گوناگون

هنر گفتگو: ابزار ارتباطي زوج ها

مقدمه؛

هنر گفتگو ابزاري است که در تمرينات درماني ام براي زوج ها خلق کرده ام. اين يک ابزار ساخت يافته است که در آن يک نفر (شخص الف) بايد 20 دقيقه درمورد موضوعي که دوست دارد صحبت کند درحاليکه همسرش (شخص ب) سوالات خاصي از او مي پرسد که بايد به شخص الف کمک کند جوانبي از قضيه را ببيند که تا به حال به آن دقت نکرده بود. وقتي 20 دقيقه تمام شد و زوج فرصت اين را يافتند که درمورد تجاربشان با هم صحبت کنند، نقش ها عوض مي شود و دوباره شروع مي کنند.
هنر گفتگو تازماني عمل ميکند که دو نفر به قدر کافي آرام باشند که بتوانند درست فکر کنند. اگر يکي از شما عصباني، ناراحت، يا آزرده خاطر باشيد، اين تکنيک فايده اي نخواهد داشت. در آن زمانها بايد از تکنيک هاي ديگر استفاده کنيد. ابزاري که در اين مقاله به شما معرفي مي کنيم براي زماني خوب است که هر دوي شما آرام شده باشيد و آمادگي صحبت کردن رو در رو را داشته باشيد.
تمرين: تمريني که به شما مي دهيم اين است که به مدت يک ساعت اين تکنيک را تمرين کنيد، حداقل يکبار بين جلسات. حتماً نقش ها را عوض کنيد تا هر دوي شما فرصت صحبت کردن را داشته باشد.
اين تکنيک درمورد چيست؟
- ياد گرفتن نحوه صحبت کردن با همديگر، طوريکه هر دوي شما احساس کنيد به شما توجه مي شود و به يک سطح عميقتر از درک برسيد.
- ياد گرفتن نحوه سوال کردن، طوريکه به يک جاي جديد برسيد.
- تجربه کردن فوايد گوش کردن به حرف هاي همديگر و حرف زدن بدون ترس يا عصبانيت.
اين تکنيک چطور عمل مي کند؟
1. نقش انتخاب کنيد. شخص الف موضوعي را که برايش اهميت دارد مطرح مي کند و شخص ب سوالاتي درمورد آن از او مي پرسد.
2. موضوعي را انتخاب کنيد. اولين باري که اين تمرين را انجام مي دهيد، موضوعي را انتخاب کنيد که شخصاً برايتان اهميت داشته باشد-چيزي که فکرتان را مشغول کرده است-اما نه موضوعي که بين هر دو شما از حساسيت برخوردار باشد.
مثال: من دوست دارم درمورد مشکل پرخوري صحبت کنم. هر روز مي گويم که اقدامي در اين مورد مي کنم اما واقعاً هيچ کاري صورت نمي دهم.
موضوعات دشوارتر را براي تمرين هاي دوم و سوم بگذاريد که هر دوي شما به خوبي با نحوه تمرين آن آشنا شده باشيد.
3. گفتگو کنيد. گفتگوي شما بايد متفاوت با هميشه و براساس اصولي باشد که در زير به آنها اشاره مي کنيم. نمونه هايي از سوالاتي که شخص ب مي تواند از شخص الف بپرسد را در انتهاي مقاله آورده ايم.
4. اطلاعات کسب کنيد. وقتي حرفهاي شخص الف تمام شد، يا آن 20 دقيقه تعيين شده به اتمام رسيد، دور اول تمام مي شود و آنوقت بايد درمورد چند و چون پروسه با هم صحبت کنيد.
الف) هر کدام از نقش ها چه حسي داشتند و چه سختي ها و آساني هايي داشتند؟
ب) از کدام حرف همسرتان خوشتان آمد و از کدام حرفش بدنتان آمد؟
ج) درمورد 1)خودتان، 2)همسرتان، چه چيزي ياد گرفتيد؟
5. يادتان باشد: هر دوي شما داريد کار جديدي انجام مي دهيد به همين خاطر براي هر دوي شما لازم است که درمورد روند کار باهم حرف بزنيد.
6. نقش ها را عوض کنيد و تمرين را دوباره از نو شروع کنيد.
7. هر چه که ياد گرفتيد را يادداشت کنيد. هر بار که اين تمرين را انجام مي دهيد، هر چيزي که ياد مي گيريد را يادداشت کنيد. شايد اين تمرين در ظاهر مثل يک گفتگوي عادي به نظر برسد اما آنچه باعث تفاوت اين گفتگو با مکالمات عادي مي شود نقش هاي شما دو نفر است.
قوانين شخص الف
به سوالات صادقانه و با آزادي تمام پاسخ دهيد.
آرام باشيد، حتي اگر بعضي از سوالات همسرتان ساختگي، تحريک کننده يا بي ربط باشد. يک راه آن اين است که به هر سوال مثل يک کليد گنج نگاه کنيد. وقتي با اين رويکرد به سوالات نگاه مي کنيد-به جاي اينکه بپرسيد "واسه چي ميخواي بدوني؟"-حالت دفاعي از بين مي رود و جستجوي شما براي پاسخ به يک مرحله جديد مي رسد.
محدوده تعيين کنيد. اگر همسرتان از نقش خود فراتر مي رود و شروع به نصيحت کردن و توصيه کردن و قضاوت کردن مي کند، وظيفه شما اين است که با گفتن چيزي مثل "اين حرفت شکل قضاوت داشت. مي توني يه جور ديگه ازم بپرسي؟" يا "ميتونيم به آن سوال درمورد...برگرديم؟ فکر ميکنم داشتم به يه جايي مي رسيدم." اين مسئله در مورد سوالاتي که آمادگي پاسخ دادن به آنها را نداريد هم صدق مي کند.
فيدبک مثبت بدهيد. خيلي خوب است که وقتي از چيزي خوشتان مي آيد به همديگر بگوييد آنوقت طرفتان تمايل بيشتري به انجام آن کارها پيدا مي کند. اگر نياز به استراحت داشتيد حتماً بگوييد. اگر فکر مي کنيد که خسته شده ايد يا ديگر حال و حوصله ادامه دادن نداريد، خجالت نکشيد و حتماً با همسرتان درميان بگذاريد. اگر به خاطر آرام شدن اين استراحت را درخواست کرده ايد ديگر وظيفه خودتان است که در آن مدت خودتان را آرام کنيد. براي اين منظور مي توانيد کمي پياده روي کنيد، مجله بخوانيد، يا به موسيقي گوش دهيد. باز هم وظيفه خودتان است که تمرين را دوباره استارت بزنيد.
قوانين شخص ب
بدون اينکه قصد بازخواست کردن داشته باشيد از همسرتان سوال کنيد. از پرسيدن سوالهايي که جواب آن در خودش است خودداري کنيد. اينگونه سوالها فقط مکالمه را خراب مي کنند. سوالهاي شما بايد طوري باشد که ميل به دانستن در آنها موج بزند. اين باعث مي شود همسرتان با ميل بيشتري به سوالات پاسخ دهد.
به پاسخ هاي همسرتان به خوبي گوش دهيد. اين باعث مي شود سوالهايي که مي پرسيد زيرکانه تر، جالب تر و آگاهانه تر شود-سوالاتي که نشان مي دهد به خوبي با روحيات همسرتان آشنا هستيد.
مثال: من گيج شده ام. مي گويي زمان بيشتري براي نقاشي کردن ميخواهيد اما به نظر مي رسد که هروقت من اين پيشنهاد را مي دهم تو هميشه دليلي براي انجام ندادن آن داري. نمي دانم فکر ميکني خودت با اين مسئله مشکل داري يااينکه فکر مي کني من ممکن است با آن مشکل داشته باشم؟
مسئله اينجا اين نيست که حق با شما باشد. مسئله اين است که موضوعي را مطرح کرده باشيد که نشان دهد توجه ميکنيد.
آينه همسرتان باشيد. درمورد چيزهايي که به نظرتان رسيده و متوجه شده ايد، نظر بدهيد. حرف هاي همسرتان را به زباني ديگر بازگو کنيد. مسئله مهم اين است که مسير سوالات شما را نياز همسرتان بايد مشخص کند نه ميل خودتان.
تصحيح کردن هاي همسرتان را موقرانه قبول کنيد. اگر همسرتان تصحيحتان مي کند يا مسير فکرتان را تغيير مي دهد بگوييد، "از صحبتهاي خوبت ممنون." شايد قبول کردن اين تصحيح کردن ها سخت باشد اما اگر مي خواهيد همسر بهتري باشيد، بايد ياد بگيريد که چطور آنها را بپذيريد.
قوانيني براي هر دو طرف
خود را براي يادگيري آماده کنيد. مهم نيست که نقشتان در گفتگو چه باشد، هر دو شما بايد با ميل و رغبت اين تمرين را شروع کنيد: اشتباه کنيد، چيزي جديد ياد بگيريد، فيدبک بدهيد و بگيريد، و مسئوليت حرفها و اعمال خودتان را هم بپذيريد.
حق داشتن يا حق نداشتن را فراموش کنيد. اگر مي خواهيد اين تکنيک عمل کند هر دوي شما بايد فقط به اصلاح رابطه تان فکر کنيد. يک نفر مي گفت: اگر مي خواهي هميشه حق با تو باشد، بهتر است تنها زندگي کني.
بهترين را در نظر بگيريد. اکثر افراد اصالتاً خوب هستند. پس وقتي آدم هاي خوب اعمال بدي انجام مي دهند، معمولاً به اين معني است که اتفاق بدي درونشان مي افتد. اينکه بهترين را در نظر بگيريد به اين معني نيست که اجازه بدهيد طرفتان از شما سوء استفاده کند. معني آن اين است که سعي کنيد بفهميد چه مسئله اي مي تواند باعث شود که همسرتان که دوستش داريد به اين طريق بد رفتار کند. اول بايد درک کنيد بعداً توقع داشته باشيد که درکتان کنند.
به احساساتتان خوب توجه کنيد. اگر درمورد احساستان مطمئن نيستيد، دنبال راهنماهايي در بدنتان باشيد. وقتي يک نظر را سوال احساسات قوي مثبت يا منفي در شما ايجاد مي کند بايد متوجه شويد. فشار، خنده هاي عصبي، ميل به فرار، قرمز شدن، همه اينها حرفي به شما مي زند. يک لبخند، خوشحالي، هيجان، اشک، آه کشيدن، همه اينها با شما حرف مي زنند. به محض اينکه احساس قوي در خودتان مشاهده کرديد بايد به همسرتان بگوييد که، "يک کم صبر کن. من يه حسي دارم." اين نشاندهنده اين است که کمي آرامتر پيش برويد. يعني چيزي دارد تغيير مي کند. به خودتان اجازه کنجکاوي بدهيد و اين حس هاي تازه شما را به يک جاي جديد مي رساند.
وقتي شک داريد، بيشتر محبت کنيد. هر جا که مي بينيد گفتگو در حال فروپاشي است، کمي استراحت دهيد و از خودتان بپرسيد، "پشت اين عصبانيت ها، خستگي ها، حالت هاي دفاعي يا تقصيرها، چه آسيب پذيري پنهان شده است؟" بعد به همسرتان بگوييد، "به نظرم داره سخت ميشه. الان چيکار مي تونم بکنم که از اين وضعيت بيرون بياد؟"
گاهي اوقات يک مکالمه به اين دليل برهم مي خورد که شخص الف دوست دارد بداند شخص ب به چه فکر مي کند يا شخص ب تازمانيکه فرصت بيان افکارش را پيدا نکند نمي تواند به گفتگو ادامه دهد. اگر شخص الف با تصميم موافق باشد، تغيير آن اشکالي ندارد.
تمرين کنيد!
وقتي در انجام اين تمرين با موضوعات خنثي موفق شديد، موضوعات سخت تري را امتحان کنيد. هرچه بيشتر تمرين کنيد، مهارتتان در آن بيشتر مي شود. خيلي زود ياد مي گيريد که اشتباهتان را بپذريد و پي به فوايد اين تکنيک مي بريد و رابطه تان بسيار بهتر از قبل خواهد شد.
نمونه سوالات و نکات براي شخص ب
اينها چيزهايي است که ميتوانيد از شخص الف سوال کنيد. از آنها براي شروع استفاده کنيد. اين سوالها به شما کمک مي کند عميق تر وارد جريان شويد يا اگر همه چيز در حال فروپاشي بود آن را درست کنيد. به غير از دو سوال اول، بقيه سوالات را ميتوانيد بدون ترتيب خاصي استفاده کنيد. حتي برخي از آنها را ميتوانيد چندين بار در يک جلسه بپرسيد. خودتتان هم مي توانيد سوالاتي به آن اضافه کنيد.
- قبل از اينکه شروع کنيم، اجازه بده مطمئن شوم که فهميده ام. مي خواهي درمورد ..... صحبت کني. درست است؟
- چيز مهمي را فراموش نکرده ام؟
- براي اينکه راحت تر درمورد اين موضوع با من حرف بزني چه کار مي توانم بکنم؟ (مثلاً عجله نکنم، حرفت را قطع نکنم، سعي نکنم تصحيحت کنم و ...)
- دوست داري چطور باشم؟ (درکت کنم؟ کمکت کنم؟ موافقت کنم؟...)
- دوست داري منم احساس خودت را به اين مسئله داشته باشم يا همين که درکت کنم برايت کافي است؟
- ---- (ناراحت، عصباني، آشفته ،...) به نظر مي رسي، چه احساسي داري؟
- مي داني چرا اين موضوع به ذهنت رسيده است؟ اتفاقي افتاده يا قرار است بيفتد؟
- آيا به ---- مربوط است؟
- آيا رفتار من باعث شده ناراحت شوي؟
- اگر من ------، کمکي مي کند؟
- اگر يک کودک چهار ساله بودي، چطور اين احساسيت را ابراز مي کردي؟
- من اينطوري ------ اين موقعيت را با استعاره توصيف ميکنم. به نظرت درست است؟ يا تو استعاره بهتري براي آن داري؟ (احساس تو مثل قطاري مي ماند که خيلي سريع حرکت مي کند و تو از بيرون پريدن از آن وحشت داري."
- کدام رفتارم را دوست داري تغيير دهم؟
- يادم مي آيد وقتي را که ------ آيا آن موقع هم احساسي مشابه الان داشتي؟
- اگر فلان کار را مي کردم الان وضعيت فرق مي کرد؟
- اگر فلان کار را کي گردم الان چه احساسي درمورد رابطه مان داشتي؟
- مطمئن نيستم درست فهميده باشم. مي توني بيشتر درموردش توضيح بدهي؟
- چيز ديگري هم مانده است؟ چيزهاي ديگري که به اين موضوع مرتبط باشند که براي تو سخت بوده باشد؟
- آيا ترسي پشت اين عصبانيت تو درمورد اين موضوع نيست؟ (ترس هاي متداول: مردن، طرد شدن، از دست دادن کنترل، شکست خوردن، ورشکسته شدن، و ....)
- بدترين يا سخت ترين قسمت اين مسئله براي تو کجاي آن است؟
- تا حالا کاري را که قبلاً برايت مفيد واقع شده بوده را امتحان کرده اي؟
- چه کارهايي را امتحان کرده اي که بي نتيجه مانده است؟
- اگر کاري باشد که الان بتوانم براي کمک به تو انجام دهم، آن چه کاري است؟
- اگر آن کار را انجام دهم، عمل من در نظر تو چطور جلوه مي کند؟ (مثال: اهميت مي دهم، حرفهايت را شنيده ام، دارم سعيم را ميکنم..."
- اين امکان هست که بخشي از اين اتفاق به ------ مربوط باشد؟ (اين سوال فقط زماني اثر مي کند که همسرتان احساس کند درکش کرده ايد. درغير اينصورت سوالتان در نظرش نوعي قضاوت خواهد بود)
- دارم سعي مي کنم درک کنم اما احساس مي کنم که خيلي خشن جلو مي روي. مي تواني بدون اينهمه خشونت حرفهايت را بزني؟
نکته براي شخص ب:
اگر همسرتان حرفي زد که نادرست بود يا به شما اتهامي مي زد، او را تصحيح نکنيد يا از خودتان دفاع نکنيد. اگر اينکار را بکنيد، همسرتان حالت تدافعي به خود مي گيرد و يا بحث را رها مي کند. درعوض مي توانيد بگوييد، "درک مي کنم که وقتي فلان اتفاق افتاد، اين احساس را داشته باشي (ناراحتي، آزرده خاطري، عصبانيت، خستگي، نااميدي و ....)". اگر در اين شرايط از خودتان دفاع نکنيد اين امکان هست که همسرتان دوست داشته باشد بعداً حرفهاي شما را هم بشنود.

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار