گوناگون

" ای کاش درختی باشم" شعری از سلمان هراتی

پارسینه: ای کاش درختی باشم تا از من در یچه ای بسازند و از آن خورشید را بنگرند که حرارت و بزرگی را



ای کاش درختی باشم

تا همه تنهایان

از من پنجره ای کنند

و تماشا کنند در من

کاهش دلتنگی شان را


اگر اینگونه بود

پس دلم را

به سمت دست نخورده ترین قسمت آسمان می بردم

تا معبر

بکر ترین عطرها باشم

که تاکنون

هیچ مشامی

نبوییده باشد

و قاب تصویر های متحرک

ازخیال سبز

در باغ آسمان

که قوی ترین چشم ها آن را

رصد نمی توان کرد


ای کاش درختی باشم

تا از من در یچه ای بسازند

و از آن خورشید را بنگرند

که حرارت و بزرگی را

ازپیشانی مردی وام گرفت

که خانه ای داشت

کوچک تر از دو گام که برداری

ای کاش مرا تا خداوسعت دهند

تا نشان دهم

انسان یعنی

چهل سال آیینه وار زیستن


من تصویر هایی دارم

از سکوت

که در بیابانش

واژه ها لالند

و کلمه ها کوچک

بروز سکوت

در جنگل کلمه

چگونه آیا ؟

ای کاش پنجره ای باشم !

ارسال نظر

  • ناشناس

    خداوند رحمتش کند

  • ناشناس

    اگر اى عشق پايان تو دور است
    دلم غرق تمناى عبور است
    براى قدكشيدن در هوايت
    دلم مثل صنوبرها صبور است
    (سلمان هراتى)
    خيلى دوست داشتم اينه وار زندگى كنم ولى :
    دل كه ايينه بود زنگ گرفت
    به خود از تجربه ها رنگ گرفت
    /برام دعاكنيد/

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار