یادگارهای آیتالله مکارم شیرازی از زندان در تابستان ۱۳۴۲
پارسینه: سخنرانیهای پرشور عاشورا 1342 منجر به دستگیری گروهی از روحانیون مبارز شد.
به گزارش ساواک، در شب 15 خرداد 1342 «بیست نفر از وعاظ که در چند روز اخیر ایام سوگواری در منابر مردم را تحریک بر علیه امنیت کشور کردهاند توسط مامورین شهربانی و ساواک بازداشت شدند؛ از جمله آقایان ناصر مکارم شیرازی، مرتضی مطهری، عباسعلی اسلامی، محمدتقی فلسفی، سیدعبدالکریم هاشمی نژاد و...» روز بعد نیز امام خمینی و عده دیگری از روحانیون دستگیر شدند.
آیتالله مکارم شیرازی که در شب 15خرداد1342 بازداشت شده بود، در زندان نیز دست از قلم برنداشت. برخی از یادداشتهای ایشان که به عنوان یادگار زندان برای دوستان زندانی نگاشت بدین شرح است:
بسمه تعالی
انسان هرقدر ورزیده و شجاع باشد و هر اندازه در مکتب بزرگان این درس را خوانده باشد تا در کوران حوادث قرار نگیرد و از نزدیک ناظر صحنههای پرهیجان زندگی نباشد، آن شایستگی و لیاقت وجودی را که در یک نفر انسان شجاع لازم است پیدا نمیکند. شاید حدیث البلاء للولاء نیز اشاره به همین باشد که مردان بزرگ الهی همواره سهم بیشتری از ناملایمات و مشکلات زندگی داشتهاند تا ورزیدگی و شایستگی بیشتری به دست آورند.
چند جمله فوق به عنوان یادبود ایامی که این افتخار نصیب بنده شده بود و با جمعی از اعاظم و بزرگان در زندان موقت شهربانی تهران بودیم، بنا به پیشنهاد دوست گرامی حضرت آقای اهری نگاشته شد.
ناصر مکارم شیرازی ـ 10/ صفر/ 83 [11 تیر 1342]
بسمالله الرحمن الرحیم
زَکوهُ القدرِ العفو!
جملهای است پرارزش و سخنی است گرانبها که از بزرگ مرد جهان انسانیت علی علیهالسلام نقل شده است.
آری برخلاف آنچه بعضی تصور میکنند، انتقام مایه افتخار نیست. انتقام بارزترین مظاهر درندگی و حیوانیت است. نشانه انسانیت عفو و گذشت و اغماض و بخشش است. آری هر نعمتی زکاتی دارد و زکاتِ نعمتِ قدرت، عفو و گذشت است.
جملههای فوق به عنوان یادبود ایامی که با جمعی از بزرگان و دوستان عزیز در زندان موقت شهربانی بودیم، در دفترچه خاطرات دوست محترم آقای طباطبایی نگاشته شد.
ناصر مکارم شیرازی - 11/ صفر/ 83 [12 تیر 1342]
***
بسمه تعالی
الاوان الشجره البریه اصلب عودا!ً
جمله فوق که از بزرگپیشوای جهان تشیع، حضرت امیرمؤمنان علی علیهالسلام، نقل شده، یکی از بزرگترین درسهای زندگی را به ما میآموزد. آری در کشاکش مبارزات اجتماعی و تلاش و کوششهایی که برای حیات و زندگی صورت میگیرد همواره پیروزی در انتظار کسانی است که در کورانهای حوادث روزگار ورزیدگی کامل پیدا کرده و همچون پولادی آبدیده از کوره مبارزات سربر آوردهاند. نازپروردگان، گوشهنشینان، تماشاگران صحنههای بزم و خلاصه کسانی که در نعمت و ناز و راحتی و خوشی و لذت بزرگ شدهاند محکوم به شکست میباشند.
سرباز رشید و لایق، سربازی است که در بزرگترین میدانهای جنگ شرکت جسته؛ سیاستمدار ورزیده و پخته کسی است که در محیطهایی که شاهد طوفانهای شدید سیاسی بوده، پرورش یافته؛ نویسنده و گوینده و دانشمند پرمایه و باارزش کسی است که در صحنههای مبارزات سخنی و قلمی و علمی شرکت جسته و پولاد وجود او آبدیده و خاطراتی بزرگ از این مبارزات برای خود اندوخته است.
