حسن روحانی: اشتباهکنندگان میخواهند به دامن جمع نظام بازگردند اما عدهای نمیگذارند
پارسینه: • بنده عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت و عضو مؤسس این نهاد هستم و به آن هم افتخار میکنم. ممکن است گاهی اختلاف سلیقههایی باشد که اینها مساله مهمی نیست و قابل حلّ است.
وقتی از حسن روحانی میپرسیم که چرا در جلسات جامعه روحانیت شرکت نمیکند با خنده از ما میخواهد از خیر این سوال بگذریم هر چند با اصرار جواب گذرایی میدهد و به اختلاف سلیقهای که قابل حل است اشاره میکند. با حسن روحانی 62 ساله که زمانی به شیخ دیپلمات ملقب بود و اکنون رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی است به بهانه موضوع دیپلماسی عمومی به گفتوگو نشستیم اما مگر میشود با چهرهای که کمتر تن به مصاحبه میدهد نشست و از اوضاع داخلی و خارجی نپرسید. روحانی در این گفتوگو میگوید که دولت به خاطر اینکه در مسائل دیپلماسی تازهکار است، تجربه کافی در این زمینه ندارد.
بخشهایی از گفتگوی بهروز شجاعی و علیرضا خامسیان خبرنگاران همشهری ماه با حسن روحانی که در شماره 53 این ماهنامه منتشر شده در ادامه میآید:
• در گذشته فعالیت دیپلماتیک و کار دیپلماسی اختصاص داشت به گروه خاصی از سیاسیون یک کشور مثلا مأمورین وزارت امورخارجه برخی از وزارتخانهها و بعضی از مقامات، اما در دهههای اخیر بحث دیپلماسی از چهارچوب دپیلماسی رسمی خارج شده به این معنا که بسیاری از نهادها، نهادهای غیردولتی و حتی شرکتهای تجاری و بهویژه رسانهها و بسیاری از نخبگان و چهرههای فعال به عنوان عناصری که در صحنه دیپلماسی عمومی میتوانند فعال باشند، مطرحند. امروز شما میبینید که حتی قدرتهای بزرگ در صحنههای دیپلماتیک قبل از اینکه مقامات رسمی آنها وارد عمل شوند اول زمینههای آن را آماده میکنند و این زمینهها عمدتا توسط رسانهها به ویژه شبکههای ماهوارهای، اینترنت و دیگر ابزار مختلفی که در اختیار دارند، زمینه فکری و عمومی و سیاسی را برای فعالیت آماده میکنند و حتی در این زمینه، شرکتهای چندملیتی، شرکتهای اقتصادی و تجاری و تمامی ابزار فرهنگی یعنی از کتاب و CD و فعالیتهای هنری گرفته تا حتی ترویج برخی از غذاها و نوشابهها همه اینها در دنیای امروز به عنوان دیپلماسی مطرح است و در واقع در دیپلماسی عمومی، همه مردم، همه نهادهای غیردولتی، همه ابزارهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی وارد عمل میشوند و زمینه را کاملا آماده میکنند برای دیپلماسی رسمی؛ یعنی دیپلماسی رسمی بعد از این مقدمات و زمینهها وارد عمل میشود.حتی امروز در زمینه جنگها و فعالیتهای نظامی قبل از اینکه از ابزار نظامی استفاده شود، از ابزار قدرت نرم برای زمینهسازی لازم استفاده میشود و بعد از آن فعالیت نظامی آغاز میشود.پس هم در صحنه دپیلماسی هم در صحنه فعالیت نظامی و حتی در صحنه فعالیت اقتصادی، سبک و سیاق کار با گذشته بسیار متفاوت است و در صحنه دیپلماسی نیز چنین است و کشور ما هم باید از انواع قدرت نرم در صحنه فعالیت دیپلماتیک خودش بیشتر استفاده کند.
• اگر در کشوری دولت نسبت به نهادهای غیردولتی بدبین شد و اجازه فعالیت به آنها نداد و باور نکرد این قدرت را آنوقت این مشکل پیش میآید که دولت فکر میکند تنها با ابزار دیپلماسی رسمی میتواند به همه اهداف ملی خود دست پیدا کند در حالیکه در مقام عمل میبینید که اینچنین نخواهد شد. من به ویژه در دولت نهم و دهم احساس میکنم که صحنه دیپلماسی عمومی برای فعالیت نهادهای غیردولتی باز نیست. حتی مثلا از فعالیت خارجی دانشگاهها جلوگیری میکنند. اگر استادی بخواهد برود در یک سمینار خارجی شرکت کند، به آن استاد با دید شک و تردید نگاه میکنند. نهادها و مراکزی هستند که میتوانند در صحنه بینالمللی فعال باشند ولی به آنها اجازه فعالیت نمیدهند. حتی مجلس شورای اسلامی هم آزادی عمل کافی ندارد. نمایندگان مجلس جزو همان دیپلماسی عمومی هستند، نمایندگان مجلس باید بتوانند در کشورها و صحنههای مختلف فعال باشند. البته مواضع رسمی مربوط به سیاست خارجی را افراد خاصی اعلام میکنند و این مشخص است اما همه دیپلماسی، دیپلماسی رسمی نیست. احساس من این است که در بعد از جنگ تحمیلی تا اوایل دولت نهم قدم به قدم دولتها در این زمینه فعال بودند تا از دپیلماسی عمومی استفاده و بهرهبرداری شود ولی دولت نهم و دهم، ظاهرا این قدرت دپیلماسی عمومی را خوب باور ندارند و به نهادهای غیردولتی اعتماد لازم ندارند.
• اگر بخواهیم دستوری عمل کنند یعنی به صدا و سیما دستور بدهیم که اینگونه سخن بگوید و موضع بگیرد و به روزنامهها دستور بدهیم، حتما در استفاده از ظرفیت رسانه در دیپلماسی عمومی موفق نخواهیم بود. البته سیاستهای کلی و عمومی کشور و خط قرمزها را باید همه مراعات کنند، در این بحثی نیست. به هر حال چهارچوبهای امنیت ملی و منافع ملی باید مراعات شوند و آن چهارچوبها نباید مورد تعرض قرار بگیرند اما در شیوهها، سبکها و تاکتیکها باید آزاد باشند و در این زمینهها باید دست نهادهای غیردولتی یا نهادهای دولتی غیرمسؤول در امور خارجی که میتوانند در این زمینه فعال باشند را باز بگذارند.
• در عرصه دیپلماسی عمومی باید اجازه بدهیم همه مردم به یک نحوی مشارکت و حضور داشته باشند، مقامات رسمی و مسؤول در سیاست خارجی نظراتشان را به هر صورت و شکلی بیان کنند این چهارچوب دیپلماسی رسمی حساب میشود. اما اگر گذاشتیم دیگران در این عرصه فعال شوند مثلا دانشگاهها، استادان دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی و پژوهشی، اینها چقدر آزادند؟ یا افراد و نخبگان کشور چقدر در بیان مطالب و نظراتشان آزادند؟ اتفاقا گاهی که فردی حرفی میزند، میگویند فلانی که مسؤول نیست که حرف زده. اتفاقا گاهی لازم است غیرمسؤولان حرفی بزنند. ما باید اجازه بدهیم همه نظرات خود را بیان کنند.
• بعضی از شیوههایی که به کار گرفته میشود، شیوههای قابل قبولی نیست. البته اگر مقام و نخبهای صحبتی میکند انتقاد از او اشکالی ندارد، ولی متأسفانه در کشور روشی که برای حمله به منتقدین وجود دارد، در قالب تذکر و انتقاد نمیگنجد. بیشتر در قالب اتهام و افترا و تهمت و پروندهسازی است و این روش به خاطر عدم اعتماد دولت به نخبگان است. دولت به خاطر اینکه در مسائل دیپلماسی تازهکار است، تجربه کافی در این زمینه ندارد و فکر میکند اگر در انحصار خودش بگیرد بهتر اداره میکند و ثانیا فکر میکند اگر کسی لحنش و بیانش از بیان آنها متفاوت باشد به معنای مخالفت است. در حالیکه واقعا مخالفت نیست. وقتی دولت راهی را میرود، کسی ممکن است نقد بکند، باید از نقد استقبال شود. دولت ممکن است در فراز و نشیبها تصمیمات مختلفی بگیرد باید اجازه داده شود تا دیگران در برابر این تصمیمات سخن بگویند. الان متأسفانه گاهی حتی نظر کارشناسی مجلس را هم تحمل نمیکنند. در حالی که مجلس شورای اسلامی بالاترین نهاد کشور در میان سه قوه است و این بیتوجهی به نظرات مجلس و نخبگان به ضرر کشور تمام میشود. دنیای بیرون هم وقتی به ما نگاه میکند اگر با انبوه افکار عمومی و نظرات مختلف مواجه شود که همه آنها در چهارچوب اهداف ملی سخن میگویند تأثیرش بیشتر است تا اینکه با نظر چهار نفر مواجه شود که به عنوان مقام رسمی مطرح هستند. در حالی که وقتی با یک ملت رو به رو میشوند با یک قدرت بزرگ رو به رو میشوند و ما باید از قدرت یک ملت در بیان سیاستها و چهارچوبها استفاده کنیم و اجازه بدهیم کل ملت در صحنه دیپلماسی عمومی فعال باشند.
• تجربه آمریکا نشان داد که با طناب پوسیده رژیمصهیونیستی میتوان به چاه رفت اما بیرون آمدن از آن بسیار دشوار و گاهی ناممکن است. از طرف دیگر توان ایران در پاسخگویی به هرگونه حملات احتمالی، متفاوت از عراق و افغانستان است. امروز مرزهای جغرافیایی محدود به مرزهای تعیین شده سیاسی نیست بلکه در بسیاری از کشورها این مرزها کشیده شده است، حتی در دول آمریکا و اروپا. به همین جهت آمریکاییها بهخوبی میدانند که جنگ با ایران و حمله به آن متفاوت از حمله و اشغال عراق و افغانستان است.
• هم برزیل و هم ترکیه در وهله اول منافع خود را دنبال میکردند. برزیل برای گسترده کردن فعالیتهای اتمی خود به دنبال شریک یا بهانه میگشت و ترکیه نیز برای اتمی شدن خود به دنبال بهانه بود. اینکه ترکیه میتوانست به بهانه اتمی شدن ایران قدم در جمع و جرگة کشورهای اتمی بگذارد، اهداف پشت پرده ترکها بود. به همین جهت این دو کشور بر مبنای منافع ملی خود و با هماهنگی با آمریکا و همچنین به ظاهر ایجاد یک دیپلماسی فعال در صحنه بینالملل و کسب وجهه و تشخص بینالمللی بودهاند.
• ایران برای حل مسأله مهم هستهای خود میباید با کشورهایی که دارای وجهه و وزن بینالمللی بالایی هستند مذاکره و همکاری کند نه کشورهایی که میخواهند با اعتبار ایران در صحنه بینالمللی برای خود وجاهت بخرند. در واقع کشورهایی چون برزیل و ترکیه درصدد فراهم آوردن شرایطی هستند که بتوانند نقشهای جدیدی برای خود بهعنوان قدرتهای منطقهای تعریف کنند و سپس در معادلات بینالمللی حرفی برای گفتن داشته باشند و ما با لحاظ منافع ملی نباید در چنین دامهایی بیفتیم، هرچند همکاری ما با کشورهای مستقل در زمینههای مختلف منافاتی با آنچه عرض شده، ندارد.
• قطعا بیانات مقام معظم رهبری در این مقطع حساس که شاهد نوعی شکاف داخلی هستیم و تا حدی فشارهای خارجی بر کشور افزایش یافته و دشمنان نظام طمع کردهاند که به منافع و امنیت جمهوری اسلامی ایران ضربه بزنند، بسیار بهموقع و راهگشا بود. البته ایشان در مقاطع مختلف بر اصل وحدت مسؤولان و جامعه و گرایشهای مختلف نظام باوجود تفاوت دیدگاهها و نظرات، تأکید داشتهاند و همیشه به این مهم توجه فرمودهاند. اما این فرمایشات در مقطع فعلی همانطور که عرض کردم اهمیت افزونتری دارد چراکه چنانچه دشمن تصور کند در میان طرفداران انقلاب و نظام و گروههای مختلف در جامعه انشقاق و افتراق وجود دارد، با اعتماد به نفس و توان بیشتری در جهت تقویت جنگ روانی علیه نظام و تحمیل بحران، دستبهکار خواهد شد. این نکته بسیاری مهمی است که امور کشور قطعا با حفظ وحدت در اصول و هماندیشی و گفتوگوی سازنده و همراه با حسن نیت تمامی مسؤولان و دیدگاههای موجود در جامعه، به سامان مطلوبتری خواهد رسید. مخاطب فرمایشات ایشان نیز تمامی دستگاهها و نهادها و مسؤولان و احزاب و تشکلها و مردم هستند و در صورت توجه و اهتمام همه نهادها قطعا آنچه مورد نظر ایشان است محقق خواهد شد. به نظر بنده لازم است که اعاظم و مسؤولان در دستگاههای مختلف در این ارتباط پیشقدم شوند و زمینه تحقق منویات رهبری معظم انقلاب را فراهم آورند. نباید با تفسیرهای «مالا یرضی صاحبه» از این مسؤولیت مهم فرار کرد و به جای ایجاد زمینه دوستی و اخوّت، بر اختلافات دامن زد. متأسفانه گروهی ظاهرا نان خود را در اختلافات و دامنزدن به تشنجات میبینند و بنابراین همانند گذشته تلاش خواهند کرد تا این توصیه رهبری هم جامه عمل نپوشد.سخنانی که مقام معظم رهبری بیان کردند به خاطر این بود که ائتلاف و هماهنگی و برادری و اخوت و همراهی و همسویی در کشور ما مستقر شود و اگر یک نقار و شکافی بوده این شکافها کم شوند و همه تحت پرچم اسلام، انقلاب و قانوناساسی و رهبری متحد شوند.
• اشکال این است که وقتی مقام معظم رهبری، راه را بیان میکند تا اگر کسی اشتباهی کرده به دامن جمع نظام برگردد، عدهای نمیگذارند. این مهم را باید حس کنیم که یک دشمن زیاد است و هزار دوست کم. اگر یک نفر مخالف هم داشته باشیم باید سعی کنیم به تدریج به فردی که همسو با نظام است تبدیل کنیم. بنابراین اینکه عدهای تلاش میکنند همیشه شکافها را زیادتر کنند و تنها به دنبال این هستند که فضای امنیتی را در داخل کشور حفظ کنند و از طریق فضای امنیتی جلوی نقد و آزادیها را بگیرند. این کار، کار درستی نیست و ما باید فضای امنیتی را به فضای دوستی و مودت برگردانیم. در صحنه بینالمللی هم باید این کار را بکنیم و باید در این صحنه فضای امنیتی از بین برود و به فضای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تبدیل شود. متأسفانه عدهای مداوم میدمند که فضای جهانی علیه ایران را به یک فضای امنیتی تبدیل کنند؛ در حالی که فضای امنیتی به نفع کشور نیست .
• بنده عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت و عضو مؤسس این نهاد هستم و به آن هم افتخار میکنم. ممکن است گاهی اختلاف سلیقههایی باشد که اینها مساله مهمی نیست و قابل حلّ است.
بخشهایی از گفتگوی بهروز شجاعی و علیرضا خامسیان خبرنگاران همشهری ماه با حسن روحانی که در شماره 53 این ماهنامه منتشر شده در ادامه میآید:
• در گذشته فعالیت دیپلماتیک و کار دیپلماسی اختصاص داشت به گروه خاصی از سیاسیون یک کشور مثلا مأمورین وزارت امورخارجه برخی از وزارتخانهها و بعضی از مقامات، اما در دهههای اخیر بحث دیپلماسی از چهارچوب دپیلماسی رسمی خارج شده به این معنا که بسیاری از نهادها، نهادهای غیردولتی و حتی شرکتهای تجاری و بهویژه رسانهها و بسیاری از نخبگان و چهرههای فعال به عنوان عناصری که در صحنه دیپلماسی عمومی میتوانند فعال باشند، مطرحند. امروز شما میبینید که حتی قدرتهای بزرگ در صحنههای دیپلماتیک قبل از اینکه مقامات رسمی آنها وارد عمل شوند اول زمینههای آن را آماده میکنند و این زمینهها عمدتا توسط رسانهها به ویژه شبکههای ماهوارهای، اینترنت و دیگر ابزار مختلفی که در اختیار دارند، زمینه فکری و عمومی و سیاسی را برای فعالیت آماده میکنند و حتی در این زمینه، شرکتهای چندملیتی، شرکتهای اقتصادی و تجاری و تمامی ابزار فرهنگی یعنی از کتاب و CD و فعالیتهای هنری گرفته تا حتی ترویج برخی از غذاها و نوشابهها همه اینها در دنیای امروز به عنوان دیپلماسی مطرح است و در واقع در دیپلماسی عمومی، همه مردم، همه نهادهای غیردولتی، همه ابزارهای فرهنگی و سیاسی و اقتصادی وارد عمل میشوند و زمینه را کاملا آماده میکنند برای دیپلماسی رسمی؛ یعنی دیپلماسی رسمی بعد از این مقدمات و زمینهها وارد عمل میشود.حتی امروز در زمینه جنگها و فعالیتهای نظامی قبل از اینکه از ابزار نظامی استفاده شود، از ابزار قدرت نرم برای زمینهسازی لازم استفاده میشود و بعد از آن فعالیت نظامی آغاز میشود.پس هم در صحنه دپیلماسی هم در صحنه فعالیت نظامی و حتی در صحنه فعالیت اقتصادی، سبک و سیاق کار با گذشته بسیار متفاوت است و در صحنه دیپلماسی نیز چنین است و کشور ما هم باید از انواع قدرت نرم در صحنه فعالیت دیپلماتیک خودش بیشتر استفاده کند.
• اگر در کشوری دولت نسبت به نهادهای غیردولتی بدبین شد و اجازه فعالیت به آنها نداد و باور نکرد این قدرت را آنوقت این مشکل پیش میآید که دولت فکر میکند تنها با ابزار دیپلماسی رسمی میتواند به همه اهداف ملی خود دست پیدا کند در حالیکه در مقام عمل میبینید که اینچنین نخواهد شد. من به ویژه در دولت نهم و دهم احساس میکنم که صحنه دیپلماسی عمومی برای فعالیت نهادهای غیردولتی باز نیست. حتی مثلا از فعالیت خارجی دانشگاهها جلوگیری میکنند. اگر استادی بخواهد برود در یک سمینار خارجی شرکت کند، به آن استاد با دید شک و تردید نگاه میکنند. نهادها و مراکزی هستند که میتوانند در صحنه بینالمللی فعال باشند ولی به آنها اجازه فعالیت نمیدهند. حتی مجلس شورای اسلامی هم آزادی عمل کافی ندارد. نمایندگان مجلس جزو همان دیپلماسی عمومی هستند، نمایندگان مجلس باید بتوانند در کشورها و صحنههای مختلف فعال باشند. البته مواضع رسمی مربوط به سیاست خارجی را افراد خاصی اعلام میکنند و این مشخص است اما همه دیپلماسی، دیپلماسی رسمی نیست. احساس من این است که در بعد از جنگ تحمیلی تا اوایل دولت نهم قدم به قدم دولتها در این زمینه فعال بودند تا از دپیلماسی عمومی استفاده و بهرهبرداری شود ولی دولت نهم و دهم، ظاهرا این قدرت دپیلماسی عمومی را خوب باور ندارند و به نهادهای غیردولتی اعتماد لازم ندارند.
• اگر بخواهیم دستوری عمل کنند یعنی به صدا و سیما دستور بدهیم که اینگونه سخن بگوید و موضع بگیرد و به روزنامهها دستور بدهیم، حتما در استفاده از ظرفیت رسانه در دیپلماسی عمومی موفق نخواهیم بود. البته سیاستهای کلی و عمومی کشور و خط قرمزها را باید همه مراعات کنند، در این بحثی نیست. به هر حال چهارچوبهای امنیت ملی و منافع ملی باید مراعات شوند و آن چهارچوبها نباید مورد تعرض قرار بگیرند اما در شیوهها، سبکها و تاکتیکها باید آزاد باشند و در این زمینهها باید دست نهادهای غیردولتی یا نهادهای دولتی غیرمسؤول در امور خارجی که میتوانند در این زمینه فعال باشند را باز بگذارند.
• در عرصه دیپلماسی عمومی باید اجازه بدهیم همه مردم به یک نحوی مشارکت و حضور داشته باشند، مقامات رسمی و مسؤول در سیاست خارجی نظراتشان را به هر صورت و شکلی بیان کنند این چهارچوب دیپلماسی رسمی حساب میشود. اما اگر گذاشتیم دیگران در این عرصه فعال شوند مثلا دانشگاهها، استادان دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی و پژوهشی، اینها چقدر آزادند؟ یا افراد و نخبگان کشور چقدر در بیان مطالب و نظراتشان آزادند؟ اتفاقا گاهی که فردی حرفی میزند، میگویند فلانی که مسؤول نیست که حرف زده. اتفاقا گاهی لازم است غیرمسؤولان حرفی بزنند. ما باید اجازه بدهیم همه نظرات خود را بیان کنند.
• بعضی از شیوههایی که به کار گرفته میشود، شیوههای قابل قبولی نیست. البته اگر مقام و نخبهای صحبتی میکند انتقاد از او اشکالی ندارد، ولی متأسفانه در کشور روشی که برای حمله به منتقدین وجود دارد، در قالب تذکر و انتقاد نمیگنجد. بیشتر در قالب اتهام و افترا و تهمت و پروندهسازی است و این روش به خاطر عدم اعتماد دولت به نخبگان است. دولت به خاطر اینکه در مسائل دیپلماسی تازهکار است، تجربه کافی در این زمینه ندارد و فکر میکند اگر در انحصار خودش بگیرد بهتر اداره میکند و ثانیا فکر میکند اگر کسی لحنش و بیانش از بیان آنها متفاوت باشد به معنای مخالفت است. در حالیکه واقعا مخالفت نیست. وقتی دولت راهی را میرود، کسی ممکن است نقد بکند، باید از نقد استقبال شود. دولت ممکن است در فراز و نشیبها تصمیمات مختلفی بگیرد باید اجازه داده شود تا دیگران در برابر این تصمیمات سخن بگویند. الان متأسفانه گاهی حتی نظر کارشناسی مجلس را هم تحمل نمیکنند. در حالی که مجلس شورای اسلامی بالاترین نهاد کشور در میان سه قوه است و این بیتوجهی به نظرات مجلس و نخبگان به ضرر کشور تمام میشود. دنیای بیرون هم وقتی به ما نگاه میکند اگر با انبوه افکار عمومی و نظرات مختلف مواجه شود که همه آنها در چهارچوب اهداف ملی سخن میگویند تأثیرش بیشتر است تا اینکه با نظر چهار نفر مواجه شود که به عنوان مقام رسمی مطرح هستند. در حالی که وقتی با یک ملت رو به رو میشوند با یک قدرت بزرگ رو به رو میشوند و ما باید از قدرت یک ملت در بیان سیاستها و چهارچوبها استفاده کنیم و اجازه بدهیم کل ملت در صحنه دیپلماسی عمومی فعال باشند.
• تجربه آمریکا نشان داد که با طناب پوسیده رژیمصهیونیستی میتوان به چاه رفت اما بیرون آمدن از آن بسیار دشوار و گاهی ناممکن است. از طرف دیگر توان ایران در پاسخگویی به هرگونه حملات احتمالی، متفاوت از عراق و افغانستان است. امروز مرزهای جغرافیایی محدود به مرزهای تعیین شده سیاسی نیست بلکه در بسیاری از کشورها این مرزها کشیده شده است، حتی در دول آمریکا و اروپا. به همین جهت آمریکاییها بهخوبی میدانند که جنگ با ایران و حمله به آن متفاوت از حمله و اشغال عراق و افغانستان است.
• هم برزیل و هم ترکیه در وهله اول منافع خود را دنبال میکردند. برزیل برای گسترده کردن فعالیتهای اتمی خود به دنبال شریک یا بهانه میگشت و ترکیه نیز برای اتمی شدن خود به دنبال بهانه بود. اینکه ترکیه میتوانست به بهانه اتمی شدن ایران قدم در جمع و جرگة کشورهای اتمی بگذارد، اهداف پشت پرده ترکها بود. به همین جهت این دو کشور بر مبنای منافع ملی خود و با هماهنگی با آمریکا و همچنین به ظاهر ایجاد یک دیپلماسی فعال در صحنه بینالملل و کسب وجهه و تشخص بینالمللی بودهاند.
• ایران برای حل مسأله مهم هستهای خود میباید با کشورهایی که دارای وجهه و وزن بینالمللی بالایی هستند مذاکره و همکاری کند نه کشورهایی که میخواهند با اعتبار ایران در صحنه بینالمللی برای خود وجاهت بخرند. در واقع کشورهایی چون برزیل و ترکیه درصدد فراهم آوردن شرایطی هستند که بتوانند نقشهای جدیدی برای خود بهعنوان قدرتهای منطقهای تعریف کنند و سپس در معادلات بینالمللی حرفی برای گفتن داشته باشند و ما با لحاظ منافع ملی نباید در چنین دامهایی بیفتیم، هرچند همکاری ما با کشورهای مستقل در زمینههای مختلف منافاتی با آنچه عرض شده، ندارد.
• قطعا بیانات مقام معظم رهبری در این مقطع حساس که شاهد نوعی شکاف داخلی هستیم و تا حدی فشارهای خارجی بر کشور افزایش یافته و دشمنان نظام طمع کردهاند که به منافع و امنیت جمهوری اسلامی ایران ضربه بزنند، بسیار بهموقع و راهگشا بود. البته ایشان در مقاطع مختلف بر اصل وحدت مسؤولان و جامعه و گرایشهای مختلف نظام باوجود تفاوت دیدگاهها و نظرات، تأکید داشتهاند و همیشه به این مهم توجه فرمودهاند. اما این فرمایشات در مقطع فعلی همانطور که عرض کردم اهمیت افزونتری دارد چراکه چنانچه دشمن تصور کند در میان طرفداران انقلاب و نظام و گروههای مختلف در جامعه انشقاق و افتراق وجود دارد، با اعتماد به نفس و توان بیشتری در جهت تقویت جنگ روانی علیه نظام و تحمیل بحران، دستبهکار خواهد شد. این نکته بسیاری مهمی است که امور کشور قطعا با حفظ وحدت در اصول و هماندیشی و گفتوگوی سازنده و همراه با حسن نیت تمامی مسؤولان و دیدگاههای موجود در جامعه، به سامان مطلوبتری خواهد رسید. مخاطب فرمایشات ایشان نیز تمامی دستگاهها و نهادها و مسؤولان و احزاب و تشکلها و مردم هستند و در صورت توجه و اهتمام همه نهادها قطعا آنچه مورد نظر ایشان است محقق خواهد شد. به نظر بنده لازم است که اعاظم و مسؤولان در دستگاههای مختلف در این ارتباط پیشقدم شوند و زمینه تحقق منویات رهبری معظم انقلاب را فراهم آورند. نباید با تفسیرهای «مالا یرضی صاحبه» از این مسؤولیت مهم فرار کرد و به جای ایجاد زمینه دوستی و اخوّت، بر اختلافات دامن زد. متأسفانه گروهی ظاهرا نان خود را در اختلافات و دامنزدن به تشنجات میبینند و بنابراین همانند گذشته تلاش خواهند کرد تا این توصیه رهبری هم جامه عمل نپوشد.سخنانی که مقام معظم رهبری بیان کردند به خاطر این بود که ائتلاف و هماهنگی و برادری و اخوت و همراهی و همسویی در کشور ما مستقر شود و اگر یک نقار و شکافی بوده این شکافها کم شوند و همه تحت پرچم اسلام، انقلاب و قانوناساسی و رهبری متحد شوند.
• اشکال این است که وقتی مقام معظم رهبری، راه را بیان میکند تا اگر کسی اشتباهی کرده به دامن جمع نظام برگردد، عدهای نمیگذارند. این مهم را باید حس کنیم که یک دشمن زیاد است و هزار دوست کم. اگر یک نفر مخالف هم داشته باشیم باید سعی کنیم به تدریج به فردی که همسو با نظام است تبدیل کنیم. بنابراین اینکه عدهای تلاش میکنند همیشه شکافها را زیادتر کنند و تنها به دنبال این هستند که فضای امنیتی را در داخل کشور حفظ کنند و از طریق فضای امنیتی جلوی نقد و آزادیها را بگیرند. این کار، کار درستی نیست و ما باید فضای امنیتی را به فضای دوستی و مودت برگردانیم. در صحنه بینالمللی هم باید این کار را بکنیم و باید در این صحنه فضای امنیتی از بین برود و به فضای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی تبدیل شود. متأسفانه عدهای مداوم میدمند که فضای جهانی علیه ایران را به یک فضای امنیتی تبدیل کنند؛ در حالی که فضای امنیتی به نفع کشور نیست .
• بنده عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت و عضو مؤسس این نهاد هستم و به آن هم افتخار میکنم. ممکن است گاهی اختلاف سلیقههایی باشد که اینها مساله مهمی نیست و قابل حلّ است.
برگردن یابرگردونید؟یادم نمیره تغیرموضع مهاجرانی توبی بی سی بعدازانتخابات