{ مطلب ذوم}
ناصرالدین شاه هم مانند همه پادشاهان قاجار -منفور است. ناصرالدینشاه قاجار که پیش از پادشاهی ناصرالدین میرزا خوانده میشد، معروف به قبله عالم، سلطان صاحبقران و بعد شاه شهید، چهارمین شاه از دودمان سلسله قاجار در ایران بود. وی طولانیترین دوره پادشاهی را در میان دودمان قاجار داراست. (حدود 50 سال سلطنت کرد)او همچنین نخستین پادشاه ایران بود که خاطرات خود را نوشت.
نگاهی به حرمسرا و همسران ناصرالدین شاه قاجار
ناصرالدین شاه در طول حیات خود 84 زن صیغه ای و عقدی اختیار کرد.تعجباو 42 فرزند داشت که 18 فرزند او در کودکی مردند. زنهای عقدی به ترتیب گلین خانم دختر شاهزاده احمد میرزا، خجسته خانم تاج الدوله دختر شاهزاده سیف الله میرزا، ستاره خانم تبریزی، شکوه السلطنه مادر مظفرالدین شاه و نوه فتحعلی شاه و جیران خانم فروغ السلطنه بودند. فروغ السلطنه و شکوه السلطنه در حیات ناصرالدین شاه در گذشتند.
ناصرالدین شاه در 17 سالگی به سلطنت رسید. او 84 زن داشت که نفقه همه این بانوان سیبیلو با ابروان پشمالو برعهده اعلیحضرت همایونی بود.نیشخندهزار خدمه و ندیمه باید به حرمسرا سرویس دهی می کردند و مردهایی هم که از مردی ساقط شده بودند وظیفه نگهبانی و تدریس خانومهای دربار رو داشتند. طبیعتا حرمسرای پرهزینه ای بوده. محبوبترین زنش هم "جیران" نام داشته که اهل شعر و ادب وحافظ و مولانا خوانی بوده. جیران چهار فرزند بدنیا آورد ولی همگی مردند.و در حالیکه شاه کمتر از ۳۰ سالش بوده جیران هم مریض می شود و می میرد!! بعد از جیران ندیمه جیران به نام انیس الدوله در حالیکه نه زیبا بوده و نه باسواد- تبدیل به زن محبوب شاه و سوگلی شاه می شود. انیس الدوله با شاه رک صحبت می کرد و حتی به خاطر فروش مناصب٬ شاه رو سرزنش می کرد ولی شاه آن زن را دوست داشت!!! انیس الدوله تنها زن شاه بوده که از نظر اقتصادی مستقل و اجازه ارتباط با دنیای بیرون را داشته.
تمام عکسهای زنهای شاه خیلی زشت هستند و معمولا خیلی چاق. البته گویا چندین ساعت به آرایش می گذراندند ولی اون زمانها شیک و دلربا بودن یعنی اینکه یک ابروی کلفت پیوسته داشته باشی به همراه سبیل. حتی زنهایی که سبیل طبیعی نداشتند هم برای خودشان سبیل می کشیدن (بیچاره ناصرالدین شاه)!
بعد ازمرگ جیران و از سی سالگی به بعد شاه به شدت به دیکتاتوری رو می آورد.(شاید به خاطر علاقه زیادی که به جیران داشته) و هزار جور لقب برای خود انتخاب می کرد و هر کس هم که قبول نمی کرده مدح شاه رو بگوید مجازاتش از فلک شروع می شد و می رسید به اعدام٬ زنده زنده سوزانده شدن و شلیک شدن از توپخانه ...!!!
از سال 1870 به بعد برای درآمدزایی و خوشگذرانی های درباریان -امتیازدهی به خارجیها شروع شد و در سال 1872 ناصرالدین شاه٬ علی رغم مخالفتهای شدید مذهبیها در ایران٬ به عنوان اولین پادشاه ایران عازم فرنگ شد.که در ادامه مطلب از این سفر و تحقیر ناصرالدین شاه خواهم گفت.شاه از موزه ها-آکواریومها٬ باغها و جاهای دیدنی فرنگ بازدید کرد. از نظم و تمیزی غرب٬ قطارهای سریع و تکنولوژی خوشش آمده بود اما به این نتیجه رسید که علم و تکنولوزی برای ایران اصلا مناسب نیست و باید در اختیار خود غربیها باشد ! دستاورد سفر غرب هم برای زنان حرمسرا یک سری دامن کوتاه بود(به عنوان سوغاتی غربنیشخند) که خیلی تیپ زنهای قاجار را ضایع می کرد. یک مشت زن سبیلوی با حجاب در دامنهای کوتاه!!!نیشخند
تصویر زیر متعلق به خانم انیس الدوله ،همسر صیغه ای و سوگلی محبوب ناصرالدین شاه است.که شاه در اوایل دوران سلطنت خود در سفر به دهکده (امامه) نزدیک اوشان فشم و میگون این دختر هفت ساله را پسندید و او را به قصر خود برد .انیس الدوله تحت نظر"جیران" یکی از همسران شاه قرار گرفت تا به سن شانزده سالگی رسید و با شاه به صورت صیغه ای ازدواج کرد و هیچ گاه حاضر نشد به عقد دائم شاه در بیاید.انیس الدوله در طول سالهای زندگی در حرم خانه چاق و چاق تر شد.این تصویر در سال 1283 ه.ق گرفته شده و مربوط به دوران جوانی و تناسب اندام اوست.مادام کارلا سرنا نویسنده و روزنامه نگار فرانسوی او را در سال 1294 ه.ق دیده و می نویسد بسیار چاق و درشت اندام بوده و غذای زیادی می خورده و به مادام کارلا سرنا گفته تو چقدر لاغر و خشکیده ای . مردان ایرانی زنان چاق را دوست دارند و هر چه زنی فربه تر باشد نزد شوهرش عزیز تر و مقرب تر است
کارلا سرنا می گوید:کار بد او این بود که شیرینی و میوه را دندان می زد و نصف آنرا به خانم فرانسوی تعارف می کرد.
او هیچ وقت نتوانست فرزندی بدنیا بیاورد اما نزد ناصرالدین شاه بسیار عزیز بود و تقریبا ملکه ایران محسوب می شد.بستگان او به مقامات زیادی رسیدند(پارتی بازی) او اجازه داشت در کنار ناصرالدین سر سفره بنشیند و غذا و آش و کباب و پلو به او تعارف کند.لقب او حضرت قدیسه بود .پس از کشته شدن ناصرالدین شاه در روز 12 اردیبهشت 1275 ه.ش ،او مدت زیادی زنده نماند .دوستعلی خان معیرالممالک نوه دختری ناصرالدین شاه، علت مرگ انیس الدوله را ناراحتی و بی قراری او پس از مرگ شوهرش خوانده که چون حقوق ماهانه اش ،یعنی اسکناس های مزین به تصویر ناصرالدین شاه را برایش آوردند به گریه و شیون پرداخت و سکته کرد و مرد.اما اسنادی که جدیدا کشف شده گواهی فوت ایشان را به علت ابتلا به بیماری یرقان ،ذکر کرده و ایشان به علت هپاتیت B در 42 سالگی مرد.
ناصرالدین شاه و سفر اول به فرنگستان
ناصرالدین شاه در سال 1290به پیشنهاد سپهسالار عازم سفر به اروپا شد. سپهسالار قصد داشت پیشرفت کشورهای اروپایی را به شاه نشان دهد و ضعف ایران را در برابر آنان برای او آشکار کند.مدتی پیش از سفر، علما مامور شدند تا محاسن سفر شاه را به مردم گوشزد کنند. شاه به غیر از رجال و ملازمان، تعدادی از زنان حرمسرا را نیز به همراه برد. در میان این افراد انیس الدوله یکی از همسران شاه از طبقه فرودست که پس از مرگ جیران مورد توجه شاه قرار گرفته بود نیز حضور داشت.اما اما اما چشمتان روز بد نبیند در ادامه مطلب بخوانیدچشمک
زنان شاه در طول سفرمشکلاتی پیش آوردند تا توانستند آبروریزی کردند و رفتارهای غیردیپلماتیک از خود نشان دادند و شاه ناچار شد آنان را به همراه تعدادی از ملازمان که وجودشان مناسب چنین مسافرتی نبود از مسکو به تهران بازگرداند.بای بایو خود در سفری 5 ماهه به کشورهای روسیه٬ آلمان٬ بلژیک٬ انگلستان٬ اسکاتلند٬ فرانسه٬ ایتالیا٬ اتریش و ترکیه سفر می کند.از خود راضی
در طول این سفر شاه به مجالس رقص درباری، کنسرت، اپرا و دیگر نمایشها دعوت میشد. او ساعتها به نطقهایی گوش میکرد که در مراسم رسمی به افتخار حضور او خوانده میشد و او از مفاد آن جز ترجمه به اختصار چیزی نمیفهمید. شاه همچنین در طول سفر با چهرههای سرشناس، هنرپیشگان و خوانندگان گفت و شنود داشت و حتی گاه با مردم عادی در میآمیخت، کاری که هرگز در ایران انجام نمی داد.اما در نهایت شاه از سفر رضایت نداشت.قهر چرا که در طول این مدت مجبور به خودداری و اطاعت شده و در میانه سفر از مصاحبت همسران خود محروم شده بود. همچنین از جانب امپراتور روس به دلیل انعقاد قرار رویتر مورد اعتراض قرار گرفته و براثر جلال و جبروت دستگاه دولتهای اروپایی تحقیر شده بود. شاه باور نمیکرد که ایجاد وضعی مشابه ممالک اروپایی در ایران امکان داشته باشد و به سپهسالار میگفت:«وضع قوانین جدید و ترقیات حاضره این عصر خیلی مشکل است که بتوان به زودی اجرا کرد.».
ماجرای ببری خان و عزیزالسلطان
ناصرالدین شاه در اواخر دهه 1300 قمری رفته رفته به وظایف سلطنت بی اعتنا شد و بیش از پیش به انزوا و علاقههای خود در اندرونی پناه برد.اندرونی از چندسال قبل شاهد قدرت گرفتن یکی دیگر از همسران شاه بود. زبیده خانم، کنیزی کرد که شاه در بازگشت از سفر به عتبات در گروس خریداری کرده بود، با بهرهگیری از ضعفهای شاه و برآوردن خواستههای رنگارنگ او، توانسته بود در دل شاه جا بازکند، از او لقب «امینه اقدس» گیرد و خزانهدار مخصوص شاه شود و به رقیبی برای انیسالدوله تبدیل گردد. زبیده خانم ابتدا سرپرستی ماده گربه محبوب شاه(ببری خان) را برعهده گرفت؛ به عقیده بعضی او خود علاقه شاه را به این گربه برانگیختخنده و شاه به گربه چنان دلبست که برایش پرستار مخصوص و مواجب تعیین کرد؛ بچههای او را به اعیان و بزرگان هدیه میداد. و هیچگاه کسانی را که عریضه تقاضای خود را به دم گربه میبستند، بی پاسخ نمیگذاشت. زنان دیگر حرمسرا به محبت و علاقه شاه نسبت به گربه حسادت کردند چون شاه به گربه بیش از زنانش توجه می کرد بنابراین گربه بیچاره را کشتند، پس از مرگ گربه- شاه به برادرزاده خردسال خود، غلامعلی خان دلبسته شد. ناصرالدین شاه به زودی غلامعلیخان را یگانه مصاحب خود یافت و به او لقب «عزیزالسلطان» بخشید که نشان دهنده محبوبیت وی نزد شاه بود. شاه همچنین او را به اعتبار پدرش «ملیجک» خطاب میکرد. شاه برای عزیزالسلطان دستگاه وسیعی ترتیب داده بود و او را همه جا به همراه خود میبرد. سر و وضع کثیف، رفتار شیطنت آمیز و کارهای مبتذل و گستاخی عزیزالسلطان در حضور شاه با آداب تشریفات دربار قاجار و تقید آن به حفظ ارشدیت و سلسله مراتب همخوانی نداشت. ولی شاه حرکات او را با آمیزهای از بیخیالی و وجد نادیده میانگاشت.شاه به خصوص از جانب انیسالدوله و زنان اندرونی مورد مذمت قرار میگرفت که چرا محبتی را که شایستهاست به فرزندانش نشان دهد، به عزیزالسلطان ابراز میکند.
اندیشه نوشت:عاقبت زنانی که ریش و سبیل داشته باشند و به آرایشگاه نروند همین است که شوهرشان به گربه و یک کودک زشت و کثیفی مانند ملیجک بیشتر از آنان توجه کند.
خانم باشی و ماه رخسار دو خواهر در دربار ناصرالدین شاه
ناصرالدین شاه در سال 1307قمری- امینه اقدس یکی از همسران خود را که بینایی چشمانش را از دست داده بود، برای معالجه به وین فرستاد. این نخستین بار بود که یکی از همسران شاه بدون او به فرنگستان میرفت و همین موجب شد که شاه مورد انتقاداتی قرار گیرد و در بین عوام شعرهایی در نقد این تصمیم شاه رایج گردد.پس از صرف هزینههای بسیار زبیده خانم همچنان نابینا به ایران بازگشت، اما شاه همچنان جواهرات خود را به او سپرد و چنان وانمود کرد که گویی هنوز سالم و بینا و مورد علاقه اوست. سرانجام زبیده خانم براثر سکته درگذشت و شاه در اندوه مرگ او سوگواری بسیار کرد.
مقارن ایام بیماری زبیده خانم، شاه به دختر باغبانباشی باغ اقدسیه دلبستگی یافت و او را به ازدواج موقت خود درآورد. به گفته بعضی شاه از آن رو به خانم باشی علاقهمند شده بود که چشمانش شباهت زیادی به چشمان جیران (همسر محبوب شاه)داشت. دلبستگی شاه به خانم باشی، اغلب با ناز و اعراض او از وصال پاسخ میگرفت پس از مدتی، شاه به خواهر دوازده ساله خانم باشی، ماهرخسار، ابراز علاقه کرد. برخلاف خواهر بزرگتر ماهرخسار صادقانه به شاه اظهار عشق میکرد. خانم باشی که محبت شاه را به خواهر کوچکتر خود میدید، به لجبازی اش میافزود و ماهرخسار را آزار میداد و از دیدن شاه منعش میکرد. ماهرخسار آزارهای خانم باشی را برای ناصرالدین شاه باز میگفت و از این راه شاه را بیش از پیش شیفته خود میساخت.
نگاهی به اقدامات و سیاست های فرهنگی ناصرالدین شاه
سانسور مطبوعات در زمان ناصرالدین شاه
در دوران سلطنت ناصرالدین شاه ، به شمار عناوین روزنامه ها افزوده شد (پیشتر تنها روزنامهای که در ایران منتشر میشد کاغذ اخبار بود ) اما تمام این روزنامهها دولتی بودند. به فرمان او نخستین اداره سانسور مطبوعات در ایران تاسیس شد. این اداره وظیفه داشت تمام روزنامه ها و کتابها را پیش از چاپ بررسی کند و جلو ورود روزنامه های فارسی زبان چاپ خارج را بگیرد.تا هیچ روزنامه ای آزادی بیان نداشته باشد و نتواند بر علیه شاه و ضعف های مملکت چیزی بنویسد.
آموزش در زمان ناصرالدین شاه
امیر کبیرصدراعظم ناصرالدین شاه در سال سوم سلطنت ناصرالدین شاه تصمیم به تاسیس مدرسه دارالفنون گرفت. پس از عزل امیرکبیر، جاستین شیل وزیر مختار انگلیس در ایران و به اغوای او میرزا آقاخان نوری سعی بسیار کردند که دارالفنون گشایش نیابد. زیرا شیل عصبانی بود که چرا معلمین از اتباع یا طرفداران سیاست انگلیس انتخاب نشدهاند. اما ناصرالدین شاه چون نامهای درباب استخدام این معلمان به فرانسوآ ژوزف، امپراتور اتریش، نوشته بود و راضی به فرستادن آنها نبود، اصرار در افتتاح دارالفنون کرد. دوهفته پس از افتتاح دارالفنون، امیرکبیر در باغ فین کاشان کشته شد.در بدو امر، ناصرالدین شاه جوان در امتحانات دارالفنون حاضر میشد و به محصلین جایزه، انعام و منصب میداد. ولی کمی بعد در نتیجه اعمال و افعال میرزا ملکم خان که سمت مترجمی و معلمی در این مدرسه داشت، به خصوص تاسیس فراموشخانه و تبلیغ جمهوری، شاه به دارالفنون بدگمان شد و اعزام محصلین را به اروپا محدودتر ساخت.
علاقه ناصرالدین شاه به هنر
عکاسی
ناصرالدین شاه در زمان ولیعهدی خود یک دوربین عکاسی ازملکه ویکتوریا هدیه گرفته بود او به هنر عکاسی بسیار علاقمند شد.قلب به دستور اونخستین عکاسخانه عمومی ایران دایر شد. همچنین با حمایتهای او چندین عنوان کتاب در زمینه عکاسی تألیف و ترجمه شدند که دانش روز عکاسی دنیا را در اختیار عکاسان ایرانی قرارداد.
علاقه ناصرالدین شاه به ادبیات
داستانی با عنوان حکایت پیر و جوان را از آثار ادبی ناصرالدین شاه دانسته اند. حکایت پیر و جوان به سبک رایج داستانهای اروپایی قرن نوزدهم نوشته شده و یکی از نخستین نمونههای فارسی آن سبک در داستان نویسی ایران به شمار میرود.
علاقه ناصرالدین شاه به خوشنویسی
ناصرالدین شاه به خوشنویسی هم علاقه بسیاری داشت.او برای آموختن این هنر کوشش میکرد. او از خود آثاری در نستعلیق و شکسته نستعلیق برجای گذاشتهاست.گزارش شده که او میرزا رضای کلهر را به حضور خود میخواند و گاه از سر تفنن از روی سرمشقهای میرزا مینوشت.دوران سلطنت او به دلیل ظهور خوشنویسان بسیار و تجربه شیوههای نو یکی از درخشان ترین اعصار خوشنویسی ایران به شمار میرود.تشویق و ترغیب به خطاطی از سوی شاه و خط شناسی او که باعث میشد خوشنویسان آثارشان را به بهترین شکل ممکن به وی ارائه کنند، در شکوفایی خوشنویسی در این دوره موثر بود.پیوسته چندین تن خوشنویس در دربار ناصری حضور داشتند و ناصرالدین شاه آنان را به لقبهایی چون کاتب السلطان، خوش نویس باشی و اشرف الکتاب مفختر مینمود. او همچنین با خوشنویسان معروف عصر خود از جمله میرزای کلهر، میرزا غلامرضا اصفهانی و محمد حسین شیرازی ارتباط داشت.ناصرالدین شاه همچنین در جمع آوری مرقعات و کتابهای خطی اهتمام داشت. او هرجا نسخه ای خطی نفیس مییافت، برای کتابخانه سلطنتی خریداری میکرد.به دستور او چندین نسخه ارزشمند کتابت و تصویرسازی شدند. از آن جمله نسخه ای مصور هزار و یک شب بود که شاه در نخستین سال جلوس خود به کتابتش دستور داد و پس از هفت سال در شش مجلد به دست 42 هنرمند به اتمام رسید
هنر موسیقی
تعداد موسیقدانان در دربار ناصرالدین شاه بسیار بیش از شمار آنان در دربار پدرش بود.نوازندگان برجستهای در دربار ناصری حضور داشتند. در این دوره یادگرفتن موسیقی در میان خانواده سلطنتی رایج شد، چنان که عصمتالدوله و تاجالسلطنه، دختران شاه، نواختن پیانو آموختند. همچنین به خواست ناصرالدین شاه موسیقیدانی فرانسوی به نام موسیو لومر به ایران آمد تا شعبه موسیقی دارالفنون را راه اندازی کند.
تعزیه
در دوران سلطنت ناصرالدین شاه، تحت حمایت شاه تعزیه به اوج توسعه و شکوه خود رسید.در این دوره به پیروی از خواسته های شاه، تعزیه جنبه های تفریحی و تجملی پیدا کرد و وسیله ای برای اظهار شکوه و جلال سلطنت شد. بزرگان، شاهزادگان و رجال نیز اهمیت زیادی به تعزیه دادند. در عهد او تعزیه تا حدی گسترش یافت که در دهه اول محرم نزدیک به سیصد مجلس تعزیه در تهران تشکیل میشد. به دنبال ورود تجمل و اشرافیت به تعزیه، تعزیه نامه ها اصلاح شد و مجالسی چون تعزیه درهال صدف، تعزیه امیرتیمور و تعزیه حضرت یوسف و عروسی دختر قریش در آنها وارد گردید که مربوط به عزاداری نبودند.تعجب
خاطره نویسی
ناصرالدین شاه بیش از تمام پادشاهان ایران کتاب، خاطرات و سفرنامه از خود به جا گذاشتهاست.به رغم رسم رایج، او آثار و نوشتههای خود را از قبیل سفرنامه و یادداشتهای روزانه خود تدارک میدید و مؤلفان دولتی در تهیه این نوشته ها کمتر مداخله داشتند؛ به همین دلیل یادداشتها و سفرنامه هائی که از او در دست است، به دستخط شخص اوست.دفاتر خاطرات شخصی او مشتمل بر هفت مجلد است .
ساخت بناهای تاریخی در زمان ناصرالدین شاه
ناصرالدین شاه در دوران سلطنتش کاخ گلستان را گسترش داد و بناهای تازهای به آن افزود. شمسالعماره، تکیه دولت، تالار سلام، تالار آینه وکاخ ابیض از بناهای دیگر ناصرالدین شاه در کاخ گلستان است.او نخستین موزه ایران را در تالار سلام کاخ گلستان ایجاد کرد.کاخ های عشرت آباد، سلطنتآباد، صاحبقرانیه، شهرستانک و قصر یاقوت نیز به دستور ناصرالدین شاه در خارج از شهر تهران و به منظور اقامت خاندان سلطنتی و ملازمان در طول سفرهای ییلاقی، ساخته شدند.اقدام دیگر او بازسازی پایتخت و برداشتن دیوار قدیمی تهران و احداث خیابانهای وسیع به سبک اروپایی آغاز شد.
مرگ ناصرالدین شاه قاجار
ناصرالدین شاه در آستانه مراسم پنجاهمین سال تاجگذاری خود در سن 62 سالگی به دست میرزا رضای کرمانی یکی از پیروان سید جمال الدین اسدآبادی در حرم شاه عبدالعظیم حسنی در شهر ری ترور شد. او در هنگام ترور پنجاهمین سالگرد سلطنت خویش را جشن میگرفت. وی در زیارتگاه شاه عبدالعظیم در شهر ری در نزدیکی تهران به خاک سپرده شد. سنگ قبر مرمری وی که تمثال کامل وی بر آن حکاکی شده هماکنون در موزهٔ کاخ گلستان در تهران نگهداری میشود و به یکی از شاهکارهای کندهکاری دوره قاجار معروف است.گفته شدهاست که آخرین کلمات وی اینها بودهاند: "من بر شما جور دیگری حکومت خواهم کرد اگر زنده بمانم".
اندیشه نوشت:ناصرالدین شاه قاجار درگذشت. مردی که با بی عدالتی 84 زن عقدی و صیغه ای را در حرمسرای خود جای داده بود.راست گفته اند صیغه(ازدواج موقت)فرقی با فحشا ندارد. بعضی گفته اند عدالت است برای دخترانی که از سن ازدواجشان گذشته است.ولی به نظر من ازدواج نکردن برای زن فقط یک غم است ولی شوهررا بین 84 زن تقسیم کردن 84 غم است.نیشخنددلم برای 84 زن حرمسرای ناصرالدین شاه سوخت.فکر می کنم علت ابروان پرپشت و سیبیلو بودن آنها کم توجهی ناصرالدین شاه به ایشان بوده است.خوش بحال ببری خان (گربه ناصرالدین شاه) که هوو نداشت.
گور بگور بشی
عکس ماست وقتی توالت میرویم!!!!
.
.
.
.
.
.
.
دربار ناصرالدین شاه - همسران و سوگلی های حرمسرا
{ مطلب ذوم}
ناصرالدین شاه هم مانند همه پادشاهان قاجار -منفور است. ناصرالدینشاه قاجار که پیش از پادشاهی ناصرالدین میرزا خوانده میشد، معروف به قبله عالم، سلطان صاحبقران و بعد شاه شهید، چهارمین شاه از دودمان سلسله قاجار در ایران بود. وی طولانیترین دوره پادشاهی را در میان دودمان قاجار داراست. (حدود 50 سال سلطنت کرد)او همچنین نخستین پادشاه ایران بود که خاطرات خود را نوشت.
نگاهی به حرمسرا و همسران ناصرالدین شاه قاجار
ناصرالدین شاه در طول حیات خود 84 زن صیغه ای و عقدی اختیار کرد.تعجباو 42 فرزند داشت که 18 فرزند او در کودکی مردند. زنهای عقدی به ترتیب گلین خانم دختر شاهزاده احمد میرزا، خجسته خانم تاج الدوله دختر شاهزاده سیف الله میرزا، ستاره خانم تبریزی، شکوه السلطنه مادر مظفرالدین شاه و نوه فتحعلی شاه و جیران خانم فروغ السلطنه بودند. فروغ السلطنه و شکوه السلطنه در حیات ناصرالدین شاه در گذشتند.
ناصرالدین شاه در 17 سالگی به سلطنت رسید. او 84 زن داشت که نفقه همه این بانوان سیبیلو با ابروان پشمالو برعهده اعلیحضرت همایونی بود.نیشخندهزار خدمه و ندیمه باید به حرمسرا سرویس دهی می کردند و مردهایی هم که از مردی ساقط شده بودند وظیفه نگهبانی و تدریس خانومهای دربار رو داشتند. طبیعتا حرمسرای پرهزینه ای بوده. محبوبترین زنش هم "جیران" نام داشته که اهل شعر و ادب وحافظ و مولانا خوانی بوده. جیران چهار فرزند بدنیا آورد ولی همگی مردند.و در حالیکه شاه کمتر از ۳۰ سالش بوده جیران هم مریض می شود و می میرد!! بعد از جیران ندیمه جیران به نام انیس الدوله در حالیکه نه زیبا بوده و نه باسواد- تبدیل به زن محبوب شاه و سوگلی شاه می شود. انیس الدوله با شاه رک صحبت می کرد و حتی به خاطر فروش مناصب٬ شاه رو سرزنش می کرد ولی شاه آن زن را دوست داشت!!! انیس الدوله تنها زن شاه بوده که از نظر اقتصادی مستقل و اجازه ارتباط با دنیای بیرون را داشته.
تمام عکسهای زنهای شاه خیلی زشت هستند و معمولا خیلی چاق. البته گویا چندین ساعت به آرایش می گذراندند ولی اون زمانها شیک و دلربا بودن یعنی اینکه یک ابروی کلفت پیوسته داشته باشی به همراه سبیل. حتی زنهایی که سبیل طبیعی نداشتند هم برای خودشان سبیل می کشیدن (بیچاره ناصرالدین شاه)!
بعد ازمرگ جیران و از سی سالگی به بعد شاه به شدت به دیکتاتوری رو می آورد.(شاید به خاطر علاقه زیادی که به جیران داشته) و هزار جور لقب برای خود انتخاب می کرد و هر کس هم که قبول نمی کرده مدح شاه رو بگوید مجازاتش از فلک شروع می شد و می رسید به اعدام٬ زنده زنده سوزانده شدن و شلیک شدن از توپخانه ...!!!
از سال 1870 به بعد برای درآمدزایی و خوشگذرانی های درباریان -امتیازدهی به خارجیها شروع شد و در سال 1872 ناصرالدین شاه٬ علی رغم مخالفتهای شدید مذهبیها در ایران٬ به عنوان اولین پادشاه ایران عازم فرنگ شد.که در ادامه مطلب از این سفر و تحقیر ناصرالدین شاه خواهم گفت.شاه از موزه ها-آکواریومها٬ باغها و جاهای دیدنی فرنگ بازدید کرد. از نظم و تمیزی غرب٬ قطارهای سریع و تکنولوژی خوشش آمده بود اما به این نتیجه رسید که علم و تکنولوزی برای ایران اصلا مناسب نیست و باید در اختیار خود غربیها باشد ! دستاورد سفر غرب هم برای زنان حرمسرا یک سری دامن کوتاه بود(به عنوان سوغاتی غربنیشخند) که خیلی تیپ زنهای قاجار را ضایع می کرد. یک مشت زن سبیلوی با حجاب در دامنهای کوتاه!!!نیشخند
تصویر زیر متعلق به خانم انیس الدوله ،همسر صیغه ای و سوگلی محبوب ناصرالدین شاه است.که شاه در اوایل دوران سلطنت خود در سفر به دهکده (امامه) نزدیک اوشان فشم و میگون این دختر هفت ساله را پسندید و او را به قصر خود برد .انیس الدوله تحت نظر"جیران" یکی از همسران شاه قرار گرفت تا به سن شانزده سالگی رسید و با شاه به صورت صیغه ای ازدواج کرد و هیچ گاه حاضر نشد به عقد دائم شاه در بیاید.انیس الدوله در طول سالهای زندگی در حرم خانه چاق و چاق تر شد.این تصویر در سال 1283 ه.ق گرفته شده و مربوط به دوران جوانی و تناسب اندام اوست.مادام کارلا سرنا نویسنده و روزنامه نگار فرانسوی او را در سال 1294 ه.ق دیده و می نویسد بسیار چاق و درشت اندام بوده و غذای زیادی می خورده و به مادام کارلا سرنا گفته تو چقدر لاغر و خشکیده ای . مردان ایرانی زنان چاق را دوست دارند و هر چه زنی فربه تر باشد نزد شوهرش عزیز تر و مقرب تر است
کارلا سرنا می گوید:کار بد او این بود که شیرینی و میوه را دندان می زد و نصف آنرا به خانم فرانسوی تعارف می کرد.
