گوناگون

من داوطلبم با شهر آشتی کنم!

من داوطلبم با شهر آشتی کنم!

پارسینه: لیلا به طلب؛ نخستین رویداد «آشتی من با شهرم» با استقبال چشمگیر و البته نگاه های پرسشگرِ شهروندان شمالِ تهران مواجه شد.

آشتی کنان از نوعِ شهری را شرکت «خبرگان اَرد بنا» پایه گذاشته و نخستین رویداد را با همکاری چند سازمان و شرکت، همزمان با عید فطر در فضای شهری مجتمع تجاری «ارگ» تجریش به اجرا درآورد. این نخستین گروهی است که با دریافت مجوزهای لازم برای فعالیت های تفریحی- آموزشی شهری در تهران فعالیت می کند.

وعده های این گروه در فضای مجازی، خبر از اجرای بازی و سرگرمی برای همه داد و همانطور که قرار بود بر آموزش حین بازی برای کودکان تمرکز کرد. بازی- آموزش بازیافت از مبدا و فرهنگ ترافیکی عبور ومرور نمونه هایی هستند که کودکان زیادی را جذب رویداد نخست کردند.

نام مجتمع تجاری ارگ، سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران، گروه «بازچرخ»، سیستم توسعه حمل و نقل پاک و شرکت انبوه سازان «مهرسپهر» به عنوان حامیان این رویداد در پوستر رویداد نخست به چشم می خورد. پوستری که در ابتدای راه، تعدادی از عابران پیاده رو خیابان سعدآباد را وسوسه کرد تا بین جمع پراکنده مقابل ورودی «پلازا» توقف کنند.

قطع به یقین تا میانه راه، عده ای فکر می کردند یک دوربین مخفی، آنها را رصد می کند. در دقایقِ نخست، دور و برِ گروه و خنده های جمع گشتند و مدتی بعد، قاطی ماجرا شدند. بعضی ها تا مدت زیادی تماشاچی بودند و بی هدف، گشت می زدند. این سرگردانی، شاید به کمرنگ شدن حضور جمعی در شهر و شاید به موضوعی فراتر از این برگردد؛ به دیوار نامرئی که بین شهروندان و شهر فاصله انداخته و روی روابط میان شهروندان هم تاثیر گذاشته است.

هرچند واکنش شهروندان- لااقل در محل برگزاری رویداد اول «آشتی با شهرم»- نشان داد تهرانی ها به ویرانگران این دیوار نامرئی، روی خوش نشان می دهند. آنها محک می زنند، اعتماد می کنند و می مانند.

«ماندن»، همان کلمه ای است که برگزارکنندگان رویداد آشتی با شهرم، به آن اصرار دارند.

تاکید «مهرنوش و مینوش محقق»؛ دبیران اجرایی رویداد آشتی با شهرم این تعریف را روشن تر می کند. به گفته مینوش محقق تعریف فضای شهری در شهرسازی همین است؛ جایی برای ماندن.

- و اگر این اتفاق برای شهر نیفتد چه خواهد شد؟

شهر می میرد. ما به فرصتی برای باهم بودن و شناختن هم نیاز داریم. شهرها روح دارند. تفکرِ مینوش محقق را لوگوی طراحی شده برای این رویداد، توسط او نمایان می کند؛ بلوک ها سخت اند اما همزمان، حرکت را به بیننده القا می کنند.

عابران کم کم پاسست کرده اند و گوش می دهند. از گستره فعالیت ها می پرسند و جواب برای شان شادی بخش است؛

فضاهای شهری که مالکیت عمومی دارند برای این طراحی شده اند که پذیرای جمع شهروندان باشند. این جزو حقوق شهروندان محسوب می شود. حالا مطالعات چندین ساله روی این فضاها به جایی رسیده که شناسایی و تحلیل شوند. می توان در این فضاها دور هم جمع شد و تفریح کرد. اما یک نسخه برای همه نقاط شهر جواب نمی دهد!

سیدحمید میرفتحی؛ عضو کمیته اجرایی این رویداد انکار نمی کند که سبک شادی کردن مردم در نقاط مختلف تهران تفاوت دارد. آگاهی از این مسئله، قدم اول است برای تدارک تفریح در منطقه موردنظر و تحلیل این موضوع از نظر اعضای گروه، کار کوچکی نیست.

اهالی شمال تهران که بیشتر دور و برِ غرفه نقاشی و بازی کودک جمع شدند. بعضی از نگاه ها آشکار کردند که بزرگسال ها علاقه چندانی به پرتاب کردن توپ ندارند. البته تا وقتی دوچرخه های گروه «بازچرخ» از راه برسد.

محمد نظرپور و گروه همراه اش، به محض پیوستن به اعضای این رویداد، مسیری برای رکاب زنی بزرگسال ها فراهم کردند. اما هنوز تعدادی از شهروندان باور نداشتند که می توانند در شهرشان رکاب بزنند.

محمد نظرپور؛ عضو اصلی گروه بازچرخ می گوید پیشینه فعالیت این گروه دوچرخه سوار به سه سال پیش و کمپین «سه شنبه های بدون خودرو» برمی گردد و تا امروز به روش های مختلف ادامه داشته است.

- و نتیجه چه می گوید؟ محدودیتی برای دوچرخه سواری شهری نیست؟

ما در مسیر آمدن به اینجا هم با شهروندان متعجب، برخورد کردیم. اغلب وقتی ما را با دوچرخه های «خانه دوچرخه» می بینند می پرسند واقعا همه می توانند با این دوچرخه ها در شهر تردد کنند؟

چرا که نه؟ مسیر دوچرخه، کم کم به خیابان های مناسب اضافه خواهد شد. همانطور که مسیرِ میدان ولیعصر، انتهای مسیر قبلی «بلوار کشاورز» را گرفت و تا خودِ میدان «هفتم تیر» پیش رفت.

نظرپور می گوید خانه های دوچرخه، احیا شده اند و مشکلی برای کرایه کردن دوچرخه وجود ندارد. این تنها یکی از بخش هایی است که در سند جامع دوچرخه سواری دیده شده و گسترش خطوط، همینطور ایجاد مسیر دوچرخه در بوستان ها هم جزو برنامه های آتی شهرداری تهران است.
اضافه شدن مسیر دوچرخه به محوطه «خانه هنرمندان» نزدیکترین رخداد در این حوزه به حساب می آید. این مسیر، به مسیرِ شمالی خود در کریمخان متصل می شود. برای مسیر شیبدار هم راه حل هست. با استفاده از دوچرخه دنده ای، می توان مسیر شیبدار را روان تر رکاب زد. این دوچرخه ها اخیرا به برخی از خانه های دوچرخه اضافه شده اند. فقط می مانَد همراهی شهروندان...

جمعیت مشتاق تر شده اند. درباره چند و چونِ کار بیشتر می پرسند. نظرپور درباره امکان صدور کارت هوشمند و همینطور کرایه دوچرخه از یک نقطه شهر و تحویل در نقطه دیگر می گوید.
دیگر خبری از ناباوری نیست؛ دوچرخه سوارها پایین پای مجتمع ارگ، به صورت هم لبخند می زنند.

آقایی در مورد رویداد بعدی می پرسد. می گوید بچه هایم از بازی های اینجا دل نمی کنند. راستی کجا به بچه ها بادکنک می دهند؟ بازی ها جایزه دارند؟ وضعیت درباره اغلب حضار همینطور است؛ مشتاق و پرسشگر.

باید دنبال نقشه راهی گشت که رویداد نخست را به این سطح از استقبال رسانده. شهروندان تهرانی تا اینجای کار فقط دنبال نقطه ای برای شادی کردن می گشته اند؟


دکتر بیژن خطیبی؛ عضو هیئت مدیره سازمان نظام مهندسی استان تهران و یکی از اعضای اتاق فکر این رویداد است. به اعتقاد او زندگی ماشینی در تمام دنیا شهروندان را از باهم بودن در شهر دور کرده به طوری که با فضاهای شهری بیگانه شده اند. این در حالی است که پایتخت، فضای شهری مناسبی برای تفریح دسته جمعی دارد. نمونه هایش در بوستان های شهر موجودند.

دکتر خطیبی می گوید آموزش های این رویداد آمیخته به تفریح و شادی هستند و در اجرای آنها شعائر دینی و مذهبی و قوانین کشور رعایت شده است.

ظاهرا همه چیز برای دورهمی شادمانه در شهر مهیاست و قدم نخست از آموزش کودکان می گذرد چون رویداد اول روی بازی- آموزش کودک تاکید خاصی دارد و این اولویتی است که دکتر خطیبی آن را روال تمام نقاط دنیا می داند. او یادآور می شود به طور مثال، آموزش تفکیک زباله از مبدا هزینه بازیافت زباله را به طور چشمگیری کاهش می دهد. این مورد در طراحی بازی برای کودک در این رویداد مدنظر قرار گرفته و قابلیت گسترده شدن در ابعاد دیگر آموزش های شهری به کودک را دارد.

هدف برگزارکنندگان رویداد آشتی من با شهرم، شروع کردن از پایه و آموزش کودکان است. به گفته دکتر خطیبی استنباط اعضای این گروه آن است که بزرگسالان و مدیران مربوطه با دیدن نتایج به این رویدادها می پیوندند.

گفته های دکتر خطیبی را فریاد یکی از کودکان نشسته روی پارچه نقاشی، تایید می کند. او در جوابِ خانمی که می پرسد برای رویدادهای بعدی هم خبرتان کنیم یا نه؛ فرصت را از مادر می قاپد و با خنده فریاد می زند «بله»

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار