گوناگون

ثبات نسبی قطر؛ دلایل و دورنما

* سعید ساسانیان

حرکت پیش رونده ی تحولات در منطقه ی خاورمیانه توانسته است تا کنون کشورهای مصر، تونس، الجزایر، بحرین، یمن و لیبی را دچار چالش هایی جهت برپایی نظام های مردمی نماید. اگرچه این تحولات در برخی کشورها به موفقیت نسبی رسیده است اما در بعضی دیگر، هنوز محتاج مجاهدت های بیشتر مردمی است. در این میان اما برخی کشورهای خاورمیانه عربی تا کنون دچار چالشی جدی از سوی ملت خود نشده اند. قطر یکی از این کشورهاست که از ثبات نسبی قابل قبولی در این مدت برخوردار بوده است گرچه زمزمه هایی از آغاز برخی اعتراضات در آن به گوش می رسد ولی عواملی باعث شده است تا قطار تحولات، تا کنون به این کشور نرسد:



1. اصلاحات ساختاری و نهادی

گرچه ساخت سیاسی در قطر را نمی توان جدای از ساختار شیخ نشین های خلیج فارس تحلیل کرد اما برخی اتفاقات در سال های اخیر و به خصوص از سال 1995 تا کنون که شیخ حمد توانست با کودتای بدون خون ریزی، پدر خود را برکنار کرده و بر تخت سلطنت بنشیند، صورت پذیرفته است که موجب شده است تا قطر به لحاظ میزان اقتدارگرایی عینی در اذهان عمومی مردمش نسبت به کشورهای دیگر عربی منطقه، از غلظت کمتری برخوردار باشد.

اولویت دادن به سرمایه گذاری خارجی در توسعه اقتصادی قطر موجب شده است تا برخی آزادی های ابتدایی برای شهروندان فراهم شود. دولت قطر از معدود کشورهاییست که درسالهای اخیر از اصلاحات سیاسی و آموزشی استقبال کرد و توانست دو جایزه بین المللی در حوزه گسترش دموکراسی در منطقه خلیج فارس را از آن خود سازد. در عرصه آموزشی نیز شیخه موزه، همسر شیخ حمد پادشاه قطر که تحصیلات خود را در رشته جامعه شناسی به انجام رسانده است، توانسته است اقدامات نهادی - آموزشی مناسبی را در عرصه فراهم سازی تحصیلات دانشگاهی ایجاد نماید که این مسئله موجب شده است تا تبعیضات آموزشی گذشته، کمتر مشاهده گردد.

البته هم چنان در ساخت سیاسی قطر، احزاب جایگاه خاصی ندارند ،راهپیمایی مسالمت آمیز ممنوع است، قدرت مطلقه است و روشنفکران محدودیت هایی دارند اما همه ی این موارد نسبت به کشورهای عرب پیرامونی قطر، از غلظت کمتری برخوردار است.



2. اصلاحات و توسعه اقتصادی

اگرچه عمده درآمد قطر در گذشته از طریق صادرات مروارید بوده است اما در سال اخیر، کشور قطر با بهره برداری از مخازن گاز مایع خود (LNG) توانسته است به لحاظ توسعه اقتصادی رشد چشم گیری نماید.

جایگاه سومی در کشورهای تولید کننده گاز طبیعی بعد از روسیه و ایران، صنایع پتروشیمی گسترده و پیشرفته و فروش نفت توانسته است این کشور را به لحاظ درآمدزایی در رده بالایی قرار دهد. تورم در قطر 15/2 درصد و نرخ بیکاری آن هم ٦ درصد است. بررسی شاخص‌های اقتصادی نشان می‌دهد که قطر از منظر وضعیت اقتصادی، شرایط مساعدی را دارد. تولید ناخالص داخلی (GDP) قطر در سال ٢٠٠٨، 83/29 میلیارد دلار بود. رشد تولید ناخالص داخلی این کشور در سال ٢٠٠٨، 11/8 درصد بوده است. این آمار نشان دهنده آن است که به رغم رکود اقتصاد جهانی و آسیب‌های عمده کشورها از این‌ وضعیت، قطر توانسته است به رشد خود ادامه دهد. نکته مهم در خصوص اقتصاد قطر، سرانه تولید ناخالص داخلی است که آن کشور را، با سرانه‌ای حدود سه چهارم کشورهای اروپایی، جزء ثروتمندترین کشورهای جهان اسلام قرار می‌دهد. درآمد سرانه قطر در سال ٢٠٠٨ نیز 72/969 دلار بود که رقم بسیار بالایی است و این کشور از نظر درآمد سرانه بعد از لوکزامبورگ، در رده دوم جهانی قرار دارد.

به رغم رکود اقتصادی جهانی و تأثیرات منفی آن بر اغلب کشورهای حوزه خلیج فارس و به ویژه بازارهای مالی امارات عربی متحده، عربستان سعودی و کویت، اقتصاد قطر خسارات کمتری را متحمل شده و در دوره رکود از بقیه کشورها رشد سریع‌تری داشته است. بر این اساس است که برخی این ایده را مطرح می‌کنند که صحنه شکوفایی اقتصادی در خلیج فارس، در حال انتقال از دبی به قطر است.

دولت قطر توانسته است سطح رفاه نسبتا مطلوبی را برای مردم خود ایجاد نماید و با توجه به درآمدزایی زیاد و جمعیت کم، میزان فقر در این کشور بسیار کم است. این مسئله از تمایزات اصلی قطر با کشورهایی مثل یمن، بحرین، مصر و تونس و لیبی می باشد.



3. نمایش ضد اسرائیلی یا عدم مواجهه هویتی با مردم

قطر در سال های اخیر توانسته است چهره ای ضد اسرائیلی و استکباری از خود نشان دهد. به عنوان مثال در پی جنگ 22 روزه غزه، دولت قطر، دفتر تجاری اسرائیل در دوحه را تعطیل کرد و از آغاز به کار مجدد آن تاکنون جلوگیری نموده است. در همان ایام جنگ نیز توانست موضوع را در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح کرده و سعی در محکومیت اقدامات اسرائیل نمود.

قطر از معدود کشورهایی است که بدون برقراری ارتباط رسمی با اسرائیل، روابط نسبتا حسنه ای با این کشور دارد اما همواره در پی اقناع مردم خویش است که گرچه اسرائیل پدیده ای مذموم شمرده می شود اما باید برای برقراری صلح کوشید.

در تحولات لیبی نیز، قطر جزو معدود کشورهایی بود که جنبش انقلابی لیبی را به رسمیت شناخت و برای سرنگونی حاکم آن کشور یعنی قذافی، جنگنده هایی را برای کمک به نیروهای ناتو، اعزام نمود.

این مسائل باعث شده است تا دولت قطر در مواجهه مستقیم با مردم خود نباشد. به نوعی بازی گفتمانی، از سوی قطر صورت پذیرفته است تا موجب تضاد هویتی در مردم خود نشود و احساس لگدمال شدن عزت مسلمانی، نتواند موجب اعتراضات شود.



4. نمایش چهره ای صلح طلب در دیپلماسی منطقه ای و بین المللی با تقویت نقش میانجیگری

کشور کوچک قطر توانسته است جایگاه خود را در معادلات منطقه ای براساس "میانجیگری" بازتعریف نماید و براساس این مسئله جایگاهی مناسب کسب نماید. اساسا کشورهایی که همواره سعی در میانجیگری میان کشورهای متخاصم و یا درگیری های داخلی یک کشور می نمایند، از این منظر که از موضعی پدرسالارانه به قضیه ورود پیدا می کنند، می توانند در میان مدت وجهه ی مناسبی بدست آورد. البته قطر از آن جایی که تنها رقیب عربی منطقه ای خود را عربستان می داند، سعی می کند تا با بهره گیری از نقش جدید خود، در مقابل عربستان، به توسعه نفوذ منطقه ای خود بپردازد. میانجیگری در ششمین جنگ دولت یمن با حوثی ها، تلاش در پی ایجاد ثبات در لبنان، میانجیگری در مسائل دارفور سودان، جنگ 22 روزه غزه، نقش مرتبط شورای همکاری خلیج فارس و ایران، حضور موثر در مسائل فعلی لیبی از جمله مواردی است که قطر توانسته است در آن ها، نوعی جایگاه منطقه ای برای خود ایجاد نماید. این مسئله باعث شده است تا مردم قطر به دولت خود به عنوان کشوری که با ایجاد رفاه در کشور ، در عرصه مناسبات منطقه ای نیز حضور موثر و البته ضد اسرائیلی ویترینی! داشته باشد، نگاه کنند.



5. شبکه الجزیره

این شبکه در سال 1997 و در پی تعطیلی شبکه بی بی سی عربی، به دستور شیخ حمد حاکم قطر ایجاد شد. اگرچه در نگاه این شبکه به مسائل منطقه ای برخی از مرزبندی های اعتقادی - مثل عدم انعکاس اخبار مرتبط با شیعیان بحرین - رعایت می شود اما در کل می توان آن را در راستای انتقاد به وضعیت فعلی حکام عرب دانست. رویه کلی این شبکه در برخی از موارد موجب تحمیل هزینه های سیاسی به شیخ حمد شده است. این شبکه را به نوعی می توان در راستای ایجاد فضای باز سیاسی در عرصه منطقه ای و گسترش روحیه نقد و نقدپذیری دانست. این مسئله موجب رضایت مندی نسبی مردم قطر شده است چرا که دولت قطر، سردمدار ایجاد چنین فضایی در عرصه رسانه ای شده است.



نتیجه گیری

مدل حرکت شیخ حمد در فضای کنونی، گرچه همراه با تقویت نقش منطقه ای آن بوده است و در عرصه سیاسی از طرق شبکه الجزیره توانسته است وجهه نسبتا مناسبی از خود به نمایش بگذارد اما، به نظر می رسد قطار تحولات صرفا با نشان دادن چهره ای دموکراتیک از سوی حاکمان، دردی را دوا نمی کند. مدل تعاملی قطر با اسرائیل گرچه دارای حرکت های نمایشی ای باشد، اما از ان جایی که حرکت در دو جبهه را نشان می دهد، بالاخره مورد سوال جدی مردم قطر قرار خواهد گرفت، کما این که جنبش اعتراضی علیه دولت قطر که در فیس بوک، مردم را دعوت به تظاهرات در 16 مارس 2011 کرده بود، یک سوال جدی در این زمنیه پرسیده بود. این جنبش با انتشار عکسی از دست دادن شیخ حمد و یکی از سران رژیم صهیونیستی، این سوال را پرسیده بود که چرا الجزیره چنین تصاویری را به نمایش نمی گذارد؟ {2}

قطر گرچه برخی از ویژگی های هم چون فقر، بیکاری، لگدمال شدن عزت اسلامی و انسانی را به غلظت کشورهای دچار تحول شده ندارد اما به دلیل گسترش دامنه خواسته های معترضین، به نظر می رسد قطر نیز در آینده نزدیک دچار تحولاتی شود. حاکمان فعلی قطر، گویا چنین مسئله ای را فهمیده و در پی برطرف کردن بسترهای آن هستند به گونه ای که نخست وزیر قطر، از تغییراتی اطلاع داده است که امیر قطر برای ایجاد رویه های دموکراتیک در قطر، در پی آن است.





منابع:

*کارشناس ارشد مطالعات خاورمیانه

1-https://www.csrjournals.ir/index.php/1388-12-25-15-32-13/113-1389-03-03-06-04-23

2-https://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1261244



منبع: سیاست ما

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار