گوناگون

نگاهی به حزب پان ایرانیست در دوران پهلوی دوم

پارسینه: تاریخ معاصر ایران بعد از سقوط پهلوی اول از جریان های متعدد سیاسی حکایت دارد که در شکل گیری آن ها احزاب مختلف نقش ایفا کردند.

در دوران حاکمیت پهلوی دوم احزاب و گروهای سیاسی با هدف مشارکت در قدرت یا پاسداری از نظام حاکم پا به عرصه ی وجود گذاشتند.

در این زمان احزابی پدید آمدند که با مد نظر قرار دادن جریان های مختلف سیاسی از جمله ناسیونالیسم و با تأکید بر عنصر ایرانی به فعالیت می پرداختند. حزب پان ایرانیست به رهبری محسن پزشکپور با تکیه بر ناسیونالیسم نژادگرا کوشید در وقایع سیاسی کشور سهمی را به خود اختصاص دهد؛ اما پس از کودتای 28 مرداد، به دلیل دکترین حزب که نظام شاهنشاهی را به صورت بهترین تعریف و مصداق ایده ی خود پذیرفته بود، گرایش به حاکمیت در میان پان ایرانیست ها رخ نمود. تشکیلات پان ایرانیست در دهه های 1320 و 1330 رشد یافت و پس از گذشتن از مراحلی، سرانجام در قالب حزبی مستقل، طراحی و معرفی شد. حزب پان ایرانیست، مهم ترین فعالیت های سیاسی خود را در مبارزات ملی شدن صنعت نفت، دفاع از رفراندوم شش گانه شاه و قضایای مربوط به جدایی بحرین از ایران و... به انجام رساند. این پژوهش بر آن است نحوه عملکرد سیاسی حزب پان ایرانیست را در فاصله بین سال های 1339 تا 1343( شکل گیری نهضت اسلامی) مورد مطالعه و بررسی قرار دهد.

چگونگی تشکیل حزب پان ایرانیست
معنا و مفهوم پان ایرانیست

پان
واژه پان که ریشه در زبان لاتین دارد، به معانی« همه، عموم، سرتاسر، طرفدار اتحاد عمومی، کل، تمام، همگانی» و نظایر آن به کار رفته است و عمدتاً نه به صورت مستقل بلکه پیشوند عبارات دیگری قرار می گیرد. با این حال فقط از اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم میلادی به بعد که تب احساسات ملی گرایی در کشورهای اروپایی و سپس در آسیا و آفریقا بالا گرفت واژه پان وارد ادبیات سیاسی جهان شد.-۱
مفهوم پان ایرانیست
به درستی معلوم نیست که واژه پان ایرانیسم از چه زمانی وارد ادبیات سیاسی ایران شده است، گفته شده، این عبارت نخستین بار در سال 1306 ش به نوشته های دکتر محمود افشار یزدی راه یافته و او در سال 1311 ش در مقاله ای نقطه نظرات خود را پیرامون گستره و مفهوم قومی، جغرافیایی، سیاسی، اجتماعی ، فرهنگی و تاریخی پان ایرانیسم بیان کرد او معتقد بود: « پان ایرانیسم یا اتحاد ایرانیان یک معنی خاص دارد منظور از آن اتحاد کلیه ی ایرانی نژادان است برای حفظ عظمت و احترام تاریخ چند هزار ساله مشترک و زبان ادبی و ادبیات مشترک، مقصود آن نیست که با این عنوان تمام طوایف ایرانی نژاد به وحدت سیاسی و یک دولت برسند، قدر مشترک وحدت، یگانگی نژاد، وحدت تاریخ سیاسی و ادبی و اشتراک در احساسات و آمال آینده است. عامل کم اهمیت تر، عامل سیاسی و جغرافیایی است. در حقیقت ملت غیر از دولت و ملیت سوای تابعیت است. پان ایرانیسم در نظر من باید ایده آل یا هدف اشتراک مساعی تمام ساکنین قلمرو زبان فارسی باشد در حفظ زبان و ادبیات مشترک باستانی و احیاء آن در بخش هایی که امروزه مرده است.»-۲- علی اکبر رزمجو در این باره معتقد است:« پان ایرانیسم، یعنی وحدت اقوام یا سرزمین های ایرانی. پان ایرانیست جنبشی است که وحدت و یگانگی همه ی ایرانیان در میهن بزرگ آنان را خواهان است.»-۳

نخستین تکاپوها برای تشکیل حزب پان ایرانیست

در مقاله ای که جزو اسناد تهیه شده در ساواک و مربوط به حزب پان ایرانیست است، نحوه شکل گیری و جمع شدن اعضای حزب پان ایرانیست، بدین شکل توضیح داده شده است:« صبحگاه سوم شهریور 1320، استعمارگران و متجاوزان دست در دست هم، از چهار سوی میهن ما را مورد هجوم قرار دادند. کودکان آن زمان که امروز رهبران حزب پان ایرانیست هستند، در میان عده ای از دانش آموزان دبیرستان ها، به جنگ با دشمنان و مقابله با متجاوزان در کوچه و خیابان می پرداختند و در راه وطن و پاک کردن آن از لوث وجود دشمنان تلاش می کردند.»-
۴
هیچ یک از کسانی که در یکی دو سال نخست پس از شهریور 1320 فعالیت های سیاسی خود را در تشکل هایی که بعداً حزب پان ایرانیست از درون آن پدید آمد، دنبال کردند، سابقه فعالیت سیاسی و حزبی و اندوخته فکری و سیاسی چندانی نداشتند، قریب به اکثریت آنان نوجوانانی بودند که در چند دبیرستان تهران تحصیل می کردند و سن آنان از شانزده یا هفده سال فراتر نمی رفت. سرخوردگی و یأس ناشی از فروپاشی و شکست بسیار ارتش رضاخان از نیروهای متفقین و مهم تر از آن، اشغال کشور از جمله مهم ترین دلایلی بود که گروه هایی از نوجوانان و جوانان را به واکنش وا می داشت.-۵

در همین زمان در درون ارتش هم معدودی تشکل های سیاسی مشکوک که با پیشه ساختن مشی ناسیونالیستی و ملی گرایانه قصد تقابل با حزب توده و حمایت از دربار را داشتند؛ پدید آمد که تفکرات آن ها با کسانی که بعدها مقدمات تشکیل حزب پان ایرانیست را فراهم آوردند، نزدیک می نمود.-۶
در چنین اوضاعی نخستین و مهم ترین هسته تشکیلاتی که بعدها به تأسیس حزب پان ایرانیست منجر شد در اواخر سال 1322 و با حضور عده ای از جوانان و نوجوانان پدید آمد، این تشکل جدید که در روز بیست و یکم بهمن ماه 1322 اعلام موجودیت کرد، انجمنی نیمه مخفی و زیر زمینی با عنوان« گروه انتقام» بود. ریچارد کاتم می نویسد: «حزب پان ایرانیست، عمده هوادارانش را از دانش آموزان دبیرستانی خانواده های طبقه متوسط و پایین جذب می کرد.»-۷

وجود شور و شوق جوانی و احساسات، به جذب گروه های فوق کمک می کرد. در اسناد لانه جاسوسی آمده است: « پیروان آن بسیار جوان و تقریباً بچه سال بودند، اما در میان آنان افراد ورزیده ی بسیاری وجود داشت که مؤثرترین و منظم ترین هسته ی گروه های مبارزه گر خیابانی جبهه ملی را تشکیل می دادند.»-۸
مطابق اسناد برجای مانده، اعضای حزب پان ایرانیست، سعی می کردند با سخنرانی های شورانگیز و تهییج کننده در دبیرستان ها، احساسات جوانان را درباره ی میهن و میهن پرستی تحریک کنند و به منظور تحقق اهداف حزب که به طور عمده آن را سربلندی ایران می دانستند، از آن ها بهره برداری کنند. افرادی از اعضای حزب پان ایرانیست در میان کارگران هم نفوذ داشتند و توانسته بودند عده ای از کارگران را به حزب خود جلب کنند. البته این افراد بیشتر برای کارهایی مثل پخش اعلامیه و ... به کار گرفته می شدند... در اظهار نظرها و سخنان اعضای برجسته ی حزب، سعی می شد این گونه وانمود شود که حزب در میان مردم، از جمله در میان قشر دانشجو دارای نفوذ عمیق می باشد. بدین ترتیب، رهبران حزب سعی می کردند در میان اهل فرهنگ چون دبیران و کارمندان و دانشجویان و اصناف هوادارانی داشته باشند. با نگاهی به کارنامه سیاسی و اجتماعی حزب، می توان استنتاج کرد که حزب می کوشید تا پایگاه خود را بیشتر در میان قشر متوسط پیدا کند.-۹

شناخته شده ترین پایه گذاران انجمن عبارت بودند از: علیرضا رئیس، داریوش همایون، فرید سیاح سپانلو، حق نویس، علینقی عالیخانی، علی زندی، غفوری نژاد، جواد تقی زاده، خداد فرمانفرمائیان، فریدون تقی زاده، شهپر یزدی، احمد مختاری، صارم کلالی، ابوالقاسم پور هاشمی، ناصر ماضدی، مهدی عبده، مهدی بهره مند، بیژن فروهر، جمشید رحمانی و نستور ولادیکا، اگرچه طی چند سال بعد محسن پزشکپور در تشکیلات منتهی به تأسیس حزب پان ایرانیست نقش مهم تری بر عهده گرفت،اما در ردیف پایه گذاران انجمن،نامی از او و نیز داریوش فروهر و محمدرضا عاملی تهرانی در میان نیست.-۱۰
در پانزدهم شهریور 1326، علیرضا رئیس، پس از بازگشت از مدرسه در حالی که در منزل مشغول ساختن مواد منفجره برای مقابله با دشمنان بوده، بر اثر انفجار کشته می شود، برای پاس آیینی که علیرضا رئیس در راه آن کشته می شود، محسن پزشکپور متنی می نویسد که نزد پان ایرانیست ها به نام (فرمان رئیس)-۱۱- معروف است. متن این فرمان به شرح زیر می باشد: «ما بنیانگذاران انجمن که نخستین پایه ایران پرستی را بر روی شانه های خود بر پا کردیم، امروز در این ساعت به خاطر آن که انجمن مقدس خود را وارد یک راه تغییر ناپذیر به سوی یک هدف مقدس جاوید رهسپار سازیم و به آن که هرگز نگذاریم این شعله های آتش وطن پرستی که امروز از قلوب ما زبانه می کشد خاموش گردد و به خاطر آن که آرزو و ایده مشترکی را که همگی در قلب داریم تقدیم جامعه ایرانی نموده و مبنای تعلیمات و فلسفه و کلیه عقاید انجمن خویش سازیم، می گوییم پان ایرانیزم آن آرزوی مقدس است که بر قلوب جملگی حکومت می کند. اکنون به خدای خود و شرافت انجمن خود و به خون همیشه شهید و سرباز فداکار انجمن، علیرضا رئیس سوگند یاد می کنیم که برای همیشه و تا ابد جز پان ایرانیزم برای خود هدف و آرزویی تخصیص ندهیم و انجمن و ایران را جز به سوی این آینده درخشان و دوست داشتنی نرانیم...»
پان ایرانیست ها این تاریخ را مقدس شمردند و به نام «روز بنیاد» از آن یاد می کنند و باید گفت کار تشکیلاتی و منسجم حزب پان ایرانیست دقیقاً از همین تاریخ آغاز گردید. از آن پس پان ایرانیست ها کار خود را به نام مکتب دنبال کردند و با چاپ و توزیع کتاب «ما چه می خواهیم» در پاییز سال 1326 آرمان ها و هدف های تاریخی و اجتماعی خود را بیان کردند؛ آنان نام پان ایرانیسم را هم، که گویای مبانی تاریخی این اهداف و آرمان ها باشد، بر مکتب مبارزاتی خود گذاشتند.-۱۳- حزب پان ایرانیست بر عقاید افراطی ناسیونالیستی پافشاری می کرد و عملکرد خود را بر این مبنا تنظیم کرده بود. پان ایرانیست ها با تکیه بر اندیشه ملی گرایی، سعی می کردند نفوذ و اعتبار خود را در میان مردم گسترش دهند.-۱۲

اصول فکری حزب پان ایرانیست

پان ایرانیست ها با تأکید بر ناسیونالیسم نژاد گرا و اهمیت دادن به حوزه جغرافیایی گسترده سکونت نژاد ایرانی، اصول بنیادی حزب خود را پی ریزی کردند، پوشش و نوع رفتار افراد با یکدیگر در حزب، میان آن حزب و اصول هیتلری شباهت بسیاری به وجود آورده بود و طبیعی بود که این امر سبب جلب افراد و طرفداران چنین عقایدی به حزب می شد. از سوی دیگر این ادعا نیز وجود داشت که پان ایرانیست تمایلات ضد اسلامی داشته و از به کار بردن کلمات عربی یا مربوط به دین اسلام، احتراز می کنند؛ البته توجه به لغات فارسی خالص را می توان ناشی از گرایش به اصول ملی گرایی و ناسیونالیستی دانست که پان ایرانیست ها بر آن تأکید بسیار داشتند. این حزب طرفدار ملی گرایی بدون دخالت هیچ نوع گرایش دینی در آن بود. بعدها و به ویژه پس از سال 1332، حزب با یکی دانستن اهداف نظام شاهنشاهی با اصول ملی گرایی مورد تبلیغ خود، به حزبی درباری تبدیل شد که همسو با اهداف و مقاصد آن حرکت میکرد و در این اوضاع طبیعی بود که نتواند پایگاه مردمی مناسبی پیدا کند.... هرچند که پان ایرانیست ها در اعلامیه ها و تبلیغات خود می خواستند این باور را در میان مخاطبان خود گسترش دهند که مقدس ترین نبرد ملی در قالب حزب پان ایرانیست صورت می گیرد.-۱۴

کتاب «بنیاد مکتب پان ایرانیسم» اصلی ترین منبع نشان دهنده ی منابع عقیدتی این حزب می باشد. این کتاب برای بیان مبانی فکری به چهار اصل مهم تأکید کرده و از آن ها بدین صورت نام برده است: 1- اصول منطق 2- قدم به تاریخ و اجتماع 3- منطق پدیده های اجتماعی 4- مبانی پان ایرانیسم. به نظر می رسد که رهبران حزب با مطرح کردن چنین اصولی، می کوشیدند به مقابله با احزاب مطرح و فعال عصر مانند حزب توده دست بزنند و مبانی سازمان یافته ای برای حزب خود ارائه و معرفی نمایند که این مبانی نیز نمایان گر نظریات جامع آنان درباره ی مسائل متفاوت جامعه باشد پان ایرانیست ها بنای منطقی حزب خود را بر دو اصل استوار کرده بودند: اصل همبستگی و اصل شناخت.-۱۵

ویژگی ها و نشان های حزب

حزب پان ایرانیست نیز همانند تمامی احزابی که دارای برنامه ی سیاسی طراحی شده و ساختار حزبی بوده، می کوشیدند تا مرام و ایده ی حزب خود را در میان جامعه مطرح سازند. این حزب نیز مشخصات و ویژگی های داشت که به شرح زیر می باشد:
پرچم حزب پان ایرانیست، همانند پرچم رسمی کشور از سه رنگ قرمز، سبز و سفید، تشکیل شده بود. در این ترکیب زمینه پرچم سبز و دایره آن سفید و علامت حزب به رنگ سرخ بود که نوار سیاهی بر روی آن وجود داشت این نوار سیاه نیز به نوعی بیانگر تفکرات پان ایرانیست ها مبنی بر پراکندگی و جدایی تیره های نژادی و تجزیه ی برخی از سرزمین های نیاخاک نژاد ایرانی است. آن ها با این نوار مشکی سوگواری و ماتم خود را از انشقاق ها و پراکندگی ها نشان می دهند.-۱۶

درفش گارد حزب پان ایرانیست نیز به رنگ سرخ، سفید و سیاه بوده، زمینه آن سرخ، دایره آن سفید و نشان حزب نیز به رنگ سیاه است. آنان وجود رنگ سرخ را بدین گونه تعبیر می کردند که «آن نشانه ای از این پیمان است که پاسداران حزب و رزمندگان رستاخیز پان ایرانیسم از آیین و نژاد و میهن خود به بهای خون خویش دفاع خواهند کرد.»-۱۷- نشان حزب نیز دو خط موازی بود که خطی مورب آنان را قطع می نمود پان ایرانیست ها آن را نشان مخالف می نامیدند. پزشکپور درباره-ی این علامت می گوید:« نشان از مخالفت ما دارد با نظامات غیر ملی و غیر ناسیونالیستی.» و همچنین می گوید:«این آرم مخالف به عقاب زرین، به نیرومندی و فروزش و بزرگی و فرهنگ آفرینی ایران زمین می انجامد.» -۱۸

انشعابات درون حزب پان ایرانیست
حزب پان ایرانیست نیز مانند بسیاری از احزاب که در درون خود دچار تفرق و اختلاف می شوند، از قاعده ی انشعاب مستثنی نبود. نخستین انشعاب به وقایع دهه ی آغازین فعالیت حزب باز می گردد. در این زمان، پان ایرانیست ها در جریان ملی شدن صنعت نفت با نهضت ملی همکاری داشتند، ولی به گفته ی تربتی سبحانی، با ورود دکتر داود منشی زاده به صحنه ی سیاست و تشکیل حزب سومکا ( حزب سوسیالیست ملی کارگران ایران) عده ای از پان ایرانیست ها به رهبری امیرشاپور زندنیا به حزب سومکا پیوستند.-۱۹- البته حزب سومکا از نظر مرام و مسلک شباهت بسیار زیادی به پان ایرانیست داشت. هر دوی این احزاب نژادگرایی را تبلیغ می کردند و در فاصله ی زمانی 1332-1320 تشکیل شده بودند و از لحاظ تشکیلات و مرام نیز از حزب های فاشیستی و نازیستی، تقلید می کردند.-۲۰
برخی به اشتباه بعد از این جدایی، حزب پان ایرانیست را انشعابی از سومکا دانسته اند، در حالی که پان ایرانیسم با داشتن تشکیلات و سازمان مستقل به حیات خود ادامه می داد.-۲۱- رزمجو می نویسد: « دومین انشعاب طرد عده ای حرفه ای بود. از این جمله گروهی بود که خود را آورگان پان ایرانیزم می نامیدند. امیر زرین کیا معروف به امیرموبور و منظور افشار، در رأس این گروه بودند.»-۲۲- بررسی اسناد و شواهد نشان می دهد که مهم ترین انشعاب، جدایی داریوش فروهر از یاران نزدیک پزشکپور بود. در واقع چهار سال پس از تشکیل پان ایرانیسم، یعنی در دی ماه سال 1330، بخش عمده ای از پرورش یافتگان مکتب، حزب ملت ایران را پایه گذاری کردند.-۲۳

تشکیل حزب ملت ایران
یکی دو ماهی که از ائتلاف فروهر و پزشکپور سپری می شد دلایلی به دست آمد که از تداوم ارتباط پزشکپور با محافلی در دربار و مخالفان دولت دکتر مصدق حکایت می کرد پزشکپور در اختلاف و شکاف میان دکتر مصدق و شاه و دربار، از شاه جانبداری کرد و با بالا گرفتن اختلاف میان فروهر و پزشکپور، سرانجام در هفدهم دی ماه 1330 فروهر و هوادارانش از حزب جدا شدند و حزب ملت ایران را تشکیل دادند. حزب ملت ایران بر مبنای پان ایرانیسم( مقصود تشکل تحت مدیریت فروهر پس از انشعاب) حزبی بود با اعتقادات افراطی ناسیونالیستی با تمایلات شبه فاشیستی که در حوزه های آن آثار هیتلر و حزب نازی آلمان مورد بحث و تعلیم قرار می گرفت. این حزب از حزب پان ایرانیسم انشعاب کرده بود.( مقصود تشکل تحت رهبری مشترک فروهر و پزشکپور) داریوش فروهر فعالیت خود را از مکتب پان ایرانیسم که بعدها به نام حزب پان ایرانیسم شکل گرفت، شروع کرد و پس از بروز اختلاف بر سر دربار و مصدق، فروهر جانب مصدق را گرفت، ولی پزشکپور گرایش های شاه دوستی خود را حفظ کرد.»-۲۴
داریوش فروهر هم نظیر بسیاری از پان ایرانیست های دهه 1320 مشی ملی گرایانه افراطی داشت و در برخوردهای قهرآمیز و گاه خونین با حزب توده نقش قابل توجهی ایفا می کرد؛ اما از هنگام نخست وزیری دکتر مصدق به تدریج دردیدگاه های شوونیستی او تعدیل ایجاد شده و مشی سیاسی خود را با افق فکری دکتر مصدق و جناح نزدیکتر به او در جبهه ملی سازگارتر کرده بود. پس از انشعاب، تشکل تحت هدایت فروهر همان عنوان حزب ملت ایران بر بنیاد پان ایرانیسم را حفظ کرد، تا اوایل دهه ی 1340 ش که برای پرهیز از همسو و هم نام شدن با پان ایرانیست های تحت سلطه پزشکپور عبارت «بر بنیاد پان ایرانیسم» را از پسوند «حزب ملت ایران» برداشت.-۲۵

حزب پان ایرانیست و ملی شدن صنعت نفت

سال های 1330 تا 1332 ش مقطع سرنوشت سازی در تاریخ معاصر ایران است در این دوره حزب پان ایرانیست دوران تثبیت خود را پشت سر می گذاشت پان ایرانیست ها در جریان ملی شدن صنعت نفت با نهضت ملی همکاری داشتند و تحولات دوران ملی شدن صنعت نفت، فرصت مغتنمی فراهم آورد تا پان ایرانیست ها در مبارزه ی همزمان با شرکت نفت انگلیس و ایران و نیز حزب توده شهرت پیدا کنند.-۲۶

ظاهراً اصرار و علاقه افرادی نظیر داریوش فروهر که در فعالیت های خود در چارچوب این تشکل مشی صادقانه تری دنبال می کردند، مجموعه پان ایرانیست ها را در زمره ی مدافعان نهضت ملی شدن صنعت نفت وارد ساخت. هرچند حمایت آنان از این نهضت همواره تحت الشعاع برخوردهای تنش آفرینشان با حزب توده و هواداران آن قرار داشت. -۲۷

پس از اعلام نخست وزیری مصدق در 12 اردیبهشت 1330، اعضای منتسب به حزب پان ایرانیست، اقداماتی به منظور حمایت از مصدق و اعلام انزجار از استعمار روس، انگلیس و آمریکا انجام می دادند و اعلامیه هایی در این باب صادر می کردند. علاوه بر آن، در راهپیمایی هایی که از سوی اعضای حزب پان ایرانیست به راه می افتاد، عمدتاً با افراد منتسب به حزب توده درگیر می شدند و شعارهای تندی علیه این حزب داده می شد و بیگانه خواندن افراد حزب توده مطرح می شد. طرفداری از مصدق در درگیری های خیابانی در مقابل مخالفان او، مهم ترین جنبه ی حرکتی پان ایرانیست ها بود.-۲۸
در جریان قیام مردمی 30 تیر و به قدرت رسیدن مجدد مصدق با پشتیبانی مردم و سقوط کابینه ی احمد قوام حزب پان ایرانیست هم حمایت خود را از دکتر مصدق اعلام کرد و با فرستادن تلگراف های متعدد از حوزه های مختلف، خوشحالی و خرسندی خود را از شکست توطئه ها علیه او و به قدرت رسیدن مجدد وی ابراز می نمودند. در این دوران و پس از آن، اعضای پان ایرانیست به برگزاری مراسم یاد بود و میتینگ برای کشته شدگان 30 تیر 1331 ش می پرداختند.-۲۹- مشاجرات و درگیری های میان حزب پان ایرانیست و حزب توده هم چنان ادامه داشت. در این مقطع پان ایرانیست ها، هم چون بازوی قدرتی نهضت ملی و حامی آن عمل می کردند و اغلب با حزب توده درگیری داشتند. درگیری که در 8 فروردین 1331 میان اعضای حزب پان ایرانیست و اعضای حزب توده بر سر حمایت از مصدق صورت گرفت و باعث ایجاد زد و خورد شدید میان این دو گروه شد، رژیم را مجبور کرد که یک ماه حکومت نظامی در تهران اعلام کند.-۳۰- فعالیت پان ایرانیست ها به شکل فوق و در قالب همراهی با مصدق مداوم نبود و با عوض شدن سمت و سوی وقایع کشور، سبب تغییر در نحوه ی عملکرد حزب پان ایرانیست شد. و با جدا شدن حزب ملت ایران از حزب اصلی پان ایرانیست و اعلام حمایت دسته هایی از پان ایرانیست ها از دربار دیده می شود.

حزب پان ایرانیست و دولت علی امینی

در همان آغاز دهه ی 40 دربار انتظار و توقع فوری تری هم از حزب پان ایرانیست داشت و آن مخالفت و انتقاد از دولت علی امینی بود که با فشار آمریکاییان به شاه تحمیل شده بود. اسناد موجود نشان می دهد کارگردانان و اعضای تأثیرگذارتر این حزب در جلسات و گرد همایی های خود، علی امینی را متهم می کردند ارتباط خود را با ملت ایران گسسته و با نقض آزادی های سیاسی و اجتماعی مردم کشور در راستای اهداف و خواست بیگانگان حرکت می کند.-۳۱- اداره کل سوم ساواک در آن زمان سخت مراقب بود حزب پان ایرانیست در چارچوب های تعیین شده مطلوب حاکمیت عمل کند.
به خواسته ی دربار، و نه دولت، در دوره نخست وزیری علی امینی حزب پان ایرانیست در جرگه حامیان و مدافعان جبهه ملی در آمد که از مدت ها قبل و با پادرمیانی افرادی نظیر اسدالله علم با دربار بر ضد نخست وزیر وقت متحد شده بود و به طمع خام مواعید شاه برای اعطای مقام وزارت و یا حتی نخست وزیری،مخالفت و انتقاد از امینی را پیشه خود ساخته بود.-۳۲- جبهه ملی که اینک در زمره علاقه مندان حزب پان ایرانیست قرار گرفته بود، از ماه های پایانی دولت دکتر مصدق این حزب را به دلیل ارتباطات مشکوکش با دربار، رکن 2 ستاد ارتش و احیاناً محافل اطلاعاتی بیگانه طرد کرد. در سال های پس از کودتا هم حزب پان ایرانیست نسبت به نهضت مقاومت ملی نگرشی انتقاد آمیز اتخاذ کرد و در جریان تشکیل جبهه ملی دوم در واپسین سال های دهه 30 هم نامی از آن در میان نبود. جالب تر آن که حزب پان ایرانیست برخلاف موضع بعدی خود در دوران نخست وزیری اسدالله علم، از علی امینی انتقاد می کرد که از برگزاری انتخابات جلوگیری کرده و با طرح انجمن های ایالتی و ولایتی قصد دارد روحیه تجزیه طلبی را در کشور تقویت کند.-۳۳

مخالفت حزب پان ایرانیست با دولت علی امینی تا هنگام برکناری اوادامه یافت و اعضای نه چندان قابل توجه این حزب درجلسات، گردهمایی ها، تظاهرات و تحرکات ضد دولتی دانشگاهیان و دانشجویان و دیگر محافل مخالف امینی حضور فعالی داشتند. اسناد موجود حکایت از آن دارد که روش و اقدامات حزب پان ایرانیست در دوران نخست وزیری علی امینی سخت نظر مساعد شاه را جلب کرد و به تبع آن انتظار می رفت با آغاز نخست وزیری اسدالله علم این حزب از موقعیت مطلوب تری در چشم حاکمیت برخوردار شود. در آن برهه حزب پان ایرانیست و رهبری آن، چنان خود را به دربار نزدیک کرد که داریوش فروهر برای در امان نگه داشتن حزب خود از پیامدهای این ننگ مجبور شد پسوند« بر بنیاد پان ایرانیسم» را از حزب ملت ایران بردارد تا میان خود و پان ایرانیست های تحت هدایت پزشکپور خط کشی کند.-۳۴

حزب پان ایرانیست و دولت اسدالله علم

با آغاز نخست وزیری اسدالله علم، جبهه ملی به تدریج مورد بی توجهی حکومت و دولت واقع شد و مغبون تحولات چندین ماهه اخیر، مأیوسانه در صف مخالفان حاکمیت قرار گرفت. حزب پان ایرانیست هم در راستای خواست حکومت بار دیگر در صف منتقدان جبهه ملی به تأیید سیاست های دولت جدید پرداخت که به سرعت در حال آماده ساختن مقدمات اعلام برنامه های اصلاحی موسوم به انقلاب سفید بود. در این زمان حزب پان ایرانیست با نظارت و مراقبت ساواک اجازه یافت کنگره ای برپا کند تا ضمن تأکید مجدد بر تداوم رهبری محسن پزشکپور بر حزب، موضع خود را در قبال تحولات جدید، احزاب و گروه های سیاسی مخالف و موافق حکومت ودیگر مسائل مبتلا به، تصحیح و تصریح کند. ساواک در 24/6/41 در این باره گزارش داده است:« طبق اطلاع واصله از طرف حزب پان ایرانیست به رهبری محسن پزشکپور در مورد تشکیل کنگره حزب مزبور که قرار بوده روز 22/6/41 انجام گیرد بخشنامه ای به عنوان مسئولین شهرستان ها صادر شده است مبنی بر این که طبق پرسشنامه های ارسالی افرادی که حق شرکت در کنگره را دارند بایستی تا روز 22/6/41 خود را به بخش تدوین برنامه و کنگره حزب معرفی تا محل تشکیل کنگره به آن ها اطلاع داده شود. ضمناً برنامه ای که تاکنون جهت کنگره ازطرف حزب پان ایرانیست در نظر گرفته شده است به شرح زیر می باشد:
1-گزارش یک ساله کار حزب توسط دبیر مسئول( محسن پزشکپور) و کمیته عالی رهبری که تعدادشان 9 نفر است.
2- تعیین خط مشی آینده حزب( برنامه ای است در حدود سی و چند ماده)
3- تصویب برنامه آینده حزب توسط کنگره
4- روشن نمودن وضع حزب و نحوه فعالیت آن در مقابل جبهه ملی واحزاب دیگر
5- روشن نمودن وضع حزب از لحاظ قوه فعالیت
6- انتخاب اعضای کمیته رهبری-۳۵
از قطعنامه تصویبی کنگره فوق چنین بر می آید که حزب پان ایرانیست با تضمین حرکت در راستای سیاست ها، خواست ها و مقاصد رژیم پهلوی اجازه یافته بود به تدریج دامنه فعالیت های خود را در کشور گسترش داده و در مقابل مخالفان و منتقدان حکومت بایستد. در این قطعنامه هشت ماده ای که در 25 شهریور 41 از سوی کنگره تأیید شده است چنین آمده:
1- خط مشی آینده بر روی ناسیونالیزم.
2- مبارزه عمیق با هرگونه نفوذ کمونیست ها و مارکسیست ها.
3- مبارزه با هرگونه استعمار فرهنگی و اجتماعی به هرگونه که در ایران بروز کند.
4- ایجاد تشکل کامل در حزب واتخاذ روش های مستقل حزبی در مقابل هرگونه دستجات ملی.
5- حزب، ملی است و حق استفاده از کلیه قوانین موجود را دارا می باشد.
6- تهیه و اقدام مقدماتی برنامه ساده پان ایرانیستی برای مبارزه علنی.
7- تغییر در اساسنامه برای تشکیل کنگره از شهریور به مردادماه.
8-اگر کمیته تا سه ماه تشکیل جلسه نداد کنگره می تواند نسبت به کلیه افراد منتخب مجدداً تشکیل و اعضای جدیدی را به جای آن ها انتخاب نماید.-۳۶

حزب پان ایرانیست و انقلاب سفید
به رغم تمام پرده پوشی ها و تلاش هایی که صورت می گرفت تا برنامه های اصلاحی اواخر دهه 1330 و آغازین سال های دهه 40 را ابتکارات شخص شاه قلمداد کند، همگان می دانستند که انقلاب سفید شاه پروژه ای آمریکایی و شاه ناگزیر از اجرای آن بود. بخشی از این پروژه هدف مبارزه و مقابله با حزب توده، کمونیسم و جلوگیری از نفوذ و سلطه شوروی در ایران را دنبال می کرد و از میان برداشتن و منزوی ساختن دیگر احزاب، گروه ها و اقشار گسترده مردم کشور که با رژیم پهلوی مخالفت می کردند، دیگر مقصود آن بود. در دوره نخست وزیری علی امینی، شاه فرصت یافت تا به حامیان آمریکایی خود ثابت کند بهتر از هرکس دیگری خواهد توانست برنامه های اصلاحی موسوم به انقلاب سفید را مدیریت و هدایت کند. در همین دوران فرصتی هم برای توجه دوباره و جدی تر رژیم پهلوی به حزب پان ایرانیست و لزوم تجدید فعالیت آن فراهم شد. حزب پان ایرانیست و پان ایرانیست ها به دلیل سابقه طولانی مخالفت و مقابله با حزب توده طی دو دهه 1320 و 1330، در برهه حساس اخیر احتمالاً بیش از هر گروه سیاسی و حزبی دیگری می توانستند نقش سوپاپ اطمینان را بر عهده بگیرند و در جایگاه یک حربه تبلیغاتی قابل اعتنا نگرانی آمریکاییان را از خطر نفوذ توده و کمونیسم کاهش دهند. بر همین اساس با فراهم شدن مقدمات اعلام حضور حزب پان ایرانیست در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور، ترتیبی داده شد تا با توافق و هماهنگی مسئولان امر در ساواک، شعب این حزب در مناطق کارگری کشور نظیر خوزستان تقویت شود و دیگر مناطقی که گمان می رفت به رغم تمام سرکوبگری ها هنوز حزب توده و اندیشه کمونیسم حامیانی دارد حزب پان ایرانیسم به فعالیت بپردازد.-۳۷ ساواک برای ارزیابی موقعیت اعضا و توان حزب پان ایرانیست اجازه داد این حزب در فروردین 1340 کنگره ای بر پا کند.-۳۸
تحولات بعدی نشان داد، وظیفه حزب پان ایرانیست در این برهه، صرفاً در مقابله و مبارزه با حزب توده و گروه های چپ و کمونیستی خلاصه نشده و دامنه مخالفت و برخورد با دیگر گروه ها و اقشار مخالف حکومت نظیر اسلامگرایان و جبهه ملی نیز باید سرایت می کرد. بدین ترتیب در این فضای جدید، حزب پان ایرانیست از یک سو به تمجید و تحسین شاه پرداخته و از سوی دیگر مخالفان و منتقدان داخلی و خارجی آن را به باد حمله و انتقاد می گرفت. برای یک دست تر شدن دستگاه رهبری حزب و تفوق بدون شائبه و دائمی محسن پزشکپور و جناح نزدیک به او بر آن، تمهیداتی فراهم شد تا در کنگره چهارم حزب، شورای رهبری منحل شود و رهبری حزب به یک نفر که همانا محسن پزشکپور بود واگذار گردد.-۳۹

قوت یافتن رژیم پهلوی، سبب تحول عمده در نحوه ی عملکرد حزب پان ایرانیست شد. عامل اصلی اعتقادی آنان، ملت و رشد و اعتلای آن بود. آنان حضور نظام شاهنشاهی را منافی این هدف نیافتند. هم سو شدن با اقدامات رژیم، ویژگی عمده ی فعالیت های پان ایرانیست ها، پس از سقوط کابینه ی دکتر مصدق است. موضع مشخص حزب، یعنی حمایت از رژیم شاه در جریان انقلاب شاه و ملت، به قدری واضح بود که با ابراز احساسات اعضای حزب همراه شد بر اساس اسناد باقی مانده از ساواک درباره ی حزب پان ایرانیست:« هنگامی که در بهمن 1341 ش شاهنشاه ایران، منشور تحولات عظیم اجتماعی ایران را به تصویب ملی گزارد، اعضای حزب پان ایرانیست در این موضع حمایت از شاهنشاه، در صف نخستین قرار گرفت.»-۴۰

در ادامه تأیید همه جانبه از رژیم شاه محسن پزشکپور پس از برگزاری همه پرسی در ششم بهمن ماه 41، تأکید کرد که که « ششم بهمن نقطه عطفی در تاریخ ایران است که انقلاب مشروطیت را کامل کرد.» کمیته عالی رهبری حزب پان ایرانیست در بیست و هفتم دی 1341 در اعلامیه ای تصریح کرد، در رأی گیری شرکت کرده و در امر تصویب ملی پاسخ آری خواهد داد. متن پیام به شرح زیر است: «به لحاظ آن که خلع ید از ارباب و پایان دادن به دوران مالکیت بزرگ از نظر ما در ایجاد تحول اجتماعی تأثیر بسزایی دارد و به لحاظ آنکه حزب پان ایرانیست معتقد به ایجاد این تحول و دگرگونی بوده و می باشد، گو اینکه لایحه اصلاحات ارضی و ملحقات آن دارای پاره ای نواقص است از جمله آن که تحولات کشاورزی را در سیر رشد سریع اقتصادی تأمین نمی کند و با اصراری که در حواشی اجرای این طرح برای تبدیل دهقانان به جامعه غیرقابل تحول و تغییر به عمل آمده است با مسیر ناسیونالیسم ایران مغایرت دارد و گو این که پنج طرح دیگری که به تصویب ملی گذاشته شده است؛آن چنان توانایی ایجاد تحول و دگرگونی در زمینه های اجتماعی ندارد که همسنگ و هم طراز لایحه تقسیمات ارضی محسوب گردد و گو اینکه بدون خلع ید از عوامل فساد و منحرفه و کهنه هیأت حاکمه ایران واستقرار یک حکومت ناسیونالیست، وصول به نظام شایسته ملت ایران ممکن نیست و به لحاظ آن که لایحه تقسیمات ارضی را پنج طرح دیگر یک جا مورد تصویب قرار خواهند داد و به جهت آن که کوشش برای عدم بازگشت به وضع سابق مالکیت ارضی ایجاب میکند با نهایت قدرت از امر تقسیم اراضی که به نظر ما حداقل یک قدم به جلو محسوب می گردد پشتیبانی شود، حزب پان ایرانیست به خاطر حمایت و پشتیبانی از گامی که به جلو برداشته شده است در امر تصویب ملی پاسخ آری خواهد داد و بدین ترتیب با توجه به مراتب مذکوره در فوق موافق مشروط است.»-۴۱

کمیته عالی رهبری حزب پان ایرانیست 27/10/ 1341

در پی تأیید لوایح رساله ای نیز از طرف حزب پان ایرانیسم انتشار داده شد. در این رساله حزب ابتدا علل شرکت در امر تصویب ملی را بررسی و سپس با ارزیابی یکایک لوایح شش گانه مسیر تکامل آن را از دید خود ترسیم کرد. خلاصه نظریات تکمیلی پان ایرانیست ها در رساله یاد شده به قرار زیر است:
1- ایجاد مرکزی مجهز برای هدایت سیاست رفرم کشاورزی که هدف اصلی زیر را پس بگیرد.
2- ایجاد حداکثر تولید کشاورزی با مشغول ساختن حداقل نیروی انسانی و جذب مازاد نیروی انسانی روستاها در واحدهای صنعتی و خدمات اجتماعی.
3- ایجاد بورس صنعتی دولتی و واگذار کردن سهام این بورس به کارگران در ازای وجهی که باید بابت سهیم کردن کارگران در سود کارگاهها به آنان پرداخت شود. (تقدم کارگران در خرید سهام بورس صنعتی)
4- پرداخت اقساط مالکان به وسیله سهام بورس صنعتی دولتی.
5- تفکیک تعلیمات نظامی از خدمات نظام وظیفه، تعمیم تعلیمات نظامی و قرار دادن آن در برنامه تحصیلی برای دختران و پسران.
6- ایجاد سازمان خدمات اجتماعی، وظیفه ای که شامل خدمات نظام، خدمات فرهنگی، بهداشتی و عمرانی باشد.
7- تغییر سیاست پلیس سیاسی.-۴۲
حزب پان ایرانیسم ضمن پذیرش لوایح، حملات شدیدی نیز به مخالفان اصول شش گانه کرد و آنها را «مرتجعین سیاه و عناصر نابکار بیگانه» خواند و حتی برای خود در همین راستا رسالتی نیز قائل شد و اضافه کرد: « راهی نداریم که دو صف مرتجعین و بیگانه پرستان را آن چنان در هم بکوبیم که دیگر یارای تجدید حیات ننگین خود را نداشته باشند.»-۴۳
چند روز پس از برگزاری رفراندوم هم بیانیه ای شادمانه اظهار داشت که حزب ما نخستین سازمان سیاسی کشور بود که صریحاً در مورد امر تصویب ملی نظر خود را ابراز نمود. در بیانیه حزب آمده است:
« از آن جا که ما پان ایرانیست ها جز به مصالح ملت خود نمی اندیشیم و جز اصیل دانستن خواسته های ملت ایران و بزرگداشت روش هایی که ملت ایران را به آرمان های تاریخی و اجتماعی خود نزدیک می کند اتخاذ این شیوه و روشی دیگر را جایز نمی دانیم. در هر هنگام با هر ندا و هر آهنگ و اقدامی که ملت ایران را حتی برای یک گام به آرمان های تاریخی و اجتماعی خود نزدیک کند هم صدا و هم آهنگ می گردیم»-۴۴

حزب پان ایرانیست در حمایت از فعالیت های محمدرضا پهلوی برای انقلاب شاه و ملت یا انقلاب سفید منشور سربلندی را منتشر کرد. این منشور در 39 ماده منتشر شد و بر تهییج احساسات ایرانیان تأکید داشت. در بخش هایی از آن آمده بود: « ایرانی بیدار شو! بر ضد تجاوز و نفوذ بیگانگان بسیج کن! برگرد درفش حزب پان ایرانیست که استوار بر آیین وحدت ایرانیان است، گرد آیید! از حقوق هم میهنان کرد و دیگر ایرانی ها که در میان عرب ها به سر می برند، پشتیبانی کنید. جهانیان را به مالکیت تاریخی ما در خطه ی ایرانی خلیج فارس آشنا کنید. ناوگان بازرگانی ایران را در خلیج فارس گسترش دهید. کوشش های عمرانی و خدماتی اجتماعی را در مرزها و ساحل های ایران توسعه دهید. آموزش و پرورش باید معطوف به آرمان های تاریخی و اجتماعی ملت ایران باشد. تلاش بیشتر در راه صنعتی شدن ایران.»-۴۵
حزب بعد از تأیید لوایح ششگانه، ضمن این که هر سال سالگرد فرارسیدن آن را جشن می گرفت، برای توجیه کشاورزان و دلگرم کردن آن ها به اقدام شاهنشاهی، شوراهای مشورتی روستایی و شوراهای مشورتی جوانان و محلات را تشکیل داد، به گونه ای که این اقدامات زمینه های اجرای طرح لوایح ششگانه را فراهم آورد.-۴۶

حزب پان ایرانیست در دوره منصور و مبارزه علیه روحانیون

در کنار دو حزب مردم و ایران نوین که به گونه ای دست آموزتر، سیاست ها و مقاصد حاکمیت و حامیان خارجی آن را دنبال می کردند، شاه بیشتر می خواست حزب پان ایرانیست با شکل و ظاهری مستقل بر مجموعه سیاست ها، اقدامات و موضع گیریهای او صحه نهاده و مخالفان و منتقدان سیاسی اش را مورد حمله و انتقاد قرار داده و از نظام شاهنشاهی پهلوی دفاع کند. در آن زمان شاه از بابت هیچ یک از مخالفان خود نگرانی نداشت. حزب توده سرکوب شده بود؛ جبهه ملی سکوت اختیار کرده بود و عملاً وجود خارجی نداشت. تنها صدای مخالف و البته شدیداً نگران کننده صدای روحانیت بود. در آبان 1343، یک سال و نیم پس از فاجعه 15 خرداد و همزمان با تبعیدامام خمینی، محسن پزشکپور و دو تن دیگر از کارگردانان حزب پان ایرانیست به حضور شاه رفتند. ساواک در 25 آبان 1343 نتیجه این شرفیابی را چنین گزارش داده است:
« طبق اطلاع محسن پزشکپور، دکتر فضل الله صدر و دکتر عاملی که هر سه نفر از کارگردانان حزب پان ایرانیست می باشند به یکی از دوستان خوداظهار داشته اند که روز جمعه گذشته از ساعت 10:30 الی ساعت 12:00 حضور اعلیحضرت همایون شاهنشاه شرفیاب بوده اند و مقرر گردیده تشکیلاتی به وجود آورده و علیه روحانیون و متعصبین مذهبی شروع به فعالیت و مبارزه کنند.»-۴۷
در همان روزها ساواک در گزارش دیگری طرح شاه برای مهار حزب جدیدالتأسیس ایران نوین و دولت حسنعلی منصور را مهم ترین دلیل موافقت شاه با تجدید و تقویت فعالیت حزب پان ایرانیست بر می شمارد. جالب تر آن که علینقی عالیخانی ، عضو پیشین انجمن و مکتب پان ایرانیسم در دهه ی 1320 که اینک به رغم نارضایتی ایران نوینی ها در کابینه وقت( منصور) وزیر اقتصاد شده بود، با اشاره شاه موظف شد در راه تقویت موقعیت حزب پان ایرانیست بکوشد. ساواک در بیست و هشتم آبان 1343 در این باره چنین گزارش کرده است:
«حسن کرباسی یکی از بازرگانان بازار می گفت اعلیحضرت همایون شاهنشاه به محسن پزشکپور وکیل دادگستری و رهبر جمعیت پان ایرانیست ها اجازه داده اند به اتفاق دوستان خویش مجدداً سازمان سیاسی خود را تشکیل داده مرامنامه ناسیونال سوسیالیزم را در بین جوانان تبلیغ نمایند و دکتر علیخانی وزیر اقتصاد نیز این دسته را تقویت خواهد کرد.

کرباسی اضافه کرده در بین بازاریان و کسانی که از موضوع فوق مطلع شده اند چنین گفته می شود که اعلیحضرت همایون شاهنشاه مکتب حزب ایران نوین را کافی برای تقویت احساسات ملی مردم ندانسته اند و روی همین اصل به دسته دیگری اجازه فعالیت سیاسی داده اند و این امر می رساند که حکومت آینده را دکتر عالیخانی وزیر اقتصاد و محسن پزشکپور و دار و دسته پان ایرانیست های سابق تشکیل خواهند داد.»-۴۸
از نوشته های برخی از پان ایرانیست ها ی رقیب و مخالف حزب پان ایرانیست پزشکپور، چنین بر می آید که در آغازین سال های دهه ی 40 شاه علاقمند بود با بهره گیری از شعارهای پان ایرانیستی، ناسیونالیستی و باستان گرایی مفرط پان ایرانیست های اخیر به مثابه یک ابزار تبلیغاتی، به مقابله با کشورهای عربی مخالف خود در منطقه برخیزد که تحت رهبری های جمال عبدالناصر با گونه ای از شعارهای پان عربیسم و طرح تغییر نام خلیج فارس، به سیاست های شاه در تقابل با جهان عرب و اسلام و ارتباط نزدیکش با اسرائیل و جهان غرب حمله می کردند.-۴۹

بدین ترتیب از اواسط آبان و اوایل آذر 43 حزب پان ایرانیست با نظر موافق شاه و هدایت و حمایت ساواک به تدریج فعالیت های خود را در چارچوب خواست ها، علایق و انتظارات حاکمیت آغاز کرد و با سازماندهی مجدد مجموعه اعضا و هواداران خود در تهران و سایر مناطق کشور، شعب و تشکیلات خود را اساساً در مناطق مورد تأیید ساواک و حکومت برپا ساخت. حزب هفته نامه ای هم به نام خاک و خون به عنوان ارگان خود منتشر کرد به گفته پزشکپور، شاه از میان سه اسم پیشنهادی برای ارگان حزب نام خاک و خون را پسندیده بود.-۵۰- با این حال هم چنان که پیش بینی می شد شاه علاقمند نبود پان ایرانیست های پزشکپوری در قامت و گستره ی حزب سیاسی تمام عیار و تأثیر گذار در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور ظاهر شده و دامنه انتظارات آنان جز در راستای تکالیفی که برایشان صورت بندی شده بود، فراتر برود. به همین دلیل ساواک از همان آغاز بر مجموعه فعالیت ها، موضع گیری ها، شعائر، ایده های سیاسی و اجتماعی و آمد و شدهای رهبران، کارگردانان، مسئولان و دیگر اعضای این حزب مراقبت و نظارت شدیدی اعمال می کرد.-۵۱

برخورد حزب پان ایرانیست با مخالفان حکومت
از جمله مهم ترین دلایلی که حکومت را ترغیب کرد به تجدید فعالیت پان ایرانیست ها در سال های نخست دهه 1340 رضایت دهد، برخورد با مخالفان سیاسی در محافل و خارج از کشور و احیاناً ایجاد تفرقه و چند دستگی در میان معترضان و منتقدان حکومت در میان اقشار و گروه های مختلف بود. البته طی یکی دو سال نخست دهه 1340 برخورد مخالفت آمیز پان ایرانیست ها با منتقدان حکومت نظیر اسلامگرایان و بخش تندرو جبهه ملی و نیز علی امینی در مقام نخست وزیری، موقعیت آنان را نزد شاه و دربار بهبود بخشیده بود.-۵۲- از همان آغاز، حکومت با کارگردانی ساواک ترتیبی اتخاذ کرد تا تشکیلات و فعالیت های حزب پان ایرانیست در مناطقی از کشور که بیشتر بیم مخالفت های سیاسی و اجتماعی وجود داشت، تقویت شده و ساز و کار لازم برای مقابله کارآمدتر این حزب با مخالفان تسهیل گردد. هم چنان که مطلوب حکومت هم بود، پان ایرانیست های پزشکپوری از همان آغاز مخالفان سیاسی حکومت را متهم می کردند که به مسائل ناسیونالیستی و سرزمینی ایران توجهی ندارند؛ از جمله جبهه ملی را متهم می کردند که در دام اعضا و عوامل حزب توده و کمونیسم گرفتار آمده و این باعث شده است به موضوع حقوق ایران در خلیج فارس و امثال آن بی توجه بماند. پان ایرانیست ها تقریباً همواره مراقب و مترصد بودند سیاست ها، خواست ها و مدعیات شاه را شنیده و بلافاصله در شعارها و علایق سیاسی و حزبی خود مطرح کنند. چنان که وقتی شاه در سخنرانی های خود تقریباً تمام احزاب و گروه های سیاسی قبل از کودتای 28 مرداد را وابسته به بیگانگان و ناتوان از درک منافع و مصالح ملی کشور ارزیابی کرد، پان ایرانیست ها هم همین ادعا را مطرح کردند. از جمله فضل الله صدر از کارگردانان حزب پان ایرانیست که گفته می شد ارتباط بسیار نزدیکی با ساواک دارد، اظهار داشت:« در ایران احزابی که به وجود آمدن در پی منافع شخصی بودند و برخی برای تخریب و مبارزه با راه های صحیح ملت ایران به وجود آمده بودند» او مدعی شد « در سال های اخیر تنها دو حزب به معنای واقعی به وجود آمد، یکی حزب کمونیست توده بود که خارج از کشور تقویت می شد و به خواست خدا از بین رفت و دیگر حزب ما می باشد که بر اصول و عقاید ناسیونالیستی ملت ایران استوار است و تنها این حزب است که راه های صحیح و تاریخی ملت ایران را نمایان و دنبال می کند»-۵۳
رهبری حزب پان ایرانیست دریافته بود که تبعیت بدون چون و چرا از سیاست ها و نقطه نظرات شاه تنها راه تضمین تداوم فعالیت آنان در عرصه سیاسی کشور خواهد بود.

محسن پزشکپور فرصت طلبانه ادعا می کرد: « که مخالفان داخلی و خارجی رژیم پهلوی « دشمنان ملت ایران» هستند که ترقیات ایران در زمینه امور اجتماعی و اعتقادی که ناشی از اجرای اصول انقلاب سفید شاه است، آنان را به شدت عصبانی و نگران کرده و وظیفه دستگاه های مسئول می دانست تا مردم را در جریان گذارده و حقایق را به ملت ایران بگویند تا همه در راه پیروزی و بهروزی کشور گام بردارند.»-۵۴
از آن جا که علمای دین و روحانیون از سرسخت ترین مخالفان اصلاحات آمریکایی انقلاب سفید شاه بودند گاه در جلسات حزب پان ایرانیست مطرح می شد: « دشمنان ما از مقام روحانیت سوء استفاده می کننده ولی با اجرای اصول انقلاب شش گانه شاهنشاه آریا مهر کاری از پیش نخواهند برد.»-۵۵
محسن پزشکپور بعدها تا آنجا پیش رفت که در جریان میتینگ حزب پان ایرانیست تقریباً به صراحت علما و اسلامگرایان مخالف اصلاحات انقلاب سفید شاه را که آیت الله خمینی در رأس همه آنان جای داشتند، مورد حمله قرار داده و «در مقابل صحن[ حضرت معصومه] اظهار داشت کسانی بودند که با اصلاحات[ انقلاب سفید] ایران مخالفت می کردند و از بین رفتند و اکنون نیز کسانی هستند که مخالفت می نمایند.»-۵۶

نتیجه گیری:
ماهیت فکری و اعتقادی پان ایرانیست ها متکی بر ناسیونالیسم بود.عشق ورزیدن به خاک و خون و آب و دیار وطن بدون توجه، به آداب و سنن و فرهنگ و دین و ناتوانی از ایجاد توازن و تعادل میان هویت دینی و هویت ملی، ایدئولوژی این حزب بود پان ایرانیست ها نسبت به تیره و نژاد ایرانی بیش از حد حساسیت نشان می دهند و کلیه سیاست ها و عملکردهای خود را بر این اساس تنظیم کرده اند. از سوی دیگر بسیاری از طرح ها و ایده های آنان، انتزاعی و به دور از مقتضیات و واقعیات زمانی و مکانی بود. جریان پان ایرانیستی دارای شاخص هایی نیز بوده است. حزب مزبور با ملی گرایی لائیک شکل گرفت ولی پس از چندی به دلایلی از آن جدا شد و خود به سبب تناقضات درونی دچار انشعاب گردید و سپس به دربار پیوست و مدل جدیدی از ملی گرایی یعنی ملی گرایی درباری را پدید آورد و بی سبب نبود که نتوانست پایگاه های مردمی و متناسب با ادعا های خود پیدا کند، اقلیتی هم که موفق شده بود دور خود جمع کند، بیش تر، اقشار پائین و گروهی از افراد طبقه متوسط و به ویژه روشنفکر بودند. اگر به اقدامات پان ایرانیست ها نگاهی عمیق داشته باشیم، در خواهیم یافت که آنان حتی در وادی سیاسی نیز نتوانسته اند وظیفه ی خود را به گونه ای شایسته انجام دهند و غالباً به صورت گروه های صاحب نظر عمل کرده-اند و چون این حزب درباری بود در جریانات سال های 1341 تا 43بیشتر جانب شاه و دربار را گرفته است.

پی نوشت:

منابع و یادداشت ها
1- داریوش آشوری، فرهنگ سیاسی، تهران: مروارید، 1347، چاپ دوم، ص 56.
2- به نقل از هوشنگ طالع، تاریخچه مکتب پان ایرانیسم، تهران: سمرقند، 1381، چ اول، صص120-108.
3- علی اکبر رزمجو، حزب پان ایرانیست، تهران:مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1378،ص34.
4- آرشیو اسناد مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد 2/794، سند شماره 42.
5- شمس قنات آبادی، سیری در نهضت ملی شدن صنعت نفت، خاطرات شمس قنات آبادی، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1377،ج1، چ1، صص265-262.
6- غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی 25 ساله از کودتا تا انقلاب، تهران: رسا، 1371، ج1، صص51-48.
7- ریچارد کاتم، ناسونالیسم در ایران، ترجمه فرشته سرلک، تهران نشر گفتار: 1371، ص 339.
8- احزاب سیاسی در ایران، اسناد لانه جاسوسی، مرکز نشر اسناد لانه جاسوسی، 1366، صص 22- 23.
9- شهلا بختیاری، حزب پان ایرانیست به روایت اسناد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی،1385، صص 83- 85.
10- هوشنگ طالع،همان، صص29-26.
11- رزمجو، همان، ص 35.
12- رزمجو، همان، ص37-35.
13- رزمجو، همان، ص35.
14- بختیاری، همان، ص 86
15- همان، ص37.
16- بختیاری، همان، ص 42؛ رزمجو، همان، ص93.
17- بختیاری، همان، ص43.
18- رزمجو، همان، ص 93-92.
19- محمود تربتی سبحانی، قربانیان باور و احزاب سیاسی ایران، نشر آسیا، بی جا، 1375، ص219.
20- داریوش قمری، تحول ناسیونالیسم در ایران، تهران:مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380، ص148.
21- علی اکبر رزمجو، همان، ص 86.
22- همان، صص87-86.
23- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد مربوط به حزب پان ایرانیست، کد1/749، ص39.
24- بیژن جزنی، تاریخ سی ساله، بی جا، بی نا، بی تا، ج1، صص88-87..
25- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک( فیضیه)، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1378، ج2، ص153.
26- مظفر شاهدی، حزب پان ایرانیست، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1389، ص31.
27- آیت الله سیدابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379، چ1،ج1، ص127.
28- بختیاری، همان،صص66-65.
29- همان، ص 63.
30- سپهر ذبیح، ایران در دوران مصدق، ترجمه ی محمد رفیعی مهرآبادی، تهران: مؤسسه مطبوعاتی عطایی، 1363، ج1، صص 26-25.
31- شاهدی، حزب پان ایرانیست، ص 56.
32- شاهدی،مردی برای تمام فصول: اسدالله علم و سلطنت محمدرضا شاه پهلوی، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، صص 394-382.
33- شاهدی، حزب پان ایرانیست، ص 57.
34- جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1379، ج1، ص 46.
35- قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک ، ج1، ص443.
36- همان، ص444
37- مظفر شاهدی، حزب رستاخیر؛ اشتباه بزرگ، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1387، ج1، صص 110-109.
38- شاهدی،حزب پان ایرانیست،ص55.
39- علی اکبر رزمجو، همان، صص86-84.
40- بختیاری، همان، ص 68.
41- رزمجو، همان، ص38-39.
42- همان، صص 40-39.
43- همان، ص40.
44- شاهدی، حزب پان ایرانیست، ص60.
45- بختیاری، همان، ص68.
46- رزمجو، همان، ص42.
47- انقلاب ششم بهمن رستاخیز پیروز، نژاد ایرانی و شاهنشاهی ایران، تهران: حزب پان ایرانیست، بهمن 1345، چ اول،45-42.
48- همان
49- ناصر انقطاع، پان ایرانیست ها و پنجاه سال تاریخ: آرمان خواهان و آرمان فروشان، لس آنجلس: شرکت کتاب، 1379ش، صص139-135.
50- همانجا
51- شاهدی، حزب پان ایرانیست، ص 67
52- مارک ج، گازیورسکی، سیاست خارجی آمریکا و شاه: ایجاد یک حکومت سلطه پذیر در ایران، ترجمه جمشید زنگنه، با مقدمه غلامرضا نجاتی، تهران: رسا، 1371، ص 378.
53- شاهدی، حزب پان ایرانیست، صص 77-76.
54- همان، ص 82.
55- مانجا.
56- حضرت آیت الله العظمی حاج سید محمد رضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1385،ج2، ص 247

نویسنده: الناز خیری - طاهره واحدی - کارشناسان ارشد تاریخ پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی

ارسال نظر

  • ناشناس

    نگو پان ایرانیسم
    بگو پانفارسیسم
    ایران بدون اسلام معنایی نداره اصلا
    جمهوری اسلامی پاینده باد

  • نیما

    نه پان ایرانیست بودن که خوبه ایرانیست یعنی همه ایران ولی دید قومی و راسیست پهلوی خراب کرد کارو و اسم پان ایرانیست نمیشه گذاشت روی فرمول پهلوی

  • بومی

    یه مزخرفی رو توی مغز ملت کاشتند که هنوز هم از بین نرفته . یه نسل باید در انزوا پرورش پیدا کنه تا کاملا از این تخیلات نژادی و تاریخی سم زدایی بشه و به امروز برگرده !

  • ناشناس

    "در دوران حاکمیت پهلوی دوم احزاب و گروهای سیاسی با هدف مشارکت در قدرت یا پاسداری از نظام حاکم پا به عرصه ی وجود گذاشتند"
    نه که امروز احزاب صرفا جهت خدمت مخلصانه به عوام الناس پای به عرصه وجود میگذارند!!!!

  • ناشناس

    پان ایرانیست یک حزب نژادپرست با افکار و ذهن مریض هستنپ

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار