ما استاد هدر دادن سرمایه هایمان شدهایم

پارسینه: کارگردان اصرار می کند که ما تمام صحنه های رفتن و برگشتن ارسطو به قبرستان با موتور سیکلت را ببینیم ! آن هم در زمانی نزدیک به زمان واقعی !

سریال پایتخت را همیشه دوست داشته ام و تماشا کرده ام . امسال هم منتظر بودم تا هنرنمایی محسن تنابنده ی عزیز به اتفاق دوستانش را ببینم .
قبول دارم که سه قسمت از یک مجموعه بیست و چند قسمتی محک مناسبی برای نقد نیست . اما سنت سال نکو و بهار را هم نباید از نظر دور داشت . راستش را بخواهید در این سه شب حجم باور نکردنی از بهم ریختگی دراماتیک و سر درگم بودن خط روایی بیش از اندازه متعجبم کرد .
البته شنیده بودم که گروه بدون حتی یک صفحه سناریو عازم شمال شده اند ولی باور نمی کردم . موضوع فقط نقص دراماتیک نیست . حتی بازیها هم دیگر روان نیستند . چفت و بست دیالوگ ها کاملا فشل است و هنرنمایی امیر معقولی در جادوی قاب و حرکت هم رنگ باخته . پایتخت در این سه قسمت تلاش کرده تا همه چیز باشد . از هجو سیاسی تا کمدی رو حوضی . از شوخی بر سر تقلب در انتخابات تا بازی با کلمات دو پهلو که یادآور برخی کمدی های ... است .
اما به گمان من از همه به هیچ رسیده است . مشتی هیچ با چندین فرسنگ پلانهای کشدار بی معنی . کارگردان اصرار می کند که ما تمام صحنه های رفتن و برگشتن ارسطو به قبرستان با موتور سیکلت را ببینیم ! آن هم در زمانی نزدیک به زمان واقعی ! آش آنقدر شور می شود که در پخش مجدد پلانهای یاد شده را حذف می کنند ... دلم می سوزد .
ما استاد هدر دادن سرمایه هایمان شده ایم . یقینا محسن تنابنده و سیروس مقدم کارشان را خوب بلدند اما با یقین بیشتر می توان گفت که هرگز جادوگر نیستند و نمی توانند در زمانی کمتر از دو ماه خاطره سریالهای زنجیره ای موفق در جهان را تداعی کنند .
مثلا چه ایرادی داشت که این بندگان خدا از همان سال قبل کارشان را آغاز می کردند ؟! یعنی هیچ کس نمی دانست که سال نود و چهار هم ماه رمضان دارد ؟! حالا مجبوریم اصطکاک چرخ دنده های خلاقیت و محدودیت را با انواع شوینده های «تاژ» لیز کنیم تا بلکه از صدقه سر اسپانسر عزیز مخارج سرمایه سوزی مان تامین شود !
البته من هنوز دوست دارم که به جمع بچه های هنرمند پایتخت امیدوار بمانم . به قول آن بنده خدای عزیزی که می گفت من دلواپس نیستم ، امیدوارم !
نقد شما هم بهم ریخته و فشل بود
واقعا سریال چرتی هست .
فعلا که بعد از چند سال خنده رو روی زبان های مردم روزه دار آورده
اینم بد؟؟
من واقعا از دیدن صحنه های طولانی غسالخانه و مرده کفن پیچ شده حالت بدی بهم دست داد .درسته که همیشه باید به فکر مرگ بود اما در یک سریال خانوادگی ؟
که بچه 6 ساله من از ترس دیدن مرده و قبرستون شب خوابش نمیبرد و الان دو سه روزه در مورد کفن و مرده شور خانه سوال میکنه
واقعا تو کجای دنیا رجب مرده شور و سدر وکافور و حرکات شستشوی بازبگر که کاملا ادم رو یاد شستن مرده میندازه به عنوان سریال طنز اجرا میشه؟
مگه نمیبینید اینهمه سرطان و بیماری داره بیداد میکنه و خیلیا عزیزانشونو از دیت دادن و با دیدن این صحنه ها یاد عزیزانشون میفتن
سنگدلی تا کی ؟
طرف اینقدر سریال پایتخت را ندیده که به نقی معمولی میگه امیر معقولی اونوقت نشسته نقد نوشته متنفرم ازین ادم هایی که خود را عقل کل میدانند. جناب رشید پور امر رسانهای شما تمام شده به همان اهالی قدرت آویزان باشید