گوناگون

پوشاک این کاخ قیمت ندارد

پارسینه: زمانی شمس پهلوی، خواهر شاه مخلوع در آنجا زندگی می‌کرد و حالا لباس‌های اقوام ایرانی، خاندان قاجار و خاندان پهلوی، مانند لباس‌ نظامی رضاشاه و لباس عروسی فرح دیبا در آن به‌نمایش درآمده است.

گیسو فکوری - مسوول موزه پوشاک سلطنتی مجموعه سعدآباد - درباره چگونگی راه‌اندازی این موزه و نگهداری از لباس‌های آن در شرایط دشوار سخن گفت.

چطور شد که کاخ شمس پهلوی به موزه پوشاک سلطنتی تبدیل شد؟

ساختمان موزه پوشاک سلطنتی کاخ سعدآباد به شمس، خواهر محمدرضا پهلوی متعلق بود که ساخت آن در سال ۱۳۱۴ شروع و در سال ۱۳۱۸ به پایان رسید. معماری این ساختمان، تلفیقی از معماری ایرانی و آلمانی است. شمس پهلوی تا سال ۱۳۴۲ در این کاخ ساکن بود و سپس کاخ را به برادرش محمدرضا فروخت و با پول آن، کاخ مروارید را در کرج ساخت و تمام وسایل کاخ را با خود به کرج ‌برد، به‌جز چهار لوستری که همچنان در موزه پوشاک سلطنتی وجود دارند.

این کاخ قبل از انقلاب انبار هدایای سلطنتی بود و چون لوازم شمس در این کاخ وجود نداشت که بتوان آن را به‌عنوان کاخ او معرفی کرد، آن را به موزه مردم‌شناسی تبدیل کردند. این کاخ حدود ۱۴ سال به همین نام فعالیت کرد و موزه خیلی موفقی هم بود؛ اما آن را جمع کردند و بعد از آن، این موزه به مدت شش سال تعطیل و یکسری کارهای مرمتی در آن انجام شد. بعد از مدتی تعطیلی، این کاخ با عنوان موزه تاریخ معاصر افتتاح شد تا این‌که کارشناسان موزه‌داری مجموعه سعدآباد پیشنهاد کردند از آن به‌عنوان موزه پوشاک سلطنتی استفاده شود.

پیش از آن، فقط لباس‌های خاندان پهلوی معرفی شده بود؛ اما در موزه پوشاک سلطنتی سیر تحولات پوشاک سلطنتی و درباری از دوره قاجار تا پهلوی دوم معرفی شده است؛ طبقه اول موزه را به لباس‌های قاجاری و طبقه دوم آن را به لباس‌های پهلوی اول و دوم اختصاص دادیم. در طبقه اول، لباس‌های سه دوره‌ی قاجار که گالری‌بندی شده است، معرفی می‌شوند.

لباس‌های سلطنتی قاجار را چگونه جمع‌آوری کردید و متعلق به چه کسانی هستند؟

کارشناسان میراث فرهنگی فراخوان دادند و این لباس‌ها از خانواده‌هایی که بعد از انقلاب همچنان از آن‌ها نگهداری می‌کردند یا آن‌ها را به ارث ‌برده‌اند، خریده شد. دقیقا نمی‌توانیم بگوییم لباس‌ها متعلق به چه کسانی بوده‌اند. بعد از انجام مراحل کارشناسی این‌که این لباس‌ها متعلق به خاندان سلطنتی قاجار بوده‌اند، مشخص شد؛ اما چون اطلاعاتی که وارثان این لباس‌ها می‌دادند شفاهی بود و اغلب مردم ما حافظه تاریخی خوبی ندارند، نمی‌توان به آن‌ها استناد کرد. ناصرالدین شاه قاجار حدود ۸۰۰ زن داشت و هر کدام خانواده‌هایی داشتند و بعد از آن‌که ناصرالدین شاه ترور شد، هر کدام از زن‌ها به خانواده‌های خود برگشتند، نوه‌های این زن‌ها، لباس‌هایی بدون عکس و سند داشتند که به‌طور دقیق مشخص نیست متعلق به چه کسانی است. ما نیز نمی‌توانیم با حدس و گمان به بازیدکننده بگوییم این لباس‌ها متعلق به چه کسانی بوده‌اند.

ما سیر تحول پوشاک قاجار را از اوایل تا دوره سوم، با توجه به لباس‌هایی که داشتیم در این موزه نمایش داده‌ایم. همچنین این سیر تحولی را با استفاده از عکس‌هایی که از آلبوم‌خانه سلطنتی کاخ گلستان گرفتیم، تکمیل کردیم. مثلا چادر، کت، چاقچور، روبند، چادرهای رنگی به‌جز چادرهای مشکی را که شامل پوشاک زنان آن دوره می‌شد، به‌نمایش گذاشتیم. آن زمان، خانواده‌های سلطنتی از چادرهای مشکی و خانواده‌های معمولی از چادرهای رنگی استفاده می‌کردند. همچنین در بخش لباس‌های مردانه، لباس‌هایی را که سرداری‌ها، کت‌هایی که از ترمه، قیطان‌دوزی، سرمه‌دوزی، سکه‌دوزی در آن‌ها استفاده شده است، به‌نمایش گذاشته‌ایم که نشان می‌دهد متعلق به دوره قاجار بوده‌اند. در این بخش، پاپوش‌های آن دوره نیز معرفی شده‌اند. در واقع در این بخش، حدود ۱۰۰ دست از لباس‌های قاجار را به‌نمایش گذاشته‌ایم.

در موزه پوشاک سلطنتی، یک گالری هم به لباس اقوام اختصاص داده شده است. لباس اقوام ایران در سه دوره قاجار، هیچ تغییری پیدا نکرده است. به عبارتی تنها پوششی که در ایران تحت تاثیر القائات سلطنتی قرار نمی‌گیرد، پوشش اقوام است که به همان شکل اولیه باقی ‌مانده است، چون سِت کامل لباس اقوام ایرانی را نداشتیم. بنابراین لباس‌های بخش گالری اقوام را انتخاب کردیم، اما تعدادی از لباس‌های کردی، آذربایجان، بندرعباس و ترکمن را به‌صورت زنانه و مردانه سِت کردیم تا بتوانیم به‌نمایش بگذاریم.

در گالری اقوام ۳۰ دست لباس را به‌نمایش گذاشته‌ایم. در طبقه اول موزه پوشاک سلطنتی، یک گالری را نیز به دوخت‌های سنتی اختصاص داده‌ایم تا بتوانیم انواع دوخت‌های سنتی را در آن معرفی کنیم.

چرا تصمیم گرفتید بخشی را به دوخت‌های سنتی اختصاص دهید؟

چون در گالری پهلوی دوم، بسیاری از لباس‌ها متاثر از اقوام ایرانی و دوخت‌های سنتی است، تصمیم گرفتیم بخشی را به آن اختصاص دهیم. هدف از معرفی دوخت‌های سنتی این است که بازدیدکننده با ذهنیت آماده‌ای به گالری لباس‌های پهلوی دوم وارد شود. بنابراین سعی کردیم از لباس‌های بلوچی‌دوزی، ترکمن‌دوزی، قلاب‌دوزی و زری‌بافی در بخش معرفی دوخت‌های سنتی استفاده و آن‌ها را به بازدیدکننده معرفی کنیم تا هنگامی که ذهن بازدیدکننده آماده شد، از طبقه دوم دیدن کند.

اطلاعاتی از هنرمندانی که این دوخت‌های سنتی را انجام داده‌اند، در اختیار دارید؟

متاسفانه چون این دوخت‌ها متعلق به دوران قاجار است، ما هنرمندان آن‌ها را نمی‌شناسیم؛ اما در طبقه دوم تقریبا می‌توان با حدس و گمان تشخیص داد که دوخت‌های سنتی کار چه هنرمندانی بوده است. لباس‌هایی که در طبقه دوم به‌نمایش گذاشته شده‌اند متعلق به دوره پهلوی اول و دوم هستند. یکی از گالری‌ها مختصص رضاشاه است، شِنل معرف رضاشاه که در سریال‌ها هم دیده می‌شود، در این گالری معرفی شده است. دو بالاتنه‌ی نظامی و دو پالتوی منحصربه‌فرد رضاشاه نیز معرفی شده است.

سعی کرده‌ایم در این گالری از لوازم شخصی او که در دفتر کارش در کاخ سبز استفاده می‌شد، استفاده کنیم و همان وسایل را به موزه پوشاک سلطنتی منتقل کنیم. برای معرفی بهتر از عکس‌های رضاشاه که در دهه ۴۰ چاپ شده، استفاده شده است.

از دوزنده‌های لباس رضاشاه نیز اطلاعاتی وجود ندارد؟

متاسفانه از دوزنده لباس‌های رضاشاه هیچ اطلاعی نداریم. یکی از معظلات کار در موزه، پژوهش است. برای کار پژوهشی هیچ‌وقت بودجه‌ای به‌صورت جداگانه در نظر گرفته نمی‌شود، چون کارشناسان موزه همیشه به این موضوع علاقه‌مند هستند، خودشان در کنار کارهای روزمره، پژوهش را هم انجام می‌دهند و چون اولویت با کار روتین است، پس زمان کافی برای پژوهش ندارند. بنابراین همیشه کارهای پژوهشی یک قدم عقب‌تر از کارهای اجرایی است، درحالی که پژوهش باید در اولویت قرار گیرد. ما فعلا در حال طراحی سوال هستیم تا شاید در آینده به جواب آن‌ها برسیم.

در گالری بعدی پهلوی اول، لباس‌های بازمانده از خانواده رضاشاه معرفی می‌شوند. این لباس‌ها متعلق به اشرف و شمس، خواهران محمدرضا پهلوی، ملکه‌ مادر تاج‌الملوک هستند. در این بخش، لباس منحصربه‌فرد تاج‌الملوک که در مراسم عروسی محمدرضا پهلوی با ثریا اسفندیاری پوشیده بود، نمایش داده شده است.

این لباس از چه نظر منحصربه‌فرد است؟

روی این لباس با دوخت‌های سنتی از سرمه‌دوزی و سنگ‌دوزی تزیین شده است. پوستی که در دنباله این لباس استفاده شده، پوست حیوان قاقم است. قاقم حیوان کوچک ۱۰ سانتی است. حدود ۵۰ دُم قاقم روی این لباس کار شده و همین موضوع این لباس را منحصربه‌فرد کرده است.

این لباس تا چه مبلغی ارزش‌گذاری شده است؟

در موزه پوشاک سلطنتی، قیمت مطرح نیست. حتی قیمت برای کارشناسان موزه که از سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برای ارزش‌گذاری مراجعه می‌کنند، مهم نیست و با توجه به قدمت آن، ‌منحصربه‌فرد بودن کار هنری که روی لباس انجام شده و این‌که متعلق به چه کسی است، روی آن ارزش می‌گذارند. از طراح و دوزنده این لباس هم اطلاعاتی نداریم.

در گالری بعدی، لباس‌های متعلق به فرح و محمدرضاشاه که در مراسم‌ مختلف پوشیده‌اند، همراه اسناد و عکس‌هایی که چاپ شده‌اند، نمایش داده شده است. در این بخش، لباس‌های منحصربه‌فردی که بلوچی‌دوزی، ترکمن‌دوزی و چاپ باتیک دارند و صنایع دستی هستند، دیده می‌شوند. لباس‌هایی که چاپ‌های سنتی روی آن‌ها انجام شده به‌طور جداگانه در گالری دیگری به‌نمایش درآمده‌اند. طرح‌های روی لباس عروس فرح پهلوی، ایرانی هستند؛ اما یک برند معروف فرانسوی آن‌ها را دوخته است. ما از تمام مراحل دوخت این لباس عکس و سند داریم.

در بخش دیگری از موزه، کارگاهی داریم تا بازدیدکنندگان بتوانند از نزدیک شاهد مرمت لباس‌های موزه‌ای باشند. سال گذشته مرمت و پاکسازی لباس‌های سلطنتی را در همین بخش انجام می‌دادیم. استادکار ما در حالی که بازدیدکنندگان در حال دیدن آثار بودند، کارش را انجام می‌داد و آسیب‌های لباس، طریقه‌ی مرمت و پاکسازی لباس‌ها را نشان می‌داد. بازدیدکننده هم سوال می‌کرد و در جریان کار مرمت قرار می‌گرفت. به عبارتی، پشت صحنه‌ی موزه را از نزدیک می‌دیدند، زیرا ما کارهای مرمتی را در میان مردم انجام نمی‌دهیم، اما دوست داشتیم بازدیدکننده تجربه‌ای از مرمت لباس را به خاطر بسپارد. در حال حاضر در این بخش، لباس مرمت نمی‌شود، زیرا در حال آماده کردن کارگاه دوخت هستیم.

در کل، چند دست لباس در انبار موزه پوشاک سلطنتی وجود دارد؟

نمی‌توانیم از واحد دست برای لباس‌هایی که در انبار موجود است استفاده کنیم؛ اما بیش از ۱۰۰ تکه لباس در کاخ ملت وجود دارد. برخی از این لباس‌ها درجه پایین‌تری دارند و ممکن است متعلق به کارکنان باشد که آن‌ها را در ردیف لباس‌های سلطنتی نمی‌گذاریم.

چرا بخشی از موزه پوشاک سلطنتی را به لباس‌های فرزندان محمدرضا پهلوی اختصاص نداده‌اید؟

از فرزندان خاندان پهلوی دوم، هیچ لباسی در انبار یا کاخ‌ها موجود نیست. پیش از این، قرار بود در مجموعه سعدآباد کاخی را برای نمایش لباس‌های لیلا و فرحناز پهلوی اختصاص دهیم؛ اما لباسی نداشتیم. بنابراین کاخ لیلا را به موزه صنایع دستی تبدیل کردند. همه‌ی لباس‌هایی که باقی‌ مانده است، به فرح دیبا، شهناز پهلوی، شمس، تاج‌الملوک، محمدرضا پهلوی و رضاشاه متعلق است. حتی از زنان دیگر محمدرضا پهلوی، فوزیه و ثریا نیز هیچ لباسی باقی نمانده است.

چطور از لباس‌های موزه پوشاک سلطنتی نگهداری می‌شود؟

مشکل اساسی که ما در مجموعه‌ سعدآباد داریم، ساختمان موزه پوشاک سلطنتی است، چون این مجموعه، به‌شکل باغ - موزه و اطراف آن باز است. به همین دلیل، برای موزه شدن ساخته نشده و محل زندگی بوده است. موزه دما و رطوبت استاندارد خاص خود را دارد. فضای سبزی که اطراف موزه است، باید در فاصله‌ای خاص باشد. حشرات و تخم حشراتی که وارد موزه می‌شوند باید کنترل شوند. اگر بخواهیم لباس را داخل ویترین نگهداری کنیم، هزینه ‌آن فوق‌العاده زیاد است، زیرا باید تجهیزات آن را هم فراهم کنیم. فکر نمی‌کنم سازمان میراث فرهنگی چنین هزینه‌ای را برای تمام آثارش داشته باشد.

مگر هزینه نگهداری یک لباس در ویترین استاندارد چقدر است؟

هزینه نگهداری یک دست لباس در یک ویترین استاندارد با حسگر دیتالاگر نزدیک به ۵۰ میلیون است، زیرا ما با سفال که در مدت زمان طولانی تخریب می‌شود، مواجه نیستیم. ما با لباس که دارای بافت و مواد اولیه است مواجه‌ایم. بنابراین تخریب آن بسیار بالا است. با وضعیت فعلی کشور و بودجه‌هایی که برای میراث فرهنگی در نظر گرفته می‌شود، استفاده از ویترین‌های استاندارد عملی نیست. بنابراین باید دید با شرایط موجود چه کاری می‌توان کرد. ما در کنار موزه پوشاک سلطنتی، فضای سبز داریم، ساختمان موزه هم متعلق به کاخ شمس بوده است. بنابراین نمی‌توانیم به شرایط فیزیکی و معماری آن دست بزنیم. بنابراین باید با شرایط فعلی کنار بیایم و تنها کاری که می‌توانیم انجام دهیم حفاظت پیشگیرانه است، یعنی آلاینده‌های لباس‌ها را از بین ببریم، آن‌ها را پاکسازی ‌کنیم و اگر بتوانیم ضدعفونی ‌کنیم و کارهای مرمتی آن‌ها را انجام ‌دهیم.

من و همکارانم در موزه پوشاک سلطنتی روزهایی را با لرزیدن در سرما سپری کردیم؛ اما سیستم‌ گرمایی را روشن نکردیم، چون درجه حرارت موزه بالای ۲۲ را نشان می‌داد. دمای محیط این موزه باید بین ۱۸ تا ۲۲ درجه باشد. در اینجا اولویت با آثار است، نه نیروی انسانی که در موزه کار می‌کنند. ما سعی می‌کنیم کمترین آسیب را به لباس‌ها بزنیم. بنابراین فیلترهایی برای هواسازها نصب کردیم تا به وسیله‌ی آن از ورود گرد و خاک به داخل ساختمان جلو گیری کنیم. با درزگیرهایی که برای درها در نظر گرفتیم جلوی ورود حشرات را می‌گیریم. هنگامی که می‌خواهیم به داخل گالری‌ها رفت و آمد کنیم حتما با کاور این کار را انجام ‌می‌دهیم تا آلودگی از طریق کفش‌ها وارد نشوند.

معمولا هر چند وقت یک‌بار اقدامات مربوط به حفاظت پیشگیرانه را انجام می‌دهید؟

هر سه‌ماه یک‌بار اقدامات حفاظت پیشگیرانه ‌را انجام می‌دهیم. زمانی که لباس‌ها خارج از ویترین نگهداری می‌شود، بازدیدکننده‌ای که از بیرون می‌آید با خودش یکسری آلاینده به داخل می‌آورد. این آلاینده‌ها به هر حال روی لباس می‌نشیند. ما سعی می‌کنیم با استفاده از ساده‌ترین و ارزان‌ترین ابزارها از لباس‌ها محافظت کنیم. برای مثال بسته‌های تنباکو را زیر لباس‌ها می‌گذاریم طوری که ارتباط مستقیم با آن‌ها نداشته باشد زیرا رنگ تنباکو به لباس‌ها می‌رود، با این کار آفت‌هایی را که ممکن است موجب پوسیدگی لباس شود، از آن‌ها دور می‌کنیم. اگر بخواهیم منتظر بمانیم تا هر زمان که موزه به ایده‌آل رسید، درِ آن را روی مردم باز کنیم، فکر می‌کنم باید ۱۰۰ سال صبر کنیم.

مطمئن باشید زمانی که آثار در انبار هستند، بیشتر از زمانی که در موزه به‌نمایش درمی‌آیند آسیب‌ می‌بینند، زیرا انبارهای ما هم استاندارد نیستند. در انبارها هم کنترل‌کننده رطوبت و دما یا قفسه‌ی مناسبی نداریم. ما هر روز انبار را چک می‌کنیم و از آنچه با چشم می‌بینیم محافظت می‌کنیم. ممکن است بیدی در لباس بیفتد. هنگامی که یک امین اموال ده‌هزار اثر را تحویل گرفته است، نمی‌تواند به همه‌ی آن‌ها سرکشی کند. به همین دلیل، آسیب‌ پیشرفت می‌کند. پس بهتر است آثار جلوی چشمان‌مان باشد تا بتوانیم با توجه به شرایط موجود، جلوی تخریب آن‌ها را بگیریم.

با توجه به وضعیتی که شرح دادید، فکر می‌کنید تا چند سال دیگر می‌توانید از این لباس‌ها نگهداری کنید؟

واقعا معلوم نیست.

مرسوم‌ترین آسیبی که در لباس‌ها دیده می‌شود، چیست؟

لباس‌های قدیمی اسیدی می‌شوند، زیرا بافت الیاف، طبیعی است. مواد عالی در مدت زمان طولانی سیر تخریب را می‌گذرانند. از طرفی ما شرایط شست‌وشوی استاندارد لباس‌ها را نداریم، اگر بخواهیم لباس‌ها را بدهیم بیرون تا شسته شوند و حالات اسیدی خودش را از دست دهند، یک پروسه پیچیده‌ای را می‌طلبد، چون لباس‌ها ‌موزه‌ای هستند و نباید از محیط موزه خارج شوند. این لباس‌ها باید با مواد خاص و در شرایط ویژه شسته شوند.

زمانی هم که مرمت‌گر با توجه به لوازم موجود می‌خواهد لباس را شست‌وشو دهد، آسیب‌های جدی به لباس‌ها وارد ‌شده است تا جایی که ما نمی‌توانیم برخی از آن‌ها را در معرض نمایش بگذاریم. پارگی در بخشی از لباس‌ها بسیار مشهود است. ریسک این‌که لباس را با مواد اولیه که هنوز به استاندارد دنیا نرسیده، شست‌وشو دهیم را قبول نمی‌کنیم، زیرا ممکن است آسیب‌ فراتر از چیزی باشد که می‌بینیم. برای مثال، لباس‌عروسی فرح چندبار مرمت شده و حدود دوبار شسته شده است؛ اما لباس‌های دیگر فقط پاکسازی شده‌اند و به‌وسیله‌ی دستگاه مخصوص، آلاینده‌های آن‌ها جدا شده‌اند.

چند کارشناس مختصص لباس‌های موزه‌ای داریم؟

مشخصا مرمت‌گر مختصص لباس نداریم. مرمت‌کارها همه‌ی کارهای مرمتی از نقاشی گرفته تا سفال و لباس را انجام می‌هند. ما یک کارگاه داریم که شامل همه‌ی‌ این‌ کارها می‌شود.

چه محدویت‌هایی برای تهیه مواد اولیه و حفاظت پیشگیرانه از لباس‌ها دارید؟

خوشبختانه چنین مشکلی نداریم. ما با ابزارهای ساده مثل الکل، شامپو بچه، گوش‌پاکن و فرچه، کارهای مراقبت از لباس را انجام می‌دهیم. با لوازم خیلی ساده هم می‌توان حفاظت پیشگیرانه را انجام داد. اختلاف دما آسیب زیادی به آثار وارد می‌کند. هنگامی که دمای صبح ۱۸ درجه و بعدازظهر ۲۴ درجه باشد، به لباس‌ها آسیب وارد می‌شود، زیرا مواد عالی نمی‌توانند این تغییرات را تحمل کنند. سعی می‌کنیم تغییر دمای حداقلی را در موزه داشته باشیم.

بودجه‌ای که به موزه پوشاک سلطنتی اختصاص داده می‌شود، چقدر است؟

بودجه را به مجموعه‌ سعدآباد اختصاص می‌دهند. این بودجه هم به اندازه‌ای نیست که توزیع شود، برای آن اولویت‌بندی می‌کنند و با توجه به خرید تجهیزات و مرمت هر موزه‌ای، آن را به موزه مربوط اختصاص می‌دهند.

آیا تا کنون این بودجه به موزه پوشاک سلطنتی هم اختصاص داده شده است؟

بله؛ این موزه اصلا پرده نداشت و لباس‌ها زیر نور آفتاب بودند. حدود یک سال است که برای موزه پرده خریده‌ایم. پیش از آن فقط لباس بود و نور آفتاب، خودتان تصور کنید چه می‌شود. ما در خانه‌های خودمان هم پرده می‌زنیم که نور به فرش و اشیای خانه آسیب‌ نزند.

آثار موزه‌ای را به‌صورت دوره‌ای جابه‌جا هم می‌کنید؟

ممکن است این آثار را به مناسبت‌های مختلف جابه‌جا کنیم و ویترین‌های جدیدی هم به آن اضافه کنیم، مثلا فکر می‌کنم مصادف با روزهای دهه فجر در بهمن‌ماه، یکسری کیف، کفش و کلاه متعلق به فرح و محمدرضا پهلوی را نمایش خواهیم داد، چون تا کنون ویترین‌های‌ امنیتی برای این کار نداشتیم، نتوانستیم این آثار را به‌نمایش بگذاریم. اگر این ویترین‌ها را تامین کنیم، آثار می‌مانند در غیر این صورت آن‌ها را جمع می‌کنیم.

معمولا کدام گالری‌های موزه طرفداران بیشتری در میان بازدیدکنندگان دارند؟

ما بازدیدکننده را رها نمی‌کنیم تا از هر لباسی را که خوشش آمد، ببیند. توضیحی که راهنما به بازدیدکننده می‌دهد و قصه‌ای که از ورود موزه برای آن‌ها تعریف می‌کند، بازدیدکننده را به سمتی که می‌خواهیم می‌کشد. این موضوع برای بازدیدکنندگان خارجی هم صدق می‌کند. کار فرهنگی یعنی کاری که ما انجام می‌دهیم. کار موزه یادآوری است. بنابراین ما نیز به معرفی لباس اقوام اتکا می‌کنیم تا ببینیم چه چیزی برای ما ثروت است. لباس اقوام ایران آن‌چنان ریشه‌ای در فرهنگ ما دارد که هیچ دوره و زمانه‌ای هویت‌شان را از دست نداده‌اند، حتی زمانی که تعارض‌های فرهنگی به این مملکت وارد شد، اقوام هویت خود را از دست ندادند و شکل اولیه خودشان را حفظ کردند و این یعنی ثروت.

آن بخشی از فرهنگ که هر حکومتی یا تهاجم فرهنگی بتواند به آن آسیب‌ وارد کند، برای ما ماندگار نیست. بخشی از زندگی و طبیعت ما در لباس اقوام جاری است. لباس عشایر شرایط این را دارد که مردم با همان لباس کشاورزی کنند، این لباس‌ها دست و پا ‌گیر نیستند و آنقدر شاد هستند که عشق و جنون طبیعت را برای یک انسان منعکس می‌کنند. در عین حال، این لباس‌ها پوشیدگی‌ای را دارند که یک زن در کشوری با پیشینه دینی دارد.

همچنین ما نمایشگاه‌هایی با رویکرد معرفی فرهنگ پوشاک اقوام برای مردم می‌گذاریم و برای آن‌ها تعریف می‌کنیم که ما پیشینه‌ی پوشاک غنی‌ای داریم. چرا در حال حاضر پشت مرزهای ایران برای ما پوشاک تعیین می‌کنند و چشم جوانان ما هم به فرهنگی است که به ما تعلق ندارد؟ چرا وقتی ما در لباس‌های‌مان رنگ داریم، باید از رنگ‌های تیره استفاده کنیم که نوعی دل‌مردگی در جامعه ایجاد کند؟ رنگ سیاه در اسلام کراهت دارد و می‌گویند از سیاه‌ پوشیدن دوری کنید. چرا در جامعه از این ‌همه رنگ‌های تیره استفاده می‌شود. وقتی تنوع رنگی در جامعه محدود باشد، طبیعی است که با وجود رسانه‌های متفاوت، ذهن جوانان ما نیز به لباس‌هایی که دیگران طراحی می‌کنند، معطوف می‌شود.

ما در موزه پوشاک سلطنتی، آنچه را که پیشینه‌ی تاریخی ماست و از اقوام باقی مانده است، در طراحی و پارچه لباس قرار می‌دهیم. تا کنون پنج نمایشگاه در موزه پوشاک سلطنتی برگزار کرده‌ایم که در همه‌ی آن‌ها در پارچه تحول ایجاد شده بود. برای ما مهم است که طرح‌های لباس اقوام طوری در لباس‌های جدید استفاده شده باشند که جوانان برای استفاده از آن‌ها، گرایش نشان دهند. هر هنرمندی که در طراحی و پارچه لباس حرفی برای گفتن داشته باشد، شرایط برگزاری نمایشگاه در موزه پوشاک سلطنتی را برای او فراهم می‌کنیم.

منبع: خبرگزاری ایسنا

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار