انتقاد تند بهاءالدین خرمشاهی علیه نظرات عبدالکریم سروش
مراد از قرآنستیزان تجددگرایان غربگرای تأویلکننده قرآن در عصر جدید است. سرسلسله این تجدیدگرایان بیمحابا سرسید احمدخان هندی (1817 - 1898م) است که تفسیر ناتمامی هم بر قرآن کریم نوشته است. او معتقد بود «نبوت یک ملکه طبیعی خاص، نظیر سایر قوای بشری است که به هنگام اقتضای وقت و محیط شکوفا میشود، چنانکه میوه و گل درختان به موقع خویش میشکفند و میرسند... به نظر او پیامبر(ص) وحی را مستقیماً از خداوند دریافت میکند.
جبرئیل فیالواقع جلوه مجازی و کنایی قوه یا ملکه پیامبری است. به نظر او وحی چیزی نیست که از بیرون به پیامبر برسد، بلکه همانا فعالیت عقل الوهی در نفس و عقل قدسی بشری اوست... سید احمدخان برای تأیید این نظریه، به این واقعیت که قرآن نه یکباره بلکه به تدریج و تنجیم و اقتضای موقعیت بر پیامبر (ص) نازل شده استناد میکرد. وی معتقد بود که قوه نبوت بدون استثنا و تبعیض در همه انسانها هست، اگرچه ممکن است درجاتش فرق داشته باشد...» (تفسیر و تفاسیر جدید، نوشته بهاءالدین خرمشاهی، 1364، ص 60).
«سرسید احمدخان مدافع این نظر بود که باب اجتهاد باید به روی کسانی که صاحب صلاحیتاند باز باشد، چرا که از این طریق میتوان مسایل مستحدث عرفی و شرعی را با رعایت شرایط زمانه بازاندیشی کرد و تفسیر و برداشت تازهای از آنها به عمل آورد» (پیشین، ص 62). ولی همین سیداحمدخان در مقدمه تفسیرش میگوید: "و اما اینکه بعضیها گفتهاند که بر پیغمبر صرف معانی و مضامین قرآن القاء شده لیکن الفاظ و عبارات آن از خود آن حضرت است که در زبان عربی - که زبان خودش بوده - بیان فرموده است، من جداً با آن مخالف میباشم...
شاه ولیالله (دهلوی) در زیر عوان تدلی میگوید که قرآن فقط مضامین و معانی آن به قلب پیغمبر نازل شده و بعد خودش آنها را در مقام تعلیم و تفهیم عباد، چون زبانش عربی بود، بدین عبارت و الفاظ بیان فرموده است. ولی این قول فاضل مشارالیه مخالف با نقل و عقل هر دو هست، چه اولاً در خود قرآن درج است که: «و انه لتنزیل من ربالعالمین. نزل به الروح الامین. علی قلبک لتکون منالمنذرین. بلسان عربی مبین" (سوره شعراء، 192- 194) و در مورد دیگر فرموده است که: «انا انزلنا قرآناً عربیاً لعلکم تعقلون» (سوره یوسف، ایه 3) و از این ظاهر و هویداست که نزول قرآن بر قلب آن حضرت در زبان عربی بوده است، نه اینکه صرف معانی بر وی القا شده و قوالب و الفاظ از خود آن حضرت باشد.» (پیشین، ص 68).
ارسال نظر