چه کنیم تا بازنده مجادلات در محل کار یا خانه نباشیم؟
پارسینه: شاید تاکنون فکر میکردیم برای این که در بحثها پیروز میدان باشیم باید طرف مقابل را با جدل و به هر صورت که شده، شکست دهیم. چه بسا دفعات بسیاری که خود ما بازنده مجادلات در محل کار یا خانه شدهایم، اما مطالعات دانشمندان آمریکایی نشان میدهد که اگر به اختلاف نظرها با نگرشی درست و کاربردی نگاه کنیم، لزوما بازندهای وجود ندارد!
تحریریه پارسینه: یکی از موضوعات مهمی که این روزها در هر جامعهای میتوان مشاهده کرد و در ایران نیز به وفور به چشم میخورد مناقشات و بحثهای روزمره بین مردم است که راه حلهای علمی نیز برای آن وجود دارد. طبق آمارهای ارائه شده توسط پزشکی قانونی، سی و سه هزار و ۳۶۲ نفر به دلیل نزاع و درگیری به مراکز پزشکی قانونی استان تهران مراجعه کرده اند و این آمار تنها برای چهار ماه نخست سال است!
همه ما در زندگی روزمره با مناقشات و درگیریهای متعددی روبرو هستیم. شاید تاکنون فکر میکردیم برای این که در بحثها پیروز میدان باشیم باید طرف مقابل را با جدل و به هر صورت که شده، شکست دهیم. چه بسا دفعات بسیاری که خود ما بازنده مجادلات در محل کار یا خانه شدهایم، اما مطالعات دانشمندان آمریکایی نشان میدهد که اگر به اختلاف نظرها با نگرشی درست و کاربردی نگاه کنیم، لزوما بازندهای وجود ندارد و به نوعی بازی برد-برد خواهد بود.
مورتون دویچ، روانشناس برجسته، استاد دانشگاه کلمبیا و یکی از بنیانگذاران زمینه حل اختلاف، در ماه مارس گذشته در سن ۹۷ سالگی فوت کرد. او به کمک دانشجویان دانشگاه ام آی تی آمریکا، آزمایشی به منظور یافتن راه حل مناسب برای رویارویی با مناقشات روزمره طراحی و اجرا کرد و به نظریههایی رسید و آنها را به طور گسترده در کتابی انتشار کرد.
در تحقیقات دویچ در دانشگاه ام آی تی بر روی همکاری و رقابت در گروهها، او به نکته مهمی دست یافت. مطالعات او در ابتدا با دانشجویان دورههای روانشناسی مقدماتی انجام شد. او دانشجویان را به گروههای تقسیم کرد و قرار کرد که به نیمی از این گروهها به صورت انفرادی نمره داده شود (گروه رقابتی) و به نیم دیگر به صورت جمعی(گروه همکاری). به این معنا که به اعضای همه گروه، میانگین نمرات افراد اطلاق شود .
وقتی که دانشجویان در این گروهها به مغایرتی برمیخوردند، رفتار آنها در مواجهه شدن با این درگیری نسبت به نوع گروه آنها بسیار متفاوت بود . دانشجویان گروههای رقابتی درگیری ها را یک مبارزه بین خود و دیگر اعضای گروه میدانستند و سعی در برنده شدن داشتند. به همین دلیل گاهی حالت دفاعی میگرفتند یا به اعضای دیگر حمله میکردند. در حالی که دانشجویان در گروههای همکاری، به مناقشهها به عنوان یک مشکل مشترک نگاه میکردند و سعی در بر طرف کردن آن داشتند تا بتوانند پیشرفت کنند و درنتیجه به هدف مشترکشان برسند.
دویچ از مشاهدات خود در گروهها نتیجه گرفت که فرایندهای سازمانی حل مناقشات مشابه فرایندهای حل مشارکتی مشکلات است که در آن مناقشه یک مشکل شناخته میشود. همینطور فرایندهای مخرب حل تعارض مشابه فرایندهای رقابتی هستند که در آن به درگیری به عنوان یک موقعیت برای برنده یا بازنده بودن نگاه میشود و در همین ضمن اتحاد بین اعضا از بین میرود. این ایده ساده اما اساسی پس از آن به طور گستردهای توسعه یافت و در کتاب دویچ به نام "حل مناقشه" به آن به طور کامل پرداخته شده است.
از این تئوری مشهور و موثر دویچ میتوان برداشت کرد که داشتن نگاه همکاری برای حل مشکلات و درگیریهای روزمره بهترین رویکرد است. در حالی که داشتن نگرشی همراه با حس رقابت میتواند گروه را در محل کار یا تحصیل یا حتی خانواده شما از هم بپاشاند.
داشتن حس همکاری در هنگام مواجهه با مشکلات میتواند قوه خلاقیت و نوآوری را تقویت کند، به تصمیم گیریها جهت دهد و البته به عملکردها و روابط بین افراد کیفیت بخشد. همینطور منجر به مدیریت موثر و کاهش تعصب میشود که در نهایت رضایت بیشتر کارکنان و افزایش تعهد آنها را به دنبال دارد.
ما باید سخت تلاش کنیم تا با درگیریهای روزمره به عنوان مشکلات مشترک برخورد کنیم. هرچند که همیشه ممکن نیست ولی باید سعی کنیم بقیه افراد را هم به این درک برسانیم که این مشکلات با همکاری بهتر حل میشوند. همچنین احتمال دست یافتن همه افراد درگیر به آنچه نیاز دارند بیشتر است و توافقهای شکل گرفته پایدارترند، درنتیجه نزاعها گسترش نخواهند یافت.
ارسال نظر