گوناگون

بیماری اجتماعی که بهار عربی را به خزان زودرس نشاند،چه بود؟

بیماری اجتماعی که بهار عربی را به خزان زودرس نشاند،چه بود؟

پارسینه: پنج سال و اندی از آغاز پدیده ی بهار عربی می گذرد. پدیده ای که به انقلاب های زنجیره ای در کشور های عربی اطلاق می گردد.

پارسینه/آرش رازانی: انقلاب هایی که از تونس آغاز و به سایر کشورهای عربی تسری یافت. گر چه اختلاف های روشنی در این کشورها در دلایل آغاز اعتراض های مردمی وجود دارد، ولی وجوه مشترکی آنها را به هم پیوند می زند. وجوه مشترکی از قبیل اعتراض علیه دستگاه حاکمیت مستبد، عدم توزیع عادلانهثروت و همچنین رشد تمایلات بنیاد گرایانه .

اما این روزها و پس از گذشت پنج سال، وضعیت کشورهای درگیر این پدیده نتایج تامل برانگیزی را در معرض قضاوت افکار عمومی دنیا قرار می دهد. در بحرین، اعتراض مردمی با دخالت آل سعود و برخورد خشونت بار حاکمیت آل خلیفه به سرانجام خوشی نرسید و اعتراضات به آتش زیر خاکستری تبدیل شد که گاهی از گوشه و کنار بحرین ،شعله می کشد.

یمن، درگیر جنگ داخلی و تجاوز بیگانه به صورت هم زمان است و شیعیان زیدی، طرفداران علی عبدالله صالح، هواداران منصور هادی ، القاعده ی یمن ،داعش و ائتلاف تحت رهبری عربستان علیه یکدیگر در حال جنگ هستند و ملت یمن تاوان همه ی این اتفاقات را با جان فرزندانش می پردازد. سوریه نیز درگیر جنگ داخلی پیچیده ای است که به نوعی می توان آن را جنگ جهانی در خاک سوریه نامید.

مصر، پس از سقوط مبارک و به قدرت رسیدن محمد مرسی، با کودتای السیسی مجددا به وضعیت قبل از انقلاب برگشت و یک ژنرال- رئیس جمهور با قدرت نامحدود، همه ی دستاورد های انقلاب را مصادره کرد. لیبی هم ،به کل تجزیه شد و در حال حاضر دو دولت خود خوانده و تعداد بی شمار دسته جات مسلح در مناطق مختلف این کشور صاحب قدرت هستند و شاید دیگر نتوان این جغرافیای سابقاً یک پارچه را کشور نامید.

در تونس ،به عنوان آغاز گر بهار عربی ،مجددا صحنه های پنج سال پیش در حال تکرارند. خود سوزی جوان بیکار به دلیل مشکلات اقتصادی، اعتراض و تظاهرات خیابانی و برقراری حکومت نظامی. اما چرا این اتفاق افتاد؟ چه عواملی موجب شدند که این بهار این گونه خزان شود؟ آیا از آغاز ، نباید این هیجان های اجتماعی در این حد جدی گرفته میشد یا اینکه عواملی مانع از نتیجه گیری این حرکت های مردمی شده اند؟

صرفنظر از عوامل بیرونی، عامل اصلی درونی این خزان زودرس، در نادرست بودن خواست مردم برای تغییر نبود. آنچه در این کشورها اتفاق افتاد ،ناشی از بیماری اجتماعی است که در نتیجه ی حاکمیت طولانی توتالیتر - اعم از پادشاهی مانند آل خلیفه یا نظامیان دارای قدرت مادام العمر مانند قذافی و مبارک - دچار آن شده اند . حاکمیت توتالیتر ، حفظ قدرت و بقای خود را نه در افزایش قدرت ملی ،که در تمرکز مبادی قدرت در نهادها و بخش هایی از اجتماع که موید و مصدق او هستند ،می بیند.

بدین لحاظ، تمرکز توجه و توان حاکمیت را بر تقویت این حوزه ها معطوف می نماید. در نتیجه ی این توجه نادرست، زیرساخت های اقتصادی و توسعه ی دانش و نهادهای پیشرو اجتماعی که قدرت جهت دهی تفکر و رفتار مردم را دارند عقب مانده و ناکارآمد باقی می مانند و نهادهای نظامی و امنیتی و قسمت های خاصی از اقتصاد که جریان ثروت گردش مالی آنها منجر به تقویت قدرت حکومت می گردد تقویت شده و متورم می گردند.

از طرفی، گروه های جنایتکار و غیر قانونی نیز مانند سایر جوامع به صورت زیر زمین دارای سازمان دهی مناسب و گردش مالی قابل توجه می گردند.

در این شرایط، هنگامی که حاکمیت توتالیتر فرو می پاشد، در سایه ی ضعف ساختار اجتماعی در جامعه ،گروه های امنیت و نظامی و همین طور جنایتکاران سازمان یافته ،با اتکا به سازمان دهی مناسب و توان افراد تربیت شده به سرعت جایگاه های کلیدی قدرت را اشغال می کنند و دست مردم از این شراکت در حاکمیت جدید کوتاه می ماند. همچنین ضعف زیر ساخت های اقتصادی و اجتماعی باعث می شود که توسعه سریع و ترمیم اختلاف طبقاتی به سرعت ممکن نگردد. در این شرایط، مردم با شرایط اجتماعی و اقتصادی مواجه می گردند که قبل از فروپاشی حاکمیت توتالیتر با آن مواجه بودند و نومیدی، پاسخ واقعیت کشور به امید مردم می شود. در این شرایط، آنچه در کشورهای عربی اتفاق افتاد را می توان به عنوان نمونه های عملی نتیجه ی فروپاشی حاکمیت های توتالیتر بررسی کرد.

در مصر، اخوان المسلمین به عنوان یک گروه نخبگان با سابقه از حفظ میراث انقلاب به دلیل عدم تجربه ی مواجهه با شرایط واقعی ناتوان ماند و محمد السیسی ،با استفاده از سازمان امنیتی حکومت مبارک با موفقیت به قدرت برگشت و حاکمیت توتالیتر احیا شد.

در لیبی، گروه های جنایتکار و تروریستی و همچنین قاچاقچیان انسان و مواد مخدر و اسلحه، حاکمیت مرکزی را تجزیه کرده و عملا کشور را نابود کردند. در تونس، دولت برآمده از مدیران رده پایین دوران بن علی و فعالان اجتماعی اسلام گرا در پیوند با یکدیگر، چنان از برآوردن حداقلی نیاز های اقتصادی مردم ناتوان ماندند که مردم با شعار "کار، کرامت، آزادی" مجددا به خیابان ها بازگشتند و حکومت مجبور شد برای حفظ نظم، حکومت نظامی اعلام کرده و به سرکوب مردم معترض بپردازد!

در کل می توان این گونه گفت که اگر مردم کشورهای عربی به ضعف نیروی درونی جامعه آگاه بوده و برای شرایط بعد از فروپاشی حاکمیت توتالیتر آمادگی ذهنی و اجتماعی پیدا کرده بودند، قطعا بهار عربی با چنین خزان زودرسی مواجه نمی گردید.

البته ،این گفتار در پی نفی تاثیر کانون های قدرت و ثروت جهانی و منطقه ای برای عقیم کردن این حرکت های عدالت خواهانه نیست. آنچه که گفته شد ،در پی نگاه از درون جامعه و یافتن علت های درونی به ثمر ننشستن نهال انقلاب در این کشورهاست.

واقعیت این است که تا زمانی که حاکمیت های توتالیتر در کشورهای در حال توسعه وجود دارند، امکان وقوع زلزله های مردمی وجود دارد. آنچه حتی قبل از فروپاشی این حاکمیت ها می بایست در بین نخبگان این جوامع آمادگی لازم در باره ی آن به وجود آید ، تدبیر برای بنای حاکمیت عدالت جو و پویا و موثر و همچنین توجیه مردم برای صبر در ساختن این بناست.می توان یک بنای نادرست را در مدت کوتاهی فرو ریخت، اما ساختن بنای آراسته زمان و توان بسیار بیش از دروه ی انقلاب را نیازمند است.


ارسال نظر

  • فرزادصفویه

    دموکراسی اصولا مال غرب هستش ما شرقی ها وبخصوص خاورمیانه ای ها نه میدونیم دموکراسی چیه نه اصلا بلدیم دموکرات باشیم ، باز خوبه مصری ها خیلی زود به خودشون اومدن ...

  • ايرانى ازاد

    دمكراسى يك پروسه چندين دهه و شايد چند قرن لازم است كه از طريق فرهنگ سازى جا بيفتد و همين امريكا با اينحال ساده ترين و كوتاه ترين قانون اساسى دنيا را دارد دو قرن طول كشيده كه به الان رسيده جنگ داخلى در قرن نوزده در زمان ابراهيم لينكولن جهت ازادى سياهاى برده و در سال ١٩٢٠ ازادى زنان جهت شركت در انتخابات و غيره در نتيجه كشورهاى ديكتاتور زده احتياج به انقلاب ندارند بلكه احتياج به إصلاحات زمانبر دارند كه نتيجه بهترى خواهد داشت مخصوصا در كشورهاى خاورميانه با اختلافات قومى و مذهبى و بطور مثال در استان ما لرستان هميشه افرادى انتخاب ميشوند كه از نظر كميت بزرگتر باشند و متاسفانه همين باعث شده كه تخصص و كاردانى محلى از اعراب ندارد و در همين شوش دانيال هنوز نامزدهاى انتخاباتى صلاحيتشان احراز نشده دعواى داخلى بين دو نامزد بوجود ميايد و در همين رابطه يك نَفَر كشته ميشود اما در شهرى مانند تهران خوشبختانه وضع فرق ميكند و تا اندازه اى شايسته سالارى تأثير دارد

  • ناشناس

    انقلاب اکثر مواقع نتیجه ای جزء نتیجه ی داستان زیبای جورج اورول نداره آنچه باعث بهتر شدن اوضاع میشه موج فرهنگی یا ایده ای تازه ست که با توجه به شرایط زمانی و مکانی در جامعه رخنه میکنه و در حالی که هیچ توتالیتر و دیکتاتوری قادر به مقابله با آن نیست با قدرت به راه خودش ادامه میده و اوضاع رو تغییر میده مثل رنسانس و خرد ورزی که کلیسا و پادشاه رو به حاشیه راند و نظام منطبق با خودش رو برقرار کرد که البته در اینجا نقش روشنفکران بیشتر از نقش شعبان بی مخ هاست

  • حسین

    ای بابا اینکه اسمش بیداری اسلامی بود کی آش رشته پختین اسمشو عوض کردین ؟

  • آرش

    تمامی دیکتاتورها یا به عبارت جدید تر تمامی رئسای جمهور مادام العمر کشورهای عربی منطقه یا رفتن یا باید برن از زین العابدین بن علی و عبدالله صالح بگیر تا بشار اسد

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار