گوناگون

همه چیز درباره ستاد تبلیغات جنگ

پارسینه: به ياد دارم كه روزي خدمت حضرت امام رسيديم با اعضاي ستاد تبليغات جنگ.ايشان فرمودند كه چرا اينقدر تبليغ مي كنيد كه صدام پايش لب سقوط است؟ چرا تبليغ مي كنيد كه صدام آدم زبون است؟شما بايست براي مردم مشخص كنيد كه صدام آدم وحشي و خطرناكي است. اگر از دستش برآيد به هيچ كس رحم نمي كند. ناموس ملت اسلام در معرض خطر است آنگاه كه مردم احساس خطر كنند قيام و قعودشان مفهوم پيدا مي كند

به گزارش پارسینه، پرونده ستاد تبلیغات جنگ و اعضایش در حالی برایم ورق می خورد که بدون استثنا همه اعضا نام "صادق خرازی از زبانش نمی رفت. همه آنها متفق القول بر این بارو هستند که روابط عمومی خوب و ارتباط صادق خرازی بارها از در ستاد بدون بودجه شگفتی آفرید و این برای او یک هنر بود.

خیلی شنیدیم که هرگاه ستاد به تنگاهای فکری و مالی می رسید ، پای صادق خرازی به میان می آند و خیلی ها نیز بر این باورند که اگر از ستاد تبلیغات چیزی مانده از دولت سر اوست که توانست ساختمان میر عماد را به نام ستاد کند.

بنا بر گفته خودش دفاع مقدس را از ستاد های نامنظم شهید چمران آغاز کرد . او پس از خدمت در این ستادهای مدتی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به خدمت پرداخت و پس از ان در ستاد تبلیغات جنگ و شورای عالی خدمت کرد.

دکتر صادق خرازی چند صباحی نیز در شورای عالی اخبار جنگ قرار گاه خاتم الانبیاء، ستاد پشتیبانی جنگ و ستاد پدافند کل کشور کار کرد و حضور در خبرگزاری جمهوری اسلامی نیز در کارنامه دارد.

****

** زینب کریمیان :جناب آقای دکتر صادق خرازی شرح كاملي از وظايف ستاد تبليغات جنگ و تاريخچه شكل گيري آن بگوييد. به تعبير ديگر كدام ضرورت‌هاي عيني پس از آغاز جنگ باعث شكل گيري ستاد تبليغات شد؟

دکتر صادق خرازی: ستاد تبليغات جنگ زير نظر مستقيم شوراي عالي دفاع، در همان روزهاي آغازين جنگ در سال 1359 شروع به فعاليت كرد. این شورا كه بر اساس قانون اساسي مهمترين نهاد سياست گذاري و مديريت مسائل دفاعي، جنگ، ساماندهي نيروهاي مسلح است، متشكل بود از رئيس جمهور، نخست وزير، فرماندهان سپاه-ارتش، وزراي خارجه، اطلاعات و نمايندگان ويژه از سوي امام و رهبري كه در آن مقطع آيت الله خامنه اي و شهيد دكتر مصطفي چمران بودند كه براي انجام فعاليت هاي خبري و سياست گذاري خبري-تبليغات و فرهنگي به جنگ ستادی تحت عنوان ستاد تبليغات جنگ راه اندازي كردند.

** اعضاي اوليه تشكيل دهنده اين ستاد چه كساني بودند؟
رئيس ستاد تبليغات جنگ توسط رئيس شوراي عالي دفاع برگزيده مي شد و رئيس ستاد خود عضو شوراي عالي دفاع بود كه در تمام جلسات شوراي عالي دفاع و جلسات مربوط به جنگ براي هماهنگي بيشتر شركت مي كرد. در ستاد تبليغات جنگ چند شوراي اصلي و كميته هاي سياست گذاري داشتيم كه سپاه پاسداران، ارتش، سازمان تبليغات اسلامي، حوزه علميه قم، نماينده وزارت امور خارجه، نماينده جهاد سازندگي، نماينده صدا و سيما، نماينده خبرگزاري در سطوح عالي عضو اين شوراها بودند كه براي هماهنگي لازم هر هفته تشكيل جلسه مي دادند.

درواقع ستاد تبليغات جنگ دو مسئوليت را با يك هدف مشخص پيگيري مي کرد. نخست مسئوليت هماهنگي ميان تمامی نهادهاي مستقيم در جنگ مثل سپاه، ارتش، جهاد و رسانه ملي و مجموعه ظرفيت هاي فرهنگي، تبليغي و خبري را داشت و سياست هاي فرماندهي جنگ را مشخص و به ايشان ابلاغ مي كرد و مسئوليت دوم علاوه بر هماهنگي، خودش هم يك سلسله اقدامات اجرايي در زمينه هاي فرهنگي، تبليغي و هنري را سامان داده بود كه توضيح خواهم داد.

**آقای خرازی ستاد از چه بخش‌هايي با چه شرح وظايفي تشكيل مي شد؟

در ستاد تبليغات جنگ، چارت تشكيلاتي متغير داشتيم كه به مرور زمان به صورت تدريجي گام هاي تكميلي خود را طي کرد. این ستاد متشكل از بخش هاي شوراي عالي اخبار جنگ، بخش هاي استانها، امور بين المللي، مركز اسناد، گروه چهل شاهد. گروه چاپ و انتشارات و بخش هنري تشكيل شده بود و سطح وظايف هر كدام مشخص بود. براي مثال ستاد براي انسجام اخبار جنگ و هماهنگي و سياست گذاري بين مطبوعات و رسانه هاي مهم و رسانه ملي لازم ديد كه شوراي اخبار جنگ تشكيل شود. اين شورا در واقع نقش سخنگويي اخبار جنگ را داشت و سياست گذاري و مسئوليت اطلاع رساني در زمان عمليات ها و در زمان بين عمليات ها و وضعيت عادي را به عهده داشت.

در يك مقطع ستاد تبليغات جنگ براي هدايت و برنامه ريزي در كل كشور و در مراكز استانها كميته تبليغات جنگ به مسئوليت استانداران و اعضايي كه در مركز بودند و به تبع آن درمراكز استانها تشكيل شد. در اين مقطع مي شود گفت تشكيل كميته هاي تبليغات جنگ مقدمه تشكيل شوراي عالي پشتيباني جنگ در مركز و مراكز استانها شد. هر ساله كليه مسئولان كميته هاي پشتيباني جنگ جلسات منظم با فرماندهان و مقامات كشور مثل رئيس جمهور، نخست وزير، رئيس مجلس را داشتند تا هماهنگي هاي لازم صورت پذيرد. حتي براي ائمه جمعه تلاش مي شد محورهايي مطرح كنند كه منتج به ارتقاء روحيه مردم مي شد و به آنها ابلاغ ميگرديد. مهمترين عنصر در اين مقطع هماهنگي ميان نهادهاي درگير جنگ بود.

** ارتباط اين ستاد با ساير نهادهاي درگير در جنگ چگونه برقرار مي شد؟ آيا در جلسات شوراي عالي دفاع بود؟
ببينيد چند نهاد جدي در جنگ دركنار شوراي عالي دفاع شكل گرفت. در واقع مقتضيات فرماندهي جنگ ايجاب مي كرد تا ساماندهي تشكيلاتي در زمان جنگ به عنوان گام هاي تكميلي و تركيبي مسير خود را طي كنند.

شورايعالي دفاع طبق قانون بالاترين نهاد تصميم گيري، هدايت و مديريت و فرماندهي جنگ را به عهده داشت. آيت الله خامنه اي و شهيد چمران نمايندگان حضرت امام در روزهاي نخست جنگ بودند. پس از شهادت مرحوم چمران، آقاي هاشمي رفسنجاني به عنوان نماينده ديگر حضرت امام در شورايعالي دفاع مسئوليت پيدا كردند. دو ركن اصلي فرماندهي جنگ آيت الله خامنه اي به عنوان رئيس جمهور و رئيس شورايعالي دفاع بودند و آقاي هاشمي رفسنجاني به عنوان فرمانده جنگ.

در ادوار مختلف نهادهاي مهم ديگري در كنار شورايعالي دفاع شكل گرفت. مثل قرارگاه خاتم الانبياء كه سرفرماندهي قرارگاههاي مختلف جبهه و جنگ بودند، قرارگاه مركزي كربلا، قرارگاه نجف اشرف، قرارگاه حمزه سيد الشهداء، قرارگاه رمضان. فرماندهي قرارگاه خاتم شخص جناب آقاي هاشمي رفسنجاني بودند و ستاد تبليغات جنگ هم عضو شوراي اصلي بود كه در تمام جلسات و در حين عمليات در اطاق فرماندهي جنگ حضور داشتند. چند نهاد مهم ديگر كه بيشتر نقش پشتيباني جنگ را داشتند. به مرور زمان تشكيل شدند مثل شورايعالي پشتيباني جنگ كه رئيس شورا آقاي هاشمي رفسنجاني بودند و يك ستاد پشتيباني جنگ داشت و دولت مسئوليت آنرا به عهده داشت. باز مسئوليت تبليغات و هدايت و سياست گذاري خبري به عهده ستاد تبليغات جنگ بود. ستاد عالي پدافند كل كشور را داشتيم. مفاد كل پدافند كه متشكل از فرماندهان ارشد سپاه و ارتش بود به فرماندهي آقاي دكتر حسن روحاني كه در واقع رئيس ستاد قرار گاه خاتم الانبياء هم بود انجام وظيفه مي نمود. مسئوليت تبليغات و اخبار جنگ هم در اين جا به ستاد تبليغات جنگ محول شده بود. به صورت منظم در تمام جلسات رئيس ستاد ويا مسئولان ستاد در سطوح مختلف در جلسات شورايعالي دفاع، ستاد پشتيباني جنگ، قرارگاه خاتم الانبياء ، ستاد پدافند كل كشور براي سلسله هماهنگي هاي لازم شركت مي كردند و انجام وظيفه مي کردند..

به عنوان اعضاي ستاد تبليغات جنگ با امام هم ديدار داشتيد؟ به طور كلي ايشان انتظارات خود را از ستاد اعلام كرده بودند؟ مثلا در مورد خاصي خواسته بودند كه تبليغات ويژه اي انجام شود؟

در اين بخش خاطرات فراواني هست. همه ساله آقاي دكتر خرازي قبل از برگزاري هفته دفاع مقدس از حضرت امام وقت مي گرفتند و اعضاي ستاد شرفياب حضور ايشان مي شدند. البته شخص آقاي دکتر خرازي به صورت متناوب طي سال، خدمت حضرت امام مي رسيدند و ايشان را در جريان امور مي گذاشتند. خاطرات زيادي در آن هنگام هست كه بسياري از آنها شيرين و دلنشين است. مسائلي كه مطرح مي كردند و تاكيداتي كه داشتند و روحيه اي كه تزريق مي كردند همه و همه فوق العاده درس آموز بود.

به ياد دارم كه روزي خدمت حضرت امام رسيديم با اعضاي ستاد تبليغات جنگ.ايشان فرمودند كه چرا اينقدر تبليغ مي كنيد كه صدام پايش لب سقوط است؟ چرا تبليغ مي كنيد كه صدام آدم زبون است؟شما بايست براي مردم مشخص كنيد كه صدام آدم وحشي و خطرناكي است. اگر از دستش برآيد به هيچ كس رحم نمي كند. ناموس ملت اسلام در معرض خطر است آنگاه كه مردم احساس خطر كنند قيام و قعودشان مفهوم پيدا مي كند. شما بايست واقعيت ها را براي مردم تشريح كنيد. تنهايي ملت ايران، مظلوميت مردم ايران و در مقابلش دنياي استكبار كه با ابزار و اهرم صدام حسين قصد دارند كه با استقلال و امنيت مردم ايران مقابله كنند. جنگ امري جدي است اولويت سخت زندگي مردم بايد محسوب شود

يا به ياد داريم كه آقاي دكتر خرازي به هنگامي كه بحث جنگ شهرها مطرح بود خدمت حضرت امام براي كسب تكليف رسيدند بيش از هجده استان كشور و شهرهاي تابعه در تير رس دشمن قرار داشت و همه اين شهر ها با موشك هاي كوتاه و ميان برد هدف قرار گرفته بود. بخشهاي غير نظامي جنگ و يا به قولي civil بر خلاف همه كنوانسيون هاي جنگ هدف حملات وحشيانه قرار داشت. حضرت امام در مقابله به مثل مقاومت مي كردند تا اينكه اين بحث در فرماندهي جنگ آيت الله خامنه اي، آقاي هاشمي به صورت جدي مطرح شده بود كه يك اقدام بازدارنده بايست صورت بگيرد. با استدلال آيه شريفه" الشهر الحرام بالشهر الحرام والحرمات قصاص فمن اعتدى عليكم فاعتدوا عليه بمثل". با اين استدلال حضرت امام قانع شدند مشروط به اينكه ايران شروع كننده نباشد . دستگاه تبليغاتي و جنگ رواني چند روز به مردم آن مناطق اطلاع رساني كنند كه ايران حق خود مي داند مقابله به مثل كند. توپ هاي دور برد ارتش اطلاعيه ها و اعلاميه هايي به زبان عربي، كردي به روي شهرهاي هدف بريزند و مردم را از حملات ايران مطلع كنند .بنابراين ايشان به صورت مشروط موافقت فرمودند.

آن شب حمله موشكي ايران به بغداد و به بانك رافدين. شب عجيبي بود كه خدمت امام، حضرت آيت الله خامنه اي و جناب آقاي هاشمي رفسنجاني لحظه به لحظه گزارشات را منتقل مي كرديم. امام و آقاي خامنه اي خيلي نگران اطلاع رساني به مردم بودند.

وقتي مطلع شديم كه راديو ايران با موج هاي مختلف به شهر هاي مختلف داخلي عراق اين پيام را منتقل كرده است و سيل مهاجرت از شهر ها شروع شده بود و مطمئن شديم يگان موشكي و نيروي هوايي جمهوري اسلامي وارد مرحله عمليات شدند.

آيا مكانيسم خاصي براي رساندن پيام‌ها و تحليل‌هاي امام به جبهه جهت تقويت روحيه رزمنگان برقرار بود؟
-حضرت امام خودشان فراي رسانه ها عمل مي كردند. به واقع هوشمندي ايشان خود به خود بك رسانه فراگير با برد جهاني بود.وقتي سخن مي گفتند و يا بيانيه و اطلاعيه هايي صادر مي فرمودند شعاع تاثير گذاري آن بسيار گسترده ترو عميق تر از آني بود كه بتوانيم روي آن كار كنيم. كلام و بيان و سخن ايشان نه تنها در جبهه هاي جنگ شنيده مي شد بلكه كوچه پس كوچه هاي لبنان سرزمين تفتيده در خون فلسطين و ارتفاعات صعب العبور افغانستان به هنگام اشغال ارتش سرخ را از خود متاثر مي ساخت. امام به هنگام جنگ يك هدف را دنبال مي فرمودند و آن اينكه جنگ در اولويت امور است. در همه سخنان و بياناتشان اين نكته به عنوان هدف كلي و اصلي مورد نظرشان بود.سحر سخن امام اعجاز مي آفريد. مردم را چنان بسيج مي كرد كه هيچگاه و هيچكس توان اين تاثير گذاري را نداشت.

چرا بسياري از اعضاي ستاد از خبرگزاري ايرنا بودند؟ آيا رابطه شما با عمويتان( كمال خرازي مديرعامل وقت خبرگزاري ايرنا) در اين قضيه موثر بود؟
-آقاي دكتر خرازي مسئوليت داشتند مسئوليت نخست ايشان رئيس خبرگزاري ايرنا بود. آن روزها ايرنا خيلي اهميت داشت چون وضع نظام اطلاع رساني و خبري وضعيت رسانه امروز كشور نبود. ايرنا همچون رسانه ملي دركشور انجام وظيفه مي كردند صدا و سيما و خبرگزاري جمهوري اسلامي داراي موقعيت ممتاز بود. از لحاظ تشكيلاتي به وزارت ارشاد وابسته بود ولي مسئول آن مي بايست به توشيح و موافقت رئيس جمهور منصوب شود.

به هنگام وقوع جنگ در شهريور 59 آقاي دكتر كمال خرازي مسئوليت ايرنا را به عهده داشت در نخستين جلسه شورايعالي دفاع ظاهراً به پيشنهاد حضرت آيت الله خامنه اي، آقاي خرازي مسئول ستاد تبليغات جنگ هم شدند. ايشان داراي يك شخصيت معتبر و معتمد درنظام بوند و اين مسئوليت مهم به ايشان واگذار شد.

در سال نخست جنگ ستاد تبليغات در خبرگزاري تشكيل شده بود و از سال هاي بعد كه به عنوان يك نهاد كاملاً مستقل با وظايف تشكيلاتي و حتي امكانات فيزيكي متفاوت ماموريت خود را دنبال مي كرد. بحث عمده اي از نيروي جبهه اي جنگ توسط ايرنا و واحد مركزي خبر تامين مي شد. طبيعي بود كه آقاي خرازي به دليل آنكه مسئوليت خبرگزاري را هم داشت، همه توان و ظرفيت موجود را در موضوع جنگ به كار گرفتند

رابطه من با دكتر خرازي رابطه شاگري و استادي رابطه كارمندي و مديري و رابطه مريدي و مرادي بود. به دليل خويشاوندي من اكراه دارم به فضائل و ويژگي ها و شخصيت ممتاز ايشان بپردازم. اخلاص، ايثار، جنگ باوري، دلدادگي به نيروهاي رزمنده، ساده زيستي از صفات ايشان بوده و هست هرچه ما يادگرفتيم و آموختيم از آفاق و انفس ايشان است.

برنامه ريزي ستاد تبليغات جنگ بيشتر براي خط مقدم بود يا براي پشت جبهه و داخل كشور هم برنامه ريزي داشت؟
-قبلا هم توضيح دادم ستاد مسئوليت در جبهه، پشت جبهه، سراسر كشور و كارهاي و يك سلسله اقدامات بين المللي داشت كه در مجموع با كليه نهادها و سازمان هاي مختلف هماهنگي هاي اصلي را انجام مي داد.

آقاي خرازي ارتباط ستاد تبليغات با ساير بخش هاي رسانه‌اي كشور اعم از صدا وسيما روزنامه‌ها و... چه طور برقرار مي شد؟آيا جلسات منظمي با اصحاب و مديران رسانه داشتيد يا ازكانال وزارت ارشاد بيشتر عمل مي شد؟
-مباحث روزانه با اصحاب رسانه و رسانه ملي داشتيم و جلسات هماهنگي منظمي هم به صورت نوبه اي با اصحاب رسانه داشتيم.

ارتباط ستاد با حوزه سينما چگونه بر قرارمي شد؟ آيا سفارش ساخت فيلم به مجموعه سينمايي كشور مي داديد؟يا نظر مرجحي درباره فيلم‌هاي توليد شده داشت؟
-يك سري اقدامات توليدي در زمان جنگ و پس از جنگ انجام گرفت. در ستاد بخش هنري داشتيم. ستاد امكانات مجزاي خاص نداشت ولي يكي از اهداف ستاد هدايت توليدات هنري و توليد محصولات هنري با انگيزه جنگ از اولويت جدي برخوردار بود. اين توليدات هنري شامل ادبيات منظوم در راستاي دفاع مقدس، موسيقي و سينماي دفاع مقدس است كه البته هركدام نيازمند واكاوي و نقد اساسي و جدي است. در بحث سينماي دفاع مقدس، به صورت مستقيم بنياد فارابي، معاونت سينمايي و هنري ارشاد و صدا و سيما و حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي تلاش هاي عمده و وافري در اين راستا انجام دادند. در خود ستاد تبليغات جنگ ما يك گروه ويژه چهل شاهد درست كرديم كه پا به پاي رزمندگان براي ثبت وقايع لحظه اي به خطوط مقدم جبهه مي رفتند. اسناد و آثاري كه اين گروه چهل شاهد كه جمع زيادي از آن ها هم به شهادت رسيدند از خود باقي گذاشتند از سرمايه هايي اساسي و ماندگار دوران دفاع مقدس است.


آيا ستاد تبليغات از حق ويژه‌اي براي كنترل اخبار وتوليدات فرهنگي بخوردار بود؟ مانند حقي كه الان شوراي عالي امنيت براي كنترل رسانه‌ها برخوردار است؟

علت تشكيل ستاد تبليغات جنگ سياست گذاري و كنترل توليدات خبري، تبليغي و هنري در رابطه با جنگ بود. آنچه ستاد تبليغات جنگ در اختيار داشت بسيار بسيار بيشتر از آني است كه الان وجود دارد.منتهي فضاي سياسي جامعه امروز با جامعه آنروز متفاوت بود. همه رسانه ها سعي مي كردند در مقوله جنگ و حماسه دفاع مقدس خودشان را از قافله ايثار و اخلاص ملت ايران عقب تر نبينند و جنگ و دفاع يك پديده ارزشي در ذهن آحاد ملت ايران بود.

اگر مايليد ماجراي جلوگيري از توزيع روزنامه رسالت را در جبهه‌ها بفرماييد؟ آيا مطالب اين روزنامه باعث تضعيف روحيه رزمندگان بود يا تشت و اختلافي كه با توزيع اين روزنامه به نظر مي رسيد در ميان مسئولان وجود دارد؟
ببينيد ماجراي روزنامه رسالت يك ماجراي متفاوتي است. اينكه امروز پس از قريب بيست و چهار يا پنج سال از آن وقايع ميگذرد بخواهيم آسيب شناسي كنيم كار بدي نيست ولي مستلزم واقع بيني و واقع گويي عليرغم اختلاف اساسي است. من نسبت به هيئت و گروههايي كه نخستين بارروزنامه رسالت را راه اندازي كردند احترام قائل هستم.همه آنها از حواريون امام و از چهره هاي انقلابي بودند.حتي آقاي مرتضي نبوي، احمد توكلي، عسگر اولادي و مرحوم اقاي آذري قمي انسان هاي شناخته شده و از كساني بودند كه نسبت به حماسه دفاع مقدس ملت ايران باور داشتند.

آنها مخالفتي با دفاع مقدس نداشتند . آنها مخالف سياست هاي دولت مهندس موسوي بودند. باز هم عرض كنم روزنامه رسالت فارغ از ديدگاهي كه داشت و تلقي و طرز فكر خودش در نحوه اداره مملكت يا پاسداري از باورهاي فقه سنتي مخالف نيست به نظريه هاي نوين و پويا، اين روزنامه يك پديده جدي در عرصه مطبوعات در آن دوران محدوديت ها بود. مطبوعات محدود و كم ظرفيت بودند. اين خود به خود اقدام احسن و جالبي بود كه عده اي ديدگاهها و نظرات خودشان را در مصاف يك حركت دموكراتيك عرضه نمايند. اتفاقاً من عليرغم اختلاف فكري كه با برخي از دوستان روزنامه رسالت داشته و دارم ولي از جريان مطبوعاتي روزنامه رسالت كاملاً خوشنود بودم. نبايست مخالفت مردان روزنامه رسالت را با دولت را به معناي مخالفت با نظام و يا حماسه دفاع مقدس مترادف بدانيم.

آن روزها اختلافات فكري جبهه چپ، سنتي راست، خط سوم تازه شكل گرفته بود. بحث شكل گيري مجمع روحانيون مبارز در مقابل جامعه روحانيت مبارز تهران هم يك بحث عمده بود و اختلافات فكري زيادي در برداشت و مديريت دولت دوم مهندس موسوي آميخته با يك سلسله اختلافات فكري و سياسي شده بود. اينها حاملان نظريه اقتصاد باز بودند. مخالف مسدود سازي بودند و در باب مسائل سياسي-فرهنگي و سياست خارجي اختلافات و يا هم پوشاني هم در برخي زمينه ها داشتند. حضرت امام عليرغم حمايت از تكثر سياسي و فكري، مخالف انتقال اختلافات فكري، سياسي به جبهه ها بودند كه اين نكته مهم و پسنديده ايست . جبهه ها و پشت جبهه ها جاي اختلافات و منازعات فكري نبوده و نيست. دفاع مقدس وراي بازيهاي سياسي بايست تعريف مي شد.

آقاي دكتر تبلیغات نقش بسیار مهمی در جنگ ها بازی می نماید تا حدی که برخی کارشناسان اعتقاد دارند طرفی در یک جنگ پیروز است که بتواند افکار عمومی را به سمت خود جلب نماید. با توجه به اين اهميت اين موضوع صدام و عراق تا مدت ها توانستند با امكانات تبليغاتي وسيع و پردامنه، افكار عمومي كشورهاي عربي و بين المللي را تحت تأثير قرار دهند و اهداف تجاوزكارانه خود را پنهان نگه دارند. حال برخي پرسش‌هاي انتقادي مطرح است.

مثلا عوامل موفقيت عراقي‌ها در بحث تبليغات جنگ چه بود؟ چرا ما نتوانستيم به خوبي از تبليغات و رسانه هاي جمعي، مواضع دفاعي خود ر آن طور كه بايد به گوش جهانيان برسانيم؟ آيا شرايط اجتماعي - سياسي دوران انقلاب عامل اساسي ضعف ما در تبليغات دوران دفاع مقدس نبود؟ آيا مسئولان جمهوري اسلامي ايران با دستگاه تبليغاتي مدرن مخالف بودند؟ آيا اصولاً تبليغات مي توانست نقش كارآ و مثبتي را در دوران جنگ به نفع ما ايفا كند و در خلال درگيري هاي نظامي، نقش همسويي ابرقدرت ها با دولت عراق، به ويژه همكاري خبري امريكا ومتحدانش با عراق در تبليغات منفي بين المللي عليه ما چگونه بود؟

-سئوال مهمي مطرح كرديد. تبليغات نقش مهمي در سرشت و سرنوشت كشورها، ملت ها دارد. اينكه ماشين تبليغاتي صدام قوي تر بود اين هم قابل فهم است.البته ما باور داشتيم و داريم نظام از مجموعه امكانات خود براي سرنوشت جنگ به صورت نسبي برخوردار بود. قبل از پاسخ به اين پرسش مهم بايست يك ارزيابي از موقعيت منطقه و جهاني خود و طرف مقابل داشته باشيم.جهان عرب و دنياي سلطه و امپرياليسم خبري در ماجراي جنگ ايران و عراق بي طرف نبودند بلكه كليه امكانات لجستيك، نظامي، سياسي و تبليغاتي ايشان در خدمت اهداف صدام حسين بود. اتحاد جماهير شوروي از صدام حمايت مي كرد .ايالات متحده، فرانسه، آلمان، انگلستان و هم دولت هاي عرب منطقه از رژيم بعثي عراق در برابر ايران حمايت مي كردند.البته روزي روزگاري بايست به علت و چيستي و چراي اين حمايت ها پرداخته شود.

انقلاب اسلامي پديده يك جنبش و حركت رهايي بخش بود. انقلاب اسلامي در ايران پايان حاكميت نظام سلطه در ايران بود. استيلاي استقلال ملت ايران به منزله كوتاه كردن دستان خارجيان در ايران بود. لذا ايران به صورت ماهوي خود پديده بود. پديده ها داراي ارزش ها و منش هاي خاص خود هستند و پديده ها نبايست عادي تلقي شوند.انقلاب اسلامي در واقع ظهور جنبش هاي مردمي و منجي گر در دنياي اسلام بوده است. انصافاً مسلمانان و شيعيان در مصاف با همين پديده ها خودشان تبديل به پديده شدند. مقاومت لبنان و حركت محرومين، انتفاضه فلسطين و جهاد در افغانستان، همه از فرزندان مقاومت و حماسه دفاع مقدس ملت ايران هستند.

ايران برخون مردم لبنان، سرزمين مردم فلسطين و جهاد در افغانستان معامله نكرد و نخواست مذاكره و معامله كند. امام خميني مظهر و سمبل حفظ ارزش ها بودند. اگرچه جنگ ميان دو كشور يعني ايران و عراق است ولي به اذعان و اعتراف خود غرب اعم از امريكا و اروپا ايران يك سوي جبهه بود و غرب و شرق و دنياي عرب و صدام يك جبهه ديگر در مقابل ايران بودند.

فقط ماشين جنگي عراق مجهز به حمايت و لطف بي پايان غرب، امريكا-اروپا و شوروي نبود بلكه عمليات رواني، جنگ تبليغاتي و امكانات فني رسانه اي گسترده همه و همه در خدمت عراق بود. ما عمليات مي كرديم پيروز مي شديم، اسير مي گرفتيم، غنيمت مي گرفتيم نتيجه را وارونه جلوه مي دادند. عراق از سلاح هاي ميكروبي و شيميايي استفاده مي كرد دو پهلو خبرش را درز مي دادند. از پارادوكس ها و تناقضات خبري و تبليغاتي جنگ مي توان صدها وجيزه و رساله ملي بيرون آورد و صد تاسف كه بدان پرداخته نشده است. همه جهان استكبار به دنبال توقف يا مهار طوفان انقلاب اسلامي بودند. درب هاي خودشان را به روي ايران بسته بودند در حاليكه همه امكانات و درب هاي جهان به روي صدام حسين باز بود. من قبول دارم كه دولتمردان ايران به دليل فقد امكانات، به دليل عدم روابط گسترده در جهان، شايد آنگونه كه بايست حرفه اي عمل نكردند ولي به دو نكته توجه كنيد فضاي مجازي و قلب تپنده دنياي اسلام و مردم عليرغم همه امكانات و ظرفيت سازي دنياي سلطه در اختيار انقلاب اسلامي و ايران بود و نكته دوم مجموعه اعترافات قدرتهاي غربي به ويژه امريكا پس از اشغال كويت توسط صدام حسين و رجعت و بازگشت اعراب از صدام حسين پاسخ قانع كننده اي است براي اين پرسش كه چيستي و چرايي دفاع آنها از صدام حسين چه بوده است. اين نكته قابل بحث است

اگر ايران در لبنان و فلسطين يا افغانستان كوتاه مي آمد شايد مسائل بگونه ديگري دنبال مي شد. ولي اين را بايست دانست كه آقايي هزينه دارد.استقلال هزينه دارد. استغنا هزينه دارد.

- در زمان جنگ از فرهنگ گفتمان ديني حاكم بر نظام و جامعه سياسي به بهترين نحو ممكن استفاده شد از جمله مفهوم شهادت يا ايام مذهبي . خيلي جالب است كه نام بسياري از عمليات‌هاي نظامي ايرانيان وحتي رسته‌هاي نظامي نام شخصيت‌ها يا مناسبت‌هاي مذهبي بود مانند عمليات رمضان،گردان كميل و... آيا برنامه ريزي خاصي براي استفاده از اين مفاهيم ومشابه آنها در ستاد تبليغات وجود داشت يا اصلا چه مقدار برنامه ريزي شده بود؟

-رهبري امام خميني و ماهيت انقلاب اسلامي به احياي هويت شيعي و عرفاني به ما ايرانيان كمك شاياني كرد.ادبيات گفتاري و نوشتاري امام (ره) خود سرفصل عينيت يافتن و پيدايش پديده ها در احياي هويت ديني، قلم امام آميخته با عرفان نظري بود. امام معمار طريقت عرفاني شدند و آن همه معارف و ارزش هاي صدر اسلام مجدداً بازخواني شده بودند. فرهنگ عاشورا، نهضت كربلا، واژه هاي حركت علوي همه يك گفتمان غريبي را در جامعه به وجود آورده بود.ايران، جبهه و پشت جبهه رنگ و بوي فضيلت هاي فراموش شده دوران مظلومين آل الله و اهل بيت را داشت. لذا مقدسات و ارزشها در فرهنگ عامه و روزمره مردم تاثير فوق العاده پيدا كردند. تاريخ شيعه و تاريخ همه جنبش ها و حركت هاي شيعي، حوادث كربلا و واقعه عاشورا، صحابه رسول الله و ائمه هدي در اين گفتمان يعني بازخواني مجدد تاريخ يعني رجعت و بازگشت به هويت ها و ارزش هاي فراموش شده كه در آن روحيه نوستالژيك جامعه به اوج رسيده بود به عنوان فرهنگ غالب خود نمايي مي كرد.

جناب خرازي با وجود عملكرد نسبتا موفق در عرصه داخلي اما در عرصه خارجي محدوديت هاي فراواني براي تبليغات وجود داشت. اكثر رسانه‌هاي بزرگ دنيا عليه ايران موضع داشتند وبه تعبيري كانال ارتباطي موثري براي ارتباط با افكار عمومي جهان وجود نداشت. براي رفع اين خلاء ستاد تبليغات چه مي كرد؟
رسانه هاي مهم بين المللي در كنترل نظام خبري سلطه هستند. نمي شود انتظار استقلال محض از آنها داشت.قبلا هم توضيح دادم به هنگام عمليات هاي رزمندگان اسلام، خبرنگاران خارجي مي آمدند و گزارش هاي جالبي تهيه ميكردند ولي وقتي به اطاق خبر آن رسانه مي رفت شكل و قيافه خبر متفاوت ميشد و قلب واقعيت ها آشكارا خودش را نشان ميداد. اطاق فكري خبري جهان سر سازگاري با توفيقات ايران به عنوان پيشقراول استقلال خواهي دنياي اسلام نداشت.
آيا نقش خاصي هم براي دستگاه سياست خارجي كشور در برطرف كردن اين خلاء تبليغاتي تعريف شده بود؟
تلاش هاي خوبي در دستگاه سياست خارجي صورت مي گرفت ولي مطلوب نبود.همانگونه كه امروز بايست نسبت به حقوق ايران و موضوع قرار داد 1975جدي تر و مصمم تر گام بردارد.

يك نكته جالب در دستگاه تبليغاتي عراق اين بود كه براي حفظ انگيزه جنگ در بين نظاميان عراقي، آشكارا تاريخ و وقايع جنگ و دستاوردهاي سپاهيان اسلام را تحريف مي‌‌كرد. صدام براي لغو قرارداد صلح 1975 الجزاير اعلام كرد در آن زمان، عراق در موضع ضعف قرار داشته؛ بنابراين، قرارداد صلح بر آن تحميل شده است يا براي آغاز حمله به ايران و قلب ماهيت جنگ، از توطئه مشترك اسرائيل، امريكا و ايران خبر داد و براي آن كه نظاميان و مردم مسلمان و شيعه مذهب عراق را به جنگ تشويق كند چاره اي نداشت، جز آن كه به جنگ جنبه عربي - فارسي بدهد و ايرانيان يا فارس ها را همان مجوس هاي قديم بخواند و جنگ را انتقام تاريخي فارس ها از نبرد پيروزمندانه قادسيه اول عرب ها به رهبري سعدبن ابي وقاص بخواند. به همين منظور، دستگاه تبليغاتي عراق فيلمي به نام قادسيه تهيه كرد و بدين ترتيب، عملاً به تحريف تاريخ و انحراف افكار عمومي مردم عراق اقدام كرد. عكس العمل شما در ستاد تبليغات چه بود؟ ايا براي افكار عمومي در عراق هم برنامه ريزي داشتيد؟

صدام قصد داشت كه درچند مسير ماهيت هاي متفاوتي از خود نشان دهد. در بين اعراب ناسيوناليسم عربي را ترويج كند و با همين استراتژي هويت عربي و قوميت گرايي عربي را مهيج سازد. دربرابر غربيان خودش را اوانگارد و سپر دفاعي در برابر عظمت و قدرت انقلاب اسلامي نشان دهد. درمناسبات داخلي خودش را صلاح الدين ايوبي جلوه دهد. سپاه هشتم عراق سپاه عمليات رواني بود اينگونه ترسيم كرده بود ولي شاهنامه آخرش خوش است.آنهمه جنايت و توطئه آنهمه گرفتاري براي ملت هاي منطقه نتيجه اش روشن شدن ذهن مردم و مظلوميت ملت ايران و حقانيت جمهوري اسلامي ايران است.

منبع: ماهنامه مديريت ارتباطات،گفتگو از زينب كريميان

ارسال نظر

  • hosein

    با سلام.ممنونم از اطلاعت خوبتون.میشه پیگیر بشید این نهاد یا ستاد در حال حاضر با چه عنوانی یا بهتر بگیم زیرمجموعه چه سازمانی قرار داده مبشه؟و رزمندگانی که تحت خبرنگار در این ستاد کار میکردن کارهای خودشون رو باید چطور پیگیری کنن...ممنونم...نتیجه رو بهمون اطلاع بدبد

  • بببس

    این مصاحبه با خرازی هست؟ پس چرا همش از خرازی نقل قول میکنه؟ این چه وضع مصاحبه است!

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار