اعترافات عجیب سردار نقدی
پارسینه: تسنیم یادداشت سردار محمدرضا نقدی را منتشر کرد.
وی در بخشی از این یادداشت نوشته است:
این روزها بهدنبال مواضع جدید آقای احمدینژاد، بعضی روزنامهها و پایگاههای اطلاعرسانی خیلی جدی بهدنبال اظهار نظرهمکاران سابق وی هستند تا ابتدا انتقادات آنها را منتشر و سپس گله کنند که صرف اعتراف کافی نیست، و افرادی که با احمدینژاد همکاری داشتهاند یا از او حمایت کردهاند باید بهخاطر این حمایتشان از مردم عذر خواهی کنند، از جمله چند روز پیش شاهد بودیم که بعضی روزنامهها سخنان یکی ازسرداران بزرگ نیروهای مسلح را دستمایه قرار دادند و تیتر« اعترافات دیر هنگام سردار» را برای آن برگزیدند.
وقتی سخنان ایشان را دیدم، من هم کاغذ و قلم را برداشتم تا اعترافنامه را بنویسم. دیدم اگر حمایت از افرادی که خوب بوده و بعد به خطا رفتهاند، در دوره خوبی شان، جرم وگناه محسوب شود و باید بابت آن عذرخواهی کرد، پیش از مورد اخیر موارد خیلی مهمتری داشته ام که باید اول به آنها اعتراف کنم. اعتراف کنم نه فقط من بلکه گروه زیادی از مردم حزبالله ریختیم توی خیابان و شعار دادیم « درود بر بازرگان نخست وزیر ایران».
اعتراف کنم بارها به اتفاق رزمندگان و سرداران بزرگ دفاع مقدس به دیدار «مرحوم آقای منتظری» رفتیم و از ایشان حمایتهای قاطع میکردیم .
در پیشگاه ملت عزیز اعتراف کنم که روابط صمیمی با «مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی» داشتم، نه فقط بنده بلکه اکثریت قریب به اتفاق نیروهای انقلابی لااقل در دور اول ریاست جمهوری ایشان به او رأی دادند ، از آن مرحوم حمایت کردیم. بنده حتی در حمایت از او سخنرانی هم کردم. رسماً در پیشگاه خدای متعال و خدمت مردم عزیز صادقانه اعتراف کنم که از «جناب آقای شیخ یوسف صانعی » به شدت حمایت کرده ام و بارها جمع مدیران و فرماندهان تحت مدیریت خودم را به دیدار ایشان بردهام.
اعتراف کنم به « آقای احمدینژاد» رأی دادم، در دوره اول ریاست او مسئولیت پذیرفتم و به او کمک و از او حمایت کردم.
رأی دادن و حمایت از اینها که هنوز خود را جزو جریان انقلاب و اسلام میدانند که چیزی نیست، حتی باید اعتراف کنم در یک دورهای فیلمهای فرد فاجر مفسدی مثل «محسن مخملباف» را که امروز نوکر حلقه بهگوش صهیونیستهاست، ترویج و مردم را به دیدن آن تشویق کرده ام .
اعتراف کنم در مجلس شورا و خبرگان به امثال موسوی خوئینی ها، موسوی بجنوردی، مهدی بازرگان ، هادی غفاری و..... رأی داده ام.
اعتراف کنم با امثال عبدالله نوری ، محسن میردامادی ، محسن آرمین و .....ارتباطات و همکاریهای زیادی داشته ام و موارد فراوان اعترافات مشابه در دورههای مختلف زمان.
و اعتراف کنم که همه این روابط را قطع کردم و دوستیها را برهم زدم وحمایت هایم به مخالفت تبدیل شد .حالا با اینهمه اعتراف صریح میگویند باید «عذر خواهی» کنید چون از افراد منحرف حمایت کردهاید ولی من با وجود همه این اعترافات عذرخواهی نمیکنم که هیچ، بلکه هم به موضع دیروز و حمایتهای گذشتهام از این افراد و هم به موضع امروز و مخالفت جدی با ایشان افتخار میکنم .
آقای نقدی شما در این به قول خودت اعترافات همه اشخاصی را که نام بردی به القابی چون منحرف و فاسد و000مزین نمودی سئوال اینجاست که خود شما که بخش زیادی از عمر خود را با این اشخاص سپری کردی انسان درستی هستی ؟؟؟
یا اینکه هر چند مدت به خاطر منافع خویش با عده ایی دمخور می شوی و بعد دوباره افراد جدیدی را انتخاب می کنی آیا مطمئنی که همین الان هم در مسیر درستی حرکت می کنی؟؟
سردار نقدی این اعتراف نامه و پافشاری و افتخار به آن یعنی:
"عمری نادانی و لجاجت تا گور"
سردار عزیز چرا آسمان ریسمان کرده اید بگو آن زمان مانند مردم عامی ظاهربین بوده و بصیرت نداشتم که تا دومتری خود را پیش بینی کنم و امروز هم بر اثر غرور و غفلت بر آن بی بصیرتی اصرار داشته و به خود می بالم.
اما سردار پرافتخار علیرغم همه انتقاداتی که به شما وارد است و من نیز از منتقدان جدی شما هستم ولی نمی دانم چرا به شما علاقه قلبی خاصی دارم و باید خدمتتان عرض کنم من هیچگاه به مانند شما از مسئولین ارشد نظام نبوده ام تا به پشت پرده های نظام دسترسی داشته تا به بصیرتم کمک کند و حداکثر شغل مدیریتی ام تا رده معاونت مدیرعامل یک سازمان دولتی بوده است ولی به لطف خداوند متعال همواره توانسته ام تا چهره واقعی افراد سالوس را در اوج محبوبیت شان تشخیص داده و بر خلاف جو غالب کشور هیچگاه به به امثال احمدی نژادها در هیچ دوره ای رای نداده ام و به آن افتخار نیز میکنم.اما جدا از این حرف ها با یک عمل شما به شدت موافقم و آن حمایت قاطع تان از مقام شامخ ولایت است که این روزها با کمال تاسف جو سنگین و تبلیغات راست و دروغ بسیاری علیه ایشان به راه افتاده و اکثر حامیان گذشته معظم له نیز امروز در گوشه ای خزیده و خود را قایم کرده اند و مترصد وقایع نشسته اند در حالی که حقیر آن زمان که در ارگانی حساس و با اشراف گسترده دستگاه های نظارتی و حفاظتی کار میکردم و در آن زمان اکثریت کارکنان و مدیران آن مجموعه و کل کشور سر بر آستان ولایت می سائیدند من از منتقدان جدی ایشان بودم ولی اکنون که بازنشسته شده و هیچ نیازی به تایید آن سیستم و نظام ندارم بی قید و شرط حاضرم در راه حفظ ولایت جان در راه شان فدا کنم چرا که با گوشت و پوست و استخوان خود درک کرده ام که این روزها امریکا و اروپا که دشمنان این مرز و بوم هستند با اتحادی بی سابقه و تبلیغات گسترده و با تحریک وطن پرستان نادان و دانایان وطن فروش اپوزیسیون خارج از کشور و همسویی آنان با غاقلین و ناراضیان ناحق و خیل عظیم ناراضی یان به حق داخل کشور به طور ناخودآگاه و یا آگاه دست در دست یکدیگر داده تا بنیان ولایت را ریشه کن کنند و این موضوع مرا به شدت نگران ساخته است چرا که مطمئن ام کوچکترین آسیب به جایگاه ایشان مترادف است با آسیب جدی به تمامیت ارضی و استقلال و امنیت و وحدت ملی کشور و اکنون زمانی است که نباید دقیقه ای تامل نموده و ساکت نشست و باید بزرگترین حماسه ملت ایران در حمایت قاطع از مقام رهبری شکل گیرد تا امید دشمنان تبدیل به یاس شده و نقشه شان نقش بر آب شود.
و در شکل گیری و اغاز این حمایت فراگیر و بزرگ نقش امثال جنابعالی بیش از هر زمان دیگر ضرورتش احساس میشود و لحظه ای درنگ جایز نیست.
ادم میتونه با هرکسی حرف بزنه نباید ازشون الکو برداره و مطیع دست اونها بشه
خوب كه چى؟ اعتراف تو چه به درد ما ميخورد!؟
مثل اینکه وضعت خوب شده که همه این روابط ها را قطع کردی و دوستیها را برهم زدی وحمایت هایت به مخالفت تبدیل شد.