گوناگون

راز سر به مهر شلیک به سر زن میانسال

راز سر به مهر شلیک به سر زن میانسال

پارسینه: پرونده قتل زن میانسال که با شلیک دو گلوله به قتل رسیده بود، پس از گذشت سه سال و با دستگیری دو مظنون به نتیجه نرسید.

ساعت ۶ صبح ۱۸ آذر ۹۴ کارگران خدماتی شهرداری تهران هنگام جمع آوری زباله‌های داخل جوی آب در نزدیکی پارک مولانا کیسه‌ای یافتندکه بعداز بازکردن آن با جسد زنی رو به رو شدندکه داخل ملحفه و پلاستیک پیچیده شده و لباس بیرون از خانه به تن داشت.

با گزارش این جنایت از سوی ماموران کلانتری ۱۵۳ شهرک ولیعصر به محسن مدیرروستا، کشیک قتل دادسرای جنایی تهران، تحقیقات پلیسی آغاز شد.

بررسی‌ها نشان می‌داد او با شلیک گلوله به سرش به قتل رسیده است. پرونده‌ای در شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران تشکیل و با دستور قضایی تحقیقات برای شناسایی هویت مقتول و رازگشایی از این جنایت از سوی ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران آغاز شد.

در جریان تحقیقات، ماموران متوجه شدند خانواده‌ای با حضور در یکی از کلانتری‌های تهران ناپدید شدن دخترشان را گزارش داده‌اند. تحقیقات روی این پرونده متمرکز و معلوم شد مشخصات دختر گمشده با جسد کشف شده مطابقت دارد. این خانواده با حضور در پزشکی قانونی هویت او را شناسایی کردند و روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد. با تحقیق از اعضای خانواده مقتول معلوم شد او سال‌ها پیش از شوهرش جدا شده و دو دختر داشته و چند سالی بود که تنهایی زندگی می‌کرد.

تحقیقات نشان می‌داد گوشی تلفن همراه مقتول سرقت شده وآخرین نفری که با او دیده شده برادر جوانش است که ناپدید شده و کسی از او خبری ندارد. همچنین وی در تماس با خانواده اش مدعی شده بود هویت قاتل را می‌داند. برادر مقتول به‌عنوان تنها مظنون تحت تعقیب قرارگرفت و مدتی بعد بازداشت شد.

مرد جوان به افسر تحقیق گفت: خواهرم معتاد و این اواخر با مردی آشنا شده بود و برای خرید مواد نزد او می‌رفت. چندروز قبل از این‌که خواهرم به قتل برسد با اصرار وی به خانه اش رفتم. چند روزی آنجا ماندم و روز آخر مردی که خواستگارش بود و برایش مواد می‌خرید و نزد او آمد. من آن شب از آنجا رفتم و دیگر از او خبری نداشتم تا این‌که در تماس خانواده‌ام متوجه قتل او شدم. من در قتل خواهرم نقشی نداشتم.

با توجه به گفته‌های او، مرد خواستگار هم تحت تعقیب پلیس قرار گرفت و بعد از چند ماه بازداشت شد.

وی به افسر تحقیق گفت: من چند سال از مقتول کوچک‌تر بودم، اما می‌خواستم با او ازدواج کنم که قبول نمی‌کرد. هر از گاهی برایش مواد می‌خریدم و به خانه‌اش می‌بردم. آن شب برادرش با دیدن من از آنجا رفت. شب را ماندم و روز بعد صبحانه خوردم، همان موقع با دیدن گوشی گرانقیمت مقتول وسوسه شدم و آن را سرقت کردم، اما در قتل نقشی نداشتم.

تحقیقات درباره این دو متهم ادامه داشت تا این‌که معلوم شد آن‌ها در ماجرای این جنایت نقشی نداشته اند. برادر مقتول آزاد شد و برای مرد خواستگار هم به‌خاطر سرقت قرار قانونی صادر شد.

با گذشت سه سال از این جنایت و پیدا نشدن قاتل، دو دختروی و مادربزرگشان با حضور در شعبه ششم دادسرای جنایی تهران درخواست دیه از بیت‌المال کردند؛ بنابراین پرونده با توجه به درخواست اولیای‌دم به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.

منبع: جام جم

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار