گوناگون

ناگفته‌هاي هاشمي رفسنجاني ازماجراي ۲ ديدار با ملك عبدالله

پارسینه: دوستی هاشمی و ملک عبدالله سابقه زیادی دارد

به گزارش پارسینه ؛آيت‌الله هاشمي از خاطراتش با ملك عبدالله مي‌گويد و مهماني‌هاي خانوادگي‌شان. در اين ميان اما هنوز هم از اظهاراتي كه در مورد پادشاه سابق عربستان در نمازجمعه مطرح شده است انتقاد دارد. گزيده اظهارات آيت‌الله هاشمي‌رفسنجاني در مورد مذاكرات هسته‌اي و شرايط منطقه به شرح زير است:

در مذاكرات هسته‌اي حقوق ما نبايد ضايع شود. ما حقوقي داريم كه عضو آژانس هسته‌اي در ژنو هستيم و حقوق آنجا هم روشن است و مي‌توانند از همه‌ منابع صلح‌آميز هسته‌اي برخوردار باشند. طبعاً اين برخورداري، تكنولوژي مي‌خواهد. آنها مسووليت دارند كه به ما كمك كنند و نه اينكه مزاحمت ايجاد كنند. در اساسنامه آنها اين نكته هست و ما هم مطالبه مي‌كنيم. ما قطعاً دنبال (فناوري) هسته‌اي «نظامي» نيستيم. ممكن است گزارش‌هايي كه منافقين و ديگران مي‌دهند، در حدي باشد كه آنها حساس شوند. يا ممكن است به خاطر بعضي از خريدها و بعضي از چيزهايي كه مي‌تواند دومنظوره باشد، شبهه داشته باشند.

توافق بد اين است كه بخواهند بعضي از حقوق ما را ناديده بگيرند يا جلوگيري كنند؛ اگر اين‌گونه باشد، بد است، منتها نسبي است، اگر بخواهند زياد تجاوز كنند، سخت‌تر است و اگر جزيي باشد باز هم بد است ولي به بدي كارهاي ديگرشان، يعني سلب حق مردم ايران نيست اگر ما درصدد هسته‌اي نظامي بوديم، رهبري نمي‌آمدند كه فتوا بدهند و به جايش يك بيانيه سياسي مي‌دادند. وقتي فتوا مي‌دهند، معنايش اين است كه اعتبار اجتهاد و مقام‌شان را در جامعه در گروي اين فتوا مي‌گذارند. آنها بايد اين را بفهمند. وقتي مي‌خواهيم فقط براي كارهاي صلح‌آميز استفاده كنيم، بايد براساس معاهده‌هاي بين‌المللي كمك كنند و حق‌مان محفوظ باشد.

البته در كنار اين، يك موضوع ديگري هم هست كه آژانس مي‌گويد: «من هم بايد ناظر باشم و مطمئن باشم» بايد اين را هم تامين كنيم و وظيفه ما است كه تامين كنيم تا بگذاريم آنها مطلع باشند و ببينند كه ما به طرف مسائل نظامي نمي‌رويم. اگر اين قيدها پيش بيايد، ما بايد آمادگي نظارت را داشته باشيم و آنها هم بايد حقوق ما را بدهند.

وضع در مورد رابطه با عربستان الان بدتر از گذشته نبود ولي با اظهاراتي كه در نمازجمعه تهران شد خيلي بد شده. در مقطعي خيلي خوب شد، ولي الان هم نسبت به گذشته خيلي بدتر نيست. پيش از انقلاب، ايران و عربستان به خاطر نفت و موضوعات ديگر با هم درگير بودند و دايماً به هم پرخاش مي‌كردند. بعد كه انقلاب شد، آنها اوايل از انقلاب ما ترسيدند. مخصوصاً آن روزهايي كه شعار صادر كردن انقلاب را مي‌داديم و بالاخره خود ملت‌ها هم به فكر افتادند كه راه ايران را بروند، آنها نگران بودند و روابط‌شان با ما بد بود. تا اينكه زمان به رياست‌جمهوري من رسيد. در جنگ هم آنها از صدام حمايت مي‌كردند و پول مي‌دادند و فضاي آنها در اختيار صدام بود. امام هم وقتي حج قطع شد، نگران بودند و گفتند: اين بد است كه ما دولتي اسلامي باشيم و حج كه از اصول مسلم اسلام و قرآن است، تعطيل باشد، برويد و درست كنيد.

مشكل اصلي ما و عربستان سر قيمت نفت بود كه ملك عبدالله مي‌گفت: اگر ما نفت را گران كنيم، آنها سوخت‌هاي ديگري پيدا مي‌كنند و نفت از ارزش مي‌افتد. من براي او ثابت كردم كه چنين چيزي را به اين آساني نمي‌توان درست كرد و ارزش نفت فعلا به اين زودي پايين نمي‌آيد اين دستور امام (ره) بود. ما هم دنبال اين مساله بوديم و وقتي رييس‌جمهور شدم، كار خودم بود كه انجام بدهم. پيگيري كردم كه پيشرفت هم كرديم. يكي، دو برخورد با ملك‌عبدالله كه آن موقع اميرعبدالله بود، در سنگال و پاكستان داشتم و مقدار زيادي با هم بحث كرديم و ايشان خيلي فرق كرد. يعني چيزهايي را فهميد كه ضد آن فكر مي‌كردند.

به صورتي شد كه در اجلاس سران در پاكستان، قرارمان اين شد كه ايشان به اتاق ما بيايد.

چون هر كدام از ما اتاقي داشتيم، در سنگال من رفته بودم و در اينجا بنا بود كه او بيايد. من در مجلس نشسته بودم كه ديدم يك دفعه آمدند و گفتند: امير منتظر شماست. آقاي ولايتي گفتند: قرارمان اين‌ بود كه ايشان بيايد، الان چه كار كنيم؟ گفتم: برويم، ما نبايد تكبر كنيم و اصل بر حرف زدن است. بلند شديم و به طرف اتاق‌شان رفتيم، يك دفعه ديديم كه ملك عبدالله و همراهانش از اتاق به بيرون براي استقبال ما آمدند و گفتند: آماده‌ايم كه به اتاق شما برويم. اصلا يك دفعه زيرورو شدند.
يعني همان حالت تواضعي كه نشان داديم، ايشان را به آنجا آورد. در همان اتاق خيلي از معضلات‌مان حل شد. آنها مخالف بودند كه اجلاس بعدي در تهران باشد كه حل شد. در جده يا رياض بيانيه داده بودند.

از همان جا به سعود الفيصل تلفن كرد و گفت كه بيانيه را لغو كنيد. بعد از جلسه، مهمان نخست‌وزير پاكستان بوديم و مي‌خواستيم براي ناهار برويم. از در بيرون آمده بوديم و منتظر تا ماشين‌ها برسند. ماشين من زودتر از ماشين آنها رسيد، اميرعبدالله بدون محافظ در ماشين من سوار شد. اين منظره يك دفعه خيلي چيزها را در نظر خبرنگارها و ديگران عوض كرد. با هم وارد اجلاس شديم و همان مانور كافي بود.
در ادامه دوستي ما خانوادگي هم شد. وقتي به آنجا مي‌رفتيم، معمولا خانواده‌هاي ما بودند و خانواده‌هاي آنها هم مي‌آمدند و مهماني مي‌دادند و از حد روابط ديپلماتيك يك مقدار جلوتر رفت و روابط خانوادگي شد. وي كه براي اجلاس سران به تهران آمده بود، برخلاف عرف ديپلماتيك به اصرار خودش به منزل ما آمد.
منبع: خبرگزاری مهر

ارسال نظر

  • قریب

    پارسینه سلام:چاپ این موضوع خالی از هدف نیست .پیش نهاد میکنم اظهارات بی سابقه وعجیب هاشمی را که درتاریخ 1/12/93در صفحه2 روز نامه ایران منتشر شد .درسایت منتشر کنید.

  • ناشناس

    همه از روابط خوب سود می برند.

  • ناشناس

    وای چقدر لذت بردم...
    دیپلماسی یعنی همین و بس.....چقدر جنگ و انزوا
    زنده باد سردار سازندگی

  • دانا

    ببخشید اگر اشتباه میگم دوستان اشکال حرفم رو با دلیل بیان کنن.
    وجود این روابط تیره و تار، تنها یک دلیل داره:
    لجبازی

  • پسر شیک پوش

    کاش امثال جنتی...هم یک کم از روابط بین الملل اگاهی میداشتند.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار