گوناگون

کردان های افغانی چه وقت برطرف خواهند شد؟

پارسینه: در افغانستان تسلط بر چند پروگرام کمپیوتر و تکلم نیمه شکسته بر لسان انگلیسی می تواند افراد را به مقامات بلند برساند. درینجا چنان پنداشته می شود آنانی که کمپیوتر و چند کلمه انگلیسی را یاد دارند می تواند "داکتر" باشند ، می توانند "انجینر" باشند، می توانند استاد باشند ، می توانند رییس باشند و حتی می توانند که وزیر باشند.

به گزارش پارسینه، سایت جمعیت اصلاح افغانستان در مطلبی به قلم " دکتر احمد فرید ثمین" با عنوان "علی کردان ایران برطرف شد، مگر"علی کردان" های افغان چه وقت برطرف خواهند شد؟ " نگاهی دارد به پدیده مدیران افغانی با مدارک جعلی، نظر به جذابیت متن، بدون کوچکترین تغییری، متن کامل این مقاله را با ادبیات خاص افغانی از نظر می گذرانید:

کاش جناب علی کردان به افغانستان می آمد می توانست به سهولت تذکره افغانستان را می گرفت و بدون کدام خوف تحت عنوان دوکتور با معاش گزاف دالری به وظیفه اش ادامه می داد.

روز سه شنبه، چهارم برج نوامبرسال جاری ميلادى نمایندگان مجلس ایران ویا مجلس شورای اسلامی به علی کردان، وزیر داخله این کشور بنابر جعل بودن سند دوکتورا اش، رای عدم اعتماد داده و او را از این سمت برکنار کرده اند. آقای کردان، که سه ماه پیش رای اعتماد این مجلس را به دست آورده بود، بلا درنگ از وزارت داخله برکنار و رئیس جمهوری موظف شد تا ظرف سه ماه جانشین او را برای اخذ رای اعتماد به مجلس معرفی و در این فاصله، برای اداره امور این وزارت، فردی را به عنوان سرپرست تعیین کند. براساس گزارش خبرگزاری دولتی ایران " ایرنا" از 247 نماینده 188 نفر به طرح عدم اعتماد به آقای کردان رای موافق، 45 نفر رای منفی و 14 نفر دیگر به آن رای ممتنع دادند.

الحق این را می گویند پارلمان یک کشور که یک جعل کار چون آقای علی کردان حتی سه ماه هم در آن حکومت کرده نه توانست و خود بر زبان اقرار کرد که سند دوکتورا اش جعلی می باشد.
در کشور ما آنانیکه حتی اسناد فراغت صنف دوازدهم را نیزجعل کرده اند از چندین سال بدینسو با بال فراغ با دریشی چند هزار دالری و نکتایی چند رنگه با کاروان های "کروزین" و "لندکروزر" به وظایف شان می روند نه پارلمان به آن بذل التفات می کند ونه هم آنانیکه شب و روز داد از " شایسته سالاری" می زنند. کاش جناب علی کردان به افغانستان می آمد می توانست به سهولت تذکره افغانستان را می گرفت و بدون کدام خوف تحت عنوان دوکتور با معاش گزاف دالری به وظیفه اش ادامه می داد.

شايسته سالارى کجاست؟

درینجا اگر نمایندگان مردم به وزیر صاحبان رای عدم اعتماد هم بدهند آنها از وظایف شان برکنار نه خواهند شد و کماکان وزیر خواهند بود. مگر سوال اساسی درینجاست اگربه رای عدم اعتماد پارلمان ارج احترام گذاشته نه می شود پس به موجودیت پارلمان چه نیاز است؟ پاسخ این سوال را باید مسوولین امور بدهند.

اگر از حقیقت طفره نه رویم در افغانستان عزیز علی الرغم سرایيدن نغمه های شیرین "شایسته سالاری" توسط اداره کنونی علم و دانش هیچ بهای نه دارد. درینجا دانشمندان ما آنانیکه تاج عزت و افتخار کشورما اند از دست بیکاری درکوچه های کابل پیاز و کچالو می فروشند. لاکن آنانیکه حتی سند فراغت صنف دوازدهم را هم نه دارند در مقامات بلند سیادت و قیادت می کنند. این را می گویند خدمت به وطن !

دراینجا تسلط بر چند پروگرام کمپیوتر و تکلم نیمه شکسته بر لسان انگلیسی می تواند افراد را به مقامات بلند برساند. درینجا چنان پنداشته می شود آنانی که کمپیوتر و چند کلمه انگلیسی را یاد دارند می تواند "داکتر" باشند ، می توانند "انجینر" باشند، می توانند استاد باشند ، می توانند رییس باشند و حتی می توانند که وزیر باشند زیرا فقط آنها دانشمند هستند وبس. لاکن بیخبر از اینکه هردوی آن علم نه بوده بل ویسله است. ما نه می توانیم شخصی را که استطاعت تکلم کامل بریک لسان را داشته باشد دانشمند خطاب کنیم زیرا اگرچنان باشد ما شا الله همه هموطنان ما استطاعت تکلم بر پشتو و دری را دارند پس همه ما دانشمند هستیم بخاطریکه می توانیم بر دری و پشتو با فصاحت وبلاغت تمام صحبت کینم در حالیکه سطح سواد در کشور ما پایین تر از ۲۰ درصد است.

يک خاطره از يک دانشمند فقيد افغان

مرحوم پوهاند پیرمحمد صدیقی یکی از دانشمندان کشور که از پوهنتون دیوس ایالات متحده امریکا در رشته حشره شناسایی دوکتورا داشت در مورد این سوال نگارنده که چرا پسرش خیاط شد چنین گفت : " چرا بر زخم هایم نمک می پاشی. آری ! پسرم را گفتم که مکتب نه رود زیرا درینجا علم و دانش هیچ بهای نه دارد . من که دوکتورا گرفتم چه کردم که او بکند، از چند سال بدینسو بی کار هستم ، کسی برایم کار نه می دهد، کسی برایم می گوید که پیر هستی و کسی می گوید که تجربه کار نه داری. افسوس می کنم که در جوانی چرا شب و روز درس خواندم . من چنان تصور می کردم که روزی به افغانستان خدمت خواهم کرد مگر کسی برایم زمینه را مساعد نه کرد.سند دوکتورا ام برایم هیچ چیزی نه داد، بجز از بیکاری. به همین خاطر به پسرم قبلا گفته بودم که به مکتب نه رود و کدام کسب را چون خیاطی و نجاری یاد بیگرد و برای تو امروز می گویم که پشت پوهنتون و دوکتورا نه گرد برو کدام کسب آزاد را یاد بیگیر، دوکتورا ما را چه کسی به دیده قدر نگریست که به سند تحصیلی تو به دیده قدر بنگرند...."
چند روز از ملاقاتم با پوهاند صاحب نه گذاشته بود که خبر المناک مرگ او را شنیدیم وافغانستان برای همیش پوهاند صاحب صدیقی را از دست داد. هنوز چند روز از وفات پوهاند صاحب صدیقی نه گذاشته بود که پوهاند صاحب باز محمد شیرزاد از بی عدالتی نظام از این دنیا دون رخت سفر بست. هنوز ماتم پوهاند صاحب باز محمد شیرزاد تمام نه شده بود که پوهاند صاحب خیرالله دولتی دانشمند دیگر کشورما در تمنای خدمت به میهن در گذشت. هنوز ماتم پوهاند صاحب دولتی تمام نه شده بود که خبر مرگ پوهاند صاحب حمزه خیل شینواری به گوش ما رسید.

آری ای دولتمردان!

ما دانشمندان خویش را از دست دادیم، ما ساینسدانان خویش را از دست دادیم، ما سرمایه ملی خویش را از دست دادیم. لاکن شما تاکنون به خواب غفلت فرورفته اید و چنان می پندارید که افغانستان بصوب پیشرفت و ترقی به پیش می رود. آیا می دانید یا نه ما پوهاند دولتی ،پوهاند صدیقی ،پوهاند شیرزاد ،پوهاند حمزه خیل شینواری و داکتر صاحب عبدالوکیل آن فقیر مرد را از دست دادیم. سوگند به ایزد متعال که افغانستان تباه و برباد شد. چرا از علم و دانش آنها استفاده اعظمی صورت نه گرفت و چرا به علم و دانش آنها ارج احترام گذاشته نه شد؟ چرا آنها از ما آزرده خاطر ازین دینا دون رخت سفر بستند؟ چرا پوهاند صاحب صدیقی فرزندش را نه گذاشت که به مکتب برود ؟ ما باید آنها را سرمایه ملی کشور خویش می پنداشتیم و در پیشبرد امور از آنها مشوره می گرفیتم. الحق اگر به علم و دانش آنها ارج احترام گذاشته می شد افغانستان با فقدان کنونی غذایی مواجه نه می بود زیرا نتیجه تحقیقات آنها بود که افغانستان در دهه هفتاد به کشور های همسایه غله و دانه را صادر می کرد و افغانستان در زمان آنها مانند افغانستان کنونی به قحطی مواجه نه بود.

التماس

در آخیر یکبار دیگر از دولتمردان افغانستان التماس بشردوستانه و افغانانه می کنیم که دیگر بخاطر خدا و رسول وبه پاس قرآن مجید از رسم و رواج نامیمون حاشیه پروری ،تنظیم پروری و اقارب پروری حذر کنند زیرا این رسوم بدشگون کشور ما را به لجه و ورطه فلاکت و نکبت فرو برده و ما را از کاروان سعادت و پیشرفت به عقب انداخت. به همین ملحوظ دیگر بخاطر ایزد متعال به علم و دانش آنانیکه از دست بیکاری در کوچه های کابل و دیار هجرت و غربت به کار های غیر مسلکی رو آورده اند ارج احترام گذارند. آیا میدانید که عدم تکریم به شعار " شایسته سالاری" که شعارطلایی شماست به مثابه شمشیر زدن به قلب دانشمندان، پوهاندان و استادان ماست ؟ بغایت رنجبار است که دانشمندان ما در خاک خود بی کار اند لاکن بعضی ها بدون علم هزاران دالر ماهانه معاش می گیرد. سوگند به ایزد متعال اگر با این گونه اعمال این وطن ویران آباد شود.

اگر دولتمردان ما ازسعادت و تعالی کشور های پیشرفته چیزی یاد نه می گیرند حد اقل از همسایه در به دیوار خویش بیآموزند که آنها چرا علی کردان را از وظیفه اش برکنار کردند؟ افغانستان میراث آبایی کدام فرد و یا گروه نبوده این خانه مشترک همه افغان هاست و تا زمانی که به علم و دانش ارج احترام گذاشته نه شود افغانستان آن افغانستان دیروزی نه خواهد شد.

ارسال نظر

  • ناشناس

    قدر طلا را زرگر میداند . آهنگر را به با طلا وطلا بازی چه کاراست.امیداست تا اخیر فهمیده باشید. موفق وکامگار باشید

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار