گوناگون

محتویات داخل تابوت فرعون +تصاویر

پارسینه: در یک پدیده نادر اشیایی شبیه به هم در محل تدفین یکی از فراعنه مصر باستان با یک حاکم باستانی در کشور دانمارک بدست آمده است.

کارشناسان حوزه علوم باستان‌شناسی در یک کشف منحصر به فرد جواهراتی مشابه در تابوت یک حاکم باستانی در جنوب کپنهاک در کشور دانمارک، با جواهرات پنهان شده در تابوت توت عنخ آمون فرعون باستانی کشور مصر پیدا کرده‌اند.


محتویات داخل تابوت فرعون +تصاویر

گفتنی است، این جواهرات به شکل مهره‌های آبی رنگ و کاملا شبیه به هم می‌باشند و با توجه به وسعت فاصله بین دو کشور مصر و دانمارک پیدا شدن این جواهرات باعث شگفتی باستان‌شناسان شده است.

محتویات داخل تابوت فرعون +تصاویر



محتویات داخل تابوت فرعون +تصاویر

محتویات داخل تابوت فرعون +تصاویر

گفتنی است، این جواهرات به شکل مهره‌های آبی رنگ و کاملا شبیه به هم می‌باشند و با توجه به وسعت فاصله بین دو کشور مصر و دانمارک پیدا شدن این جواهرات باعث شگفتی باستان‌شناسان شده است.

محتویات داخل تابوت فرعون +تصاویر



محتویات داخل تابوت فرعون +تصاویر
منبع: باشگاه خبرنگاران

ارسال نظر

  • مهاجر

    دروغ است !
    تاریخ سازی برای خود می کنند!

  • ناشناس

    در عجبم!
    کار کار فضاییهاست!

  • سامان میرزائی

    نا شنیده ها - توت عنخ آمون

    من حوتپ ، نام خود را" اخناتون " ( به معني دوستدار آفتاب) گذاشت و از مردم خواست تا دست از پرستش آمون و خدايان ريز و درشت بردارند و پس از ان ، همچون او ، از " اتن " پيروي کنند .
    به فرمان اخناتون ، مجسمه هاي آمون در معبدها سرنگون شدند ... کاهنان معبد آمون را بيرون راندند ...
    و شاخها را که علامت آمون بود ، شکستند تا به جايش علامت دين جديد را قرار دهند .
    علامت دين جديد ، دايره اي به نشانه خورشيد بود که از ان شعاهايي به اطراف کشيده مي شد و انتهاي هر شعاع يک دست بود که صليبي را نگه مي داشت . اين مجموعه را به فرمان اخناتون ، " صليب حيات" نامگذاري کردند و پيروان جديد بايد ان را به گردن مي انداختند .
    اخناتون براي آنکه بتواند سلطنت خود را حفظ کند و به دين تازه قدرت بخشد ، برآن شد که که يک معبد بزرگ و با شکوه در شهر" ِتبس " که پايتخت مصر بود براي اتن بسازد .
    پيروان امون در برابر دين جديد مقاومت مي کردند و حاضر نبودند اتن را بپرستند . به دستور اخناتون ، هر کسي را که گمان مي رفت مريد آمون است ، دستگير مي کردند و براي کار اجباري به معادن و ساخت مقبره ها مي فرستادند . به همين جهت ، تا چندين سال کسي جرات نداشت نام آمون را بر زبان بياورد . اما ، طرفداران آمون هم پنهاني به دور يکديگر جمع مي شدند . رفته رفته عده انها زياد شد و به جايي رسيد که آشکارا آمون را خدايي حقيقي و کامل مي خواندند و اتن را تحقير مي کردند . کم کم ، اختلاف بين طرفداران " اتن " و " امون " به قدري بالا گرفت که حتي پسر از پدر ، برادر از برادر ، شوهر از زن و دوست از دوست جدا مي شد . طرفداران اين دو دسته هرگاه به هم مي رسيدند ، جنگ در مي گرفت و چندين کشته و زخمي بر جاي مي گذارد .
    بزودي خشم طرفداران آمون شدت گرفت و ناگهان مانند طوفاني آشکار شد . و شهر تبس را به لرزه در آورد . در این تصویر " آتن " نور خود را نثار فرعون و ملکه نفر تی تی کرده و به آنها و سرزمین مصر گرما و برکت می بخشد در انتهای اشعه ها نشانه " صلیب حیات " به روشنی مشخص است .فرعون اخناتون از اين حرکت مردم به خشم آمد . پس ، شهر تبس را ترک کرد و تصميم گرفت پايتخت ديگري ، دور از شهر تبس بسازد و معبدهاي بزرگ و باشکوهي براي اتن بر پاي دارد . پايتخت جديد را" آفق آتن" نامگذاري کردند . اخناتون ، که از مردم متنفر شده بود ، کشور را به حال خود رها کرد و سرگرم آباد کردن آفق اتن و عبادت خداي خورشيد شد . او که معتقد بود : " با دميدن خورشيد ، انسان زنده مي شود و با غروب آن ، مي ميرد " روزها صليب به دست ( علامت آتن ) ، با بدن برهنه در مقابل آفتاب مي نشست تا شعاهاي سوزان خورشيد بر او بتابد و به وي برکت دهد .
    اخناتون با اين کارها ضعيف شد و در بستر بيماري افتاد .
    با ضعيف شدن پايه هاي حکومت فرعون ، جنگ بين طرفداران آمون و آتن نيز شدت گرفت . پيروان آمون با حمايت کاهنان معبد به معابد آتن يورش مي بردند و مجسمه هاي " صليب حيات " را سرنگون مي کردند ، و يا معبد را به آتش مي کشيدند .
    پس از چند جنگ وحشيانه و هولناک در شهر تبس که با آتش سوزي هاي بزرگ همراه بود ، سرانجام طرفداران آمون پيروز شدند و همه جا را از آثار اين مذهب جديد پاک کردند .
    به اين ترتيب ، زحمات اخناتون نتيجه نداد و با پايان يافتن دور خدايي آتن ، يک مرتبه ديگر آمون در مصر به خدايي رسيد . دشمنان اخناتون نيز از فرصت استفاده کردند و با مسموم کردن او به حياتش خاتمه دادند . شهر آفق آتن هم مانند يک شهر نفرين شده ، با همان سرعتي که به وجود آمده بود ، رو به ويراني نهاد . مردم از آنجا کوچ کردند ، دربا فرعون به شهر تبس منقل شد و بزودي کاخها ، معبدها ، خانها و باغها را انبوه ماسه هاي صحرا پر کرد .
    وقتي که اخناتون با توطئه دشمنانش از ميان رفت ، چون فرزند پسر نداشت ، با نظر کاهنان معبد آمون و بزرگان دربار ، يکي از دامادهايش به نام " تُوت " به سلطنت برگزيده شد . فرعون تُوت براي انکه نشان دهد طرفدار آمون است نام " تُوت عنخ آمون " ( به معني تصوير مجسم آمون ) را بر خود نهاد و به عنوان فرعون جديد به سلطنت مصر نشست . توت عنخ آمون ، مانند همه بچه ها شيفته بازي و تفريح بود و شکار و تير اندازي و قايقراني بر رود نيل را به امور حکومت و حل کردن مشکلات سلطنت ترجيح مي داد . ضعف فرعون کوچک در کشور داري ، سبب قدرت يافتن درباريان و از جمله سردار سپاه او " هورم هب " شد . به اين ترتيب ، هنوز مدتي از زمامداري " توت عنخ آمون " نگذشته بود هورم هب با همدستي چند نفر از درباريان نقشه قتل فرعون جوان را کشيد تا خود به سلطنت مصر برسد .
    مصريان باستان معتقد بودند که پس از مرگ ، تا زماني که جسم آنها سالم باشد ، روحشان نيز زنده خواهد ماند . به همين جهت مردگانشان را موميايي مي کردند تا جنازه پوسيده نشود و روح زنده بماند .
    موميايي کردن مرده ها ، به خصوص در مورد فرعونهايي که مي مُردند ، با دقت کامل انجام مي شد و به دست مومياگر هاي با تجربه و ماهر صورت مي پذيرفت . از طرفي ، هواي خشک و سوزان و بدون هر گونه آلودگي و ميکروب داخل مقبره ها ، کمک بسيار موثري بود در جلوگيري از فساد و نابودي جسدهاي موميايي شده و سالم ماندن آنها .طبق باورهاي مصريان باستان ، مردگان در دنياي ديگر ، زندگي را به نوع ديگر آغاز مي کردند و بنابراين ، نيازمند خانه هايي محکم بودند تا در آينده از باد و باران و طغيان رود نيل ويران نشود . همچنين ، براي زندگي در دنياي پس از مرگ نيز بايد به قدر کافي وسايل زندگي مي داشتند . به همين جهت هر فرعوني که مي مرد ، بخشي عظمي از ثروتش را همراه جسد مومياي شده اش دفن مي کردند . در اين ميان ، فراعنه که در زمان حيات خود زندگي باشکوهي داشتند ، مقبره خود را در دل صخره ها حفر مي کردند ، يا به صورت هرم هاي بزرگي مي ساختند . و در اتاق اي درون هرم انواع جواهرات ، لباسهاي فاخر ، ظرفهاي زرين ، کوزه هاي شراب و غذا ، اسلحه ، تخت پادشاهي ، ارابه هاي جنگي ، و حتي قايق مخصوص با هفت پاروي طلايي براي عبورد از رودها و درياهاي آن جهان قرار مي دادند تا آسايش و رفاه اين جهان را در ان جهان نيز داشته باشند .
    امروزه بيشتر اطلاعات ما درباره تمدن مصر باستان ، به دليل کاوشهايي است که باستانشناسها در مقبره هاي قديمي و اهرام مصر و دره سلاطين انجام داده اند . آنها از روي آثار بدست آمده از اين مقبره ها و مطالعه آنچه به خط هيروگليف بر ستونهاي قصرها و معبد ها و ديوار مقبره ها نوشته شده است ، توانسته اند به راز و رمز تمدن درخشان مصر باستان پي ببرند .
    هيروگليف خط تصويري مصريان قديم بود . آنها منظور خود را با ترسيم شکل انسان و حيوان و نباتات و ديگر چيزها بيان مي کردند . باستانشناسها تا مدتها قادر نبودند از خط هيروگليف سر در بياورند . اما در سال 1799 توسط يکي از سربازان ارتش ناپلئون ( امپراطور فرانسه ) قطعه سنگي در دهانه رود نيل ، واقع در حوالي روستاي " روزتا " به دست آمد . بر اين قطعه سنگ ، در سه ستون به سه زبان يک مطلب واحد حکاکي شده بود . يکي به به خط معمولي مصريان باستان ، ديگري به خط يوناني و سومي به خط هيروگليف ( تصويري ) . تاريخ نگارش اين سه متن ، سال 195 قبل از ميلاد بود .
    در سال 1819 ، يعني بيست سال پس از پيدا شدن " قطعه سنگ روزتا " ، سرانجام کوششهاي يک باستانشناس فرانسوي به نام " شمپليون " به نتيجه رسيد و او با مقايسه کردن الفباي سه خط ، موفق شد رمز خط هيروگليف را کشف کند و مطالب نوشته ده بر روي سنگ روزتا را که در ستايش فرعون مصر بود ، بخواند . از آن پس ، همه سنگ نبشته ها و پاپيروسهاي مصر باستان ترجمه شد و پرده از روي تاريخ مصر باستان بر افتاد .اما ، باز هم هيچ نشانه اي از فرعون " توت عنخ آمون " به دست نيامد و اثر او در ميان آثار بدست آ مده از اهرام يافت نشد . باستانشناسها گمان مي کردند که مقبره فرعون " توت عنخ آمون " را نيز همانند ديگر مقبره ها و مکانهاي تاريخي مصر ، دزدان يافته و غارت کرده اند و به همين دليل است که اثري از اين فرعون به دست نمي آيد .
    اما هاوارد کارتر ، باستانشناس انگليسي اعتقادي جزء اين داشت . او معتقد بود که مقبره فرعون توت عنخ آمون ، پس از گذشت قرنها و هزاره ها ، چنان در زير لايه هاي شن و ماسه مدفون شده است که دست هيچ انساني بدان نمي رسد . لرد کارناروون که يک لرد ثروتمند انگليسي و علاقه مند به آثار باستاني و از جمله دوستان هاوارد کارتر بود نيز همين فکر را داشت .
    اين دو در سال 1914 شروع به اجراي يک سلسله عمليات شناسايي و باستانشناسي در دره سلاطين ( مصر ) کردند . در اين دره ، پيش از ان 26 مقبره از فرعونهاي مصر کشف شده بود و ديگر کسي گمان نمي کرد مکاني کشف نشده باقي مانده باشد . گذشته از باستانشناسها ، دزدان آثار باستاني هم وجب به وجب اين دره را طي سالها زير و رو کرده بودند .
    آيا فرعون توت عنخ آمون يک افسانه بود ، آيا اصولا در سلسله فرعونهاي مصر چنين فرعوني وجود داشته است ؟ مگر نه آنکه به گفته تاريخ و تاريخ نويسان ، جنازه موميايي شده اين فرعون هم طي مراسمي باشکوه در يکي از مقبره هاي دره سلاطين قرار داده شده بود ؟ در اين صورت ، اين مقبره کجا بود ؟
    در کاوشهاي قبل از هاوارد کارتر ، يک جعبه عاج و يک کاسه فلزي يافت شده بود که به هر دوي آنها نام فرعون " توت عنخ آمون نقش بسته بود .
    شش فصل از يک کاوش سازمان يافته و همه جانبه گذشت ، بي آنکه مقبره يا حتي نشاني از آن بدست آيد . گروه اکتشاف دچار خستگي و ناميدي شديدي شده بود . اگر وضع به همين منوال مي گذشت ، شايد گروه ناچار مي شد براي هميشه اين فکر را کنار بگذارد و از ادامه کار دست بردارد .
    در مرحله اي از اکتشاف ، زماني که کارگران در عمق 6 متري مشغول کار بودند و با احتياط تمام لايه لايه خاک را بر مي داشتند ، با ديوار آجر چيني شده روبه رو شدند . اين کشف گروه را هيجان زده کرد. آيا اين همان مدخل مقبره گمشده فرعون نبود که با آجر و ساروج مسدود شده بود ؟کار حفاری می بایست متوقف می شد . " جرج هربرت " و پنمین کنت خانواده " کارناروون " طی سرمایه گذاری 25 هزار پوندی خود ( معادل نیم میلیون دلار کنونی ) که ظرف شش سال در اختیار باستانشناسی به نام " ها وارد کارتر " قرار داده بود، به جز 13 کوزه مرمر سفید چیز دیگری در دره شاهان نیافته بود . اکنون تابستان سال 1922 ، این اشراف زاده نا خرسند به این نتیجه رسیده یود که می بایست رویای گور گمشده " توت عنخ امون " را به کنار نهد . اما کارتر مصمم بود به کار خود ادامه دهد . این باستانشناس با شکست کامل ارزوی دیرینه اش مواجه بود ، از اینرو شجاعانه اعلام داشت که کار را به هزینه خود ادامه خواهد داد . با توجه به وضعیت مالی کارتر که نشان دهنده تو خالی بودن عهد وسوگند وی بود ، لرد کارناروون تحت تاثیر عزم دوست خود ، با اکراه موافقت نمود که فقط یک سال دیگر هزینه کاوش را تقبل کند .
    کارتر در اعتقاد خود به این مسئله که مقبره محل دفن " توت عنخ امون " در " دره شاهان" دست نخورده می باشد عملا تنها بود . در سال 1922 پافشاری او در جستجو هایش ، سبب ریشخند و استهزا ء برخی از همکارانش گردیده بود . علاقه او به کشف این گور 15 سال پیش در سال 1907 بر انگیخته شد و این زمانی بود که یک حقوقدان ثروتمند امریکایی به نام " تئودور دیویس " که در زمان بازنشستگی خویش به باستانشناسی روی اورده بود ، به حفره کوچکی برخورد کرده بود که قطعاتی از حلقه های گل ، خرده های نان و کوز ه های شراب در ان موجود بود و در روی برخی از اشیاء ، مهرسلطنتی " توت عنخ امون " وجود داشت .

  • ناشناس

    متغلب زیاده داداش . اصلا عجیب نیست

  • ناشناس

    چشم پست دنیا دوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار