سوسن رشیدی؛ از کوچنشینی تا قهرمانی کیکبوکسینگ

پارسینه: دختری از تبار زاگرس نشینان، کسی که به خاطر علاقه به ورزش در مقابل تابوها، مشکلات و موانع زندگی کوچ نشینی ایستاد و با ۱۷ دوره قهرمانی کشوری و استانی از پر افتخارترین ورزشکاران زن کیک بوکسینگ ایران شد.

این قهرمان ۲۶ ساله در مصاحبهای با روزنامه آسمان آبی از شرایط سخت زندگی و موانع اصلی در مسیر دست یافتن به اهدافش چنین گفت: «۶ تا خواهریم که یکی از خواهرام معلوله. دو تا هم برادر دارم، کلا زندگی سختی داریم. کل بچگیم رو توی ایل زندگی کردم. ما از عشایر کرمانشاهیم که بین کرمانشاه و خوزستان در رفت و آمدیم. چون کارمون، جوریه که کوچ رو هستیم. دامداریم و برای کسی دامداری میکنیم. ۶ ماه کرمانشاهیم و ۶ ماه خوزستان».
درس خواندن برای کسانی که در ایل به دنیا میآیند با توجه به شرایط سخت و جابجایهای فصلی بسیار صعب میباشد و حتی برخی از آنان به زبان فارسی نیز به سختی میتوانند حرف بزنند. سوسن از این جمع مستثنی نیست، وی می گوید؛ «به درس خواندن خیلی علاقه داشتم و با هر مکافاتی توانستم دیپلم را بگیرم، اما دیگر شرایط ادامه آن به دلیل شرایط زندگی و فقر مالی مهیا نبود.»
حدودا سالهای ۱۳۸۵ همراه با ایل و خانواده در نزدیکی شهرک پردیس در حاشیه شهر کرمانشاه مستقر میشوند به همراه دختر خاله اش که در باشگاهی ورزش مشغول به تمرین بوده با ورزشهای رزمی آشنا و علاقه مند میشود. او از شرایط سخت رفت و آمد به شهر و رفتن به باشگاه که هر روز به شهر میآمده و بعد مجبور به بازگشت بوده میگوید: «هر روز میرفتم کرمانشاه درس میخواندم و برمیگشتم میان عشایر، سال بعد در شهر که بودم، هفتهای سه روز مدرسه بودم و دو روز میرفتم باشگاه. یک روز برای مدیر مدرسهمان گریه کردم و گفتم خانوادهام نمیگذارند ورزش کنم و من هم خیلی دوست دارم. آنها هم اجازه دادند و از آن به بعد ساعت دو تا چهار میرفتم باشگاه و بعد برمیگشتم مدرسه.»

شرایط معیشتی سخت و فقر فرهنگی و محیطی نیز عاملی مضاعف برای سد راه شدن این قهرمان بلقوه شده بود وی گفت: «اوایل باشگاهی که رفته بودم کسی به من چیزی یاد نمیداد و میگفتند تو عشایری و هیچی یاد نمیگیری! ماه اول هشت هزار تومان شهریه دادم. تمرین دوم بود، بچهها مبارزه داشتند، اما استادم به من اجازه نمیداد و گفت: تو دو جلسه آمدهای و بهت ضربه میزنند، من اصرار کردم و بالاخره مبارزه کردم و همان اول، حریفم را ناکاوت کردم و ۱۸۰ هم باز کردم. استادم خیلی خوشحال شد. خلاصه بعد از آن زندگیام را برای استادم تعریف کردم و گفتم پول ندارم، او هم وقتی استعداد من را دید، قبول کرد که من را مجانی آموزش بدهد.»
با پذیرش در باشگاه و مهیا شدن شرایط تمرین، اما همچنان مشکل دیگر تابوهای ایلی بود، محیط کوچک فرهنگی و مردسالاری که در آن هرچند زنان نقش اساسی و بنیادین دارند، اما ارزش و اعتبار آنان تا جایی ست که در درون ایل بمانند و از چارچوب اصول و سنتهای آن خارج نشوند. در خصوص سوسن از حرفهای زشت و تهمتهای میگوید که چگونه داشت مسیر زندگی وی را به سراشیبی و بن بست میکشاند: «خیلی حرف بد پشت سرم میزدند، به پدرم میگفتند سحر دروغ میگه، باشگاه کجاست؟ مگر دختر هم باشگاه میرود؟ پدرم هم تحت تأثیر حرف مردم، در خانه را قفل کرد و به مادرم گفت: اگر سحر بیرون برود سرش را میبرم. دو هفته در اتاق حبسم کردند. اما هر شب ساعت سه بیدار میشدم و با مشت و پا به دیوار ضربه میزدم. وقتی پدرم میدید من این کار را انجام میدهم با مادرم صحبت کرد و گفت: منصرفکردن این دختر بیفایده است.»، اما پشتیبانی خانواده بسیار مهم بود، کمک مادر و بویژه پدرش با آن همه حرفها و فشارهای روحی روانی و کارهای سخت زندگی دامداری که با آن مواجه بودند، پذیرفتند که در این مسیر او را یاری کنند: «از آن به بعد پدرم من را به باشگاه میبرد و دو ساعت منتظرم میماند تا برگردم. بعضی وقتها از خستگی خوابش میبرد. پدری در حقم کرد و مادرم هم خیلی برایم دعا کرد.»

وی که تا کنون ۱۷ دوره قهرمانی کشور و استان را دارد. از آرزوی دیدار با رهبری و ریاست جمهوری میگوید که شاید بتواند با آنان مصائب و سختیهای خودش و دیگر دختران عشایر در میان گذارد. وی در پایان گفتگو همچنان راسخ و با اراده از ادامه این مسیر سخت قهرمانی سخن میگوید: «تا الان خارج از کشور نرفتهام، اما قرار است بهزودی بروم. مینیسک پایم پاره شده و باید جراحی کنم، بعد انشاءالله به مسابقات جهانی خواهم رفت و در حد بروسلی میجنگم تا مدال بهدست بیاورم.»

سوسن رشیدی یک قاعده نیست بلکه وی استثنائی ست در میان خیل عظیم دختران عشایر با استعداد، اما محروم از شرایط مناسب برای ظهور و بروز توانمندی هایشان، هرچند دختران ایل همواره گرانندگان چرخ اصلی اقتصاد خانواده در زندگی کوچ نشینی اند، اما آنان از دسترسی به موقعیتهای اجتماعی و فرصتهای جدید تا حد زیادی محروم اند.
خیلی عالی بود سوسن خانم تو بهترین الگو برای جامعه هستید
واقعا اسطوره ای