گوناگون

پاسخ عضو شورای مرکزی حزب ندا به مقاله "مهرنامه"

پارسینه: داوود روشنی عضو شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان در مطلبی با عنوان "اصلاح طلبی انحصارگرایانه، تناقضی اشکار" به درج یک مقاله انتقادی علیه این حزب در نشریه مهرنامه پاسخ داد.

متن این یادداشت بدین شرح است:

برادر بزرگوارم عماد بهاور

پس از سلام و آرزوی توفیق الهی، سال گذشته وقتی در زندان اوین و در محدودیت مطلق به سر می بردید و امکان ارتباط دلخواه با رسانه های ارتباط جمعی و جامعه و اخبار و تحلیلهای روز بطور کافی و وافی نبودید نامه ای در رسانه ها منتشر نمودید و دوستان و همراهان سابق خود را که مشغول تاسیس حزب ندای ایرانیان بودند به مصادره اصلاح طلبی و دزدیدن پیراهنتان متهم نموده و آنان را اصلاح طلب بدلی خواندید! از مفاد و تحلیل ارایه شده در آن مقاله معلوم بود که اطلاعات کافی و صحیح در زندان به شما نرسیده و خبرهای یکسویه و مغرضانه برخی دوستان اصلاح طلب مخالف تاسیس ندا و باور آن ادعاها، شما را نگران و برآشفته نموده است! با توجه به شرایط درون زندان و عدم امکان جنابعالی برای ورود و ادامه یک چالش فکری و عدم وجود شرایط برابر، نداییون را بر آن داشت تا در مقابل مطلب شما تا آزادی و دسترسی کامل شما به حقایق موجود سکوت پیشه نموده و تنها بر آرزوی قلبی ندایی ها بر آزادی شما و دیگر زندانیان سیاسی تاکید نمایند. اما اکنون با توجه به آزادی و دسترسی شما به رسانه های عمومی و فضای برابر مباحثه، و با توجه به تکرار برخی ادعاهای مقاله قبلی در مقاله اخیرتان توضیحات زیر را ارایه مینمایم و درابتدا لازم میدانم تنها به دو موضوع از مطالب مقاله اول شما اشاره نمایم:

1-شما بعنوان یکی از جوانان ارشد نهضت آزادی ایران در آن مقاله تلاش وافر نموده اید که جنبش اصلاح طلبی را به یک نسل عقبتر ببرید تا بتوانید بزرگان نهضت آزادی چون آقایان بازرگان و سحابی و دیگر یارانشان را بعنوان نسل اول اصلاح طلبان معرفی کنید و جا بیاندازید! اینکه میفرمایید اینان بزرگان اصلاح طلب بودند و نسل اول اصلاح طلبان را تشکیل میدهند و باقی اصلاح طلبان فعال در جنبش دوم خرداد 76نسل دوم محسوب میشوند از چند منظر قابل مناقشه است

الف: آقایان بازرگان و یارانش از ابتدا در صف انقلابیون بودند و اتفاقا از افراد شاخص و فعال انقلاب بودند تا جایی که حضرت امام(ره) اولین دولت برآمده از انقلاب را تمام و کمال بدست آنان سپرد.
ب: اصلاح طلبانی که شما آنان را نسل دوم خوانده اید در تعریف نسلی سیاسی، همنسل و همراه بازرگان و یارانش در انقلاب بودند، با آنان انقلاب کردند و با آنان هم در تثبیت و تاسیس نهادهای انقلابی همراه بودند و تنها در مقطعی از تاریخ انقلاب باهم در شیوه پیشبرد انقلاب اختلاف نظر پیدا نمودند بنابر این صرف اینکه عده ای از انقلابیون احتمالا مدتی دیرتر از عده ای دیگر متوجه لزوم اصلاحات ساختاری شده اند نمیتوان این دو نسل را به دو نسل قبلی و بعدی اصلاح طلب تقسیم نمود.

ج: اینکه بعد از پیروزی انقلاب و تشکیل دولت موقت، اعضای نهضت آزادی ایران در عمل و اندیشه با دیگر انقلابیون اختلافات بنیادین پیدا نمودند دلیل بر اصلاح طلب بودن آنان و غیر اصلاح طلب بودن بقیه انقلابیون نمیشود چون مراحل تاسیس و تشکیل نهادهای انقلابی با همان تفکر انقلابی در دولت موقت آغاز و تا سالها بعد ادامه یافت.

د: اساسا جنبش اصلاح طلبی به معنای یک جنبش بالفعل سالها بعد از تاسیس و تثبیت نهادهای انقلابی و با هدف اصلاح و تعدیل و ارتقای نهادهای برآمده از انقلاب اسلامی شکل گرفت و آن زمانی بود که ملت ایران و روشنفکران و فعالین عرصه های مختلف در ایران متوجه اشکالات و معضلات عمده در نهادها و ساختارهای تثبیت شده و برآمده از انقلاب اسلامی گردیده و به فراست اصلاح و تعدیل و ارتقا افتادند و شروع به کشف و اعلام مصادیق نمودند و این تلاشهابه مرور تبدیل به جنبشی شد که از دل آن دولت اصلاحات برآمد.

ه: این حقیقتی تاریخی است که پس از انتصاب شاپور بختیار بعنوان نخست وزیر از سوی شاه و بدنبال فرار شاه از ایران، بختیار به سراغ انقلابیون از جمله اعضای ارشد نهضت آزادی رفت و آنان را از ادامه انقلاب و اصرار بر ساقط نمودن نظام شاهنشاهی بر حذر داشت و به خیال خود از انقلابیون خواست که به جای ساقط نمودن نظام سلطنتی، جهت اصلاح آن! با وی همراه شوند و خوشبختانه هیچکدام از انقلابیون از جمله اعضای نهضت آزادی این پیشنهاد را جدی نگرفته و بر هدف سقوط نظام ظلم و تمامیت خواه و ادامه راه انقلاب تاکید نمودند و نتیجه این پافشاری به پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل دولت موقت توسط مرحوم مهندس بازرگان انجامید. اما اینکه بعدها اعضای دولت موقت پس از تشکیل دولت انقلابی بر حفظ آرامش و تعادل در رفتار و گفتار انقلابی و عدم دخالت دیگر انقلابیون غیر مسوول در روند تاسیس و اداره نهادهای انقلابی دولتی تاکید می ورزیدند و با بقیه گروههای انقلابی در خصوص نوع روابط انقلاب اسلامی با جامعه جهانی و قدرتهای بزرگ اختلاف نظر داشتند تا جایی که از دولت موقت استعفا نمودند دلیل نمیشود که اکنون آنان را اصلاح طلب بنامیم،

بلکه در آن شرایط و تا پایان جنگ تحمیلی و پس از آن تا پایان دولت سازندگی که انقلاب به ثبات حاکمیتی نرسیده بود تنها میتوان نهضت آزادی ایران را یک حزب انقلابی در میان سایر گروهها و احزاب انقلابی خواند!

بنابراین اصلاح طلبی بعنوان یک جنبش فراگیر، تفکر و منش و طریقتی است که در طول انقلاب و پس از تثبیت و شفاف شدن نتایج و دستاوردهای آن بالفعل گردیدو نه در عرض و همراه با آن! از طرفی اصلاح طلبی با هدف اصلاح ساختار قدرت از طریق جامعه مدنی، و نیز ورود دموکراتیک به ساختارهای قانونی نظام با هدف اصلاح از درون شکل گرفت و پیشینه آن همانطور که گفتید در ابتدای تثبیت انقلاب اسلامی در اذهان متبادر و به مرور در میان انقلابیون گسترش یافته و در دوم خرداد 76 بصورت یک جنبش ملی متبلور گردید. بنابراین نمیتوان نسل انقلابی را بعنوان دو نسل اصلاح طلب اولی و دومی تقسیم نمودو ادعای اینکه بزرگان نهضت آزادی ایران در زمان انقلاب اسلامی و پس از دولت موقت برآمده از انقلاب در واقع اصلاح طلب نسل اول بودند و یا اینکه همزمان هم انقلابی بودند و هم اصلاح طلب فعال و بقیه انقلابیون بعدها اصلاح طلب دوم شدند به دور از واقعیتهای موجود و تنها یک ادعای شیک اما بی محتوا و بدور از حقیقت تاریخی است.
2-جنابعالی در آن مقاله دوستان خود در ندای ایرانیان را به دزدیدن پیراهنتان از طریق ادعای اصلاح طلبی متهم نمودید و آنان را اصلاح طلب بدلی خواندید!

خود میدانید که اکثر اعضای هیات موسس حزب ندای ایرانیان و نیز شورای مرکزی موقت و دایمی این حزب از جوانان احزاب شاخص اصلاح طلب بودند و سابقه شفاف اصلاح طلبی دارند.

نیز به یاد دارید که در انتخاباتهای گذشته از سال 1376 تاکنون بیشتر اعضای بدنه جوان ستادهای انتخاباتی اصلاح طلبان را همین جوانان تشکیل میدادند و نمونه بارز آن "ستاد انتخاباتی 88 جوانان حامی سید محمد خاتمی و میر حسین موسوی" بود که خود جنابعالی نیز عضو شورای سیاستگزاری این ستاد و در کنار همین جوانان موسس فعلی ندا بودید و جنابعالی از این منظر مزیتی بر این جوانان نداشتید و حتی برخی از آنان در احزاب و ستادهای انتخاباتی از جنابعالی فعالتر بودند و پس از انتخابات ریاست جمهوری 88 نیز برخی از آنها بازداشت و روانه زندان شده و حکم های طویل المدت گرفتند. حال سوال اینجانب از جنابعالی این است که شما از کدام پیراهن خود سخن میگویید که متعلق به این جوانان همراه شما و موسس فعلی ندا نبوده و توسط اینان از شما دزدیده شده است؟!

آیا شما سهم فعالیتها و تلاشها و هزینه هایی که خود برای فعالیتهای اصلاح طلبانه پرداخته اید را از جوانان عضو ندا بیشتر میدانید؟! اگر آری، بر مبنای کدام معیار؟! میزان تلاش و فعالیت؟! سابقه تلاش و فعالیت؟! مدت زمان حضور در زندان؟! میزان مطالب و مقالات منتشر شده؟! و اگر پاسختان منفی است پس آیا صرف اینکه عده ای از جوانان فعال اصلاح طلب تصمیم گرفته اند از فعالیتهای زیر زمینی و بی مجوز به سمت فعالیتهای شفاف و مجوز دار و قانونمند و تشکیلاتی و سازماندهی شده حرکت کنند، و یا اندیشه و نظرات خود را شفاف میگویند و "خود انتقادی" میکنند را جرم و یا تقصیر می دانید؟!

دوست گرامی جناب آقای بهاور

جنابعالی در مقاله اخیرتان مجددا تلاش وافر نموده اید تا اصلاح طلبی را با فعالیتهای انقلابی بزرگان نهضت آزادی مخلوط نموده و آنان را نسل اول اصلاح طلبان بنامید که پاسخ آن پیشتر آمد. ادعای اصلاح طلب بدلی بودن جوانان عضو حزب ندای ایرانیان را تکرار نموده اید و آنان را در بهترین حالت بهبود خواه نامیده اید! از حزب اتحاد ملت ایران که هنوز پروانه فعالیت خود را از وزارت کشور دریافت نکرده مکررا و موکدا بعنوان نسل سوم اصلاح طلبان یاد نموده اید!

1-من خبر ندارم که ایا جنابعالی از نهضت آزادی استعفا داده و عضو حزب اتحاد ملت ایران شده اید یا خیر! اگر هنوز عضو نهضت آزادی هستید و اعضای حزب اتحاد را نسل سوم اصلاح طلبان میدانید و حزب ندای ایرانیان را اصلاح طلب بدلی میدانید آیا خود را در کدام سو تعریف مینمایید؟!
2-فرموده اید "نسل سوم اصلاح طلبان در اهداف و استراتژی با نسل های قبل تفاوتی ندارند و تنها در تاکتیکها و الزامات عمل متفاوتند". سوال این است که در کجای مرامنامه ندای ایرانیان تغییر در اهداف و استراتژی اصلاح طلبی مشاهده نموده اید که این حزب را از دایره اصلاح طلبی بیرون میدانید؟!

3-فرموده اید "اصلاح طلبان بر توسعه سیاسی نسبت به سایر وجوه توسعه اولویت قایلند". البته تمام اصلاح طلبان اینگونه نیستند و در دولت اصلاحات مباحث زیادی میان اصلاح طلبان در خصوص اولویت توسعه سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی یا مدنی شکل گرفت. مگر اینکه بخواهید حزب کارگزاران و حزب کار و حتی اعتماد ملی و امثالهم را نیز از دایره اصلاح طلبی بیرون بدانید!
4-در توصیف خصوصیات متمایز نسل سوم اصلاح طلبان با شما کاملا هم نظر هستم و احتمالا میدانید و یادآوری میکنم که خصوصیاتی که شما بر شمردید از جمله "عملگرا و واقع گراتر بودن" و توجه به نقش و "جایگاه کارگزاران و رهبران سیاسی" توجه به "مناسبات قدرت"، "کمرنگ شدن مرزبندی ها و اختلافات و شکافهای قبلی در گروههای اصلاح طلب" و "تساهل در ارتباط با سایر گروههای سیاسی" را قبل از جنابعالی، اعضای حزب ندای ایرانیان به تفصیل در مرامنامه خود عنوان نموده و در اولین کنگره حزب در اسفند ماه 1393 تصویب نمودند و احتمالا جنابعالی آن مرامنامه را مطالعه نکرده اید وگرنه اعضای حزب ندای ایرانیان را اصلاح طلب بدلی نمی خواندید!

5-فرموده اید اصلاح طلبان بدلی "اصلاح طلبی را قلب ماهیت کرده و اصلاحات را بدون دموکراسی خواهی و توسعه سیاسی مطرح میکنند"، و برای این ادعا هیچ منبع و مصداقی را ذکر ننموده اید ولی طوری سخن گفته اید انگار جوانان عضو ندای ایرانیان اعتقادی به دموکراسی خواهی و توسعه سیاسی ندارند. جهت روشن شدن ذهن جنابعالی به بند 3 مرامنامه حزب ندای ایرانیان اشاره می نمایم که می گوید: "قانون اساسی که سند میثاق ملی ماست بر حقوق ملت تاکید کرده است. اتکا به آرای عمومی و انتخابات، تساوی همه افراد در برابر قانون،آزادی عقیده و بیان و مطبوعات، احترام به حقوق زنان و کودکان، احترام و به رسمیت شناختن تکثر فرهنگی،سیاسی، قومی و مذهبی، حفظ حرمت، حیثیت، جان و مال مردم، آزادی فغالیت احزاب و تشکل ها و حق دادخواهی عادلانه، منصفانه و قانونی، از جمله این حقوق است که اعضای حزب ندای ایرانیان برای اعمال و تحقق کامل آنها تلاش خواهند کرد..." و نیز در بند 12 مرامنانه حزب آمده است: "ما آزادی را همزاد انقلاب اسلامی دانسته و معتقدیم مشارکت آزاد سیاسی حق مردم و مانع از انسداد و استبداد است و همه دیدگاهها و نگرشها از حقوق برابر برخوردار هستند. ما مردمسالاری را مقبول ترین شکل حکومتی در دنیای امروز و ضامن جمهوریت نظام دانسته و بر این باوریم که اهتمام به توسعه سیاسی و بهبود مستمر فضای سیاسی، همراه با امنیت و آزادی برای رقابت برابر و فعالیت پایدار احزاب و مشارکت لایه های مختلف جامعه، در مسیر تعیین سرنوشت امری ضروری است".

با این توضیح مجددا توصیه میکنم مرامنامه حزب ندای ایرانیان را مطالعه بفرمایید و نیز مجددا مصاحبه ها و یادداشتهای اعضای ارشد حزب را مرور نمایید و اگر مصداقی بر ادعای خود یافتید ذکر نمایید.

6-فرموده اید منش جوانانی که در حزب دیگری غیر از اتحاد ملت ایران متشکل شده اند "اصلاح طلبی نیست و حداکثر در خوشبینانه ترین حالت میتوان آن را بهبود خواهی نامید"! صرف نظر از اینکه بنده در علم سیاست اصطلاحی مجزا به نام بهبود خواهی با تعریفی متفاوت از اصلاح طلبی و تحول خواهی نیافتم، متفاوت دانستن اصلاح طلبی با بهبود خواهی در نظر شما برایم تعجب برانگیز بود. اگر بهبود خواهی را همان اصلاح طلبی ندانیم حداقل بهبود خواهی ذیل اصلاح طلبی تعریف میگرددو بخشی از آن است. در ماهنامه مهرنامه شماره 22 خرداد 1391 جناب آقای دکتر علوی تبار مقاله ای دارند به نام "بهبود خواهی حکومتی یا جنبش اجتماعی". در آن مقاله ایشان میگویند "از همان آغاز مشخص بود که ما با دو گرایش در درون جریان اصلاحات مواجه ایم گرایشی که نماد بهبود خواهی حکومتی بود و گرایشی که نماد جنبش اجتماعی بود...دولت خاتمی میکوشید که نماد بهبود خواهی حکومتی باشد. مجلس ششم گرایشی دوگانه به نمایش میگذاشت گاه به عنوان جنبش و گاه به عنوان بهبود خواهی...کم هزینه ترین روش برای گذار مسالمت آمیز به مردم سالاری همین ترکیب بهبود خواهی حکومتی-جنبش اجتماعی بوداما این ترکیب به زودی | در ایران| به بن بست رسید و ناکام ماند" و سپس با توضیح اینکه در برخی کشورها این ترکیب به مردمسالاری منجر شده است دلایل شکست آن در ایران را ذکر میکند و در پایان مقاله میگوید "در حال حاضر ممکن ترین و مطلوب ترین مسوولیت را تقویت جنبش اجتماعی مردم سالاری در کنار بهبود خواهی حکومتی می دانم".

با توجه به توضیحات ایشان مشخص میشود که بهبود خواهی نمیتواند متفاوت و بدل اصلاح طلبی باشد، چیزی که جنابعالی در مقاله خود تاکید نموده اید، ضمن اینکه باز هم ذکر نکرده اید که بر مبنای کدام مصداق جوانان فعال غیرعضو اتحاد را بهبود خواه میدانید و نه اصلاح طلب! و با این استدلالها قاعدتا جنابعالی خیلی از بزرگان اصلاح طلب را نیز بایستی اصلاح طلب بدلی بخوانید از جمله آقای سعید حجاریان که در گفتگو با شهروند امروز در آبانماه 86 میگوید "جمهوری خواهان به فشار از پایین بدون چانه زنی در بالا معتقدند"،"جمهوری خواه تمام عیار، کسی است که اهل مذاکره نباشد، مثل امام خمینی(ره) که با شاه مذاکره هم نکرد"، "فرق ما در این است که او (دکتر فاطمی وزیر خارجه دولت مصدق) علنا از جمهوری خواهی میگفت و من اما خود را مشروطه خواه می خوانم"و بدینسان او جمهوری خواهی تمام عیار را همسنگ رفتارانقلابی، و اصلاح طلبی را در طول مشروطه خواهی معنا کرد:"ما هنوز هم مشروطه خواهیم البته مشروطه را میتوانیم دو گونه تصور کنیم، ما اکنون از مشروطه سلطنتی عبور کرده ایم، بنابراین پیگیر مشروطه ای از نوع دیگریم"(ایسنا 30/10/83)

7-اینکه مجددا در انتهای مقاله تان تاکید نموده اید اعضای حزب اتحاد ملت ایران نسل سوم اصلاح طلبی هستند و نامی از جوانان دیگر احزاب از جمله حزب متبوع خود، نهضت آزادی نبرده اید نیز سوالات زیادی بر انگیخت از جمله اینکه آیا جوانان فعال در دیگر احزاب اصلاح طلب، از دید شما اصلاح طلب بدلی یا بهبود خواهند؟ نیز ایا تنها حزب اتحاد را اصلاح طلب نسل سوم میدانید ولا غیر؟ ایا انتظار دارید نسل سوم اصلاح طلبان تک حزبی عمل نمایند؟ آیا چنین موضع گیری مصداق بارز انحصار طلبی و رفتار تخریبی نیست؟ و ...

برادر عزیز جناب بهاور

با توجه به توضیحات فوق نمیدانم واقعا گناه و تقصیر موسسین و اعضای حزب ندای ایرانیان چیست که اینهمه مورد هجمه برخی از دوستان اصلاح طلب واقع میشوند؟ ایا صرف اینکه خواستند حزبی قانونمند و مجوز دار در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی تاسیس نموده و فعالیت شفاف و علنی اصلاح طلبانه بر مبنای مرامنامه اعلامی داشته باشند، و آیا تنها به جرم اینکه بدون اجازه و تایید برخی بزرگان اصلاح طلب نسل اول اقدام به تاسیس حزب نمودند، و یا صرفا بدلیل اینکه قصد ورود به مذاکره و چانه زنی در راس حاکمیت برای پیشبرد اهداف اصلاح طلبی نمودند، دلیل و مجوزی برای اینهمه حملات تخریبی میتواند باشد؟! یا اینکه زمین اصلاح طلبی ملک طلق افرادی خاص است که بایستی حضور در این زمین به اذن و اجازه ای خاص باشد؟! الله اعلم

در نهایت عرض مینمایم که حزب ندای ایرانیان از انتقادها و حتی حملات و تخریبها و تهمتها بیشتر از تعریف و تمجیدها آموخته است و از اینکه نقدهای تند و تیز خود را از دوستان خود دریغ نمیکنید از شما سپاسگزارم و از خداوند رحیم توفیق همگان را در پیشبرد اهداف اصلاح طلبی در چارچوب قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی خواستارم.

داود روشنی عضو شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار