گوناگون

رنج سوریه و دیپلماسی ایرانی! ما

سرویس سیاسی جهان- مسعود یارضوی: کشور سوریه چند ماهیست که به قول چهره های سیاسی این کشور درگیر "فتنه" شده است. فتنه ای که مداقّه ای هرچند سطحی در روند آن ما را به شباهت های عمیق این حرکت با روند انقلاب های طرح ریزی شده توسط اتاق های فکر استکبار جهانی رهنمون می رساند.

شباهت ها و اتفاقاتی که بدون اغراق در ماجرای فتنه سال ۸۸ در کشور خودمان نیز به وضوح مشاهده می شدند و انکار این شباهت ها نیز برای هیچ کس ممکن نیست. (اشاره به شعار نه غزه، نه لبنان در ایران و شعار لا حزب الله، لا ایران در سوریه)

همچنین وجه تشابه عمده فتنه رخ داده در سوریه و آنچه که در کشورمان روی داد، دخالت صریح و رسمی آمریکا و متحدانش در امور داخلی هر دو کشور است.هم اکنون کار به جایی رسیده است که کشورهای غربی رسماً مقامات سوری را تحریم و این کشور را تهدید به جنگ می کنند.

این "دميتري راگوزين"، نماينده دائم روسيه در مقر ناتو بود که چندی قبل اعلام كرد سازمان ناتو از هم اكنون عمليات نظامي عليه سوريه را طراحي كرده است.

اگرچه این مسئله از جانب برخی از کارشناسان مسائل سوریه یک جنگ روانی علیه دمشق قلمداد شده است اما تجربه لیبی و حضور ناتو در این کشور از یکسو و حماقت و خوی استکباری آمریکا و متحدانش از سوی دیگر این احتمال را برای کشور سوریه چندان دور از ذهن قرار نمی دهد.

و این در حالیستکه که اتحادیه اروپا نیز رسما کشور سوریه را تحریم کرده است و شورای امنیت نیز گام هایی را به سمت تحریم سوریه برداشته است.

اما در کنار برداشته شدن این گام ها به سمت فتنه گری در سوریه و اخبار موجود از روند تحولات این کشور، یک نکته جالب توجه وجود دارد و آن اخذ مواضع صریح و جدی توسط کشورهایی مثل لبنان، روسیه و ترکیه در مخالفت با اقدام علیه سوریه و در مقابل، اقدامات کمرنگ و بعضاً سکوت معنی دار! دستگاه دیپلماسی دولت ایران در این رابطه است.

در واقع در اخباری که در مورد تحولات سوریه همواره توسط خبرگزاری های بین المللی منتشر می شود جای خالی کشوری به نام "ایران" به وضوح به چشم می خورد.

شاید آن هنگام که حافظ اسد، رئیس جمهور فقید سوریه، در اوان انقلاب اسلامی، به عنوان یکی از اولین کشورها حکومت جدید ایران را به رسمیت شناخت هرگز فکر این را هم نمی کرد که در چند دهه بعد، دولتی در ایران بر سر کار بیاید که با وجود سر دادن شعارهای انقلابی و مکتبی، اما در سیطره نفوذ آدم هایی باشد که با اعتقاد به مکتب ایرانی و مباحث مشکوکی مثل "ضرورت محبت انسان ها به یکدیگر" و "بیداری انسانی!"، نخواهند گذاشت دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران رسالت تاریخی خود را در مورد "فتنه سوریه" انجام دهد.

