گوناگون

رمضان تهران از صدای شلیک توپ تا ۴۰ قرآن بوسی و پیراهن مراد

تهران - خبرگزاری مهر: ایرانیان از دیرباز آداب و سنن فراوانی در مناسبتهای مختلف داشته اند که این سنتها در ماههایی چون رمضان رنگ و لعاب بیشتری می گرفته و دقیقتر اجرا می‌شده است. اما امروزه با توسعه شهرنشینی، اغلب سنتها به تاریخ پیوسته اند و اثری از آنها باقی نیست.

به گزارش خبرنگار مهر، تهران که از بیش از دو قرن پیش پایتخت ایران است و امروزه مرکز توجه جهانیان به لحاظ نظام مقدس جمهوری اسلامی است تا حدود 50 سال پیش ماه رمضان را با آداب و سنن بسیار برگزار می کرد که امروزه اندکی از آنها در محلات بسیار قدیمی یا روستاهای آن باقی مانده است.

چند روز قبل از آغاز ماه مبارک رمضان از پشت بام و دیوار هر خانه ای فرشی و پرده ای آویزان بود که نشان از خانه تکانی صاحبان آن داشت. لباسهای نو و مرتب از صندوقخانه ها بیرون می آمد و سفارشهای خیاطیها یکی پس از دیگری تحویل مشتریان می شد.

گل خندانی آشتی کنان تهرانیها در استقبال از رمضان

دو سه روز مانده به ماه رمضان مراسم گل خندانی برگزار می شد که مراسم آشتی کنان کسانی بود که بینشان کدورتی افتاده بود و پس از آن مردم با روزه گرفتن در آخرین روزهای ماه معظم شعبان به استقبال ماه رمضان می رفتند.

حلول ماه مبارک رمضان در تهران قدیم همانند امروز بسیار شادی بخش بود اما آن زمان که اثری از رسانه ها و امکانات امروزی نبود صدای شلیک توپ نوید بخش آغاز ماهی پربرکت می شد.


نمایی از تهران قدیم

این شلیک توپ در هر سحر و افطار با سه بار تکرار می شد تا مومنان بر اساس آن دست از غذا خوردن بکشند یا افطار کنند.



چند روز مانده به ماه مبارک رمضان چاووش خوانان با طبلهای بزرگ در کوچه و پس کوچه به راه می افتادند و با خواندن اشعاری در مدح مولای متقیان علی (ع) و نیز کوفتن بر طبل نزدیکی به رمضان را خبر می دادند.



مردم نیز اغلب به آنان نان و خرما و آجیل هدیه می دادند و معتقد بودند که اینان پیام آور ماه الهی هستند پس مستحق پاداش بسیارند البته طبل زنها از میان آدمهای مومن و خوشنام بودند و این امر بیشتر آنان را نزد مردم مطلوب می ساخت.

اولین شب رمضان و پس از اثبات رویت هلال ماه که بسیاری از مردم بر پشت بامهایشان بر آن سهیم بودند با شلیک توپ خارج از ساعت اذان به مردم اطلاع رسانی و اینگونه ماه رمضان آغاز می شد.


اغلب مردم تهران در اولین شبی که رویت هلال ماه اعلام شد با شیرینی و میوه به خانه های یکدیگر رفته و برای پذیرش عبادات خود به درگاه خداوند از یکدیگر حلالیت می گرفتند در این ماه بود که قهر و دشمنیها به حداقل می رسید و کمتر کسی با این وضعیت وارد ماه مبارک می شد.


غدای تهرانیها در ماه رمضان


تهرانیهای قدیم غذاهای متنوعی داشتند که برخی از آنها امروزه نیز در ماه مبارک مورد استفاده قرار می گیرد. از مشهورترین این غذاها شله زرد، فرنی، آش رشته، شیر برنج و حلیم است که هنوز هم جای خود را دارند. اما برخی غذاهای آنها امروز کمتر طبخ شده یا اصلا وجود ندارند برخی دیگر نیز به عنوان غذای سحر و افطار مورد استفاده قرار نمی گیرند.


قدیمی ترها افطاری را از شام جدا می خوردند و اگر کسی در جایی افطاری دعوت بود ممکن بود شام را در خانه دیگری صرف کند چون پذیرایی افطار به معنای افطار بود.


نان شیرمال، مربا، خرما، چای ، شیر، حلوا ارده، سبزی، پنیر، ترحلوا و رشته خشکار به علاوه یکی از غذاهای چندگانه افطار مثلا حلیم یا شیربرنج و... در زمستانها غذای افطار بود. در تابستانها علاوه بر اینها از پالوده سیب، فالوده شیرازی و خاکشیر یخ مال هم برای پذیرایی استفاده می شد.


زولبیا و بامیه و باقلوا و قطاب و میوه هم بعد از افطار صرف می شد و پس از آن تازه نوبت شام بود. شام تهرانیهای قدیم در رمضان بیشتر همین غذاهای امروزی بود و هر که اوضاع مالی اش بهتر بود شام بهتری می داد. اما اغلب غذاهای مورد استفاده برای شام رمضان نان داشت مثلا آبگوشت، کوفته، شامی، کباب و ...،اما وجه مشترک همه سفره های افطاری در ماه رمضان رنگین بودن خود سفره بود. آنها که دستشان به دهنشان می رسید سفره قلمکار استفاده می کردند و کم بضاعت ترها از ماهها قبل پارچه ای گلدوزی کرده و برای سفره رمضان کنار می گذاشتند.


چلو خورشت غذای سحرهای رمضان بود و هندوانه و خربزه پای ثابت همه سحریهای رمضانهایی که در تابستان بودند.


تهران خلوت در رمضان رویایی که امروزه میسر نیست


در تهران قدیم در رمضانها تهران خلوت می شد و به جز کسبه عمومی مانند بقالی، نانوایی، قصابی، میوه فروشی و از این دست مشاغل بقیه کسبه کار خود را دیر آغاز می کردند و عصرها نیز زودتر به منزل می رفتند.


اکثر مردم همه شبهای رمضان را شب زنده داری می کردند در نتیجه آنها که اداری نبودند که البته اغلب مردم از این دسته بودند تا نزدیکی ظهر در خانه می ماندند سپس برای اقامه نماز ظهر به مسجد می رفتند و پس از آن چند ساعتی در مغازه می ماندند.


چه بسا در این فاصله عصر تا افطار تعزیه ای ویژه رمضان می دیدند اشکی می ریختند و دوباره برای افطار و سحری دیگر به منزل باز می گشتند.


منبرهای مساجد رمضان معمولا پر بار بودند و علاوه بر مسائل دینی حاوی مطالب سیاسی روزمی شدند به گونه ای که رغبت مردم برای رفتن به مسجد در رمضان همه به لحاظ ثواب و انجام عبادات و هم به لحاظ شنیدن اخبار دو چندان می شد.


مسجدهای بزرگ مانند مروی، امام، مساجد جامع مملو از روزه دارانی بود که پای صحت وعاظ می نشستند تا هم آگاه شوند و هم فیض ببرند.


در آن دوران سخنرانی استاد مرحوم فلسفی که در مسجدسلطانی سخنرانی می کرد به طور زنده از رادیو تهران پخش می شد که این روند تا پایان دهه 40 ادامه داشت.


به هر حال رمضان چهره بازار را هم متفات می کرد خرده ریز فروشها اغلب بعد از افطار به امید کسب درآمد جلوی مساجد بزرگ بساط می کردند و اغلب مشتریان این بساطها زنانی بودند که از مسجد به خانه می رفتند.


زورخانه و قهوه خانه مامن جوانان تهرانی


زورخانه و قهوه خانه پاتوق جوانان در شبهای رمضان بود.آنها که ورزشکار بودند که زورخانه می رفتند و رسم بر این بود که در ماه رمضان زروخانه ها به یکدیگر بازدید پس می دادند. یعنی هر شب اعضای یه زورخانه به بازدید زورخانه دیگری می رفتند و در آنجا قدرتنمایی و ورزش می کردند و این کار تا پایان رمضان ادامه داشت.


در قهوه خانه ها هم غزلخوانان و خوش نفسها می خواندند. اما با همه اینها مساجد شلوغ ترین نقطه شهر بودند.


ایام قدر و لیالی شهادت و یکپارچه عزاپوشی تهران


لیالی مبارک قدر و روزهای نزول قرآن و از سویی شهادت امام اول شیعیان در تهران حال و هوای دیگری داشت. گویا عاشورای دیگری برپا شده باشد. مردم تا دیروقت در مساجد و تکایا بودند و سحری را در مساجد می خوردند. صدای الغیاث و یا رب و ... لحظه ای قطع نمی شد و شبهای ضربت خوردن حضرت علی (ع) شهر یکپارچه سیاه می پوشید و چند روزی به حالت تعطیل درمی آمد.

علاوه بر احیای شبهای قدر با حضور علما و وعاظ بنام شهر، عزاداریهای پرشوری نیز در روزهای این ایام برگزار می شد و دسته جات عزادار خیابانها را سیاه پوش می کردند و البته اینها سنتهایی است که هنوز باقی است و در جای جای ایران و کشورهای اسلامی اجرا می شود.
قرآن بوسی و رقابت برای ختم قرآن
یکی از آیینهای کهن تهران که شاید هنوز در بعضی جاها دیده می شود رقابت برای ختم قرآن در ماه مبارک رمضان و در پایان هر ختم، قرآن بوسی و رسم 40 ختم است.

این آیین به این صورت بوده که گروههای همسال مثلا خانمهای خانه دار، کسبه بازار، جوانان، دختران دم بخت و غیره قبل از رمضان عهد می کردند که تعداد معینی ختم قرآن در ماه داشته باشند.

آن وقت در پایان هر ختم سجده شکر جمعی به جای آورده و نقل و شیرینی تقسیم می کردند و هر کس که موفق می شد 40 ختم قرآن انجام دهد معتقد بودند به هر حاجتی که دارد می رسد و مورد رحمت و عنایت حق قرار گرفته است.

برای کسی که 40 ختم کرده پارچه ای هدیه خریده و در روز عید فطر جشنی برپا می کردند که درآن به نوعی از کسی که 40 ختم کرده بود تجلیل می شد.

این جشن توام با مولودی خوانی و لعنت بر قاتل علی (ع) و شادمانی بود.

پوشیدن پیراهن مراد و خوردن آجیل پای ثابت آداب رمضان تهرانیها


در تهران قدیم و البته در برخی روستاهای شمیرانات امروز در شب و روز بیست و هفتم آداب جالبی وجود داشت که هنوز هم در برخی روستاها دیده می شود.


در شب بیست و هفتم که مشهور است شب کشتن ابن ملجم است اغلب تهرانیها کله و پاچه می خوردند به این بهانه که سر ابن ملجم را خوره اند. بعد از آن آجیل می خوردند و البته آجیل با تقاضا از افرادی که اسامی 5 تن آل عبا را داشتند تهیه می شد.


در روز بیست و هفتم رمضان حاجتمندان پارچه ای خریده و به مسجد می بردند و بین دو نماز ظهر و عصر مسجد پارچه را بریده و می دوختند و بعد از نماز به تن صاحب حاجت می کردند. حتی در دوره ای که چرخ خیاطی اختراع شده بود ثروتمندان نوکران خود را با چرخ به مسجد می فرستادند تا برای حاجت روا شدنشان اقدامی بکنند.


این رسم امروزه هم در برخی مساجد دیده می شود و برخی حاجتمندان در چنین روزی پیراهن مراد بریده و دوخته و بر تن می کنند.
چه بسیار زنان حاجتمندی که در آن روزگار با این نیت صاحب فرزند شدند و چه بسیار افرادی که هنوز هم در گوشه و کنار این شهر این آیین را به جا می آورند.

عید فطر و آغاز شوال


در روزهای آخر رمضان مردم دوباره گوش به زنگ شنیدن صدای توپ بودند و هر گاه سه توپ در خارج از ساعت اذان شلیک می شد به معنای رویت ماه شوال و پایان سفره رحمت الهی بود.


روز قبل از آغاز عید فطر خانه تکانیهای که قبل از رمضان شده بود، تجدید می شد و اغلب تهرانیها لباسها نو به تن می کردند.آجیل و شیرینی تهیه می شد و فطریه قبل از هر کاری کنار گذاشته می شد.


صبح روز عید اعضای خانواده به اتفاق برای نماز عید می رفتند و بعد برای خوردن اولین صبحانه بعد از یک ماه روزه داری دور هم جمع می شدند. اما قبل از خوردن هر کس کف دستان خود را در بشقاب برنجی که سهم فطریه بود می زد و پدر خانواده یا بزرگتر دیگری به ترتیب فطریه هر کس را کنار می گذاشت. سپس دست به سفره می بردند و صبحانه می خوردند. سنتی که امروزه نیز کم و بیش پابرجاست.
سپس بازار دید و بازدید برای چند روزی داغ می شد و خواستگاری و عروس کشان و جهازبران در این ایام به وفور دیده می شد.


امروز به جز معدودی از این آداب چیزی از سنتها باقی نمانده است. سنتهایی که فارغ از خوب یا بد بودنشان، خرافی یا مذهبی بودنشان به هر حال باعث نزدیکی بیشتر انسانها به یکدیگر و اتحاد بود.


امروزه به واسطه تکنولوژی و پیشرفت زندگی و گسترش شهر نشینی هر کس در آپارتمان خویش با جعبه جادویی افطار می کند با آن از خواب برمی خیزد و سحری می خورد و حتی شبهای احیا با برنامه های زنده آن سر می شود.


اما به هر حال رمضان چه درگذشته و چه در حال حاضر مورد احترام همگان بوده و هست و کمتر کسی است که بتواند از خیر بهره گیری از فیوضات این ماه بگذرد. امید که خداند همه درگذشتگان و پیشنیان را به حق این ماه مبارک مورد رحمت و مغفرت قرار دهد و ما نیز از جمله رستگاران در این ماه پربرکت باشیم.
.................................

صدیقه راسخی

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار