حاشيهاي بر شبه مناظره شمخاني و عباسي
پارسینه: اين كنايه آقاي عباسي، البته برميگشت به تحليلهاي سابق وي درباره گزارشهاي محسن رضايي و هاشمي رفسنجاني به امام براي پايان جنگ! شمخاني هم بعد از مكث كوتاهي جواب داد اگر حسن عباسي و عباسيهاي ديگر به جبهه ميآمدند و ما كمبود نيرو نداشتيم، مساله فرق ميكرد! ايشان در جبهه حضور نداشتند!
انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي سربازان و نيروهاي مختلفي دارد. نيروهايي با روحيات مختلف و با تواناييها و خصوصيات متفاوت. از استاد دانشگاه گرفته تا دانشجو، از روحاني نماينده مجلس گرفته تا طلبه عادي، از فرمانده و سردار سپاه تا بسيجي عادي، از روزنامه نويس و ژورناليست حرفهاي تا يك وبلاگ نويس عادي و تازه كار و …
همه اينها نيروهاي انقلاب اسلامي هستند و دارند براي انقلاب و نظام زحمت ميكشند و بايد حفظ شوند. اما اينكه چه كسي را به عنوان ايدئولوگ انقلاب و جريان حزباللهي و انقلابي كشور معرفي كنيم، انتخاب سادهاي نيست. يعني نبايد جمهوري اسلامي را اينقدر ساده گرفت كه هركسي را به خاطر فلان سخنراني و يا فلان موضع جالب و قاطع او، به عنوان ليدر فكري و معنوي جريان حزب اللهي بدانيم و گوش به فرمان او باشيم!
حسن عباسي، روانبخش و آدمهايي از اين قبيل، محترمند، قشنگ حرف ميزنند، اهل دفاع از انقلاب و نظام هستند، همه جا هم حضور به موقع دارند، اما ايدئولوگ جريان حزب اللهي نيستند و نميتوانند باشند. (من نظر شخصيام را گفتم، فورا اعتراض نكنيد كه تو چه كاره حزباللهيها هستي؟!)
اينها را نوشتم تا به برنامه ديشب «ديروز، امروز و فردا» اشارهاي كنم. مهمان ديشب اين برنامه، آقاي شمخاني بود. بحث برنامه هم طبعا درباره دفاع مقدس و خرمشهر و …
تقريبا در لحظات پاياني برنامه، جناب آقاي حسن عباسي در اعتراض به صحبتهاي شمخاني، تماس گرفت و به شمخاني گفت:« اگر علت پذیرش اتمام جنگ، به خاطر استفاده عراق از سلاح شیمیایی بود، خب الان هم احتمال استفاده از سلاح هستهای در مقابل ایران وجود دارد؛ پس ما باید تسلیم شویم؟!»
اين كنايه آقاي عباسي، البته برميگشت به تحليلهاي سابق وي درباره گزارشهاي محسن رضايي و هاشمي رفسنجاني به امام براي پايان جنگ! شمخاني هم بعد از مكث كوتاهي جواب داد اگر حسن عباسي و عباسيهاي ديگر به جبهه ميآمدند و ما كمبود نيرو نداشتيم، مساله فرق ميكرد! ايشان در جبهه حضور نداشتند!
حقيقتش را بخواهيد از پاسخ شمخاني به حسن عباسي، خوشم آمد. مدتهاست كه آقاي عباسي عزيز، با استفاده از شيوه بيان و كلام خود و صرفا بر اساس برخي تحليلها و ادعاها، جنگ و پايان جنگ را به خيانت و تصميم سازي برخي فرماندهان و مسئولان وقت كشور مرتبط كرده است.
جداي از اختلاف نظري كه ممكن است امروز با آن مسئولان داشته باشيم، اما بهتر است واقع بين باشيم و اينقدرراحت به فرماندهان ايثارگري كه همه جواني و زندگيشان را بر سر دفاع از دين و آيين و خاك اين كشور گذاشتند، برچسب خيانت نزنيم.
دفاع مقدس مطمئنا اسرار ناگفته بسياري دارد كه اي كاش روزي گفته شود، اما نبايد به بهانه دلسوزي و افشاي اسرار جنگ، تحليلهاي خودمان را به عنوان واقعيت مطلق جا بزنيم!
منبع : آهستان ( + )
دم آقاي شمخاني گرم
هم اصلاح طلب واقعيه هم اصولگراي واقعي و ناب ...
خيلي لذت بردم
كاكا خيلي مردي ...
اگر روی آقای عباسی واقعاً سنگ پای قزوین نباشد، با این جواب کوبنده باید تا آخر عمر روزه ی سکوت بگیرد!
درود بر شمخانی با این جوابش
پدر بنده از رزمندگان دفاع مقدس است و مدتی هم با آقای حسن عباسی در یک گردان بوده اند بنابراین اینکه ایشان در جبهه حضور نداشته اند صحت ندارد ونمیدانم که آقای شمخانی چرا این حرف را زده اند.
جواب عباسی:
در ابتدای جنگ تحمیلی كشورمان رودرروی عراق قرار گرفته بود و در اواسط جنگ ایران در مقابل كشور عراق در هور مقابل یكدیگر ایستاده بودند و این در شرایطی بود كه برخی دوستان در داخل گلف و زیر كولر جنگ را اداره میكردند و آنهایی كه اكنون متهم میشوند در جنگ تحمیلی حضور نداشتند به آن سمت هور رفته و در بصره و حتی عراق جنگ چریكی میكردند.