مسئولان امر در دولت، وزارت خارجه و صدا و سیما باید پاسخ بدهند که جای ایران در حول محور تحولات سوریه کجاست؟ ما چرا در هیچ کجای پرونده اعلام مواضع از جانب کشورهایی که به نوعی منافع آنها در گرو منافع سوریه است، قرار نداریم و همه چیز خلاصه می شود به اعلام موضع کمرنگ رئیس جمهور کشورمان که در گفت وگو با شبکه یورو نیوز در مورد تحولات سوریه اینچنین می گوید: "حق ملت‌هاست كه آزادي داشته باشند و در سايه عدالت زندگي كنند اما بدون ترديد اگر ديگران در مسايل داخلي كشورها دخالت نكنند، ملت‌هاي خاورميانه به خوبي قادر به حل و فصل مسايل خود هستند. بسياري از مسايلي كه امروز در منطقه شاهد آن هستيم، حاصل دخالت‌هاي ديگران است و اگر مشكلي در جايي بوجود مي‌آيد، بايد ريشه آن را در مسايل تاريخي گذشته جستجو كرد..."

حرف ما این است که هیچکس در ایران اسلامی مدافع برخی آدم کشی ها و روندهای استبدادی در کشور سوریه نیست و همه ما معتقدیم که حکومت سوریه و شخص بشّار اسد باید نسبت به اتفاقات اینچنینی در سوریه پاسخگو باشد اما آیا این مسئله باید سبب شود تا ما در ایران، کشور متحدی مثل سوریه که در جوار مرز دشمن شماره یک ما یعنی رژیم صهیونیستی قرار دارد را در کشاکش بحران تنها بگذاریم و به صرف داشتن برخی اعتقادات و احتمالات فقط به تماشای وقایع سوریه بسنده کنیم...؟!

این در حالیستکه که انتظار ما از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران و به ویژه صدا و سیما به عنوان رسانه انقلاب اسلامی، فقط ناظر به وقایع سوریه نیست. اگر انقلاب ما انقلابی است که پیام آن باید به تمام کشورهای جهان برسد پس انتظاری که از وزارت خارجه وجود دارد این است که نه فقط در قبال سوریه که در قبال مسائلی مثل چچن، اوستیا، سومالی، سودان و به ویژه خیزش های اخیر در کشورهای اسلامی و اروپایی نیز مواضعی صریح و قاطع داشته باشد.

در قبال فتنه ای که در سوریه گُر گرفته است و بیش از همه این آمریکا و متحدان اروپایی اش هستند که در آتش آن می دمند باید دانست که سکوت و انزوای ما و یا اقدامات سطحی ما، نتایج نامطلوبی را برای کشور و انقلاب اسلامی به ارمغان خواهد آورد.نتایجی که شاه بیت اصلی آن، خدشه دار شدن تصورات ملت های مظلوم جهان در مورد مقابله همیشگی ایران با امپریالیزم جهانی است.

ما اگر در ماجرای سوریه و تحولات مهم آن سکوت کنیم در حقیقت این پیام را برای متحدان انقلابی خود در سرتاسر جهان، اعم از دولت ها و ملت ها مخابره کرده ایم که در تحولاتی که در کشورهای متحد و هم موضع با ما رخ می دهد؛ نشستن در حاشیه گود و نظاره به عنوان یک کشور بیطرف را بیشتر از حضور در عرصه و ایفای نقش جدی در تحولات می پسندیم.و باید گفت که این پیام و این نتیجه مغایر با اهداف انقلاب اسلامی ما است.ما در پرونده بیداری اسلامی و خیزش مردم در کشورهای مسلمان نیز عکس العمل مناسبی نداشته ایم و اگر واکنش ها و حمایت های گروه ها و چهره های داخل ایران را از سرجمع اقدامات دیپلماتیک کشورمان در این رابطه منها کنیم، در کاسه وزارت خارجه و دولت چیزی مرتبط با این مسئله نخواهد ماند.

ضعفی که مشخص نیست از نگاه دستگاه دیپلماسی کشورمان به مکتب ایرانی نشأت گرفته یا اینکه دلایل نامشخص و ناگفته دیگری نیز دارد؟دلایلی که حتی سرجمع تمامی آنها نیز فراهم آورنده پاسخی متقن در چرایی عدم حضور جدی و پر رنگ دستگاه دیپلماسی ما در تحولات روز دنیا و منطقه نیست...؟!

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار