پیروزی منهدمکنندهی اصولگرایان!
پارسینه: اکنون، صبح یکشنبه نهم اسفندماه است. شاید هم دوشنبه دهم. بعد از چند روز قطعی و اختلال اینترنت و پیامک و…، نتایج انتخابات مجلس و خبرگان اعلام شده.
میزان مشارکت حیرتآور بوده است: بیشتر از ۷۰ درصد. در تهران، غلامعلی حداد عادل با ۶۳ درصد آرا به مجلس راه یافته. ائتلاف اصلاحطلبان و حامیان دولت (امید)، فقط ۷ درصد کل آرا را به دست آوردهاند. روزنامهی کیهان تیتر زده: «ملت باز هم کار را تمام کرد.»
در انتخابات خبرگان، لیست هاشمی کمتر از ۵ درصد آرا را کسب کردهاند. جنتی، یزدی و مصباح، با اکثریت قاطع ۶۳ درصدی به مجلس خبرگان رسیدهاند. زیرتیتر کیهان این است: «ملت پوزهی روباه پیر را به خاک مالید.»
در شهر هیچ نشانی از هیچ تبلیغی نیست. نه عکسی، نه پوستری، نه بیلبوردی. از تمام شبکههای رادیویی و تلویزیونی ایران، صدای سرودهای ملی و پیروزی پخش میشود. چند روزنامهی اصلاحطلب به خاطر تشویش اذهان عمومی توقیف شدهاند. شورای نگهبان در کمتر از ۲۴ ساعت، نتایج نهایی را تأیید کرده. مردم در کوچه و خیابان و تاکسی و اتوبوس و مغازه، همه ساکت، نگاه از هم میدزدند…
بسیار امید دارم که چنین اتفاقی نیفتد، اما تصورش محال نیست. میخواهم بگویم که چنین روزی را تصور کنید. محال نپنداریدش. نه برای اینکه اکنون نومید شوید. اتفاقاً برای اینکه آن روز نومید نشوید. برای اینکه سرخورده نشوید. امید تنها سرمایهی ماست. ۶ سال است که تنها سرمایهی ماست. سرمایهای مختصر و در حد همان بذر ریز.
بسیاری از ما، با اتکا به همین امید، برای آبیاری آن شاید، این روزها هزار کار میکنیم. اگر هم نمیکنیم، در روز ۷ اسفند، انگشتِ هنوز زخمیمان را دوباره آبی خواهیم کرد. تنها کاری است که میتوانیم کرد. اما در عین امیدواری، ترسهایمان را هم فراموش نکنیم. تا اگر چیزی شبیه آن فرضِ ظاهراً محال رخ داد، بلایی که شش سال پیش بر سر خیلی از ما آمد، باز نیاید بر سرمان. فرونپاشیم. منهدم نشود روحمان. مضمحل نشویم.
این همه تقلای تندروها، که حالا دیگر به صراحت از مشارکتِ بیشتر مردم با عنوان کلید نفوذ یاد میکنند، خود نشانگر درستی کار ماست. خوب که نگاه کنید، اکنون این ما نیستیم که از نتیجهی انتخابات هراسیدهایم و وحشتزده. این انتخابات، آنقدر که برای آنها جدی شده، برای ما جدی نیست.
ما داریم بازی میکنیم: جوک پخش میکنیم، دابسمش خاتمی میسازیم، به پوسترها و شعارهای نامزدها میخندیم، و جزّ زدن تندروها را نظاره میکنیم که، بهرغم این همه ردصلاحیتِ منتقدان و حمایتِ زورداران، روزبهروز عصبیتر میشوند و عجیبتر واکنش نشان میدهند.
این، راه بیبرگشتی است که آنها با پای خود به آن وارد شدهاند. راهی که اگر به آخرِ مطلوب ما برسد، کمترین ثمرش، کمک به «تقسیم قدرت سیاسی و اقتصادی» است. و اگر نرسد، بزرگترین ثمرش، تأثیر ما در عمیقتر شدن شکافها در هستهی قدرت. آنها برندهی انتخابات بشوند یا ببازند، بازندهی این بازی اند. صندوق رأیِ مردم زمینِ بازی آنها نیست. این ماییم که با شرکت در انتخابات، به خودِ رأی دادن و به حق رأی دادن رأی میدهیم.
ما حتا اگر بازندهی انتخابات شویم، برایمان مهم نیست. میخواهم بگویم نباید برایمان مهم باشد. ما بازیمان را میکنیم و از سر اعتقاد به گفتوگو، با رأی دادن، به شکل جمعی سخن میگوییم. از سر امید، اما با فراموش نکردن ترسهایمان. تا اگر نشد آنچه دوست داریم بشود، فرونپاشیم. و اگر شد آنچه امید داریم بشود،
سیدرضا شکراللهی
زبونتو گاز بگیر نفوس بد نزن رای مردم حق الناسه نمیشه هپلی هپو بشه . همون یکدفعه برای 7پشت همه بس بود
با همین امیدتون 88 داشتید مملکت و دین و همه چیزو نابود میکردید؟!!!
برگزار کننده انتخابات 88 و 92 یکدولتبود، همون دولتی که شما فقط با فحش دادن بهش سرکارید. چطور بود 88 تقلب گسترده بود، اما 92 انتخابات آزاد و امید بخش و.... شما هنوز توهم بیشماریم رودارید؟!! شما پر از تناقضید و نمیدونم کی اینقدربی مسما اسمتون روگذاشته اصلاخ طلب!!!
البته عمرا اینارو منتشر کنید
تو یک فریب خورده هستی همین بس، امیدوارم که اون خبر بد را بشنوی تو همین چند سطر اول، را درست حس کردی، ادم ها از چیزی که می ترسند، سرشان میاد، و....
آخ، آخ، آخ ... دوباره "" اون روز "" تداعى شد فرداى انتخابات در تهران ، سكوت محض حكمفرما بود همه جا رنگ نااميدى پاشيده بودند و ...
63%