بنابراین نباید هرگز از حوادث سخت و پیشآمدهای تلخ زندگی نگران باشیم، بلکه با آغوش باز باید از آنها استقبال کرده و از برکات آنها بهرهمند شویم.
چند جمله فوق به عنوان یادبود ایامی که با جمعی از بزرگان و دوستان در زندان موقت شهربانی به سر میبردیم و دوست عزیز جناب آقای وحدت نگاشته شد.
ناصر مکارم شیرازی - 11/ صفر/ 83 [12 تیر 1342]
***
بسمه تعالی
ان اخوف ما اخاف علیکم اثنتان: اتباع الهوی و طول الامل... .
در گفتار پیامبران و امامان هرگز مبالغه نیست. اگر فرمودند خطرناکترین پرتگاه جاده سعادت شما هواپرستی و آرزوهای دور و دراز است راستی چنین است.
دلیل آن هم روشن است: اساس ایمان را عقیده به مبدا و معاد تشکیل میدهد. در سایه ایمان به خداست که انسان به سوی فضایل میرود و ایمان به روز جزاست که او را از رذایل و گناهان نجات میبخشد.
ولی هواپرستی، ایمان به مبدا و حق و حقیقت را متزلزل میسازد و طول امل ایمان به معاد را. اما اتباع الهوی فیصد عن الحق و اما طول الامل فینسی الاخره
بنابراین از این دو موضوع خطرناکتر چیزی نیست!
به عنوان یادبود ایامی که با جمعی از بزرگان و دوستان در زندان موقت شهربانی تهران بودیم، نگاشته شد.
ناصر مکارم شیرازی - 14/ صفر/ 83 [15 تیر 1342]
***
بسمه تعالی
الذی خلقالموت و الحیوه لیبلوکم ایُّکم احسن عملا
داستان زندگی و مرگ از پیچیدهترین و مرموزترین داستانهایی است که بشر به خاطر دارد. این داستان راستی عجیب و شگفتانگیز است و عجیبتر اینکه از همه چیز به ما نزدیکتر همین زندگی و مرگ است و ما هنوز از اسرار آنها بیخبریم.
اگر امروز از تمام محافل علمی جهان، تمام فلاسفه و متفکرین بشر سئوال کنید حقیقت زندگی و مرگ چیست همه اظهار بیاطلاعی میکنند. همینقدر به شما میگویند ما آثار زندگی و مرگ را میبینیم، ولی از حقیقت آن بیاطلاعیم. امروز در لابراتوارهای مجهز علمی ممکن است یک سلول یک دانه گندم یک تخممرغ را بسازند، ولی این سلول مصنوعی این دانه گندم و تخم مرغ ساختگی روح و جان ندارد. ساختمان فیزیکی و ترکیب شیمیایی آن عیناً مانند افراد طبیعی آن است ولی با این تفاوت که از جان و روح خبری در آن نیست.
قرآن مجید هم آفرینش مرگ و حیات را از آیات عظمت حق معرفی کرده و در آغاز سوره تبارک، خداوند جهان را به این طریق توصیف میکند. الذی خلق الموت و الحیوه: خداوندی که مرگ و زندگی را آفرید. نکته جالبی را که قرآن در اینجا اضافه میکند مسئله هدف از خلقت، مرگ و زندگی است. ناموس مرگ و زندگی برای چیست؟ قرآن میگوید برای آزمایش حسن عمل است!
گرچه توضیح این سخن نیازمند یک بحث طولانی است، ولی آنچه اجمالاً در اینجا میتوان گفت این است که: آزمایشهای الهی برای اطلاع از امور پنهانی که در امتحانشوندگان است نمیباشد، چه اینکه او از همه چیز باخبر است.
قرآن مجید میگوید: یعلم خائنه الاعین و ما تخفیالصدور پس برای چه بندگان را آزمایش میکند؟ برای اینکه استعدادهای درونی آنها را به فعلیت برساند، چه اینکه در وجود هر کسی لیاقتها و استعدادهایی نهفته شده که تا در میدان عمل قدم نگذارد، به فعلیت نمیرسد. الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه.
بذرهای فضایل در سرزمین وجود افراد بشر افشانده شده و با آبیاری آزمایش و امتحان به ثمر رسیده و شاخ و برگ و گل و میوه میدهد.
آری میدان مرگ و زندگی میدان آزمایش برای شایستگی و لیاقت افراد و وسیله به ثمر رسیدن بذرهای درونی و استخراج معادن نهفته کوهسار وجود انسان است.
به عنوان یادبود ایامی که با جمعی از دوستان و بزرگان در زندان موقت شهربانی تهران بودیم، در دفترچه خاطرات فاضل گرامی جناب آقای صدری نگاشته شد.
ناصر مکارم شیرازی - 15/ صفر/ 83 [16 تیر 1342]
***
بسمالله الرحمن الرحیم
کل شییء منالدنیا سماعه اکبر من عیانه، و کل شییء منالاخره عیانه اکبر من سماعه (نهجالبلاغه)
عالم ماده و معنی، دنیا و آخرت از هر نظر در دو قطب مخالف قرار دارند. دورنمای جهان ماده بسیار بزرگ و خیرهکننده و دلانگیز و دلپذیر است، اما هنگامی که انسان به آن نزدیک میشود همچون سرابی بیش نیست؛ بسیار کوچک است و کمارزش. این موضوع را از کسانی که به مقامات عالی و برجسته صوری و مادی رسیدهاند میتوان پرسید. آنها همگی اتفاق دارند صورتی را که قبلاً از نیل به آن مقام در عالم ذهن داشتهاند با صورت واقعی آنکه پس از وصول به آن دیدهاند بسیار متفاوت است. لذا نیل به آن مقامات عطش سوزان و تشنگی بیحساب آنها را هرگز فرو ننشانده است. ولی بهعکس، مقامات معنوی، علم، تقوی، قرب به خدا و... به قدری پراهمیت است که صورت واقعی آن قبل از وصول قابل درک و پس از وصول قابل توصیف نیست. فیها مالاعین رأت و لا اذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر.
به یادبود ایامی که با جمعی از بزرگان و دوستان از شب 12 محرم الحرام 83 در زندان موقت شهربانی تهران بودیم، در دفتر خاطرات حضرت مستطاب حجتالاسلام آقای غفاری نگاشته شد.
ناصر مکارم شیرازی ـ زندان شهربانی ـ 16/ صفر/ 83 [17 تیر 1342]
بسمه تعالی
لسان العاقل وراءُ قلبه و قلب المنافق وراء لسانه
حدیث بالا گویا از امیرمؤمنان، مولای متقیان، علی علیهالسلام است و یکی از آموزندهترین سخنان پرارزش آن بزرگوار است. میفرماید: زبان عاقل پشت قلب اوست و قلب منافق پشت زبان او.
آری زبان انسان عاقل در پشت قلب او قرار گرفته، یعنی هر چیز میخواهد بگوید قبلاً در دورن دل خود مورد مطالعه و بررسی قرار داده و سپس به زبان خود اجازه سخنگویی میدهد. بدیهی است چنین سخنی جز خیر و سعادت نخواهد بود. اما آدم منافق و احمق به عکس این حالت است یعنی اول میگوید و سپس درباره نتایج آن میاندیشد و بسیار میشود که از گفته خود نادم و پشیمان میگردد و جز بدبختی و ناکامی نتیجهای نمیبرد.
چند جمله فوق به عنوان یادبود ایامی که با جمعی از بزرگان و دوستان در زندان موقت شهربانی تهران بودیم، در دفتر خاطرات جناب مستطاب سلاله السادات آقای آقا سیدمرتضی مرتضوی نگاشته شد.
ناصر مکارم شیرازی - 17/ صفر/ 83 [18 تیر 1342]
ماخذ: از تبعید تا پیروزی (زندگینامه و مجموعه مقالات و مصاحبههای آیتالله ناصر مکارم شیرازی) ،گردآوری و تدوین: میرزاباقر علیاننژاد، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، 1392
نام زندان و چه مدت را می نوشتی تا در تاریخ بهتر ثبت شود
الان زندانیها قلم و کاغ هم ندارند که یادگاری بنویسند