤمنین فرمود: مؤمنان تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دلهای آنها ترسان گردد.
از این رو حضرت ابراهیم بالاترین مقام را که مقام تسلیم باشد در کنار کعبه، برای خود و ذریه اش درخواست نمود: پروردگارا، ما را تسلیم فرمان خودت قرار ده و از دودمان ما نیز امتی مسلمان قرار ده.
حجابعاد گوناگونی مانند بعدهای عرفانی، سیاسی، اجتماعی و... است که پرداختن به همهی آنها در این مقال نمیگنجد، به همین جهت تنها به بعد معنوی و عرفانی آن میپردازیم: عبادات که به عنوان هدف آفرینش انسان تعیین شده است اسراری دارد که این اسرار غیر از آداب و احکام ظاهری عبادات است. نوعا عبادات و فرائض الهی با اختلاف درجات فراوانی که نسبت به هم دارند، برای تقویت بعد روحانی و نفسانی و در جهت سیر و سلوک انسان وضع شده تا از عوالم جسمانی به عوالم روحانی تکامل یابند و به مقام قرب الهی برسند.
چنان که مرحوم آقا میرزا جواد ملکی تبریزی عارف بزرگ در این زمینه فرموده است: «مقصود اصلی از تشریع حج و سائر عبادات، تقویت بعد روحانی انسان است و تکالیف و فرائض الهی از نظر خاصیت اثرگذاری در روح و جان انسان مختلفند. بعضی اثر تطهیر و تخلیه را دارند که ظلمت را از فضای روح و جان بشر دور میکند و بعضی دیگر موجب تحلیه و تزیین جان و وسیله جلب نورانیت میگردد؛ و دسته دیگر، جامع هر دو اثر (تخلیه و تحلیه) هستند و حج از این دسته سوم است. زیرا حج یک معجون الهی است که جمیع امراض قلوب مثل بخل و استکبار و تنبلی و... را که مانع نورانیت قلبها هستند، علاج میکند؛ بنابراین و با توجه به مطلب فوق، حج از میان عبادات و فرائض الهی، جامع هر نوع آثار و فواید و اسراری است که در عبادات دیگر وجود دارد. چنان که مرحوم علامه طباطبائی در این مورد میفرماید: وقتی که سرگذشت ابراهیم، آن چنان که در قرآن بیان شده را، به دقت مطالعه کنیم مییابیم که این جریان یک دوره کاملی از سیر عبودیت و بندگی خدا و به اصطلاح یک سیر و سلوک معنوی است که بنده از موطن خود تا قرب الهی را میپیماید و با پشت سرانداختن زخارف دنیا و لذائذ و آرزوهای مادی و جاه و مقام و خلاصی از وسوسههای شیطانی به مقام قرب الهی دست مییابد.
این وقایع و اعمال و نسک حجگرچه به ظاهر از هم جدا هستند، اما مطالعه دقیق آن نشانگر دقایق آداب سیر طلب و حضور مراسم حب و عشق و اخلاص و بالاخره بیرون آمدن از مقامات دانیه و پیوستن به مقامات عالیه است که هرچه بیشتر در آن دقت شود حقائق تازهتر و نکات لطیفتر عاید انسان میگردد.
از این رو خداوند متعال هم برای فراهم شدن این سیر بندگی و رسیدن به مقام قرب و حضور الهی و زیارت کعبه حقیقی، به حضرت ابراهیم خلیل الرحمن و اسماعیل ذبیح الله ماموریت دادند که حریم خانه اش را از هر چیزی که مانع این سیر و سلوک معنوی باشد، پاکسازی نمایند تا زائران الهی در خانه اش صرفا به او بیندیشند و دور او طواف نمایند و از ظلمت ماسوی الله رهایی یابند تا بتوانند در خانه عشق مهمان او شوند و آماده ملاقات با یگانه معبود عالم هستی گردند.
چنان که همین ماموریت با همین هدف در سوره حج به گونهای روشنتر و دقیقتر بیان شده است:
قرآن در این زمینه میفرماید:
به خاطر بیاور زمانی را که محل خانه کعبه را برای ابراهیم آماده ساختیم و به ابراهیم گفتیم که این خانه را کانون توحید کن و چیزی را شریک من قرار مده و خانه ام را برای طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع کنندگان و سجده گزاران پاک گردان.
«وَ إِذْ بَوَّأْنَا لإبْرَاهِیمَ مَکانَ الْبَیتِ أَنْ لا تُشْرِک بِی شَیئًا وَطَهِّرْ بَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّکعِ السُّجُودِ»
مرحوم علامه طباطبائی در توضیح آیه میگوید:
مراد از آماده ساختن کعبه برای ابراهیم این است که آن جا مرجع عبادت خدا قرار داده شود تا بندگان آن جا را خانه عبادت قرار بدهند، نه این که ابراهیم آن مکان را محل سکنی و زندگی خود قرار دهد. از این رو خانه را به خودش نسبت داد و فرمود: «بیتی» تا اعلان کند که این خانه، کانون توحید و مختص عبادت خداست و هیچ چیز نباید شریک خداوند قرار داده شود و هدف دیگر این بوده که ابراهیم برای کسانی که قصد خانه خدا نموده اند عبادتی را تشریع کند که خالی از هرگونه شائبه شرک باشد.
آن چه که این عبادت خالص را فاسد میکند و از اختصاصی بودن خدا خارج میکند و در نتیجه انسان را از بندگی و عبودیت منحرف میکند، همان شرک است که خود دارای انواع و اقسام است که در قرآن ظلم عظیم تلقی شده است؛ و شاید در راستای تحقق همین هدف، در موقع احرام باید گفته شود «لا شریک لک لبیک» و به تعبیر عارفانه امام خمینی _. قدس سرهم _. لبیک گویان برای حق، نفی شریک در همه مراتب کنید و از خود که منشا بزرگ شرک است به سوی او جل و علا هجرت نمائید. (حج درکلام و پیام امام خمینی، ص. ۱۰)
و شاید نکته این که آیه «وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ» - بعد از آیه «طَهِّرْ بَیتِی لِلطَّائِفِینَ» - ذکر شده این باشد که ابراهیم اول ماموریت یافت تا محیط کعبه را برای عبادت خالصانه خدا از هرگونه مظاهر شرک و کفر پاک سازی نماید و آن گاه دعوت عمومی بنماید تا طواف و نماز و سایر اعمال حجفقط برای او انجام پذیرد.
یعنی طواف دور خانه عتیق باید سبب آزادی از بند عبودیت غیرخدا شود چنان که ذبح و قربانی هم باید موجب رهایی انسان گردد؛ که آیه دیگری درباره قربانی میفرماید: گوشتها و خونهای قربانی به خدا نمیرسد، بلکه آن چه به خدا میرسد تقوی و پرهیزکاری شماست.
یعنی هدف از این سفر الهی، کسب تقوی و توشعه معنوی است چنان که فرمود: (در این سفر) زاد و توشه تهیه کنید که بهترین زاد و توشه پرهیزکاری است.ای صاحبان عقل و خرد از امن بپرهیزید.
یعنی تنها صاحبان عقل و خرد از این سفر کسب تقوی میکنند و با پیمودن مدارج تقوی به مقام قرب الهی میرسند، چه این که اگر تقوی به خدا میرسد «ینالُهُ التَّقْوی مِنْکم»، نفس متقی به خدا میرسد چنان که استاد آیت الله جوادی آملی در توضیح آیه فرمود:
از آن جایی که تقوی با نفس متقی اتحاد دارد، پس نفس متقی هم به خدا میرسد و ممکن نیست تقوی به خدا برسد، اما متقی نرسد، پس گوارا باد بر حجگزاری که قربانی اش لله باشد و غیرخدا را در آن نبیند تا تقوایش به خدا برسد و در نتیجه خودش هم به خدا برسد و شاید به خاطر همین تقوی ارزشمند و «موعود به» در نحر باشد که روز نحر را «حج الاکبر» و شاید تفسیر آیه «ثُمَّ لْیقْضُوا تَفَثَهُمْ» در روایات، به ملاقات با امام معصوم _. علیه السلام _، اشاره به این نکته باشد که اگر زائر متقی با قربانی به خدا میرسد، همچنان که آلودگیهای ظاهری را از بدن دور میسازید، باید آلودگیهای روح را با ملاقات با حج بیت الله برطرف نماید. چنان که امام صادق _. علیه السلام _. در این زمینه فرمود: باید آلودگیهای روح و جان را با ملاقات با امام _. علیه السلام _. برطرف نمایند. امام باقرعلیه السلام هم در این باره فرمود: تکمیل حج به آن است که حاجی امام را ملاقات نماید.
احتمالا برای همین نکات بوده که حضرت ابراهیم با طی این منازل و مراحل حج به مقام والای امامت نائل گشت. از جمله آیات دیگری که دلالت بر بعد معنوی و عرفانی حجدارد آیهای است که اشاره به نتیجه اعمال حج دارد:
هنگامی که مناسک حج خود را انجام دادید، پس ذکر خدا را بگوئید؛ همانند یادآوری کردنتان از پدران بلکه از آن هم شدیدتر و بیش تر.
یعنی بعد از اعمال حج و پیمودن منازل آن: باید چنان حالت ذکری به زائر خانه خدا دست بدهد که غیر خدا را فراموش نماید، آن هم لااقل مثل آن شور و سوزی که در افتخار و مباهات به پدران خود در جاهلیت داشتند بلکه «اشد ذکرا» به شورتر و عمیقتر و با کیفیت بهتر و بالاتر؛ چه این که «اشد ذکرا» به کمیت ذکر کار ندارد، بلکه مربوط به توجه قلبی است که چه بسا یک ذکر قلبی همراه با سوز و گذار به مراتب بهتر و برتر و کارسازتر از یک عمر اذکار لفظی است.
پس سرانجام حاجی میتواند با توجه قلبی شدید به خدا برسد چنان که نبی مکرم اسلام _. صلی الله علیه و آله و سلم _. در این باره فرمود:
هدف از وجوب نماز و حج و طواف و مناسک به پاداشتن ذکرالله در قلب و جان انسان است و الا آن نماز و حجچه ارزشی خواهد داشت. از این رو خداوند در توصیف مؤمنین فرمود: مؤمنان تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دلهای آنها ترسان گردد.
از این رو حضرت ابراهیم بالاترین مقام را که مقام تسلیم باشد در کنار کعبه، برای خود و ذریه اش درخواست نمود: پروردگارا، ما را تسلیم فرمان خودت قرار ده و از دودمان ما نیز امتی مسلمان قرار ده.
از جمله آیات دیگری که دلالت بر بعد معنوی و عرفانی حج دارد، آیهای است از سوره مبارکه مائده که خداوند فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردید شعائر الهی را نقض نکنید و حریم آنها را حلال نشمرید و احترام را نگه دارید و قربانیهای بی نشان و یا نشاندار را حلال نشمرید و نیز احترام کسانی که برای به دست آوردن فضل پروردگار و جلب رضوان او به قصد زیارت خانه خدا حرکت میکنند، نگه بدارید و برای آنها مزاحمت ایجاد نکنید.
از آن جایی که «رضوان» در لغت به معنای رضایت کثیراست، پس حاجی در این سفر مقدس باید دنبال کسب رضوان الهی باشد که مهمترین سرمایه برای هر عبدی، کسب رضایت مولی است. «وَ رِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکبَرُ» و محل کسب چنین رضایتی، موسم با شکوه حج است. چنان که امام صادق _. علیه السلام _. در ضمن حدیث مفصلی فرمود: حج شعبهای از رضوان الهی است.
هم چنان که حضرت ابراهیم عرض کرد: «پروردگارا! من بعضی از ذریه ام را در سرزمینی بی آب و علف در کنار خانهای که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپادارند».
از این آیه هم بعد معنوی حج استفاده میشود، چون که کلمات «غیر ذی زرع و عند بیتک الحرم و لیقیموا الصلوة» اشاره به این واقعیت دارد که غرض از اسکان، زراعت و کسب و تجارت نیست، بلکه اسکان دراین مکان فاقد هر نوع امکانات اولیه، برای تقرب محض الی الله و متمحض شدن در عبادت اوست.
پس جو حج، یک جو عبادت و بندگی و دوری جستن از هرگونه تعلقات مادی است و سفر حج یک سفر الی الله است.
بنابراین، حاجیاز همان اول که نیت حج میکند و از خود و خانه و کاشانه و همه تعلقات مادی جدا میشود تا احرام و طواف و سعی و رمی و هدی کند، همه جا خدا را میجوید و در طلب وصال او شب و روز آرام ندارد؛ این سو و آن سو میرود و در کوه و بیابان سرگردان میشود تا در مهمان سرای الهی آیات روشن الهی را با چشم سر و چشم جان مشاهده نماید. «فِیهِ آیاتٌ بَینَاتٌ» و با سعی و تلاش همچون هاجر چشمهای از معرفت برای او گشوده گردد.
پس، هرکس که قصد سفر الی الله را نموده، باید از ابتداء از هرگونه اموری که با این سفر ضدیت دارد دوری جسته و دل را فقط متوجه خدا بنماید. چنان که امام صادق _. علیه السلام _. در این باره فرمودند:
حاجی میخواهد با احرام حرم امن الهی در خود به وجود آورد و منطقه وجودش را برای غیرخدا ممنوعه اعلان کند: «مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنًا» تا برای همیشه بر روی غیرخدا ممنوع گردد. خود میزبان فرمود: کسانی که (به واسطه احرام) حج را بر خود واجب نموده اند باید از هرگونه تمتعات جنسی و انجام گناه و گفتگوهای بی فایده و جر و بحثهای بی ارزش اجتناب کنند.
مسائل معنوی و عرفانی حج هرگز تمام شدنی نیست، و رسیدن به مقامات عالیه در حج، وقف احدی نیست بلکه بستگی به سعی و تلاش، همت و خلوص و سوز و گداز زائران دارد؛ و هر زائر خانه خدا باید بداند که اگر کسی در این بعد از حج که مهمترین ابعاد حج است موفق نگردد، در ابعاد دیگر هم چندان موفق نخواهد شد. چنان که حضرت امام خمینی _. قدس سره _. احیاگر حج ابراهیمی، محمدی در این باره فرمودند: تحصیل ابعاد دیگر حجدر گرو تحصیل بعد معنوی حج است؛ بعد سیاسی و اجتماعی حج حاصل نمیشود، مگر آن که بعد معنوی و الهی آن جامه عمل بپوشد.
بنابراین، حاجی تنها نباید این بدن را از راه دور حرکت داده و به میقات و مطاف و مسعی و عرفات و مشعر و منی رساند، اما با جان خالی از معارف آسمانی و دست تهی از بهره معنوی حج با چمدانهای پر از عروسک و اسباب بازی برگردد.
«فوا اسفاه من خجلتی و افتضاحی» آن کس که با پا به کعبه رود کعبه را طواف میکند و آن کس که با دل برود او را طواف میکند و اگر حاجی در ایام حج به خود نپردازد و از خودبینی رها نشود و به خودسازی همت نگمارد و از احرام تا حلق و تقصیر و طواف خود را از آلودگی خلاصی نبخشد، پس کی؟ اگر قبل و بعد او فرق نکند، پس کی؟ چه آن که حج فراموش کردن خود، در راه خدا و ذوب شدن من، در ما است.
حج یکی از واجباتی است که پروردگارمان برای ما در نظر گرفته است، اما به راستی چه دلیلی دارد؟
در همین راستا و با توجه به قرار گیری در ایام حج و آغاز سفر زائران بیت الله الحرام قصد دارد تا در این مطلب در حد وسع خود به فلسفه حج و دلیل واجب بودن آنبپردازد، پس پیشنهاد میکنیم با ما همراه باشید.
فلسفه حج
حجعبادتی است که در آن حکمتهای فراوانی وجود دارد، همچون بندگی، یک رنگی، وحدت و...
قرآن درباره فلسفه حج میفرماید:
لِیشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ...
تا شاهد منافع گوناگون خویش باشند...
این منافع شامل همه منافع مادی ومعنوی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی میشود؛ یکی از حکمتهای حج، بررسی مسائل و مشکلات مهم امت اسلامی، تبادل فرهنگی و... است.
فلسفه وجوب حج
این عبادت اسلامی همچون سایر عبادات اسلامی دارای حکمتهای سودمندی است که سود آن عاید فرد و جامعه میگردد.
در اینجا به اختصار به بعضی از حکمتهای حج میپردازیم:
مهمترین و سودمندترین حکمت حجاظهار عبودیت و بندگی به پیشگاه خداوند متعال است که این امر در تمام اعمال حج نظیر احرام و طواف و سعی و قربانی و. مشهود و مشخص است.
علاوه بر این منافع روحی و روانی و اخلاقی بسیاری به شخص حاجی و به جامعه اسلامی میرسد از جمله:
شخص با احرام و قطع وابستگی خود از تعلقات مادی و دنیوی، از تمام قیود و وابستگیهای خسران آور رها گشته و آماده عروج و پرواز در فضاهای معنوی و عرفانی میگردد.
مسلمانان از اقصی نقاط کشورهای اسلامی و غیر اسلامی در ایام مشخص در کنگره عظیم حج جمع میگردند و با اتحاد و همفکری راه حل مشکلات مسلمانان جهان را بررسی کرده و در رفع مشکلات از نیروی عظیم مسلمانان کمک میگیرند؛ و اتحاد اسلامی را بین همه مسلمانان جهان برقرار میسازند انشاء الله.
تحرک بازار و اقتصاد مسلمانان
موسم حجاز قدیم الایام فرصت خوبی برای رونق خرید و فروش بازرگانان مسلمان و گردش سرمایه در دست کسبه و مستمندان از شرق تا غرب عالم میشود.
آشنایی با آثار و اخبار پیغمبر اکرم (ص) و زنده نگه داشتن این آثار
هشام بن حکم میگوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم: چرا خداوند مردم را به انجام حج و طواف خانه خود فرمان داده است؟
فرمود: خداوند انسانها را آفرید... و آنان را به عملی (حج) دستور داد که اطاعت دین و مصالح دنیای آنان را در بردارد، در موسم حج مسلمان از مشرق و مغرب گرد هم جمع میشوند تا با یکدیگر آشنا گردند و برای اینکه هر ملتی از تجارتها و فرآوردههای اقتصادی ملتهای دیگر استفاده کند، و بخاطر اینکه مسافران و حمل و نقل کنندگان در این سفر با کرایه دادن وسیلههای نقلیه خود بهره ببرند، و برای اینکه با آثار و اخبار پیغمبر اکرم (ص) آشنا گردند و این آثار همچنان زنده بماند و بدست فراموشی سپرده نشود، و اگر بنا باشد هر ملتی فقط درباره محیط خود سخن بگویند هلاک میگردند و شهرها ویران میشود، و استفادهها و منافع تجارتی از بین میرود و اخبار و آثار پیغمبر نابود میگردد، این است فلسفه حج.
حجّ در قرآن کریم
حجاز میان عبادات و فرائض الهی، جامع هر نوع آثار و فواید و اسراری است که در عبادات دیگر وجود دارد. هدف از وجوب نماز و حج و طواف و مناسک به پاداشتن ذکرالله در قلب و جان انسان است و الا آن نماز و حج چه ارزشی خواهد داشت.
از این رو خداوند در توصیف مؤمنین فرمود: مؤمنان تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دلهای آنها ترسان گردد.
از این رو حضرت ابراهیم بالاترین مقام را که مقام تسلیم باشد در کنار کعبه، برای خود و ذریه اش درخواست نمود: پروردگارا، ما را تسلیم فرمان خودت قرار ده و از دودمان ما نیز امتی مسلمان قرار ده.
حجابعاد گوناگونی مانند بعدهای عرفانی، سیاسی، اجتماعی و... است که پرداختن به همهی آنها در این مقال نمیگنجد، به همین جهت تنها به بعد معنوی و عرفانی آن میپردازیم: عبادات که به عنوان هدف آفرینش انسان تعیین شده است اسراری دارد که این اسرار غیر از آداب و احکام ظاهری عبادات است. نوعا عبادات و فرائض الهی با اختلاف درجات فراوانی که نسبت به هم دارند، برای تقویت بعد روحانی و نفسانی و در جهت سیر و سلوک انسان وضع شده تا از عوالم جسمانی به عوالم روحانی تکامل یابند و به مقام قرب الهی برسند.
چنان که مرحوم آقا میرزا جواد ملکی تبریزی عارف بزرگ در این زمینه فرموده است: «مقصود اصلی از تشریع حج و سائر عبادات، تقویت بعد روحانی انسان است و تکالیف و فرائض الهی از نظر خاصیت اثرگذاری در روح و جان انسان مختلفند. بعضی اثر تطهیر و تخلیه را دارند که ظلمت را از فضای روح و جان بشر دور میکند و بعضی دیگر موجب تحلیه و تزیین جان و وسیله جلب نورانیت میگردد؛ و دسته دیگر، جامع هر دو اثر (تخلیه و تحلیه) هستند و حج از این دسته سوم است. زیرا حج یک معجون الهی است که جمیع امراض قلوب مثل بخل و استکبار و تنبلی و... را که مانع نورانیت قلبها هستند، علاج میکند؛ بنابراین و با توجه به مطلب فوق، حج از میان عبادات و فرائض الهی، جامع هر نوع آثار و فواید و اسراری است که در عبادات دیگر وجود دارد. چنان که مرحوم علامه طباطبائی در این مورد میفرماید: وقتی که سرگذشت ابراهیم، آن چنان که در قرآن بیان شده را، به دقت مطالعه کنیم مییابیم که این جریان یک دوره کاملی از سیر عبودیت و بندگی خدا و به اصطلاح یک سیر و سلوک معنوی است که بنده از موطن خود تا قرب الهی را میپیماید و با پشت سرانداختن زخارف دنیا و لذائذ و آرزوهای مادی و جاه و مقام و خلاصی از وسوسههای شیطانی به مقام قرب الهی دست مییابد.
این وقایع و اعمال و نسک حجگرچه به ظاهر از هم جدا هستند، اما مطالعه دقیق آن نشانگر دقایق آداب سیر طلب و حضور مراسم حب و عشق و اخلاص و بالاخره بیرون آمدن از مقامات دانیه و پیوستن به مقامات عالیه است که هرچه بیشتر در آن دقت شود حقائق تازهتر و نکات لطیفتر عاید انسان میگردد.
از این رو خداوند متعال هم برای فراهم شدن این سیر بندگی و رسیدن به مقام قرب و حضور الهی و زیارت کعبه حقیقی، به حضرت ابراهیم خلیل الرحمن و اسماعیل ذبیح الله ماموریت دادند که حریم خانه اش را از هر چیزی که مانع این سیر و سلوک معنوی باشد، پاکسازی نمایند تا زائران الهی در خانه اش صرفا به او بیندیشند و دور او طواف نمایند و از ظلمت ماسوی الله رهایی یابند تا بتوانند در خانه عشق مهمان او شوند و آماده ملاقات با یگانه معبود عالم هستی گردند.
چنان که همین ماموریت با همین هدف در سوره حج به گونهای روشنتر و دقیقتر بیان شده است:
قرآن در این زمینه میفرماید:
به خاطر بیاور زمانی را که محل خانه کعبه را برای ابراهیم آماده ساختیم و به ابراهیم گفتیم که این خانه را کانون توحید کن و چیزی را شریک من قرار مده و خانه ام را برای طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع کنندگان و سجده گزاران پاک گردان.
«وَ إِذْ بَوَّأْنَا لإبْرَاهِیمَ مَکانَ الْبَیتِ أَنْ لا تُشْرِک بِی شَیئًا وَطَهِّرْ بَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّکعِ السُّجُودِ»
مرحوم علامه طباطبائی در توضیح آیه میگوید:
مراد از آماده ساختن کعبه برای ابراهیم این است که آن جا مرجع عبادت خدا قرار داده شود تا بندگان آن جا را خانه عبادت قرار بدهند، نه این که ابراهیم آن مکان را محل سکنی و زندگی خود قرار دهد. از این رو خانه را به خودش نسبت داد و فرمود: «بیتی» تا اعلان کند که این خانه، کانون توحید و مختص عبادت خداست و هیچ چیز نباید شریک خداوند قرار داده شود و هدف دیگر این بوده که ابراهیم برای کسانی که قصد خانه خدا نموده اند عبادتی را تشریع کند که خالی از هرگونه شائبه شرک باشد.
آن چه که این عبادت خالص را فاسد میکند و از اختصاصی بودن خدا خارج میکند و در نتیجه انسان را از بندگی و عبودیت منحرف میکند، همان شرک است که خود دارای انواع و اقسام است که در قرآن ظلم عظیم تلقی شده است؛ و شاید در راستای تحقق همین هدف، در موقع احرام باید گفته شود «لا شریک لک لبیک» و به تعبیر عارفانه امام خمینی _. قدس سرهم _. لبیک گویان برای حق، نفی شریک در همه مراتب کنید و از خود که منشا بزرگ شرک است به سوی او جل و علا هجرت نمائید. (حج درکلام و پیام امام خمینی، ص. ۱۰)
و شاید نکته این که آیه «وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ» - بعد از آیه «طَهِّرْ بَیتِی لِلطَّائِفِینَ» - ذکر شده این باشد که ابراهیم اول ماموریت یافت تا محیط کعبه را برای عبادت خالصانه خدا از هرگونه مظاهر شرک و کفر پاک سازی نماید و آن گاه دعوت عمومی بنماید تا طواف و نماز و سایر اعمال حجفقط برای او انجام پذیرد.
یعنی طواف دور خانه عتیق باید سبب آزادی از بند عبودیت غیرخدا شود چنان که ذبح و قربانی هم باید موجب رهایی انسان گردد؛ که آیه دیگری درباره قربانی میفرماید: گوشتها و خونهای قربانی به خدا نمیرسد، بلکه آن چه به خدا میرسد تقوی و پرهیزکاری شماست.
یعنی هدف از این سفر الهی، کسب تقوی و توشعه معنوی است چنان که فرمود: (در این سفر) زاد و توشه تهیه کنید که بهترین زاد و توشه پرهیزکاری است.ای صاحبان عقل و خرد از امن بپرهیزید.
یعنی تنها صاحبان عقل و خرد از این سفر کسب تقوی میکنند و با پیمودن مدارج تقوی به مقام قرب الهی میرسند، چه این که اگر تقوی به خدا میرسد «ینالُهُ التَّقْوی مِنْکم»، نفس متقی به خدا میرسد چنان که استاد آیت الله جوادی آملی در توضیح آیه فرمود:
از آن جایی که تقوی با نفس متقی اتحاد دارد، پس نفس متقی هم به خدا میرسد و ممکن نیست تقوی به خدا برسد، اما متقی نرسد، پس گوارا باد بر حجگزاری که قربانی اش لله باشد و غیرخدا را در آن نبیند تا تقوایش به خدا برسد و در نتیجه خودش هم به خدا برسد و شاید به خاطر همین تقوی ارزشمند و «موعود به» در نحر باشد که روز نحر را «حج الاکبر» و شاید تفسیر آیه «ثُمَّ لْیقْضُوا تَفَثَهُمْ» در روایات، به ملاقات با امام معصوم _. علیه السلام _، اشاره به این نکته باشد که اگر زائر متقی با قربانی به خدا میرسد، همچنان که آلودگیهای ظاهری را از بدن دور میسازید، باید آلودگیهای روح را با ملاقات با حج بیت الله برطرف نماید. چنان که امام صادق _. علیه السلام _. در این زمینه فرمود: باید آلودگیهای روح و جان را با ملاقات با امام _. علیه السلام _. برطرف نمایند. امام باقرعلیه السلام هم در این باره فرمود: تکمیل حج به آن است که حاجی امام را ملاقات نماید.
احتمالا برای همین نکات بوده که حضرت ابراهیم با طی این منازل و مراحل حج به مقام والای امامت نائل گشت. از جمله آیات دیگری که دلالت بر بعد معنوی و عرفانی حجدارد آیهای است که اشاره به نتیجه اعمال حج دارد:
هنگامی که مناسک حج خود را انجام دادید، پس ذکر خدا را بگوئید؛ همانند یادآوری کردنتان از پدران بلکه از آن هم شدیدتر و بیش تر.
یعنی بعد از اعمال حج و پیمودن منازل آن: باید چنان حالت ذکری به زائر خانه خدا دست بدهد که غیر خدا را فراموش نماید، آن هم لااقل مثل آن شور و سوزی که در افتخار و مباهات به پدران خود در جاهلیت داشتند بلکه «اشد ذکرا» به شورتر و عمیقتر و با کیفیت بهتر و بالاتر؛ چه این که «اشد ذکرا» به کمیت ذکر کار ندارد، بلکه مربوط به توجه قلبی است که چه بسا یک ذکر قلبی همراه با سوز و گذار به مراتب بهتر و برتر و کارسازتر از یک عمر اذکار لفظی است.
پس سرانجام حاجی میتواند با توجه قلبی شدید به خدا برسد چنان که نبی مکرم اسلام _. صلی الله علیه و آله و سلم _. در این باره فرمود:
هدف از وجوب نماز و حج و طواف و مناسک به پاداشتن ذکرالله در قلب و جان انسان است و الا آن نماز و حجچه ارزشی خواهد داشت. از این رو خداوند در توصیف مؤمنین فرمود: مؤمنان تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دلهای آنها ترسان گردد.
از این رو حضرت ابراهیم بالاترین مقام را که مقام تسلیم باشد در کنار کعبه، برای خود و ذریه اش درخواست نمود: پروردگارا، ما را تسلیم فرمان خودت قرار ده و از دودمان ما نیز امتی مسلمان قرار ده.
از جمله آیات دیگری که دلالت بر بعد معنوی و عرفانی حج دارد، آیهای است از سوره مبارکه مائده که خداوند فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردید شعائر الهی را نقض نکنید و حریم آنها را حلال نشمرید و احترام را نگه دارید و قربانیهای بی نشان و یا نشاندار را حلال نشمرید و نیز احترام کسانی که برای به دست آوردن فضل پروردگار و جلب رضوان او به قصد زیارت خانه خدا حرکت میکنند، نگه بدارید و برای آنها مزاحمت ایجاد نکنید.
از آن جایی که «رضوان» در لغت به معنای رضایت کثیراست، پس حاجی در این سفر مقدس باید دنبال کسب رضوان الهی باشد که مهمترین سرمایه برای هر عبدی، کسب رضایت مولی است. «وَ رِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکبَرُ» و محل کسب چنین رضایتی، موسم با شکوه حج است. چنان که امام صادق _. علیه السلام _. در ضمن حدیث مفصلی فرمود: حج شعبهای از رضوان الهی است.
هم چنان که حضرت ابراهیم عرض کرد: «پروردگارا! من بعضی از ذریه ام را در سرزمینی بی آب و علف در کنار خانهای که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپادارند».
از این آیه هم بعد معنوی حج استفاده میشود، چون که کلمات «غیر ذی زرع و عند بیتک الحرم و لیقیموا الصلوة» اشاره به این واقعیت دارد که غرض از اسکان، زراعت و کسب و تجارت نیست، بلکه اسکان دراین مکان فاقد هر نوع امکانات اولیه، برای تقرب محض الی الله و متمحض شدن در عبادت اوست.
پس جو حج، یک جو عبادت و بندگی و دوری جستن از هرگونه تعلقات مادی است و سفر حج یک سفر الی الله است.
بنابراین، حاجیاز همان اول که نیت حج میکند و از خود و خانه و کاشانه و همه تعلقات مادی جدا میشود تا احرام و طواف و سعی و رمی و هدی کند، همه جا خدا را میجوید و در طلب وصال او شب و روز آرام ندارد؛ این سو و آن سو میرود و در کوه و بیابان سرگردان میشود تا در مهمان سرای الهی آیات روشن الهی را با چشم سر و چشم جان مشاهده نماید. «فِیهِ آیاتٌ بَینَاتٌ» و با سعی و تلاش همچون هاجر چشمهای از معرفت برای او گشوده گردد.
پس، هرکس که قصد سفر الی الله را نموده، باید از ابتداء از هرگونه اموری که با این سفر ضدیت دارد دوری جسته و دل را فقط متوجه خدا بنماید. چنان که امام صادق _. علیه السلام _. در این باره فرمودند:
حاجی میخواهد با احرام حرم امن الهی در خود به وجود آورد و منطقه وجودش را برای غیرخدا ممنوعه اعلان کند: «مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنًا» تا برای همیشه بر روی غیرخدا ممنوع گردد. خود میزبان فرمود: کسانی که (به واسطه احرام) حج را بر خود واجب نموده اند باید از هرگونه تمتعات جنسی و انجام گناه و گفتگوهای بی فایده و جر و بحثهای بی ارزش اجتناب کنند.
مسائل معنوی و عرفانی حج هرگز تمام شدنی نیست، و رسیدن به مقامات عالیه در حج، وقف احدی نیست بلکه بستگی به سعی و تلاش، همت و خلوص و سوز و گداز زائران دارد؛ و هر زائر خانه خدا باید بداند که اگر کسی در این بعد از حج که مهمترین ابعاد حج است موفق نگردد، در ابعاد دیگر هم چندان موفق نخواهد شد. چنان که حضرت امام خمینی _. قدس سره _. احیاگر حج ابراهیمی، محمدی در این باره فرمودند: تحصیل ابعاد دیگر حجدر گرو تحصیل بعد معنوی حج است؛ بعد سیاسی و اجتماعی حج حاصل نمیشود، مگر آن که بعد معنوی و الهی آن جامه عمل بپوشد.
بنابراین، حاجی تنها نباید این بدن را از راه دور حرکت داده و به میقات و مطاف و مسعی و عرفات و مشعر و منی رساند، اما با جان خالی از معارف آسمانی و دست تهی از بهره معنوی حج با چمدانهای پر از عروسک و اسباب بازی برگردد.
«فوا اسفاه من خجلتی و افتضاحی» آن کس که با پا به کعبه رود کعبه را طواف میکند و آن کس که با دل برود او را طواف میکند و اگر حاجی در ایام حج به خود نپردازد و از خودبینی رها نشود و به خودسازی همت نگمارد و از احرام تا حلق و تقصیر و طواف خود را از آلودگی خلاصی نبخشد، پس کی؟ اگر قبل و بعد او فرق نکند، پس کی؟ چه آن که حج فراموش کردن خود، در راه خدا و ذوب شدن من، در ما است.
منبع:
خبرگزاری تسنیم
ارسال نظر