آشنایی ایرانیان با تریاک و استفاده آن توسط شخصیتهای تاریخی

پارسینه: تـریاک در زبان فارسی معنای پادزهر را دارد و در زبان عربی نیز این افیون، تریاق تلفظ میشود. نکته جالب آنجاست که تاریخ ورود و مصرف تریاک در ایران به قرن اول هجری یعنی زمان فتوحات اسلامی و ورود اعرب به ایران بازمیگردد. سـپاهیان عرب با تریاک آشنایی داشته و برای مداوای نـاراحتیها و دردهای جـسمی و رفـع خستگی از آن استفاده میکردند. ایرانیها نیز به مانند اعراب با خوردن تریاک اولین راههای استعمال این افیون را از آنها یادگرفتند.

در مورد خواص تریاک نیز ایرانیان دستی بر آتش داشتهاند، ابوعلی سینا و زکریای رازی به عنوان نخستین پزشـکان تقریبا بهطور کامل مزایای آنرا بیان کرده و در ردیف گیاهان و مواد داروئی قرار دادنـد و بـرای درمان بعضی از بیماریها آن را تجویز کردهاند.
مصرف تریاک توسط پادشاهان و فرمانروایان بـارها مـسیر تاریخ را تغییر داده است. در زیر دو نمونه از وقایع تاریخی مهم در ایران را که تحت تاثیر این افیون بوده است عنوان میشود:
تاریخ بیهقی: «امـیر مسعود غزنوی در سال ۴۳۱ هجری هـمراه لشـگری گران به قصد جنگ با طغرل سلجوقی از هرات به سوی خراسان حرکت کـرد. وی بـر این تصمیم بود که راههای فـرار را بـر طغرل ببندد و او را غـافلگیر سـازد. شبانگاه سوار بر پیـل بـه راه افتاد؛ چون اندکی تریاک خورده بود بر روی پیل به خواب رفت و پیل بانان از بـیم امـیر پیل را آهسته راندند که وی از خواب بـیدار نـشود و همین امـر مـوجب تـأخیر در رسیدن به مقصد شـد، چنانکه طغرل سلجوقی نجات یافت. وقتی امیر مسعود به روستای استوار در قوچان رسید لحظاتی قـبل طـغرل آنجا را ترک کرده بود».
دیگر مثال تاریخی مـربوط بـه شـاه اسـماعیل دوم پادشاه صفوی اسـت. او مدت کوتاهی پس از جلوس بر تخت سلطنت در جوانی به دلیل مصرف تریاک جانش را از دست داد. وی پادشاهی عیاش و بیبند و بار بـود کـه در خـوردن تریاک و مشقات آن افراط کرده و با افراد پسـت و حـقیر انـیس بـود. در شـب سیزدهم رمضان سال ۹۸۵ هجری قمری بعد از تفریح و گردش در خانه حسن بیک حلواچی بـیتوته کـرد. بامداد اطرافیان هرچه انتظار کشیدند میهمان عالیمقام و میزبان از اطاق خارج نشدند. چون انتظار به درازا کشید ناچار حکیم کوچک را که از مقربان درگاه بود به پشت خوابگاه فرستادند.
حسن بیک حلواچی فریاد برآورد کهای حکیم مرا یاری حرکت نیست؛ به هر طریق که ممکن باشد در را بـگشائید. وقـتی در خوابگاه را گشودند شاه اسماعیل کـه انـدک رمقی در تن داشت همان لحظه بدرود حیات گفت و حسن بیک حلواچی، که نیمی از بدنش فلج شده بود، با لکنت زبان و به صد تشویش مـاجرا را چـنین شرح داد: شب وقت افـطار سـلطان افیون خالص خورد و به من هم داد. بعد از طعام ابراز تمایل به سیر و گشت در کوچهها و محلات شهر نمود و ترکیب افیوندار خورد، اما آنچه به من داد من نخوردم. هنگام گردش به حـمامی رسـیدیم؛ حلوا فروشی مقابل حمام نشسته بود. سلطان از حلوا و کلوچه او بسیار تناول کرد. چون به منزل آمدیم گفت: صبح نزدیک است، فلونیای دیگر میخوریم و میخوابیم. وقتی قوطی فلونیای او را که همیشه تـوسط مـن ممهور مـیشد آوردند علامت مهر مخدوش و ضایع بود. گفتم سر این قوطی به مهر و نشان من نیست، توجهی بـه سخن من نکرد و فلونیا را بیرون آورده بیش از حد متعارف خود بلعید و مـقدار زیـادی نـیز به من داد، اما من اندکی از آن را خوردم. هر دو خوابیدیم. بامداد که از خواب برخاستم خود را به این حال دیـدم و شـاه نیز قدرت تکلم نداشت و دست و پا میزد. بعد از لحظهای تنفس او قطع شد و از حرکت بـاز مـاند.
فلونیا که توسط شاهان و قشر مرفه جامعه مصرف میشده است ترکیبی از تریاک، حشیش، بنگ و دیگر مواد افیونی بوده که به صورت قرصهای گردی ساخته میشده که حب نامیده میشد. فلونیا در زمان صفویان به ویژه در دربار شاهان صفوی بهشدت رایج بوده است.
فارغ از شاهان و امرا، چندین روشنفکر و شاعران نیز در تاریخ معاصر از مصرف این ماده افیونی مبرا نبودهاند، مـلک الشـعرا بهار هـنگام اقـامت در سـویس در غم محروم بودن از بـساط مورد علاقهاش، قصیدهای نغز و شیوا سروده است که با این دو بیت آغاز میشود:
روزگار آشفتگی دارد بـه سـر کوهی همدمی
تا ز فیض صحبتش خـاطر بـیا سـاید دمـی
آتـش و ابر و دم و دود است پیـدا در افـق
کو مقامی امن و جائی محرم و دود و دمی
ارسال نظر