گوناگون

ایما نیکلسون در حرم امیرالمومنین+ تصاویر

پارسینه: مشاور وزیر امور خارجه انگلیس در حرم مطهر حضرت علی(ع) حضور پیدا کرد.

خانم «ایما نیکلسون» مشاور وزیر امور خارجه انگلیس و نماینده بازرگانی این کشور در عراق طی سفر به نجف اشرف به حرم مطهر حضرت امام علی(ع) مشرف شد.

مشاور وزیر خارجه انگلیس که برای شرکت در جلسه رسیدگی به وضعیت آوارگان عراقی با مسئولین آستان مقدس حرم امام علی(ع) دیدار کرده بود برای نخستین بار به حرم مطهر مشرف شد.

خانم نیکلسون پس از تشرف به حرم در بیان احسان خود از حضور در مرقد مطهر گفت: کسی که به این حرم می‌آید عمق حکمت الهی را درک می‌کند. این مکان حالتی روحانی دارد که افراد را به طرف خود جذب می‌کند.

نماینده بازرگانی انگلیس در عراق با بیان اینکه زیارت این مرقد یک احساس زیبا در من پدید آورده از ایجاد یک تغییر روحی عمیق در خود خبر داد که قادر به بیان آن نیست.

این بانوی انگلیسی فضای روحانی حرم امام اول شیعیان را زیبا و عمیق عنوان کرد و گفت: این مکان انسان را به احترام وامی‌دارد.

خانم نیکلسون در پایان از مسئولان آستان مقدس حرم مطهر که با ایجاد تمهیدات لازم زمینه حضور مردم را به این مکان ایجاد می‌کنند تشکر کرد.

مشاور وزیر امور خارجه انگلیس که با آقای «زهیر شربه» جانشین تولیت آستان دیدار کرده است اظهار کرد که درباره کسب اطلاع از وضعیت 70 هزار آواره عراقی که در شهر نجف اسکان داده شده‌اند جلسه‌ای با ایشان برگزار کردیم.

وی با تاکید بر اینکه کمک‌رسانی آستان مقدس حرم به پناهجویان عراقی رسالت انسانی و معنوی این مکان مقدس را نشان می‌دهد از اعلام آمادگی خود برای کمک‌رسانی در زمینه معیشتی و بهداشتی به پناهندگان عراقی خبر داد.

پنجره

الی ۰۹ آذر ‎−۰۶۲۲ - ۰۲:۲۵

نازی چه حجابیم گرفته....خخخخخخخ
ناشناس ۰۹ آذر ‎−۰۶۲۲ - ۰۲:۲۵

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ماسوا فکندی همه سایه هما را

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن

که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من

چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا

بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب

که علم کند به عالم شهدای کربلا را

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان

چو علی که میتواند که بسر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

بدو چشم خون فشانم هله ای نسیم رحمت

که ز کوی او غباری به من آر توتیا را

به امید آن که شاید برسد به خاک پایت

چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان

که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم

که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را

«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنائی بنوازد آشنا را»

ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب

غم دل به دوست گفتن چه خوشست شهریارا

(شهریار)
ناشناس ۰۹ آذر ‎−۰۶۲۲ - ۰۲:۲۵

عجب اوضاع درهم برهمیه