حال زلزله زدگان این دیار خوش نیست
پارسینه: این روزها پس از گذشت حدود ۹ ماه از وقوع زمین لرزه ۷.۳ ریشتری ۲۱ آبان ۹۶ در بخش ازگله شهرستان سرپل ذهاب در استان کرمانشاه، حال ساکنان برخی از روستاهای زلزله زده این سامان خوب نیست.
قرار است با پرندهای فلزی به همراه پرنده دل، سفر دوبارهای را به سوی مناطق زلزله زده غرب کرمانشاه به منظور بررسی آخرین وضعیت مردم این مناطق آغاز کنیم. آنجایی که دلهای بسیاری هنوز در گروی عشق به این آب و خاک است.
زمین لرزه ۷.۳ ریشتری ۲۱ آبان ۹۶ در ۱۱ کیلومتری بخش ازگله و ۳۲ کیلومتری شهرستان سرپل ذهاب در غرب کرمانشاه ۶۲۰ کشته و ۱۲ هزار و ۳۸۶ مصدوم داشته است. این حادثه به ۱۰ شهرستان و یکهزار و ۹۳۰ روستای استان کرمانشاه خسارت وارد کرد و بیش از ۱۰۰ هزار واحد مسکونی شهری و روستایی آسیب کلی و جزیی دید.
در ابتدای انجام این سفر و پس از گذشت حدود ۵۵ دقیقه در آسمان، پرنده فلزی در فرودگاه کرمانشاه به زمین مینشیند. پس از فرود آماده میشویم تا به سرپل ذهاب برویم، سرپل ذهاب، روستای چمن بر آفتاب.
در حال نزدیک شدن به ورودی روستای «چمن برآفتاب» هستیم، اما به «هنگام ورود به روستا و توقف خودروی امدادی و زمان پیاده شدن از خودرو با صحنهای عجیب روبه رو میشوم، صحنهای که شاید در هیچ یک از مناطق زلزله زده داخلی و خارجی که برای تهیه خبر و گزارش به آنجا عزیمت کرده بودم، ندیدم.
«شماری از دختربچههای روستا در حال استحمام با آب سرد و پودر رختشویی در محیطی باز و در دید عموم بودند»، به یکباره در جای خود متوقف میشوم، اما با هجوم ساکنان روستا به سمت من متوجه میشوم که این چنین حمام گرفتن یکی از واقعیتهای جاری این روستا است و مردم آن به دلیل نبود حمام صحرایی در روستا حدود ۹ ماه است که این گونه استحمام میکنند.»
دقایقی از مشاهده این صحنه نگذشته است که مردم این روستا به ویژه زنان با دیدن ما، سفره دل خود را میگشایند و با ما درد دل میکنند، آنان که حرفهایی زیادی را برای گفتن دارند، از نیازهایشان میگویند و خواهان حضور و رسیدگی مسئولان استانی و کشوری برای کاهش آلام خود در این روستا هستند، از نبودها و کمبودها میگویند، دارو و درمان میخواهند، ولی در عین دردمندی و نیازمندی از تعارف آب خنک و چای ذغالی هم به گروه ما دریغ نمیکنند.
«زهرا سیروان عرفان» که چند متر آن طرفتر درون یکی از کانکسها مشغول جست و جو در داخل موهای سر دختر بچه چهار یا پنج ساله بود، میگوید: این کودک معصوم مدتی است که به دلیل ضعف عمومی و سرد بودن آب داخل دبهها استحمام نکرده و در سرش شپش افتاده است.
*شیوع بیماریهای پوستی
وی با بیان اینکه هنوز و بعد از گذشت حدود ۹ ماه از وقوع زمین لرزه در این منطقه، مردم این روستا از نبود سرویس بهداشتی و حمام صحرایی رنج میبرند، توضیح میدهد: فقدان سرویس بهداشتی، حمام صحرایی و انباشت زباله در اطراف چادرها و کانکسهای زلزله زدگان این روستا باعث هجوم حشرات موذی و انواع خزندهها به نزدیکی محل اسکان زلزله زدگان شده است.
وی ادامه میدهد: در حال حاضر به دلیل عدم استحمام مرتب کودکان، بانوان و سالمندان شماری از آنان دچار بیماریهای پوستی مختلف از جمله «آکنه و جوش صورت»، «لکههای پوستی قرمز و دردناک»، «قارچهای پوستی» و «کچلی» شده اند که این بیماریها سلامت آنان را با تهدید جدی مواجه کرده است.
«زبیده محمدی» یکی دیگر از زنان این روستا با اشاره به اینکه مردم زلزله زده این روستا یکی از مهمترین مشکلات بهداشتی خود را کمبود حمام و سرویسهای بهداشتی میدانند، خواهان تسریع در حل این مشکلات است. میگوید: داشتن حمام و سرویسهای بهداشتی مهمترین نیاز بهداشت فردی است و این در حالی است که نبود این دو در این روستا، سلامت خانوادهها و نیز اجتماع روستایی را دچار مشکلات فراوانی کرده است.
وی میافزاید: بافت خانههای گلی و خشتی این روستا که مملو از خاک و نیز گرد و غبار است. بر مشکلات آلودگی محیط زیست مردم و به مخاطره انداختن سلامت مردم زلزله زده این روستا افزوده است.
* حمام و دستشویی نداریم
«ف. ر» یکی دیگر از بانوان این روستا که خستگی از زندگی در چهره او نمایان است، میگوید: قهر طبیعت ما را مقهور مشکلات زیادی کرده تا جایی که برای سادهترین نیاز خود یعنی حمام کردن و به دستشویی رفتن نیز مشکل داریم.
وی ادامه میدهد: مردان و پسران جوان روستا به ناچار میتوانند با آب سرد یا به هر شکل ممکن دیگر حمام کنند، اما برای دیگر اقشار این روستا از جمله کودکان، زنان و افراد سالخورده و بیماران با آب سرد و در معرض دید همگان، حمام کردن به یک امر غیر ممکن تبدیل شده است.
این بانوی روستایی که به دلیل داشتن استرس زیاد اذعان میکند، دست چپش به شدت درد دارد و سر دردهای عصبی امانش را بریده است، میافزاید: نه تنها مردم این روستا بلکه مسئولان هم، نبود حمام و سرویس بهداشتی را مهمترین نیاز ما میدانند، اما در مرحله عمل کاری انجام نمیگیرد.
به عقیده وی، نبود امکانات بهداشتی کافی از جمله حمام و سرویسهای بهداشتی، سلامت زلزله زدگان ساکن در این روستا را تهدید میکند و احتمال شیوع برخی بیماریها در این روستا وجود دارد.
«سهیلا جمشیدی» که مادر دو فرزند کوچک و همسر یک بیمار مبتلا به صرع است، میگوید: در زلزله خانه و همه وسایل زندگی ام را از دست دادم و امروز فقط در یک کانکس زندگی میکنم که نه حمام و نه دستشویی دارد، شوهرم هم به دلیل بیماری صرع توانایی کار کردن ندارد و به دلیل اتمام داروهای مصرفی اش از جمله «کاربامازپین ۲۰۰»، «فنوباربیتال ۱۰۰»، «والپروات سدیم»، «استازوامید ۲۵۰» دائما تشنج میکند، نمیدانم شب گذشته نیز چه حشرهای صورت پسرم را نیش زده که یک طرف صورتش کامل متورم شده است و من حتی پول ندارم تا او را برای درمان نزد پزشک یا به مرکز درمانی ببرم.
این بانوی متاثر از بحران زلزله از مردم و مسئولان میخواهد که به او و خانواده اش کمک کنند تا آنان بتواند دوباره در مقابل سختیهای زندگی مقاومت کنند و ادامه حیات دهند.
وی میافزاید: این روزها گرمای هوا بر مشکلات اهالی روستا اضافه شده و زندگی در کانکس را برای ما غیر قابل تحمل کرده است؛ به طوری که اغلب خانوادههای روستایی به دلیل عدم توان مالی و نداشتن وجه نقد، قادر به تهیه وسایل خنک کننده از جمله پنکه و کولر آبی نیستند و هم اکنون برخی از خانوارها به صورت مشترک به تهیه این وسایل از جمله یخچال اقدام کرده اند که خود باعث بروز اختلاف میان خانوارها میشود.
وی اضافه میکند: از ابتدای فصل تابستان گرمای شدید هوا باعث ازدیاد جانوران موذی و حشرات مختلف در نزدیکی محل سکونت روستاییان زلزله زده شده که در کنار آن وجود فضولات دامی عاملی برای تشدید این مشکل است.
خانم دیگری از اهالی این روستا که میخواهد نامش در این گزارش ذکر نشود نیز میگوید: با توجه به گرمای هوا، وجود کودها و فضولات حیوانی در مجاورت کانکس زلزله زدگان این عوامل مشکلاتی را برای روستاییان ایجاد کرده است، گرمای هوا باعث شده تا اغلب کودکان و اعضای خانواده آنان دچار بیماریهایی مانند اسهال و استفراغ شده یا با مشکل خونریزی شدید بینی مواجه شوند که به دلیل نبود امکانات پزشکی اهالی روستا اقدام به روشهای درمانی به صورت سنتی میکنند.
وی کمبود پوشاک تابستانی را از دیگر مشکلات ساکنان زلزله زده این روستا عنوان و اظهار میکند: پوشاک و کفش ساکنان این مناطق در زمان وقوع زلزله در زیر آوار مانده و از زمان وقوع زلزله تا کنون هیچگونه کمکی برای تامین پوشاک به اهالی این روستا نشده و این درحالی است که در فصل گرما رعایت نکات بهداشت فردی بسیار ضروری است.
این بانوی زلزله زده روستایی با بیان اینکه تمام اهالی این روستا با کمک برخی خیرین و نیکوکاران غیردولتی در این ۹ ماه توانسته اند این روزهای سخت را سپری کنند، میافزاید: کمبود حمام صحرایی و سرویس بهداشتی موجب بروز مشکلات عمدهای در این روستا شده و این مهم با توجه به گرمای هوا نگرانیهایی را در بین روستاییان به وجود آورده است.
وی یادآوری میکند: در زمان حاضر کمبود مواد شوینده و پاک کننده نظیرصابون و شامپو لباس زیر بچه گانه، زنانه و مردانه، حوله حمام، دستمال مرطوب، شامپو، صابون، پوشاک بچه و وسایل بهداشتی مورد نیاز بانوان از دیگر مشکلات اهالی این روستای آسیب دیده از زمین لرزه است و ادامه این روند احتمال شیوع بیماریهای مختلف را برای زنان و کودکان به دنبال دارد.
این بانوی زلزله زده روستایی با بغضی در گلو و با یک نگاه ملتمسانه میگوید: بیشتر مردم این روستا در طول حدود ۹ ماه گذشته از وقوع زلزله تا کنون یا یک مرتبه گوشت و میوه مصرف کرده اند یا اصلا مصرف نکرده اند.
وی با اشاره به این مطلب که یک زن زلزله زده روستایی باید دردش را پس از ۹ ماه از زمان وقوع زلزله چگونه و پیش چه کسی بازگو کند با شرمساری به خبرنگار ایرنا، میگوید: به خوبی میدانم که گفتن این مطالب به دور از ادب است، ولی ناچارم که بگویم تا شاید توسط شما به گوش مسئولان و افراد ذیصلاح در امر بهداشت برسد، بانوان این روستا دیگر وسایل بهداشت ضد بارداری و تنظیم خانواده از جمله قرصهای ترکیبی پیشگیری از بارداری را در کانکسها ندارند.
سونیا که با گوشه چادر رنگ و رو رفته اش پهنای صورت خود را که از اشک چشمانش بارانی شده، پاک میکند، میافزاید: مردم این روستای زلزله زده به حمام و سرویس بهداشتی صحرایی، مواد غذایی از جمله گوشت، برنج، مرغ، روغن، حبوبات، ماکارونی، چای، قند و شکر نیاز مبرم دارند.
او میگوید میدانم که نمیشود و محال است، اما کودکان این روستا ۹ ماه است که از پدر و مادرشان (لباس نو، کفش نو، دمپایی، جوراب، خمیر دندان و مسواک، ناخن گیر، شانه سر و اسباب بازی میخواهند حتی برخی از آنان در بازیهای بچه گانه خود بزرگترین آرزویشان را در خرید (بیسکویت، مویز، کشمش، انجیر، پفک نمکی و میوه) عنوان میکنند.
این بانوی زلزله زده روستایی میافزاید: کمبود یخچال و نبود دستگاههای خنک کننده نظیر «پنکه و کولرهای آبی» از جمله مشکلات دیگر مردم زلزله زده این روستا است که آسایش روانی و بهداشتی آنان را به خطر انداخته و موجب شده با توجه به گرمی هوا مواد غذایی آنها فاسد شود که نمونه بارز آن شیر مورد نیاز کودکان است که به دلیل قرار گرفتن در مجاورت هوا و نبود وسایل خنک کننده برای نگهداری فاسد میشود.
وی تصریح میکند: آنچه بیش از هر چیز دیگر روستاییان این روستا را عذاب میدهد، وجود حشرات موذی است. آرامش اغلب کودکان بر اثر خارش محل ناشی از نیش حشراتی نظیر ساس و کنه سلب شده است.
سونیا میگوید: سم پاشی در این روستای زلزله زده به طور مرتب خواسته اساسی مردم این روستا است تا بتوانند با اطمینان بیشتری در کانکسهای خود استراحت کنند و نوزادان و کودکانشان از گزند این حشرات در امان باشند، چرا که بسیاری از مادران روستایی بر این باورند که نوزادان را نمیتوان در کانکس نگه داشت و همچنین با توجه به وضعیت بهداشتی و وجود مخاطرات بسیار از جمله مار و عقرب گزیدگی و وجود سگهای وحشی نیز نمیتوان کودکان را در محیط روستا رها کرد.
هنوز پس از گذشت ۹ ماه از وقوع زمین لرزه ۷.۳ ریشتری ۲۱ آبان ۹۶ اغلب مردم مناطق زلزله زده غرب کرمانشاه از فقدان حمام و سرویس بهداشتی رنج میبرند، مشکلات روانی و ترومای ناشی از شوک زلزله در کودکان، زنان و سالمندان به وضوح مشاهده میشود.
فقر و بیکاری بر مردان ساکن در چادرها و کانکسها سایه افکنده است، زنان و دختران جوان شرایط بسیار دشوارتری را تحمل میکنند. تنگدستی مطلق در منطقه بیشتر شده است، سرمایه اجتماعی و اعتماد بین افراد کمتر شده است، کنترل خانوادهها بر کودکان بسیار کم شده و اغلب کودکان تقریبا به حال خود رها شده اند. خشونت و درگیری افراد با کوچکترین اصطکاکی وجود دارد و پدران به خاطر فقر مالی دختران را از رفتن به مدرسه در سال جدید تحصیلی منع میکنند.
پس لرزهها سبب شده افرادی هم که خانه هایشان سالم است، نتوانند به خانه هایشان برگردند، هنوز بسیاری از افراد در چادرهای اسکان اضطراری و موقت هلال احمر زندگی میکنند و نتوانسته اند کانکس دریافت کنند، ترس از پس لرزهها و موارد دیگر مردم را از بازسازی دلسرد کرده است.
تولید زباله در مناطق زلزله زده بسیار بالاست، کودکان مناطق زلزله زده در معرض آسیبهای جدی قرار دارند، احساس یأس و سرخوردگی در میان افراد احساس میشود و حریم خصوصی در این مناطق بسیار کم شده است.
با خودم نجوا میکنم؛ «دلم غمگین است، سینه ام قصر شیرین، دستانم؛ کرمانشاه و پیشانی ام سرپل ذهاب پر از خطهای عمیق رنج این روزها به اندازه کمانچه کلهر کلافه ام و با کامکارها برایت میگریم» با مردم «روستای چمن برآفتاب» بخش قلعه شاهین از توابع سرپل ذهاب خداحافظی میکنم. با خودم میگویمای کاش بتوانیم برای این بازماندگان از زندگی کاری کنم.
ارسال نظر