گوناگون

یک ادعای عجیب درباره قتل مریلین مونرو

یک ادعای عجیب درباره قتل مریلین مونرو

پارسینه: نرماند هادجز، افسر ۷۸ ساله و بازنشسته سازمان سی.آی ای آمریکا در بستر مرگ در بیمارستان، با مطرح کردن یک ادعای عجیب به قتل مریلین مونرو، ستاره زیبای هالیوود در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی اعتراف کرد!

هادجز که مدت ۴۰ سال در سازمان اطلاعات و امنیت آمریکا خدمت کرده گفت عضو یک هسته ۵ نفره حرفه‌ای ترور بوده و در بین سال‌های ۱۹۵۹ تا ۱۹۷۲ با دستور محرمانه دولت آمریکا، چندین شخصیت‌ معروف سیاسی و هنری در ایالات متحده را که ایده‌ها و افکارشان با منافع دولت آمریکا در تضاد بود، ترور کرده و یکی از قربانیانش مریلین مونرو بوده است!

هاجز در بستر بیماری افزود: مریلین مونرو تنها زنی بود که ترور کردم و از این کارم پشیمان هم نیستم چون مونرو با چند تن از رهبران دنیا مثل کندی و فیدل کاسترو (رهبر کشور کمونیستی کوبا) همبستر شده بود و اطلاعات زیادی در اختیار آنها میگذاشت و به تهدیدی برای منافع ایالات متحده تبدیل شده بود، طرح ترور مریلین مونرو رو طوری انجام دادیم که مرگش خودکشی به نظر برسد

ارسال نظر

  • ناشناس

    چقدر یک مشت سنگواره هنوز مغز ملت رو کار می گیرند !

  • ازیزد

    اصلا ادعای عجیبی نیست -هم اکنون هم این رویه در امریکا در جریان می باشد.

  • ناشناس

    متاسفانه یه جوری تو شبکه هاشون نشون میدن که این چیزا فقط مال اینور اب واونطرف خبریاز این کارا نیستش.

  • سامان میرزائی

    بررسی مرگ مبهم مرلین مونرو

    قسمت اول :

    ساعت 3:30 صبح روز پنجم اوت سال 1962 پرستار مرلین مونرو از خواب بیدار می شود و متوجه می شود هنوز چراغ اتاق خواب او روشن است. در نتیجه تصمیم می گیرد سر و گوشی آب دهد، تا ببیند ماجرا از چه قرار است ولی وقتی چند بار در می زند و جوابی نمی شنود، به سمت پنجره اتاق خواب می رود و او را می بیند که روی تختخوابش افتاده است؛ لحظه ای با خود فکر می کند: «حتما اتفاقی افتاده». از این رو به دکتر گرینسون، روانپزشک مونرو، و دکتر انگلبرک، پزشک شخصی او زنگ می زند و آنها را باخبر می کند.

    دکتر گرینسون در ساعت 3:30 خود را به آپارتمان مونرو می رساند و می فهمد که او مرده است، سپس دکتر انگلبرگ وارد می شود و مرگ او را اعلام می کند. در گزارش پزشک قانونی آمده است دلیل مرگ او مسمومیت شدید به واسطه مصرف بیش از حد باربیتورات - نوعی مسکن خواب آور - بوده است.

    با وجود تمام این نظریه پردازی ها درباره مرگ مشکوک این بازیگر آمریکایی، نکته این بود که او دیگر نبود؛ مرلین مونرو، با وجود اینکه می توانست سال ها در سینمای آمریکا، که خود محصول آن سینما بود همچون ستاره ای بی همتا بدرخشد، در سن 36 سالگی با تمام این زرق و برق ها خداحافظی کرده و از او چیزی جز جسدی، و تا امروز چیزی جز نظریه هایی نه چندان معتبر درباره مرگش - یا شاید کشته شدنش -به جا نمانده بود. بازیگری که به واسطه زیبایی اش، و کمتر برای هنر بازیگری اش، بدل به چهره مهمی در سینمای هالیوود شده بود، حالا توسط همین سیستم مخوف سرمایه محور بلعیده شده و دیگر، دست کم، از چشم چرانی های مردانه مرسوم در هالیوود در امان بود.

    صحبت درباره مرگ مرلین مونرو ما را هم درباره این نظریه ها دچار شک کرد و از آنجا که این پرونده هنوز باز است و قابل بحث، تصمیم گرفتیم از منابعی که در اختیار داشتیم، استفاده کنیم و گزارشی از آن تهیه کنیم و هر کس بنا به تئوری ای که از مرگ او عقیده دارد، سعی می کند آن را اثبات کند.

    خط زمانی واپسین روز

    17:00

    روانپزشک مرلین، دکتر گرینسون پس از یکی دیگر از جلسات درمان افسردگی مرلین، خانه او را ترک کرد.

    بین 19:00 تا 19:15

    جو دی ماجیو در تماس تلفنی با او درباره ازدواجشان صحبت کرد.

    بین 19:30 تا 19:45

    پیتر لافورد برای دعوت شام با مونرو تماس می گیرد.

    20:00

    لافورد با یونیس مورای تماس می گیرد و از او می خواهد به مرلین سر بزند.

    22:00

    مورای پشت در اتاق خواب مونرو می رود و شهادت می دهد نور اتاق او را از زیر در دیده و نخواسته مزاحم او شود.

    00:00

    مورای دوباره متوجه نور زیر در می شود و چند بار در می زند اما پاشخی نمی گیرد.


    1:00

    پیتر لافورد توسط وکیل مونرو باخبر می شود که او در اثر اوردز مرده است.

    3:00

    یونیس مورای به دکتر گرینسون زنگ می زند؛ او هنوز نتوانسته مونرو را بیدار کند.

    3:40

    دکتر گرینسون می رسد و سعی می کند با شکستن در وارد اتاق شود ولی نمی تواند. بنابراین پنجره اتاق را می شکند و وارد می شود. او به دکتر اِنگلبرگ زنگ می زند.

    4:30

    پلیس باخبر می شود، مورای و دو دکتر را بازگویی می کند و اعلام می کند ساعت مرگ حدود 12:30 شب بوده.

    5:40

    مامور کفن و دفن می رسد و می گوید حالت جسد نشان می دهد مرگ بین 21:30 تا 22:30 بوده، این زمان بعدا تغییر کرد تا با گفته های شاهدان همخوانی داشته باشد.

    6:00

    مورای داستانش را عوض می کند و می گوید نیمه شب به تختخواب برمی گردد و او وقتی دکتر گرینسون ساعت سه زنگ زد بیدار شد. هر دو دکتر هم داستانشان را تغییر دادند و گفتند مونرو ساعت 3:50 مرده است.


    قتل

    مرلین مونرو اوایل سال 1962 از طریق پیتر لاوفورد بازیگر، داماد خانواده کندی، با برادران کندی آشنا شد. او، با این رابطه، به شدت تحت نظر اف بی آی قرار گرفته بود و حتی شایعه شده بود که باندهای خلافکاری مثل مافیا هم او را زیر نظر گرفته بودند؛ بدون اینکه خودش بفهمد درگیر چه بازی خطرناکی شده است. در این دوره بود که افسردگی مرلین مونرو شدت گرفت و چندین بار بر اثر استفاده بیش از حد داروهایش دچار مسمومیت شد ولی دکترهایش به موقع او را نجات داده بودند. گرینسون بارها از رابطه مونرو با کندی ها اظهار نگرانی کرده بود.

    رابطه مونرو با رابرت کندی بیشتر بود، ولی به شکل متناوب جان کندی هم او را در خانه خواهرش ملاقات می کرد. حتی شماره تلفن خصوصی به او داده بود تا در مواقع لزوم به او دسترسی داشته باشد. مرلین امیدوار بود جان از همسرش جدا شود و با او ازدواج کند. سامرز، مشاور کندی، می گوید مرلین خودش را به عنوان «بانوی اول» در آینده تصور می کرد.

    آخرین حضور برجسته مرلین مونرو در انظار عمومی به بهار 1962 باز می گردد که او در مراسم جشن تولد جان کندی در سالن مدیسون اسکوئر گاردن بر صحنه ظاهر شد و ترانه «تولدت مبارک، آقای رئیس جمهور» را در حضور کندی اجرا کرد؛ شیوه عجیب اجرای مونرو در این ترانه برای اولین بار شایعات را درباره رابطه آن دو سر زبان ها انداخت و مردم را به واکنش واداشت؛ طوری که کندی، با تلخی، از او برای اجرای این آهنگ تشکر کرد.

    زنگ خطر رسوایی برای کندی به صدا درآمده بود، پس از آن بود که به مرلین گفته شد باید تمام تماس هایش را با کندی قطع کند. در همین دوره، چندین پروژه سینمایی خوب به او پیشنهاد شد و دوباره کمی هیجان وارد زندگی اش شد. علاوه بر آن، یک هفته پیش از مرگش، مرلین برای تعطیلات کنار دریاچه تاهو رفت و آنجا با جو دی ماجیو، بازیکن معروف بیسبال آشنا شد و قرار شد با هم ازدواج کنند. کندی ها آنجا یک قلچماق را فرستاده بودند تا رفتارهای مونرو را زیر نظر داشته باشد تا درباره رابطه اش با آنها دست به خطایی نزند.

    در شب مرگش، مرلین ساعت 18:30 با آرایشگرش تلفنی صحبت کرده بود و او ادعا می کندن که مرلین به او گفته اسرار خطرناکی را درباره کندی ها می داند. یکی از دوستان دیگر مرلین که حوالی ساعت 9:30 با او صحبت کرده، ادعا می کند مرلین به او درباره «چیز شگفت انگیزی که تمام دنیا را شگفت زده خواهد کرد» گفته بود و پس از آن گوشی را بدون اینکه قطع کند، روی میز گذاشته بود چون جلوی در آپارتمان مرلین سروصدا می آمد.

    کسی که جسد مرلین را بین ساعت 5:30 تا 6:00 صبح به سردخانه برده بود، اشاره کرده که «جمود نعشی آغاز شده بود» و احتمالا مرگ بین ساعت 9:30 تا 11:30 بوده. وقایعی که بین 9:30 تا 10:30 شب اتفاق افتاده همچنان اسرارآمیز باقی مانده اند. در شب حادثه یونیس و دامادش، جفری در خانه مرلین بودند. جفری ادعا می کند بین 9:30 تا 10 شب رابرت کندی همراه دو مرد ناشناس به آپارتمان مرلین آمدند و به آنها دستور دادند خانه را ترک کنند.

    آنها به خانه همسایه ای رفتند و وقتی این مردان خانه را حدود 10:30 ترک کردند، به آپارتمان برگشتند. جفری، داماد یونیس، اظهار کرده بود که مرلین را دیده بود که دمر روی تخت دراز کشیده و چیزی شبیه گوشی تلفن در دستش داشت. اینجا تناقض ها شروع می شود؛ جفری می گوید مرلین در آن لحظه شبیه مرده ها بود و بنابراین یونیس با اورژانس تماس گرفته تا آمبولانس بیاید.

  • سامان میرزائی

    بررسی مرگ مبهم مرلین مونرو
    قسمت اخر:

    اووردُز

    با وجود نشانه های منطقی اوردز مرلین مونرو و گفته روانپزشک خودش، هنوز باور عمومی بر این است که مرلین به واسطه رابطه اش با کندی و به دلایل سیاسی کشته شده؛ حتی عده کمی برای مرگ نماد زیبایی هالیوود مرگ سخیف خودکشی را برگزیده اند، چه برسد به اووردوز! چه گروه هایی که برای تحقیق و تفحص نیامدند و روزها و حتی سال ها شبانه روزی وقت صرف نکردند؛ مثلا بی بی سی که گروه مخصوصی از افراد مجرب و کارآگاه را مامور کرده بود برای این کار. خلاصه که این زیبای مرده که دیگر خفته نبود، مرگش هم جاروجنجالی به پا کرد که هنوز گرد و خاکش فروکش نکرده؛ مرگی پرسروصدا در حد و اندازه مرلین مونرو.

    حالا می رسیم به دلایلی که چرا مرگ مرلین مونرو اووردز بوده و جار و جنجالی که کاملا از روی حساسیت به این شخصیت به وجود آمده. مرلین مونرو مدتی از افسردگی رنج می برد و قابلیت نه چندان زیاد او در بازیگری و تنش های فراوان در سر صحنه های فیلمبرداری، به این حالات ناآرامش دامن می زده. از این ناراحت بوده که او را تنها یک بلوند احمق زیبا بدانند. حتی سابقه چند مورد خودکشی هم در اوج ناراحتی های عاطفی و کاری اش گزارش شده بود اما به شیوه های مختلف و فضاهای متفاوتی. حتی روانپزشکش در یکی از مصاحبه ها ادعا کرده بود که به نظرش مرلین با هدف مردن دست به خودکشی نمی زد.

    چند روز پیش از مرگ، مرلین به درخواست خودش و در پی بی خوابی های مکرری که داشته، تقاضای قرص خواب از دکترش می کند. باربیوتورات، قرص آرام بخشی است که میزان خطرناک بودن آن به آستانه تحمل و وضعیت بدنی بیمار برمی گردد و باید با احتیاط و با مقدار مشخص استعمال شود.

    شکایت مرلین از بی خوابی های مکررش حتی به دوستان و اطرافیان نکته ای بود که پس از مرگ مرلین زیاد دیده نشد و در واقع نخواستند که دیده شود. این عذاب باعث شد که با توجه به وضعیت نه چندان مطلوب بدنی و روانی مرلین، دکتر روانپزشکش این قرص را برایش تجویز کند. (یعنی دکتر با توجه به خطرات قرص و شرایط روحی مرلین این قرص را برایش مناسب می دانست و مرلین سر خود آن را نخریده.)

    حالا می رویم به روز مرگش. تمام کسانی که در آن روز و روز گذشته با او در ارتباط بودند، جمله و کلام صریحی از او که بوی ناامیدی و کلافگی داشته باشد، نشنیدند؛ جز یک چیز مشترک، بی خوابی! با این وضعیت روحی کاملا طبیعی است که بخواهد مقدار بیشتری از قرص را مصر فکند بلکه بتواند یک شب راحت بخوابد. هیچ نوشته ای یا نشانه ای از خداحافظی یا توصیه ای از مرلین که خودکشی او را اثبات کند، وجود نداشته.

    حتی با بررسی تئوری قتل و سیاسی بودن ماجرا هم انتظار داریم دوستان عزیز قاتل یکی دو نمونه صحنه سازی بکنند که خودکشی جلوه کند، نه اینکه بدن بی جان زیبای خفته هالیوود را در حالی که تلفن دستش است، پیدا کنند. بعدا معلوم شد که پسرخوانده مرلین پشت خط بوده و این را هم اضافه کنم که کسی که مقدار بی رویه ای از باربیوتورات مصرف کند، ابتدا کمی ناهوشیار می شود و تکلمش دچار ضعف می شود، پس با توجه به بلایی که سر خودش آورده و توصیه های اکید دکترش طبیعی است که بفهمد و کمک بخواهد، نه از مستخدمش، که توان داد زدنش را ندارد، بلکه از نزدیکترین جا؛ تلفن!

    حالا که نگذاشتیم مرلین مونروی افسانه ای یک زندگی معمولی را تجربه کند، دست کم بگذاریم مرگ معمولی خودش را داشته باشد، شاید بتواند بالاخره آنجا از شر آدم ها خلاص شود و یک خواب آرام را تجربه کند؛ بدون قرص خواب!

    مراسم خاکسپاری مرلین مونرو در گورستان «وست وود» در غرب لس آنجلس، تنها با حضور 25 نفر و بدون تشریفات، توسط دی ماجیو انجام شد. علت مرگش هنوز با گذشت بیش از 50 سال معماست؛ شاید شبی روحش حقیقت را برای شعبان جعفری (شعبون بی مخ)، که در همان کنار خاک شده، تعریف کرده باشد.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار