گوناگون

در جست‌وجوی «سوگند»

پارسینه: جست‌وجو برای یافتن جسد دختربچه سه ساله‌ای که ۴ اردیبهشت در رودخانه چم‌بشیر کرمانشاه غرق شد در حالی ادامه دارد که افکار عمومی سهل‌انگاری مسئولان را عامل مرگ این کودک می‌داند.

ساعت ۱۱ و ۳۰ دقیقه روز سه‌شنبه ۴ اردیبهشت، سوگند همراه حافظ هفت ساله مانند صد‌ها کودک دیگر در محله حکمت‌آباد، کنار کانال رودخانه چم‌بشیر سرگرم بازی بودند که ناگهان پای سوگند لیز خورد و درون کانال افتاد. حافظ هم به‌دنبال او خود را به داخل رودخانه انداخت تا همبازی‌اش را نجات دهد، اما چم‌بشیر جثه کوچک سوگند را که با آمدن شکوفه‌های امسال تازه سه ساله شده، با خود برد. حافظ آن‌قدر مقاومت کرد تا صدایش را به گوش رهگذری رساند و توسط این مرد نجات پیدا کرد. ۵ دقیقه بعد اهالی محل جمع شدند و تازه فهمیدند که سوگند طعمه چم بشیر شده است.

اژد‌های خفته

چم‌بشیر مانند اژد‌هایی خفته از میان چند شهرک حاشیه‌نشین کرمانشاه می‌گذرد و هر از چندگاهی برای بلعیدن کودکان بی‌پناه بیدار می‌شود.

طبق وعده‌های مسئولان قرار بود این رودخانه جایی برای تفریح و شادی اهالی محل باشد. در حریم آن، پیاده‌رو، فضای سبز، مبلمان، پیست دوچرخه و باکس‌های گل ایجاد شود، اما رودخانه با دیواره‌های شیب‌دار بتونی به کانالی بدترکیب تبدیل و بلای جان مردم شد.

به دادکودکانمان برسید

به محل جست‌وجو می‌رویم. چم بشیر، سوگند را با خود به «قره سو» رودخانه‌ای بزرگ و آلوده که از کنار شهربازی و پالایشگاه نفت کرمانشاه می‌گذرد، آورده است.

جمعیتی حدود صد نفر از اهالی محل و خانواده داغ‌دیده زیر ستیغ آفتاب در انتظار یافتن سوگند، چشم به غواصی دوخته‌اند که یک تنه در رودخانه مشغول جست‌وجو است. غواص که بالا می‌آید همه به امید آن‌که او را یافته است از جا می‌پرند و صلوات می‌فرستند، اما وقتی دوباره در آب فرو می‌رود، ناامید می‌شوند.

رئیس سازمان آتش‌نشانی شهرداری کرمانشاه را در آنجا می‌بینم که به عملیات نظارت می‌کند. به یاد اظهاراتش در سایت رسمی شهرداری می‌افتم که گفته بود حافظ، پسربچه نجات یافته را آتش‌نشانی از آب گرفته در صورتی که به روایت مردم، آن‌ها پس از نجات حافظ از راه رسیده‌اند و پسربچه را یک رهگذر نجات داده است. ادعایی که هنوز با تائید رسمی همراه نشده است.

می‌پرسم آیا امکانات سازمان را برای جست‌وجو در رودخانه و حوادث مشابه کافی می‌داند؟ پاسخ منفی می‌دهد.

مادر کودک را پیدا نمی‌کنم. هیچ زنی در اینجا نیست، اما یافتن پدرش کار آسانی است. مستقیم سراغ مردی می‌روم که لباس محلی پوشیده و بشدت بی قرار است. چشمانش کاسه خون شده؛ تا تسلیت می‌گویم اشکش جاری می‌شود، زبانش نمی‌چرخد چیزی بگوید. جمعیت تا می‌فهمند خبرنگاریم دورمان جمع می‌شوند. از واقعه پیش‌آمده خشمگین هستند و برای آینده کودکانشان نگرانند. یکی از اهالی محله حکمت‌آباد به عنوان نماینده اهالی، رشته کلام را به دست می‌گیرد. می‌گوید: «تو را به خدا به داد کودکانمان برسید! در محله ما امکانات و فضایی برای بازی آن‌ها وجود ندارد. کودکان برای بازی به داخل کوچه می‌آیند. کانال رودخانه چم بشیر از وسط محله و کنار خانه‌ها می‌گذرد و هیچ حفاظی در اطراف آن نصب نشده است.

هر‌سال چند کودک در آن می‌افتد. مردم محله از این رودخانه وحشت دارند.

وی توضیح می‌دهد، بار‌ها از مسئولان درخواست کرده‌اند که اطراف رودخانه چم‌بشیر را بپوشانند و در این محله چراغ روشنایی بگذارند، ولی تاکنون به نتیجه‌ای نرسیده‌اند.

نگذارید سوگند دیگری بمیرد

محله حکمت‌آباد را به‌دنبال خانه سوگند می‌گردیم. تا می‌گوییم می‌خواهیم مادر دختربچه غرق شده را ببینیم، راهنمایی‌مان می‌کنند. از کنار اژد‌های خفته حرکت می‌کنیم و از روی پلی به آن‌سوی کوچه می‌رویم. پسرجوانی مشغول پیچیدن طنابی است که برای جست‌وجو از آن استفاده کرده‌اند. مشخص می‌شود بخش عمده این جست‌وجو با کمک غواص داوطلب و تجهیزات خصوصی در حال انجام است و مسئولان ذی‌ربط خیلی دخالتی نکرده‌اند!

زن جوانی روی پله‌های ورودی ساختمان کوچکی نشسته؛ گونه‌هایش خراشیده و با زبان کردی مویه می‌کند و زنان دیگر دورش جمع شده‌اند.

«با تنگدستی بچه‌هایمان را بزرگ کردیم. سوگندم، بهار سه ساله شد. ما مستأجریم. از اینجا می‌رویم، اما نگذارید سوگند دیگری در این رودخانه غرق شود.»

این تنها چیزی است که مادر سوگند با زبان محلی به ما می‌گوید. حافظ را پیش ما می‌آورند. محل حادثه را نشان می‌دهد. دوست نداریم آن خاطره را یادآوری کند. پسرک شوکه شده است. خواهش می‌کنیم از او نخواهند که ماجرا را تعریف کند.

چند پسربچه اصرار می‌کنند همراهشان کنار رودخانه برویم. ما را کنار چاه‌هایی می‌برند که حدود ۳ متر عمق دارد و پر از آب است و بدون هیچ حصاری در پیاده روی کنار کانال چم بشیر رها شده است. یکی از بچه‌ها می‌گوید: از این چا‌ها اینجا زیاد داریم؛ حتی از این بزرگ‌تر. بعد تنه‌اش را تا کمر داخل چاه خم می‌کند!

مسئولیت به گردن کیست؟

روابط عمومی شهرداری کرمانشاه در جوابیه‌ای که منتشر کرد، آورده است ساماندهی این رودخانه سال‌هاست در دست اجراست و انجام اقدامات حفاظتی در رودخانه جزو موارد طرح ساماندهی است که به عهده شرکت آب منطقه‌ای است.

در این جوابیه شهرداری کرمانشاه مسئولیت پوشش و محفوظ کردن این رودخانه را مربوط به خود ندانست. شرکت آب منطقه‌ای کرمانشاه نیز تاکنون درخصوص این ادعا پاسخی منتشر نکرده است.

پیداکردن سوزن در کاه

به مکان جست‌وجو برمی‌گردیم. جمعیت در حال ترک رودخانه هستند و از گام‌های خسته و چهره درهمشان معلوم است که هنوز جسد دختربچه را نیافته‌اند.

کمی دورتر غواص را می‌بینیم. بهمن پرورش، غواص افتخاری است که تاکنون بدون هیچ چشمداشتی و با امکانات خودش بیش از ۲۰۰ غریق را در رودخانه‌های کشور بیرون کشیده است. او یافتن سوگند را به‌خاطر آلودگی و زباله‌های داخل رودخانه، جثه کوچک کودک و وسعت فضا، کاری سخت عنوان می‌کند. پرورش، حصار کشیدن در اطراف رودخانه را کاری ضروری می‌داند که مسئولان هرچه زودتر باید برای آن اقدام کنند.

این امدادگر داوطلب دریچه‌ای را نشان می‌دهد که توسط شرکت آب منطقه‌ای بر سر راه چم بشیر قبل از این‌که به رودخانه قره سو بریزد، قرار گرفته تا مانند صافی عمل کند و از ریختن زباله به داخل رودخانه جلوگیری کند. می‌گوید: «گر این دریچه بسته بود، جسد را می‌گرفت و از افتادنش داخل قره سو جلوگیری می‌کرد.»

همان لحظه یکی از اهالی بیان می‌کند، چون زحمت پاک کردن دریچه زیاد است، معمولاً آن را نمی‌بندند.

منبع: جام جم

ارسال نظر

  • ناشناس

    سوگند کیه؟ داریم وارد جنگ با جهان میشیم

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار