گوناگون

هاشمی:کیهان صدای مردم باشد نه حجتیه!/کیهان:عدالت با امام هم برقرار نشد

پارسینه: اشاره : نیم قرن قبل که امام راحل (ره) پرچم نهضت اسلامی را به پشتوانه مکتب اهل بیت (ع) و مردم بلند کردند از همان آغاز جریانی متحجر ساز مخالف امام کوک کرد؛ سازی که در طول پنجاه سال عمر مبارک نهضت و نظام اسلامی هرگز خاموش نشد در روزهای ابتدایی به نهضت امام حکم پرچم کفر دادند که نباید قبل از ظهور منجی اقدام به برپایی مبارزه با ظلم کند ؛ سپس امام و یارانش را به سخره گرفتند که آب در هاون می کوبی و باید جواب خون مردم را بدهی؛ با اوج گرفتن شعله های انقلاب در سال ۵۷ از حقد و حسادت عشق مردم به امام دستور ایشان را در عدم چراغانی نیمه شعبان نادیده گرفتند تا با ریسه های خود ریشه های نهضت را در چشم مردم خوار کنند ؛ و چون ناباورانه پیروزی نهضت را به چشم دیدند به فکر بریدن رابطه امام و مردم افتادند و ندا سر دادند که نایب امام زمان را نیازی به آرای مردم نیست و از این مهمل نیز طرفی نبستند تا چشم به شکست جمهوری اسلامی بدوزند و در همین راستا فتوا دادند امام مجوزی برای حکم حضور مردم در جنگ ندارد و این در اختیارات امام عصر (عج) است و خواری خویش دوباره به چشم دیدند که دفاع مقدس امام و مردم چگونه به پیروزی و عظمت جمهوری اسلامی انجامید ولی این حقد دیرینه و مضاعف شده را سر پایانی نبود چون دوباره از روزن دیگری سر برآوردند که کو آن عدالتی که امام (ره) وعده اش را داده بود ؟ ................................ این کینه تاریخی را سرباز ایستادن نیست :

پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی:

کیهان : شما به عنوان یکی از استوانه‌ها و صاحب منصبان عالی این نظام که از اول انقلاب مسئولیت داشتند، باید پاسخگوی این پرسشها و ابهامات باشید. اینکه چقدر مردم قانع شوند، در اختیار ما نیست. ما آرمانهای بزرگی برای انقلاب داشتیم (!؟) خاطرمان هست که سال ۵۷ و ۵۸ با الهام از شعارهای انقلاب مدینه فاضله‌ای را تصور و برای مردم ترسیم کرده بودیم بطوری که حتی برای بعضی‌ها این سوال پیش آمده بود که با وقوع این انقلاب الهی و جاری شدن حکم خدا و اجرای عدالت دیگر چه نیازی به ظهور آقا امام زمان (عج) است (!؟) بحث انجمن حجتیه که مطرح شد، حضرت امام(ره) فرمودند که این آقایان می‌گویند برویم گناه و معصیت را ترویج کنیم تا ظلم و جور زیاد شود و آقا امام زمان(عج) تشریف بیاورند. مگر امام زمان(عج) که می‌آ‌یند، چه کار می‌ کنند؟ می‌آیند که اصلاح کنند پس ما هم باید در جهت اصلاح حرکت کنیم تا شرایط برای تشریف‌فرمایی حضرت مهدی(عج) فراهم شود انگار قرار بود در یک چشم‌انداز ۱۰-۱۲ ساله، دیگر هیچ مفسده و مشکل اجتماعی در زندگی مردم نداشته باشیم. تلقی‌ها این‌گونه بود. حتی یادم هشت که اول انقلاب چقدر از کپرنشینی‌ها، بیغوله‌نشینی‌ها و حلبی‌آبادها فیلم تهیه می‌کردیم و مظالم رژیم را نشان می‌دادیم و روشن بود که مردم مطمئن شده‌آند بساط بی‌عدالتی و تبعیض و فقر در کشور برچیده خواهد شد. ولی الان انگار بارمان شده و پذیرفته‌ایم که ما هم کار چندانی در این زمینه‌ ها نکرده‌آیم و هنوز فقر و فساد و تبعیض مسئله اصلی ماست. اینهایی که عرض می‌ کنم، شاید به یک معنا سیاه‌نمایی باشد (!!؟) ولی اجازه بدهید بگوییم و شما ما را قانع کنید: اوایل انقلاب از فقر و تبعیض و طلاق و بیکاری و ناامنی و اعتیاد و دیگر معضلات و آسیب‌های اجتماعی که دستاورد شوم رژیم گذشته بود چقدر حرف می‌زدیم نمی‌خواهم آمار و ارقام بگوییم و وضع کنونی را از جهت آسیب‌های اجتماعی با گذشته مقایسه کنم فقط می‌خواهم احساس و برداشت مردم را مطرح کنم می‌پرسند چه می‌خواستیم و چه شد؟ بعد از انقلاب خیلی کار شد و خیلی مشکلات حل شد ولی قرار بود در جامعه علوی و در مدینه فاضله‌ای که وعده داده بودیم فقر و فساد و تبعیض و طلاق و بیکاری و اعتیاد و بی‌آرمانی و بی‌هویتی نباشد (!!؟)

- اگر قدری انسان با انصاف مطالعه کند، می‌بیند که خدمت‌ های خوبی شده و چیزهایی هم هنوز مانده است. من می‌پذیرم چیزهایی، بخصوص در تصور نیروهای جوان اول انقلاب بود که به زودی مدینه فاضله و بهشت موعود در ایران تحقق پیدا می‌کند که آن‌گونه نشده است.البته آن خیال ها یک مقدار مال کسانی است که دستشان به کار نبوده و فکر می‌کنند اینها همینطوری می‌شود. یعنی وضع به‌گونه‌ای است که می‌ توان در مدتی کوتاه به اهداف عالی رسید ولی در عمل وقتی با دنیا و مسائل داخلی و خارجی و پیچیدگی کارهای فرهنگی، اخلاقی، عقیدتی و مسایل فراوان و بخصوص سیاست جهانی مواجه شدیم، یک مقدار واقع‌بین‌تر شدیم و فکر می‌کنیم که زمان بیشتری لازم است برای اینکه ما به اهدافی که ترسیم شده، برسیم. من الان قضاوتی می‌کنم و بعد با جریانهای بعدی می‌خواهم این را به اثبات برسانم. قاطعانه می‌گویم که در راه هستیم و عقب‌گرد نکردیم و جلو رفتیم و درجا نزدیم. گاهی ممکن است در جاهایی فراز و نشیب پیش آمده باشد، اما در مجموع که نگاه می‌کنیم، حرکت تکاملی جامعه را به طرف اهداف اسلامی می‌توانیم مثبت ارزیابی کنیم . البته با تاخیر که این را می‌پذیرم. حالا نمونه‌هایش را می‌گویم و بعد می‌توانید روی آنها هم حرف بزنید. همین‌جا از کسانی که آن‌گو‌نه فکر می‌کنند که در سوال شماست، می‌پرسم آیا این نتایج در حکومت حضرت پیغمبر(ص) در صدر اسلام به وقوع پیوست یا اینکه آن زمان پیامبر(ص) مرتباً با خداوند ارتباط داشته و از طریق وحی برای کارهای روزمره هدایت می‌شدند و از قدرت اعجاز هم برخوردار بودند؟ آیا زندگی در آن زمان بیشتر از زمان ما مشکل و پیچیده بود؟ اگر فکر می‌کنید همه آرمان‌ها تحقق یافته بود، چرا بلافاصله پس از رحلت پیغمبر(ٌص) آن همه انحرافات پیش آمده؟ علاوه بر آن، سرزنشهای قرآن درسوره توبه -که اواخر عمر پیغمبر(ص) نازل شده- متوجه چه کسانی بود؟

-

یکی از اهداف مهم ما این بود که کشورمان را از اسارت خارجی‌ها و نفوذ بیگانه‌ها نجات بدهیم که جزو اهداف اصلی انقلاب بود و مردم به عنوان شعار مبارزات خود قبل از پیروزی مطرح کردند. چون ما در مبارزات روی وابستگی خیلی کار و تکیه می‌کردیم. به نظرم موفق شدیم و هم استقلال سیاسی بدست آوردیم، هم استقلال اقتصادی را از گذشته خیلی بهتر کردیم و خیلی زا رشته‌های وابستگی اقتصادی، فنی و علمی را قطع کردیم.البته چون دنیا به سرعت پیش می‌رود، در چیزهای دیگری هنوز مشکل داریم که باید جلو برویم. بنابراین ما واقعاً به استقلال رسیدیم.

هدف دیگر ما آزادی بود که مردم واقعاً آ‍زاد باشند. اگر کسی زمان شاه یادش باشد و خودش درآن فضا تنفس کرده باشد درک می‌کند من چه می‌گویم. آن موقع‌ها شما خیلی جوان بودید و خیلی به این نسایل نمی‌پرداختید، ولی ما کهبا اینها سروکار داشتیم و عمل می‌کردیم، می‌دیدیم چقدر اختناق و استبداد و ترس از ساواک بود و چقدر نیروی پلیس و امکانات تبلیغاتی بر سر مردم ریخته بودند. واقعاً جهنم واقعی بود و از لحاظ آزادی، ایران یک زندان بزرگ بود. اصلاً امروز قابل مقایسه با آن زمان نیست.

کیهان : من از منظر دیگری سوال را مطرح می‌کنم (!؟) در دهه اول انقلاب، حضرت امام بارها فرمودند: « حفظ نظام از اهم واجبات الهی است» و تأکید می‌کردند امروز برای ما حفظ حکومت و نظام جمهوری اسلامی اصل است، این در حالی است که ما در آموزه‌های دینی خودمان اجرای عدالت در مردم را اصل می‌دانیم (!!؟) و حکومت در واقع وسیله‌ای برای نیل به آن اهداف است (!) هدف عدالت است و حکومت وسیله (!؟؟) ولی ما روی حفظ نظام و حکومت تأکید و از آن دفاع می‌کردیم، برای اینکه می‌دانستیم انقلاب به چه قیمتی بدست آمده‌است و فکر می‌کردیم اگر قرار است عدالتی در آینده بوجود بیاید، اول باید این چارچوب حفظ شود، چون در غیر چارچوب این نظام نمی‌توانیم به عدالت برسیم. اما برخی از جوانان امروز با این مفاهیم آشنا نیستند که، این جوان به کارآمدی حکومت نگاه می‌کند و می‌گوید به چه دلیلی باید از این نظام دفاع کنیم؟ هر نظام دیگری که بتواند به ما خدمت بهتری ارایه دهد، باید از آن نظام طرفداری کنیم لذا می‌بینیم بعد از ۲۵ سال تازه امسال به «سال خدمت رسانی» می‌رسیم یک وجه قضیه این است که در گذشته خدمت رسانی مردم به انقلاب برای تحکیم پایه‌های نظام اسلامی اصل بوده و امروز دیگر نوبت نظام و حکومت است که به مردم خدمت‌رسانی کند یعنی نگاه‌ها معطوف به کارآمدی نظام شده‌است ؟

- اولاً من با همان توضیحاتی که قبلاً دادم، اگر با همان جوانب درست بحث شود، می‌بینید خدمتهای بزرگی را همین نظام کرده است. گفتم که استقلال، آزادی، خدمات زیربنایی و همان بحث عدالتی که شما می‌کنید، مهم است. بالاخره بحث رسیدن به روستاها و نقاط محروم بزرگترین عدالت است. ممکن است در شهر تهران هم عده‌ای احساس مظلومیت کنند. اما بسط عدالت، واقعی است. اینکه ما کالایی که در شمیران مصرف می‌کنیم، در روستاهای بندرعباس هم همین ها را بدهیم، اساس درستی است. آن حرف هم، حرف خیلی مهمی است که امام می‌زنند. اگر ما نظام اسلامی داشته باشیم، می‌توانیم امیدوار باشیم که برپایه آن عیوبمان را به تدریج برطرف و عدالت، اخلاق و سیاست خارجی را تنظیم کنیم. ولی اگر پایه و اساس را زدیم، ممکن است کسی پیدا شود و عدالتی انجام بدهد، ولی چون ریشه ندارد، به هم می‌ریزد. طبیعی است که ما باید روی پایه تکیه کنیم. اگر مکتب تشیع این خلوص را نسبت به سایر فرقه‌های اسلامی دارد، بخاطر این است که تکیه‌گاهش را روی ولایت گذاشته‌است شیعه می‌گوید:شما اول امامت را درست کنید و وقتی امامت درست شد، بقیه کارها درست می‌شود، یعنی اگر امامت نباشد و افرادی که آنگونه بیایند که با هر شرایطی کار مملکت را در اختیار بگیرند، دیگر نمی‌توان به آن اعتماد کرد و آن پا در هواست حرف حضرت امام حرف همه ما و حرف خدا و پیامبر(ص) است و در روایت ما هم هست که پنج چیز را بزرگ می‌شمرند و می‌گویند هیچ کدام به اندازه ولایت نیست ما باید روی این اصل تکیه کنیم اما اینکه به طرف عدالت برویم، گفتم ما مقدار زیادی به طرف عدالت رفتیم و حقیقتاً رفتیم اگر شما، مدیران ایران فعلی را با مدیران زمان شاه، از شخص اول تا بخشدار و غیره، مقایسه کنید، میبینید چقدر تفاوت است ؟ شخصیت، رفتار، انسانیت و اخلاق آنها اصلاً قابل مقایسه با مدیران قبلی نیست آنچنان نظامی مثل همان می‌شود، که شد. اینجا ما باید نظام را حفظ کنیم اگر فکر کنیم که نظام را حفظ می‌کنیم، ولی کاری به احکام نظام نداریم، درست نیست. یعنی این نیست. ریشه نظام موقعی مفید است که شاخ و برگ داشته باشد. درختی مفید است که شاخ و برگ و بار داشته باشد. کنده درخت به تنهایی ارزشی ندارد. فکر می‌کنم این فکر در جامعه ما بوده و همیشه هم دنبال می‌کردیم و خوب است الان جوان‌های ما مقایسه کنند. به اطراف خودمان نگاه کنیم. به کشورهای شبیه کشور خودمان که نگاه می‌کنیم، می‌بینیم شرایط خیلی بهتری داریم که در جواب سوال‌های قبلی شما توضیح دادم !

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار