ابتکار عمل اوباما
پارسینه: مذاکره با کوبا فقط ابتکار عمل اوباما بود
تحریمها «رائول کاسترو»، رئیسجمهوری کوبا، را وادار به نشستن پای میز گفتوگو نکرد؛ بلکه او بهدلیل کهولت سن و مسئله جانشینی، نیازمند ارائه چهرهای «مدرن»تر و «میانهرو»تر از رژیم کمونیستی حاکم بر کوبا به جامعه بینالمللی است. همچنین سیاست تعامل با کوبا به بهانه بهبود وضعیت حقوق بشر در آن کشور نیز رویکردی شکستخورده است؛ چراکه در طول بیش از دو دهه گذشته از سوی اروپاییها و کاناداییها دنبال شده و به سرانجام مطلوبی نرسیده است. این بخشی از نظرات «سباستین.ای. آرکوز»، معاون رئیس انستیتو مطالعات کوبا در دانشگاه بینالمللی «فلوریدا» است که در گفتوگو با «شرق» درباره چشمانداز وضعیت رابطه آمریکا و کوبا در سالهای آینده و تحولات داخلی هاوانا مطرح کرد.
درباره تحریمهای وضعشده علیه کوبا و لغو آنها چه اختلافنظری میان جمهوریخواهان و دموکراتها وجود دارد؟
فراتر از اختلاف میان دموکراتها و جمهوریخواهان، مسئله کوبا اختلافنظر میان آنانی است که معتقدند تعامل با دولت کوبا سیاست بهتری است و میتواند به گذار دموکراتیک در آن کشور بینجامد و آنانی که باور دارند افزایش فشار بر دولت کوبا میتواند نتایج بهتری را بههمراه آورد. جای تردید نیست که اکثر دموکراتها به گزینه نخست اعتقاد دارند و اکثر جمهوریخواهان به گزینه دوم. بااینحال، آنچه درحالحاضر در کنگره آمریکا از محبوبیت بیشتری برخوردار است، اعمال فشار بیشتر بر دولت کوبا و ادامه سیاست بهانزواکشاندن آن کشور است. این موضوع حتی زمانی که کنگره در کنترل دموکراتها قرار داشت نیز صادق بود.
تلاش برای پیروزی دموکراتها در انتخابات تا چه اندازه برای «باراک اوباما»، رئیسجمهوری آمریکا، انگیزه بوده است؟
روابط کوبا و آمریکا ارتباط بسیار اندکی با سیاستهای انتخاباتی و ملی ایالات متحده آمریکا دارد. اکثر شهروندان آمریکایی توجهی به مسائل کوبا ندارند و قطعا نمیدانند چه تحولاتی در حال رویدادن است. در نتیجه، در چنین شرایطی برقراری روابط دیپلماتیک هاوانا- واشنگتن تأثیر چندانی بر انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، که موضوعی داخلی است، نخواهد داشت. اگر نامزدی دموکرات به ریاستجمهوری برسد، سیاست عادیسازی روابط با کوبا که از سوی اوباما آغاز شده، بدون هیچگونه تغییری ادامه خواهد یافت و درصورتیکه یک نامزد جمهوریخواه، رئیسجمهور بعدی ایالات متحده باشد، روند بهبود رابطه با کوبا با سرعت کمتری ادامه مییابد، بااینحال، در آن صورت هم روندی روبهجلو پیموده خواهد شد.
لغو تحریمها کوبا چگونه خواهد بود و چه تأثیری بر اقتصاد هاوانا دارد؟
لغو تحریمها بر اقتصاد کوبا تأثیر مثبتی خواهد گذاشت، بااینحال بیشتر نخبگان حاکم، از این موضوع بهرهمند خواهند شد؛ چراکه آنان بیش از ٩٠ درصد اقتصاد کوبا را در کنترل خود دارند. دراینمیان ممکن است برخی از مزایا نیز به شهروندان عادی کوبایی اختصاص داده شود؛ بااینحال نباید منتظر بروز رشد اقتصادی ناگهانی و شگفتانگیز در کوبا باشیم؛ چراکه محدودیتهایی در اقتصاد کوبا وجود دارد که از سوی رژیم ایدئولوژیک و نابردبار حاکم بر آن کشور وضع شده است؛ رژیمی که بههیچعنوان به آزادیهای فردی باور ندارد. در نتیجه، باید توجه داشت که مشکل اساسی کوبا، نه اقتصادی، بلکه سیاسی است.
آیا برقراری روابط دیپلماتیک کوبا و آمریکا بر وضعیت حقوق بشر در کوبا تأثیر میگذارد؟
پرزیدنت اوباما تأکید کرده سیاست جدیدش سبب خواهد شد تا آمریکا بتواند بهتر از گذشته برای بهبود وضعیت حقوق بشر در کوبا اعمال فشار کند. من جدا دراینباره ترددید دارم. سیاست جدید اوباما درباره تعامل با کوبا پیشتر از سوی اروپاییها و کاناداییها در طول ٢٥ سال گذشته آزموده شده و هیچ موفقیتی بهدنبال نداشته است. رژیم کوبا هیچگونه تغییری را اعمال نخواهد کرد، مگر آنکه رهبران تازهای در آن کشور به قدرت برسند.
چرا دولت کوبا در برهه زمانی کنونی این تصمیم را گفت؟ آیا به نظرتان اتخاذ تصمیم برای برقراری دوباره روابط دیپلماتیک میان کوبا و آمریکا در دوران زندهبودن فیدل کاسترو عجیب نبود؟
فیدل کاسترو از تقابل با آمریکا برای بهرهبرداری از ناسیونالیسم (ملیگرایی) کوبایی در داخل و تحکیم پایههای قدرت خود استفاده کرده است. رائول کاسترو موضعی متفاوت دارد؛ چراکه درک کرده است از نظر سنی بسیار کهنسال است و بیشتر تمایل دارد تا قدرت را به وارثان سیاسیاش، از جمله فرزندان خود واگذار کند. برای این منظور او نیازمند آن است تا چهرهای جدید و متفاوت و «میانهرو»تر و «مدرن»تر از رژیم تحت رهبریاش ارائه دهد. همین موضوع سبب شده تا وی به اصلاحات اقتصادی معدود و عادیسازی رابطه با ایالات متحده آمریکا راضی شود.
به نظرتان آیا فیدل و رائول درباره تصمیم بهبود روابط با آمریکا همنظر بودهاند؟
فیدل همواره نگران قدرت شخصی خودش بوده است؛ درحالیکه رائول پراگماتیستتر است، گرچه او نیز هنوز جنبههای ایدئولوژیک را در خود حفظ کرده است (فراموش نکنیم که رائول کاسترو همواره کارت عضویت در حزب کمونیست کوبا را حتی پیش از حمله مونکادا در سال ١٩٥٣ میلادی با خود حمل میکرد).
آیا تنها فشار تحریمها کوبا را وادار به نشستن پای میز مذاکره کرده یا عوامل دیگری نیز تأثیرگذار بوده است؟
به نظرم این کوبا نبوده که حاضر به نشستن پای میز مذاکره شده است؛ بلکه این ایالات متحده آمریکا بود که با ابتکار عمل خود گفتوگوها را آغاز کرد. تحریمهای آمریکا کاسترو را وادار به مذاکره نکرد. تحریمهای آمریکا یکجانبه هستند، به آن معنا که کوبا همواره قادر به تجارت با دیگر کشورهای جهان بوده است. اقتصاد ویران کوبا فقط در نتیجه سیاستهای جزمگرایانه دولت کوبا و بیکفایتی آن دولت بوده که به این وضعیت رسیده و همین امر، رائول را وادار به گفتوگو با آمریکاییها کرده است. دولت اوباما نشان داده برای مذاکره با سازش با کوباییها تمایل زیادی دارد و دراینمیان مسیر انجام این امر را تسهیل کرده است. این موضوع کوباییها را شگفتزده کرده است.
آیا امکان بازگشت کوبا به شرایطی شبیه به دوران زمامداری «باتیستا» وجود دارد؟ منتقدان بهبود روابط کوبا و آمریکا معتقدند این امر سبب میشود تا بار دیگر کوبا به جزیرهای برای خوشگذرانی آمریکاییها تبدیل شود؟
بسیاری از آمریکاییها درحالحاضر در حال سفر به کوبا بهعنوان جهانگرد هستند. این روند ادامه خواهد یافت و در سالهای آینده تعداد جهانگردانی که به کوبا سفر میکنند، افزایش مییابد. بااینحال، به دلیل نبود زیرساختهای مناسب برای صنعت جهانگردی در کوبا و توانایینداشتن مدیریت سفر تعداد زیاد جهانگردان به کوبا و به دلیل خدمات ضعیف هتلهای کوبایی که اکثرا تحت کنترل نظامیان قرار دارند امکان توسعه جهانگردی در آن کشور وجود نخواهد داشت.
واکنش افکار عمومی (کوباییهای مقیم آمریکا و کوباییهای درون کوبا) به خبر بهبود روابط کوبا و آمریکا چه بود؟
تعداد زیادی از کوباییها، چه در داخل و چه خارج از کوبا، از روند عادیسازی روابط استقبال کردهاند. اکثر آنان از پیشرفتنکردن کوبا خسته شدهاند و باور دارند اقدامات مختلفی برای حرکتروبهجلو در کوبا صورت خواهد گرفت.
آیا باید منتظر تغییرات سیاسی اساسی در کوبا بود؟ آیا ساختار کوبا ظرفیت اصلاح دارد؟
بههیچوجه. رژیم کوبا بهطور مداوم تکرار کرد که قصد ندارد هیچگونه اصلاحات سیاسی را در کشور اجرا کند. اقدامات کنونی دولت کوبا فقط مانوری برای باقیماندن در قدرت است.
بهبود روابط کوبا چه تأثیری بر ونزوئلا و اکوادور و نیکاراگوئه و دولتهای چپگرای دیگر در آمریکایلاتین خواهد گذاشت؟ آیا این موضوع انگیزهای برای بهبود روابط آن کشورها با آمریکا خواهد بود؟ آیا باید منتظر وقوع تحولات سیاسی جدی در کشورهای آمریکایلاتین باشیم؟
اکثر دولتهای آمریکایلاتین همواره از آمریکا بهعنوان ابزاری برای توجیه سیاستهای خود و اعمال کنترل بر امور داخلی استفاده کردهاند و از آن کشور بهعنوان «دشمن خارجی» یاد کردهاند. فیدل کاسترو نیز این کار را سالهای متمادی انجام داد و ونزوئلاییها اکنون در حال ادامه آن مسیر هستند. عادیسازی روابط میان آمریکا و کوبا، وضعیت را تغییر نخواهد داد. هریک از کشورهای آمریکایی لاتین سیاستهای خود در قبال آمریکا را با تکیه بر سیاست داخلی خود تنظیم خواهند کرد؛ نه براساس نمونه اخیر کوبا.
آیا کوبا قصد دارد راه چین را بپیماید؟ آیا سرمایه بازار آزاد را خواهد پذیرفت؟ چه تفاوتی میان رابطه «چین و آمریکا» و «کوبا و آمریکا» وجود خواهد داشت؟
خیر. مدل کوبا بیشتر شبیه راهی است که روسیه طی کرده تا چین. رهبری کوبا جزمگراتر است و از آزادسازی اقتصاد آن کشور میترسد. آنان با وسواس کنترل امور را در دست دارند و ظاهرا باور دارند که نمیتوانند مدل چینی را بدون ازدستدادن کنترل سیاسی اجرا کنند. مدل روسی بیشتر با سنتهای سیاسی کشورهای آمریکایلاتین انطباق دارد؛ چراکه در آن، مؤلفههایی مانند فساد دولتی و پوپولیسم دیده میشود.
تناقضهای ایدئولوژیک و سالها شعارهای ضدامپریالیستی با بهبود روابط آمریکا و کوبا چه تبعاتی برای رژیم کمونیستی کوبا خواهد داشت؟ آیا کوبا با بحران مشروعیت و هویت مواجه نخواهد شد؟
دولت کوبا بههمیندلیل در حال تعدیل شعارهای ضدآمریکایی و تبلیغات رسمی خود است؛ برای مثال، در دیدارهای دوجانبه میان مقامهای کوبایی با نمایندگان آمریکایی و اروپاییزبان بهکاربردهشده از سوی آنان دیپلماتیکتر، بردبارانهتر و ملایمتر است. همچنین، زمانی که نمایندگان کوبایی در نشستهای بینالمللی، ازجمله در نشست اخیر آمریکایی در پاناما، شرکت میکنند لحن نرمتری را بهکار میبرند. باوجوداین، در عرصه داخلی زبان بهکاربردهشده بهوسیله دولت کوبا تفاوت چندانی با گذشته نکرده است. رژیم کوبا هنوز هم به تبلیغات خود ادامه میدهد و از ایالات متحده بهعنوان دشمن «تاریخی» انقلاب کوبا یاد میکند و این موضوع را از طریق تریبونهای رسمی به مردم کوبا القا میکند. در عرصه داخلی دولت اینگونه هشدار میدهد که سیاست تازه دولت آمریکا فقط یک ترفند برای ساقطکردن نظام سیاسی حاکم بر آن کشور است.
آیا تصمیم اخیر دولت کوبا با مقاومت اعضای قدیمی حزب کمونیست کوبا مواجه نخواهد شد؟ احتمال ایجاد چنددستگی در ساختار هیأت حاکم کوبا پس از تصمیم برقراری روابط با آمریکا را تا چه میزان ممکن میدانید؟ آیا نسل جوان کمونیستهای کوبایی در تصمیم اخیر دولت نقشی داشتهاند؟
برخی کارشناسان بر این باورند تفاوتی جدی میان خط تندروها و میانهروها در رژیم کوبا وجود دارد که اولی را فیدل کاسترو و دومی را رائول کاسترو رهبری میکنند و من دراینباره تردید دارم؛ چراکه رژیم کوبا بهشدت یکپارچه است و اکثرا در زمینه تصمیمگیریها و مجازت مقامهای بلندپایه به دلایل واهی یا واقعی و با طرح اتهام منحرفشدن از اصول انقلاب بسیار سختگیرانه عمل میکند. نمونههای این مورد را میتوان در زمینه مجازات اشخاصی مانند «انیبال اسکالانته» (دهه ٦٠ میلادی)، ژنرال «آرنالدو اوکوا» (دهه ٨٠ میلادی)، «کارلوس الدانا» (دهه ٩٠ میلادی)، «روبرتو روبینا» (٢٠٠٠ میلادی)، «کارلوس لاگه» (٢٠٠٩ میلادی) و نمونههای متعدد دیگر مشاهده کرد. رهبری کوبا در اجرای سیاستها، کاملا یکپارچه و منظم عمل میکند و پیشازاین هیچگونه سابقهای در بازکردن فضا و حتی ایجاد فضا برای بحث آزادانه در ردههای بالای اجرائی نداشته است.
حزب کمونیست کوبا به سرعت در حال ازدستدادن اعضای خود است و رهبران جوان آن حزب نیز صادقانه خط حزبی را دنبال میکنند. درهرصورت مهم هم نیست که آنان به دلیل ترس یا به دلیل ایمان به اصول از فرامین حزبی اطاعت میکنند؛ چراکه در نتیجه آن تغییری ایجاد نمیکند. مصاحبه اخیر یک خبرنگار یونانی با «الخاندرو کاسترو اسپین» پسر «رائول» بهطور آشکارا طرز فکر جزمگرایانه نسل جدید هیأت حاکم کوبا را نشان داد. پیش از آنکه شاهد هرگونه امکان تغییر در کوبا باشیم، لازم است «فیدل» و «رائول» کاسترو مرده باشند؛ چراکه درغیراینصورت امکان تغییر وجود نخواهد داشت.
ارسال نظر