او هیچ وقت نتوانست فرزندی بدنیا بیاورد اما نزد ناصرالدین شاه بسیار عزیز بود و تقریبا ملکه ایران محسوب می شد.بستگان او به مقامات زیادی رسیدند(پارتی بازی) او اجازه داشت در کنار ناصرالدین سر سفره بنشیند و غذا و آش و کباب و پلو به او تعارف کند.لقب او حضرت قدیسه بود .پس از کشته شدن ناصرالدین شاه در روز 12 اردیبهشت 1275 ه.ش ،او مدت زیادی زنده نماند .دوستعلی خان معیرالممالک نوه دختری ناصرالدین شاه، علت مرگ انیس الدوله را ناراحتی و بی قراری او پس از مرگ شوهرش خوانده که چون حقوق ماهانه اش ،یعنی اسکناس های مزین به تصویر ناصرالدین شاه را برایش آوردند به گریه و شیون پرداخت و سکته کرد و مرد.اما اسنادی که جدیدا کشف شده گواهی فوت ایشان را به علت ابتلا به بیماری یرقان ،ذکر کرده و ایشان به علت هپاتیت B در 42 سالگی مرد.
ناصرالدین شاه و سفر اول به فرنگستان
ناصرالدین شاه در سال 1290به پیشنهاد سپهسالار عازم سفر به اروپا شد. سپهسالار قصد داشت پیشرفت کشورهای اروپایی را به شاه نشان دهد و ضعف ایران را در برابر آنان برای او آشکار کند.مدتی پیش از سفر، علما مامور شدند تا محاسن سفر شاه را به مردم گوشزد کنند. شاه به غیر از رجال و ملازمان، تعدادی از زنان حرمسرا را نیز به همراه برد. در میان این افراد انیس الدوله یکی از همسران شاه از طبقه فرودست که پس از مرگ جیران مورد توجه شاه قرار گرفته بود نیز حضور داشت.اما اما اما چشمتان روز بد نبیند در ادامه مطلب بخوانیدچشمک
زنان شاه در طول سفرمشکلاتی پیش آوردند تا توانستند آبروریزی کردند و رفتارهای غیردیپلماتیک از خود نشان دادند و شاه ناچار شد آنان را به همراه تعدادی از ملازمان که وجودشان مناسب چنین مسافرتی نبود از مسکو به تهران بازگرداند.بای بایو خود در سفری 5 ماهه به کشورهای روسیه٬ آلمان٬ بلژیک٬ انگلستان٬ اسکاتلند٬ فرانسه٬ ایتالیا٬ اتریش و ترکیه سفر می کند.از خود راضی
در طول این سفر شاه به مجالس رقص درباری، کنسرت، اپرا و دیگر نمایشها دعوت میشد. او ساعتها به نطقهایی گوش میکرد که در مراسم رسمی به افتخار حضور او خوانده میشد و او از مفاد آن جز ترجمه به اختصار چیزی نمیفهمید. شاه همچنین در طول سفر با چهرههای سرشناس، هنرپیشگان و خوانندگان گفت و شنود داشت و حتی گاه با مردم عادی در میآمیخت، کاری که هرگز در ایران انجام نمی داد.اما در نهایت شاه از سفر رضایت نداشت.قهر چرا که در طول این مدت مجبور به خودداری و اطاعت شده و در میانه سفر از مصاحبت همسران خود محروم شده بود. همچنین از جانب امپراتور روس به دلیل انعقاد قرار رویتر مورد اعتراض قرار گرفته و براثر جلال و جبروت دستگاه دولتهای اروپایی تحقیر شده بود. شاه باور نمیکرد که ایجاد وضعی مشابه ممالک اروپایی در ایران امکان داشته باشد و به سپهسالار میگفت:«وضع قوانین جدید و ترقیات حاضره این عصر خیلی مشکل است که بتوان به زودی اجرا کرد.».
ماجرای ببری خان و عزیزالسلطان
ناصرالدین شاه در اواخر دهه 1300 قمری رفته رفته به وظایف سلطنت بی اعتنا شد و بیش از پیش به انزوا و علاقههای خود در اندرونی پناه برد.اندرونی از چندسال قبل شاهد قدرت گرفتن یکی دیگر از همسران شاه بود. زبیده خانم، کنیزی کرد که شاه در بازگشت از سفر به عتبات در گروس خریداری کرده بود، با بهرهگیری از ضعفهای شاه و برآوردن خواستههای رنگارنگ او، توانسته بود در دل شاه جا بازکند، از او لقب «امینه اقدس» گیرد و خزانهدار مخصوص شاه شود و به رقیبی برای انیسالدوله تبدیل گردد. زبیده خانم ابتدا سرپرستی ماده گربه محبوب شاه(ببری خان) را برعهده گرفت؛ به عقیده بعضی او خود علاقه شاه را به این گربه برانگیختخنده و شاه به گربه چنان دلبست که برایش پرستار مخصوص و مواجب تعیین کرد؛ بچههای او را به اعیان و بزرگان هدیه میداد. و هیچگاه کسانی را که عریضه تقاضای خود را به دم گربه میبستند، بی پاسخ نمیگذاشت. زنان دیگر حرمسرا به محبت و علاقه شاه نسبت به گربه حسادت کردند چون شاه به گربه بیش از زنانش توجه می کرد بنابراین گربه بیچاره را کشتند، پس از مرگ گربه- شاه به برادرزاده خردسال خود، غلامعلی خان دلبسته شد. ناصرالدین شاه به زودی غلامعلیخان را یگانه مصاحب خود یافت و به او لقب «عزیزالسلطان» بخشید که نشان دهنده محبوبیت وی نزد شاه بود. شاه همچنین او را به اعتبار پدرش «ملیجک» خطاب میکرد. شاه برای عزیزالسلطان دستگاه وسیعی ترتیب داده بود و او را همه جا به همراه خود میبرد. سر و وضع کثیف، رفتار شیطنت آمیز و کارهای مبتذل و گستاخی عزیزالسلطان در حضور شاه با آداب تشریفات دربار قاجار و تقید آن به حفظ ارشدیت و سلسله مراتب همخوانی نداشت. ولی شاه حرکات او را با آمیزهای از بیخیالی و وجد نادیده میانگاشت.شاه به خصوص از جانب انیسالدوله و زنان اندرونی مورد مذمت قرار میگرفت که چرا محبتی را که شایستهاست به فرزندانش نشان دهد، به عزیزالسلطان ابراز میکند.
اندیشه نوشت:عاقبت زنانی که ریش و سبیل داشته باشند و به آرایشگاه نروند همین است که شوهرشان به گربه و یک کودک زشت و کثیفی مانند ملیجک بیشتر از آنان توجه کند.
خانم باشی و ماه رخسار دو خواهر در دربار ناصرالدین شاه
ناصرالدین شاه در سال 1307قمری- امینه اقدس یکی از همسران خود را که بینایی چشمانش را از دست داده بود، برای معالجه به وین فرستاد. این نخستین بار بود که یکی از همسران شاه بدون او به فرنگستان میرفت و همین موجب شد که شاه مورد انتقاداتی قرار گیرد و در بین عوام شعرهایی در نقد این تصمیم شاه رایج گردد.پس از صرف هزینههای بسیار زبیده خانم همچنان نابینا به ایران بازگشت، اما شاه همچنان جواهرات خود را به او سپرد و چنان وانمود کرد که گویی هنوز سالم و بینا و مورد علاقه اوست. سرانجام زبیده خانم براثر سکته درگذشت و شاه در اندوه مرگ او سوگواری بسیار کرد.
مقارن ایام بیماری زبیده خانم، شاه به دختر باغبانباشی باغ اقدسیه دلبستگی یافت و او را به ازدواج موقت خود درآورد. به گفته بعضی شاه از آن رو به خانم باشی علاقهمند شده بود که چشمانش شباهت زیادی به چشمان جیران (همسر محبوب شاه)داشت. دلبستگی شاه به خانم باشی، اغلب با ناز و اعراض او از وصال پاسخ میگرفت پس از مدتی، شاه به خواهر دوازده ساله خانم باشی، ماهرخسار، ابراز علاقه کرد. برخلاف خواهر بزرگتر ماهرخسار صادقانه به شاه اظهار عشق میکرد. خانم باشی که محبت شاه را به خواهر کوچکتر خود میدید، به لجبازی اش میافزود و ماهرخسار را آزار میداد و از دیدن شاه منعش میکرد. ماهرخسار آزارهای خانم باشی را برای ناصرالدین شاه باز میگفت و از این راه شاه را بیش از پیش شیفته خود میساخت.
نگاهی به اقدامات و سیاست های فرهنگی ناصرالدین شاه
سانسور مطبوعات در زمان ناصرالدین شاه
در دوران سلطنت ناصرالدین شاه ، به شمار عناوین روزنامه ها افزوده شد (پیشتر تنها روزنامهای که در ایران منتشر میشد کاغذ اخبار بود ) اما تمام این روزنامهها دولتی بودند. به فرمان او نخستین اداره سانسور مطبوعات در ایران تاسیس شد. این اداره وظیفه داشت تمام روزنامه ها و کتابها را پیش از چاپ بررسی کند و جلو ورود روزنامه های فارسی زبان چاپ خارج را بگیرد.تا هیچ روزنامه ای آزادی بیان نداشته باشد و نتواند بر علیه شاه و ضعف های مملکت چیزی بنویسد.
آموزش در زمان ناصرالدین شاه
امیر کبیرصدراعظم ناصرالدین شاه در سال سوم سلطنت ناصرالدین شاه تصمیم به تاسیس مدرسه دارالفنون گرفت. پس از عزل امیرکبیر، جاستین شیل وزیر مختار انگلیس در ایران و به اغوای او میرزا آقاخان نوری سعی بسیار کردند که دارالفنون گشایش نیابد. زیرا شیل عصبانی بود که چرا معلمین از اتباع یا طرفداران سیاست انگلیس انتخاب نشدهاند. اما ناصرالدین شاه چون نامهای درباب استخدام این معلمان به فرانسوآ ژوزف، امپراتور اتریش، نوشته بود و راضی به فرستادن آنها نبود، اصرار در افتتاح دارالفنون کرد. دوهفته پس از افتتاح دارالفنون، امیرکبیر در باغ فین کاشان کشته شد.در بدو امر، ناصرالدین شاه جوان در امتحانات دارالفنون حاضر میشد و به محصلین جایزه، انعام و منصب میداد. ولی کمی بعد در نتیجه اعمال و افعال میرزا ملکم خان که سمت مترجمی و معلمی در این مدرسه داشت، به خصوص تاسیس فراموشخانه و تبلیغ جمهوری، شاه به دارالفنون بدگمان شد و اعزام محصلین را به اروپا محدودتر ساخت.
علاقه ناصرالدین شاه به هنر
عکاسی
ناصرالدین شاه در زمان ولیعهدی خود یک دوربین عکاسی ازملکه ویکتوریا هدیه گرفته بود او به هنر عکاسی بسیار علاقمند شد.قلب به دستور اونخستین عکاسخانه عمومی ایران دایر شد. همچنین با حمایتهای او چندین عنوان کتاب در زمینه عکاسی تألیف و ترجمه شدند که دانش روز عکاسی دنیا را در اختیار عکاسان ایرانی قرارداد.
علاقه ناصرالدین شاه به ادبیات
داستانی با عنوان حکایت پیر و جوان را از آثار ادبی ناصرالدین شاه دانسته اند. حکایت پیر و جوان به سبک رایج داستانهای اروپایی قرن نوزدهم نوشته شده و یکی از نخستین نمونههای فارسی آن سبک در داستان نویسی ایران به شمار میرود.
علاقه ناصرالدین شاه به خوشنویسی
ناصرالدین شاه به خوشنویسی هم علاقه بسیاری داشت.او برای آموختن این هنر کوشش میکرد. او از خود آثاری در نستعلیق و شکسته نستعلیق برجای گذاشتهاست.گزارش شده که او میرزا رضای کلهر را به حضور خود میخواند و گاه از سر تفنن از روی سرمشقهای میرزا مینوشت.دوران سلطنت او به دلیل ظهور خوشنویسان بسیار و تجربه شیوههای نو یکی از درخشان ترین اعصار خوشنویسی ایران به شمار میرود.تشویق و ترغیب به خطاطی از سوی شاه و خط شناسی او که باعث میشد خوشنویسان آثارشان را به بهترین شکل ممکن به وی ارائه کنند، در شکوفایی خوشنویسی در این دوره موثر بود.پیوسته چندین تن خوشنویس در دربار ناصری حضور داشتند و ناصرالدین شاه آنان را به لقبهایی چون کاتب السلطان، خوش نویس باشی و اشرف الکتاب مفختر مینمود. او همچنین با خوشنویسان معروف عصر خود از جمله میرزای کلهر، میرزا غلامرضا اصفهانی و محمد حسین شیرازی ارتباط داشت.ناصرالدین شاه همچنین در جمع آوری مرقعات و کتابهای خطی اهتمام داشت. او هرجا نسخه ای خطی نفیس مییافت، برای کتابخانه سلطنتی خریداری میکرد.به دستور او چندین نسخه ارزشمند کتابت و تصویرسازی شدند. از آن جمله نسخه ای مصور هزار و یک شب بود که شاه در نخستین سال جلوس خود به کتابتش دستور داد و پس از هفت سال در شش مجلد به دست 42 هنرمند به اتمام رسید
هنر موسیقی
تعداد موسیقدانان در دربار ناصرالدین شاه بسیار بیش از شمار آنان در دربار پدرش بود.نوازندگان برجستهای در دربار ناصری حضور داشتند. در این دوره یادگرفتن موسیقی در میان خانواده سلطنتی رایج شد، چنان که عصمتالدوله و تاجالسلطنه، دختران شاه، نواختن پیانو آموختند. همچنین به خواست ناصرالدین شاه موسیقیدانی فرانسوی به نام موسیو لومر به ایران آمد تا شعبه موسیقی دارالفنون را راه اندازی کند.
تعزیه
در دوران سلطنت ناصرالدین شاه، تحت حمایت شاه تعزیه به اوج توسعه و شکوه خود رسید.در این دوره به پیروی از خواسته های شاه، تعزیه جنبه های تفریحی و تجملی پیدا کرد و وسیله ای برای اظهار شکوه و جلال سلطنت شد. بزرگان، شاهزادگان و رجال نیز اهمیت زیادی به تعزیه دادند. در عهد او تعزیه تا حدی گسترش یافت که در دهه اول محرم نزدیک به سیصد مجلس تعزیه در تهران تشکیل میشد. به دنبال ورود تجمل و اشرافیت به تعزیه، تعزیه نامه ها اصلاح شد و مجالسی چون تعزیه درهال صدف، تعزیه امیرتیمور و تعزیه حضرت یوسف و عروسی دختر قریش در آنها وارد گردید که مربوط به عزاداری نبودند.تعجب
خاطره نویسی
ناصرالدین شاه بیش از تمام پادشاهان ایران کتاب، خاطرات و سفرنامه از خود به جا گذاشتهاست.به رغم رسم رایج، او آثار و نوشتههای خود را از قبیل سفرنامه و یادداشتهای روزانه خود تدارک میدید و مؤلفان دولتی در تهیه این نوشته ها کمتر مداخله داشتند؛ به همین دلیل یادداشتها و سفرنامه هائی که از او در دست است، به دستخط شخص اوست.دفاتر خاطرات شخصی او مشتمل بر هفت مجلد است .
ساخت بناهای تاریخی در زمان ناصرالدین شاه
ناصرالدین شاه در دوران سلطنتش کاخ گلستان را گسترش داد و بناهای تازهای به آن افزود. شمسالعماره، تکیه دولت، تالار سلام، تالار آینه وکاخ ابیض از بناهای دیگر ناصرالدین شاه در کاخ گلستان است.او نخستین موزه ایران را در تالار سلام کاخ گلستان ایجاد کرد.کاخ های عشرت آباد، سلطنتآباد، صاحبقرانیه، شهرستانک و قصر یاقوت نیز به دستور ناصرالدین شاه در خارج از شهر تهران و به منظور اقامت خاندان سلطنتی و ملازمان در طول سفرهای ییلاقی، ساخته شدند.اقدام دیگر او بازسازی پایتخت و برداشتن دیوار قدیمی تهران و احداث خیابانهای وسیع به سبک اروپایی آغاز شد.
مرگ ناصرالدین شاه قاجار
ناصرالدین شاه در آستانه مراسم پنجاهمین سال تاجگذاری خود در سن 62 سالگی به دست میرزا رضای کرمانی یکی از پیروان سید جمال الدین اسدآبادی در حرم شاه عبدالعظیم حسنی در شهر ری ترور شد. او در هنگام ترور پنجاهمین سالگرد سلطنت خویش را جشن میگرفت. وی در زیارتگاه شاه عبدالعظیم در شهر ری در نزدیکی تهران به خاک سپرده شد. سنگ قبر مرمری وی که تمثال کامل وی بر آن حکاکی شده هماکنون در موزهٔ کاخ گلستان در تهران نگهداری میشود و به یکی از شاهکارهای کندهکاری دوره قاجار معروف است.گفته شدهاست که آخرین کلمات وی اینها بودهاند: "من بر شما جور دیگری حکومت خواهم کرد اگر زنده بمانم".
اندیشه نوشت:ناصرالدین شاه قاجار درگذشت. مردی که با بی عدالتی 84 زن عقدی و صیغه ای را در حرمسرای خود جای داده بود.راست گفته اند صیغه(ازدواج موقت)فرقی با فحشا ندارد. بعضی گفته اند عدالت است برای دخترانی که از سن ازدواجشان گذشته است.ولی به نظر من ازدواج نکردن برای زن فقط یک غم است ولی شوهررا بین 84 زن تقسیم کردن 84 غم است.نیشخنددلم برای 84 زن حرمسرای ناصرالدین شاه سوخت.فکر می کنم علت ابروان پرپشت و سیبیلو بودن آنها کم توجهی ناصرالدین شاه به ایشان بوده است.خوش بحال ببری خان (گربه ناصرالدین شاه) که هوو نداشت.
بخور نوش جونت
عاشقتم سامان میرزایی!به عشق تو میام اینجا