گوناگون

شکوه امام هشتم از نگاه یک محقق آلمانی

پارسینه: یک پژوهشگر رشته مردم‌شناسی در دانشگاه توبینگن آلمان درباره سفرش به مشهد مقدس می‌گوید: نتایج پژوهشیِ من نشان داد که امام رضا(ع) از هویت فردی و جمعی ایرانی‌ها قابل تفکیک و جداشدنی نیست. این در لایه‌های مختلف جامعه ایرانی وجود دارد. بعد از دو سال تحقیق و پژوهش در این زمینه حالا این شناخت باعث شد تا من سفرهای بیشتری را به آنجا انجام دهم. دقیقا مانند افرادی که هر سال به مشهد برای زیارت می‌روند، من نیز این کار را انجام می‌دهم.»

به نقل از رایزنی فرهنگی ایران در آلمان، «کاترینا مولر»، استاد رشته مردم‌شناسی دانشگاه توبینگن در جشن ولادت امام هشتم (ع) که در محل رایزنی فرهنگی کشورمان در برلین برگزار شد، با سخنانی درباره تحقیقاتش درباره حضرت علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام) گزارشی را ارائه کرد که ترجمه آن به شرح زیر است :

« بسیار ممنونم از دعوت رایزنی فرهنگی در آلمان برای این برنامه بسیار عالی؛ در مورد استان تاریخی خراسان و سلطان آن امام رضا(ع) شکی نیست که برای یک محقق موقعیت خاصی است که در چنین محفلی سخن بگوید. نکته‌ای که امشب مهم است، این است که فرهنگ ایرانی و آلمانی با هم کنارهم هستند و من خوشحالم که در اینجا به دعوت رایزنی حضور دارم. باید بگویم که در طول تاریخ رابطه بین فرهنگ‌های متنوع باعث پیشرفت فرهنگ، خرد و دانش شده و می‌شود .

قبل از اینکه در مورد موضوع مردم ایران و امام رضا(ع) صحبت کنم، تمایل دارم چند جمله درباره بخش کوچکی از رابطه این دو فرهنگ بگویم. در این چند سالی که من به عنوان یک محقق بین این دو کشور تحقیق و مطالعه کردم، شاهد اتفاقات خوبی بودم. محققان زیادی از دانشگاه‌های ایران به آلمان دعوت شدند و در مقابل محققان زیادی از آلمان به ایران رفتند و فعالیت کردند. این کنفرانس‌ها و گردهمایی‌ها بسیار موجب روشن شدن ذهن ایرانی‌ها نسبت به آلمان و ذهن آلمانی‌ها نسبت به ایران شده است .

یک ماه قبل در دانشگاه توبینگن کنفرانسی برگزار شد که پژوهشگران متعددی از کشورهای مختلف حضور داشتند و در مورد موضوع «سیاحت و زیارت و نظام علمی ایران» تبادل نظر کردند. در آنجا بحث‌های مختلفی انجام گرفت و دیدگاه‌های متفاوتی مطرح شد. ما شاهد بودیم که بیشتر دانشجویان آلمانی تنها برای گذراندن یک ترم تحصیلی به ایران می‌روند، ولی بیشتر دانشجویان ایرانی برای گذراندن یک دوره کامل تحصیلی به آلمان می‌آیند. به نظر ما اگر این موضوع برعکس شود، یعنی دانشجویان آلمانی برای گذراندن یک دوره کامل به ایران بروند، برای پیشرفت علم و فرهنگِ هر دو کشور موثرتر خواهد بود .

من خوشحالم که به اطلاع شما برسانم که رابطه بین دانشگاه توبینگن و فردوسی مشهد در آینده خیلی خوب خواهد شد. کنفرانسی که ما در توبینگن برگزار کردیم، و رایزن فرهنگی هم در آن حضور داشت، قدم اول یک راه طولانی است. هدف ما برگزاری یک طرح تحقیقاتی مشترک بین پژوهشگران ایرانی و آلمانی در موضوع زیارت و سیاحت است. این کنفرانس ازسوی سازمان تبادل آکادمیک آلمان (دآآد) حمایت شد و نتایج تحقیقاتی مهمی از آن استخراج شد. سال آینده قرار است پژوهشگران در مشهد برای برگزاری این کنفرانس گردهم آیند. برای من جای خوشحالی دارد که از این طرح که در انستیتو مردم‌شناسی دانشگاه توبینگن مطرح شد، هم در ایران و هم در آلمان بین اساتید از آن استقبال به عمل آمد .

برنامه امشب برای من اهمیت خاصی دارد، چرا که موضوع رساله دکتری من در مورد حرم مطهر امام رضا(ع) است. من در مشهد در جایی که یک مکان زیارتی هست باید کارم را پیش می‌بردم. من کی هستم؟ آیا یکی مانند شما میهمانان عزیز که یک روز به عنوان زائر به قلب خراسان به مشهد برای زیارت رفته است؟ کسی هستم که به عنوان یک محقق در کتابخانه آستان قدس رضوی مشغول به کار شده است؟ یا یک محقق که با بسیاری از اسناد تاریخی و آرشیوها سر و کار دارد؟ آیا من یک پژوهشگر در زمینه ادیان هستم که به قصد زیارت می‌رود؟ متاسفانه من کسی نیستم که از مشهد از درون حرم بتواند برای شما سخن بگوید. من یک مردم‌شناس آلمانی هستم، متاسفانه بدون ریشه و پیشینه ایرانی در جایی که شش هزار کیلومتر از مشهد دورتر است بزرگ شده و آموزش دیده‌ام. من می‌خواهم در مورد پژوهش خودم برای شما سخن بگویم. در اولین سفر خودم که به مشهد می‌رفتم، آن زمان فقط به عنوان یک دانشجو که قصد انجام تحقیق خاصی هم نداشتم و فارسی هم نمی‌توانستم صحبت کنم، عازم بودم. در پرواز کنار یک پزشک هلندی که ریشه افغانی داشت نشستم. او به من توضیح داد که برای زیارت امام رضا(ع) سفر می‌کند. در این موقعیت ما دو نفر شبیه به هم کنار یکدیگر نشسته بودیم: یک زائر و دیگری یک محقق ساده .

ما انسان‌ها برای شناخت هم باید یکدیگر را بهتر بشناسیم. من در آن نگاه و شناخت کوتاه از آن فرد متوجه شدم که عشقی به امام رضا(ع) و جایی که برای زیارت آن عازم است دارد. او چشم‌اندازهای متفاوت و جذابی در زندگی خود داشت و امکان این وجود نداشت که امام (ع) را از او جدا کرد .

من باید از او در فرودگاه خداحافظی می‌کردم. از آنجا بود که مسیر شناخت من به امام رضا(ع) آغاز شد. اولین قدم جایی بود که من در یک خوابگاه دانشجویی با دانشجویان مختلف از ملیت‌های متفاوت آشنا می‌شدم. هر کدام از این دانشجویان از رابطه و تجارب شخصی خودشان با موضوع امام رضا (ع) و زیارت توضیح می‌دادند. اما برای یک مردم شناس بهتر است تا یک پدیده را بتواند خوب مشاهده کند. من آنجا یافتم که مشهد چقدر تحت تاثیر مکان حرم است. چقدر معماری آن برای من جذاب بود. من خودم تجربه کردم که چطور این زیارت روی دانشجوهایی که در آن سفر زیارتی بودند، تاثیرگذار بود .

من اشک‌ها، خنده‌ها و تک تک احساساتی که این افراد داشتند را تجربه کردم. احساساتی که میان دانشجویان مختلف از ملل و زبان‌های مختلف وجود داشت. همین سبب شد تا من برای فهم این موضوع هدف‌گذاری کنم. برای همین شروع کردم به یادگیری زبان فارسی .

موضوع یکی از مقالاتم در مورد آداب نذر امام رضا(ع) نیز بود. این موضوع نذر شخصی هم بود، اگر اجازه داشتم که این طور بگویم. این کار یک تشکر بود برای دیدار و آشنایی من با دانشجویانی که با آنها آشنا شده بودم .

من بعد از انجام کار پایان‌نامه خود به این فکر نکرده بودم، که بخواهم این کار را ادامه بدهم. اما پس از آن استاد راهنمای من به من پیشنهاد داد که موضوع رساله دکتری خود را در مورد امام رضا (ع) بنویسم. من آن پیشنهاد را با کمال میل پذیرفتم و شروع کردم به کار تخصصی و علمی در کنار یک تیم تحقیقاتی .

موضوع تحقیقاتی خود را در مورد تاثیرات هویتی و ارزشی در مورد حرم مطهر و تاثیر آن بر شهر مشهد آغاز کردم. احساسات افراد در کنار ارزش‌های معنوی آنها، هویت آنها را در دنیای مادی آنها هم نشان داده می‌شود. این به چه معنی است؟ شما ایرانی‌ها یا افغانی‌ها و یا نمی‌دانم تمام کسانی که در اینجا حضور دارید، شما به من بگویید که رابطه شخصی شما با امام رضا(ع) چطور در هویت شما نشان داده می‌شود؟ زیارت چه تاثیری بر شما گذاشته است؟ شما چه چیزهایی یاد گرفتید؟ برای انجام یک سفر زیارتی چه زحماتی را به جان خریدید؟ شما در مشهد چه کارهایی انجام دادید؟ چه بار معنوی و مادی را به هنگام برگشت در توشه خود داشتید؟

پاسخ به این سوالات در طرح پژوهشی من وجود دارد. اما خیلی متنوع و مختلف هستند. شاید این برای شما خیلی عادی و روشن است وقتی که یک نفر در مورد آن صحبت می‌کند. اما نتایج پژوهشی من نشان داد که امام رضا(ع) از هویت فردی و جمعی ایرانی‌ها قابل تفکیک و جداشدنی نیست. این در لایه‌های مختلف جامعه ایرانی وجود دارد. بعد از دو سال تحقیق و پژوهش در این زمینه حالا من آن هلندی که ریشه افغانی داشت و کنار من در هواپیما نشسته بود را بهتر می‌شناسم. این شناخت باعث شد تا من سفرهای بیشتری را به آنجا انجام دهم. دقیقا مانند آن فردی که هر سال به مشهد برای زیارت می‌رفت، من نیز این کار را انجام می‌دهم. برای شناخت بهتر از رفتارهای آن دانشجوهایی که خنده و گریه و دیگر احساساتشان را دیدم. یکی از دوستان به من گفت که فاصله بین سفر تحقیقاتی و زیارتی یک خط باریک است. حق با او بود. سفری که جسم آدم در آن به حرکت در می‌آید، باعث تحرک روح نیز می‌شود و این باعث شده تا حرم امام رضا (ع) به یک جای خاصی تبدیل شود.

منبع: خبرگزاری ایسنا

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار