گوناگون

پیامد‌های بحران قرقیزستان برای کشورهای آسیای مرکزی

ايراس: حوادث اخیر قرقیزستان سوال های زیادی را برای ناظران ایجاد می‌کند از آن جمله: بر قرقیزستان چه گذشت که مردم در برابر حکومتی که خود انتخاب کرده بودند و تنها پنج سال از عمر آن می‌گذشت و با رای 78 درصد مردم روی کار آمده بود درافتادند و آن را ساقط کردند. سوالی دیگر آن که چرا در میان کشور‌های آسیای مرکزی، تنها قرقیزستان بود که در ان انقلاب رنگی رخ داد آیا قرقیزستان چه ویژگی‌های خاصی داشت که بستر مناسبی برای شکل گیری انقلاب لاله ای بود؟ با یک مطالعه کوتاه درباره ویژگی‌های قرقیزستان جواب سوال خود را در می‌یابیم. قرقیزستان کشور کوچک و بسیار فقیر آسیای مرکزی است و به همین دلیل از نظر امنیتی آسیب‌پذیر‌تر از دیگر کشور‌های منطقه است و این عاملی شد تا انقلاب رنگین در آن رخ دهد و حکومت آقایف ساقط شود و جو مناسبی برای نفوذ و فعالیت قدرت های طراح این انقلاب در آن کشور فراهم گردد.

مقدمه
حوادث اخیر قرقیزستان سوال های زیادی را برای ناظران ایجاد می‌کند از آن جمله: بر قرقیزستان چه گذشت که مردم در برابر حکومتی که خود انتخاب کرده بودند و تنها پنج سال از عمر آن می‌گذشت و با رای 78 درصد مردم روی کار آمده بود درافتادند و آن را ساقط کردند. سوالی دیگر آن که چرا در میان کشور‌های آسیای مرکزی، تنها قرقیزستان بود که در ان انقلاب رنگی رخ داد آیا قرقیزستان چه ویژگی‌های خاصی داشت که بستر مناسبی برای شکل گیری انقلاب لاله ای بود؟ با یک مطالعه کوتاه درباره ویژگی‌های قرقیزستان جواب سوال خود را در می‌یابیم. قرقیزستان کشور کوچک و بسیار فقیر آسیای مرکزی است و به همین دلیل از نظر امنیتی آسیب‌پذیر‌تر از دیگر کشور‌های منطقه است و این عاملی شد تا انقلاب رنگین در آن رخ دهد و حکومت آقایف ساقط شود و جو مناسبی برای نفوذ و فعالیت قدرت های طراح این انقلاب در آن کشور فراهم گردد.
اما این بار حوادث قرقیزستان با خشونت بیشتر و در نتیجه تلفات بیشتر همراه بود و در نهایت منجر به سقوط حکومت قربان بیک باقي‌يِف یعنی همان کسی که در پنج سال پیش قدرت را به همین ترتیب به دست آورده بود شود. این در حالی است که قرقیزستان در دهه 90 میلادی ، عنوان- جزیره دموکراسی - را به خود اختصاص داده بود. اما آیا این دموکراسی در قرقیزستان صورت واقعی دموکراسی نبود بلکه تنها وسیله ای برای جلب نظر دولت‌های غربی بود و با ساختار های این دولت هیچ سنخیتی نداشت و این دموکراسی تحت تاثیر فساد فزاینده در جامعه قرقیزستان و تمرکز قدرت اقتصادی و سیاسی در دست افراد خاص کشور، خیلی زود عمراش به پایان رسید و در نتیجه باز قرقیزستان سوژه خوبی برای قدرت های بزرگ شد تا بتوانند نقشه‌های خودشان را در آسیای مرکزی از طریق این کشور کوچک اجرا کنند.
این در حالی است که دولت‌های دیگر منطقه مانند ازبکستان، قزاقستان، ترکمنستان دارای منابع مهم طبیعی هستند و قادر به ارائه خدمات اجتماعی به مردم قلمروشان هستند در حالیکه قرقیزستان از چنین امتیازات و امکانات قابل بهره برداری محروم است و در عین حال دستگاه دولتی این کشور آلوده به فساد است و توان راضی نگهداشتن مردم را ندارد بنابر این در شورش های عمومی حکومت وقت از پا درآمد.
رویداد‌های اخیر قرقیزستان که در صدر اخبار جهان قرار دارد، برای رهبران کشور‌های منطقه آسیای مرکزی همچون یک هشدار تلقی می‌شود و آنان را تا حدودی نسبت به عملکردشان بیدار می‌کند و از سوی دیگر این امر، این ضرورت را مطرح می‌سازد که به دلایل رخ دادن این حوادث در قرقیزستان امکان دارد رویداد هایی از این دست در سایر کشور‌های آسیای مرکزی نیز رخ دهد.
از سوی دیگر آسیای مرکزی همواره طرف توجه دولت‌های بزرگ بوده و هر کدام از این کشور ها برای حضور بیشتر خود در منطقه به دنبال موقعیت های مناسب هستند و چه بسا که هر کدام از این قدرت ها خود این موقعیت ها را در کشور‌های منطقه فراهم کنند و با دامن زدن به بجران ها جای پای خود را در آسیای مرکزی محکم کنند در این منطقه کشور‌های بزرگ جهان از قبیل امریکا و روسیه و چین دنبال منافع اقتصادی و سیاسی خود می‌گردند و آنها نیز می توانند نه تنها به رویداد های این منطقه تاثیر گذارند، بلکه خودشان، این جریانات و بحران‌ها را در پس پرده هدایت کنند .
آن چه مسلم است آسیای مرکزی به تنهایی بستر‌ساز بسیاری از بحران‌ها مي‌باشد با توجه به وجود عواملی نظیر رشوه خواری، پرستش رهبران، امتیازات خانوادگی ، دست یابی به قدرت فامیلی و از سوی دیگر عواملی چون برتری‌های اقتصادی و استراتژیکی و ژئوپولیتیکی درمیان کشور‌های آسیای مرکزی، بر این اندیشه دامن می زند که آسیای مرکزی آبستن حوادث تازه ای است و این منطقه در خطر نا آرامی‌های تازه ای قرار دارد.
نمونه این ادعا حوادث اخیر قرقیزستان است و امکان رخ داد حوادثی از این دست برای سایر کشور‌های آسیای مرکزی دور از ذهن نمي‌باشد. با توجه به مطالب ذکر شده در بالا عوامل بحران ساز در آسیای مرکزی را به دو گروه عمده باید تقسیم کرد:
1- عوامل داخلی (که سیاست های غلط دولت‌ها باعث شکل‌گیری آنها می‌شود)
2- عوامل خارجی(که قدرت های بزرگ برای رسیدن به منافع و اهداف خود در منطقه بوجود می‌آورند).

عواملی داخلی
این عوامل که زائیده سیاست های غلط حکام این کشور ها مي‌باشد به عواملی اطلاق می‌گردد که دولت‌ها را از درون تضعیف و پایه‌های سقوط آنان را فراهم می سازد این عوامل در کشور‌های آسیای مرکزی به صورت یکسان وجود دارد و شامل: شخصیت‌پرستی و بزرگ نمایی افراد -فساد اقتصادی و اداری- حضور خانواده سلطنتی در تمامی سطوح قدرت و قبضه کردن قدرت - عدم آزادی بیان و مطبوعات و... . از این میان به بررسی دو معظل بزرگ و یکسان در کشور‌های آسیای مرکزی می پردازیم یکی: پدیده شخصیت‌پرستی دیگری: انتصابات فامیلی و قبضه کردن قدرت.
- شخصیت‌پرستی یک خصوصیت قدیمی در کشور ها ی آسیای مرکزی است و نکته و پدیده جدیدی در میان این کشور ها نیست.! در فطرت مردم آسیای مرکزی و کلاً مردم شرقی، کسی که به هر وسیله یا راهی به قدرت رسیده باشد حتماً سزوار احترام مي‌باشد. از نگاه جامعه شناسی شخصیت‌پرستی قبل از همه با هدف پنهان کردن مشکلات و کمبود های جامعه وجلوگیری از بررسی آشکار و دقیق مسائل و در واقع با هدف نهایی تحت تنقید بودن صلاحیت و مقام او توسعه می یابد. شخصیت‌پرستی یک وسیله برای" مرکزیت دادن فضای سیاسی در کشور‌های آسیای مرکزی است و در حال حاضر کار به جایی رسیده است که این چابلوسی‌ها نه تنها در سطوح پائین بلکه در مقام وزیران و معاونان وزیر و رهبران منطقه ایی و ناحیه ای هم خیلی توسعه یافته است.
در میان همه جمهوری‌های آسیای مرکزی پدیده شوم شخصیت‌پرستی وجود دارد ودر این میان باید بیش از همه ترکمنستان را نام برد خصوصاً در زمان ریاست جمهور پیشین آن "صفر مراد نیازاف" این پدیده مخرب به اوج خود رسیده بود. رهبر این کشور خود را " ترکمن باشی "یعنی پدر ترکمن ها عنوان کرده بود و اسم خود را بر روی شهر ها و مناطق،خیابان ها می‌گذاشت و مجسمه‌های او از جمله مجسمه طلایی اش در میدان اصلی شهر عشق آباد نظر هر تازه واردی را به خود جلب می‌کرد.
از دلایل افراط گرایی شدید شخصیت‌پرستی در کشور‌های شوروی سابق، نبود تجربه ایجاد یک دولت دموکراتیک بوده است. در واقع شخصیت‌پرستی و نظام دیکتاتوری آسانترین راه ادامه رهبری در جمهوری‌های شووری سابق است و بسیاری این راه را به همین خاطر انتخاب کردند و نیازاف و ترکمن ها آن را به درجه افراط رسانیده بودند. این تجربه در همه کشور‌های در انزوا قرار گرفته همین گونه است و در اینگونه کشور ها همه کاری ممکن است چون نمی‌گذارند کنترلی بر روی اعمالشان صورت بگیرد و در عین حال از انتشار اخبار واقعی خود داری می‌کنند.
برای نمونه، در قزاقستان نام گذاری همه کارخانه‌ها و موسسات، بانک‌ها با واژه نور شروع می‌شود مانند " نور بانک " بعضی‌ها معتقدند که درایجاد این جو در قزاقستان اطرافیان رئیس جمهور گناه کارند ولی طراح اصلی و کارگردان این به اصطلاح فرهنگ در قزاقستان خود نورسلطان نظر بایف است. تعریف و ستایش در کشور‌های آسیای مرکزی در حالی صورت می‌گیرد که متاسفانه این کشور ها هر چه بیشتر در فساد و رشوه غوطه ور می‌شوند.
در ازبکستان بها دادن به روسای جمهوری در همه چیز دیده می‌شود هم در قبول قرارداد ها هم در سطح جمهوریت و هم در بخش سیاست خارجی چرا که همه تصمیم گیری‌ها به گونه ای گرفته می‌شوند که برای رئیس جمهور قابل قبول باشد. به عبارت دیگر باید گفت "شخصیت‌پرستی یا بزرگ نمایی افراد در واقع از پیامدهای دیکتاتوری است و دیکتاتوری یک ایدئولوژی برای مردم عادی است و این ایدئولوژی‌ها حل ساده مشکلات سخت تر را پیشنهاد می‌کند و به تعبیر دیگر این شیوه رشوه ای است که به مردم ساده داده می‌شود.
پدیده منفی دیگر در کشور‌های آسیای مرکزی قدرت یابی بیش از حد فرزندان و اقوام نزدیک سران حکومت ها است. بسیاری از تحلیل گران منطقه می‌گویند تظاهرات اعتراضی قرقیزستان زمانی دامنه گسترده پیدا کرد که " قربان بیک باقي‌يِف " به پسر خود ماکسیم باقي‌يِف مقام بالای حکومتی داد و به احتمال زیاد وی را برای جانشینی خود و به دست گرفتن رهبری قرقیزستان آماده می‌کرد. در واقع این انتصابات فامیلی و حضور پر رنگ خانواده ریاست جمهوری در نقش های مهم سیاسی یکی از ویژگی‌های بارز همه کشور‌های آسیای مرکزی است. این انتصابات با عکس العمل های متفاوتی در میان گروه‌ها و رسانه‌های داخلی و خارجی شده است. اخبار منطقه گواه این امر است که آسیای مرکزی در آینده آبستن بحران های جدی می‌گردد.

ماکسیم باقي‌يِف کیست؟
ماکسیم باقي‌يِف پسر رئیس جمهور قرقیزستان است او 32 سال سن دارد. اخیراً در انتصاب جدیدی که در قرقیزستان صورت گرفت به ریاست یک سازمان مهم دولتی منصوب شده.مسئله در خور تامل این است که او سعی دارد با جلب نطر توده‌های مردم قرقیز مشروعیت لازم برای تصدی‌های بالاتر را در آینده برای خود فراهم سازد لذا در ابتدای کار به نیاز های مهم مردم قرقیزستان توجه دارد تا بتواند راه را برای خود هموار کند و از پشتیبانی بیشتر برخوردار شود و در این راستا اقدامات اخیر او قابل بررسی و توجه مي‌باشد.
ماکسیم باقي‌يِف که عمدتاً با زبان روسی صحبت می‌کند فرزند دوم رئیس جمهور قرقیزستان است و در 10 سال قبل بخش حقوقی دانشگاه اسلاوینیه بیشکک را گذرانده است. ماکسیم باقي‌يِف تا کنون اساساً در مقام های بالای حکومتی عهده دار وظیفه بوده و در شورای مدیران شرکت دولتی لیتوانی " ماوال استیویتی " مسئولیت تهیه استراتژی این شرکت را بر عهده داشته. او در چند ماه گذشته نیز به مقام مهم ریاست آژانس دولتی سرمایه گذاری قرقیزستان انتخاب شد.

انتقاد ها از ریاست‌های جدید ماکسیم!
انتصاب اخیر ماکسیم سریعاً در محافل و مطبوعات چه در خود کشور قرقیزستان و چه در خارج از این کشور با واکنش های تند و عمدتاً منفی رو به رو بوده است. برداشت اکثریت این مخالفان از این تصمیم چنین است که قربان بیک باقي‌يِف رئیس جمهور قرقیزستان با به قدرت رسانیدن فرزندانش در رده‌های بالای دولتی و دادن مناصب بالا در واقع می خواهد راه را برای تکرار سناریوی آذربایجان در کشور اش هموار می‌کند.
لازم به ذکر است که آذربایجان در 5 سال پیش نخستین کشور پسا شوروی بود که در آن قدرت از پدر یعنی " حیدر علی اف " به پسر او " الهام علی اف " رسید. در ماه‌های گذشته مطبوعات و محافل قرقیزستان با اشاره به تصمیم اخیر دولت، از آغاز عملیات به اصطلاح " وارث در قرقیزستان " صحبت می‌کنند. نخست وزیر پیشین قرقیزستان " فلیکس غول اف " در این رابطه گفته است " همه بدون این انتصاب های اخیر به خوبی می دانستند که در واقع این ماکسیم باقي‌يِف است که کشور را از پشت پرده اداره می‌کند و اقدامات اخیر در واقع به حضور او در صحنه سیاسی قرقیزستان مشروعیت داده شده است. ماکسیم باقي‌يِف تنها نماینده خانواده رئیس جمهوری قرقیزستان در مقام مسئول دولتی نبود. فرزندان دیگر قربان بیک باقي‌يِف عبارت اند از:
- مارات که مشاور رئیس خدمات امنیت ملی است.
-از دیگر اعضای خانواده سلطنتی برادر رئیس جمهور قرقیزستان " چانیش باقي‌يِف " رئیس خدمات حفاظت دولتی است.
-دو برادر دیگر رئیس جمهورمرات و عادل یکی سفیر قرقیزستان در آلمان و دیگری نماینده تجارت بیشکک در چین هستند.
اما نفوذ خانواده روسای جمهوری در مناصب دولتی تنها خاص قرقیزستان نبوده بلکه در سایر کشور‌های آسیای مرکزی از جمله در -ازبکستان-قزاقستان- تاجیکستان و ترکمنستان نیز به خوبی دیه می‌شود. اداره دولت به شیوه خانوادگی امری است که در همه کشور‌های آسیای مرکزی خیلی رایج است و تفاوت قرقیزستان از دیگر کشور‌های منطقه فقط این است که در مورد ماکسیم باقي‌يِف مسئله انتقال قدرت از پدر به پسر به صورت خیلی آشکار تر مطرح شده بود و اما در باقی مسائل این کشور از خط مشی سیاسی که دیگر رهبران سیاسی آسیای مرکزی به کار می برند تفاوتی ندارد. در واقع این امر طبیعی است ولی این سیاستی که در قرقیزستان پیش گرفته شده بود جامعه قرقیزستان را عصبانی کرد. چنین به نظر می رسد که بیشکک آشکارا راه آذربایجان را پیش گرفته بود و می خواست پا جای پای رهبران آذربایجان بگذارد و نتیجه آن را هم دیدیم.
در تاجیکستان " رستم امام علی " پسر بزرگ رئیس جمهور این کشور امام علی رحمان در فصل بهار امسال به درجه معاون رئیس سازمان جوانان (کامسامال‌) انتخاب شد. دختر دیگر امام علی رحمان " آزاده رحمان وا " در سال گذشته به ریاست سازمان کنسولی وزارت امور خارجه تاجیکستان منتسب گشت. اخیراً هم به سمت معاون وزیر امور خارجه منسوب گشت. امام علی رحمان در مجموع 8 فرزند دارد که از این میان 7 دختر و1 پسر اند و بر اساس گزارشات دیگر فرزندان و داماد های رحمان نیز در میدان سیاست و تجارت کشور نقش و نفوذ بارزی دارند.
چنین به نطر می رسد که در تاجیکستان در واقع به راه انداختن معرکه در میدان سیاست با هدف مطرح کردن فرزندان امام علی رحمان در صحنه سیاست است و همه این برنامه‌ها در این راستا قرار دارند. امروز در تاجیکستان نیروهای نسبتاً قوی دموکراسی تا اندازه ای سرکوب شده اند تا جایی که آنها دیگر توان قد علم کردن ندارند و به همین خاطر مثلا تلویزیون تاجیکستان و دیگر رسانه‌های کشور که قادر به وجود آوردن افکار عمومی هستند به آن مساعدت می‌کنند و برای راه اندازی انتقال قدرت از پدر به پسر زمینه را هموارمی‌کنند و کار به جایی رسیده است که حتی برنامه‌های ورزشی مثل فوتبال نیز تحت تاثیر این قاعده قرار دارند و نمی توانند بیرون از این چهارچوب عمل کنند.
اما سابقه راه دادن فرزندان رهبران اول آسیای مرکزی در میادین بزرگ سیاسی از قزاقستان و ازبکستان آغاز شده است. دختر اول رئیس جمهور قزاقستان " دریغه " به دنبال فرار شوهر متنفذ اش " راحت علی اف " نفوذ و تاثیر گذشته خود را نزد پدراش " نور سلطان نظربایف " از دست داده و گویا فعلاً به رهبری صندوق رئیس جمهوری بسنده کرده است. خواهر او " عالیه " به سرمایه گذاری و خصوصا در بخش ساختمان سازی مشغول است و شوهر او " تیمور حسین اف " در شرکت راه آهن قزاقستان ریاست دارد.
اما در حال حاضر خانواده " دینارا " دختر سوم نظر بایف خواهران خود را به اصطلاح کنار زده و دینارا رئیس صندوق معارف قزاقستان شده و شوهر او " تیمور قلی بایف " رئیس شورای مدیران سه شرکت بزرگ انرژی قزاقستان " قزمونای گاز " و " قزاتام پرام " و " سامروق انیرگا " است و عملاً نظارت بخش نفت و گاز نیروی برق و انرژی هسته ای کشور را در دست دارد.
گلناره و لاله دختران " اسلام کریم اف " رئیس جمهور قرقیزستان هستند، یکی به عنوان نماینده تاشکند در سازمان ملل در ژنو و دیگری به عنوان نماینده کشور اش در یونسکو در پاریس ایفای وظیفه می‌کنند. و اما در همه این کشور ها یک موضوع واحد مطرح است چیزی که افکار عمومی و رسانه‌های آزادیخواه را نگران ساخته ، نفوذ و نقش فزاینده اقربا با شمول فرزندان رئیس جمهور ها در عرصه سیاست و حکومت کشور‌های آسیای مرکزی است. به باور بسیاری کارشناسان،دیگر کشور‌های آسیای مرکزی در آینده ناگزیر همان راهی را خواهند رفت که قرقیزستان رفت.
دموکراسی و نهاد های دموکراسی از دوران عسکر آقایف در قرقیزستان ریشه گرفته بود و این کشور با دغدغه‌های دموکراسی اش با دیگر کشور‌های منطقه همیشه تفاوت دارشت و حوادث اخیر قرقیزستان حتما به روی روابط سیاسی در منطقه تاثیراتی را بر جای خواهد گذاشت ولی باعث تغییرات سریع در سیاست های کشور‌های آسیای مرکزی نخواهد شد. زیرا رهبران کشور‌های آسیای مرکزی فکر می‌کنند که وضعیت آنها با قرقیزستان فرق می‌کند و این در حالی است که آنهایی که از بیرون به این منطقه نظر دارند فرق چندانی را در میان شیوه‌های حکومتی و وضع سیاسی و اقتصادی و آزادی بیان و... نمی بینند.
اما احتمال تکرار حوادث اخیر قرقیزستان در تاجیکستان فعلاً تا حدودی دور از ذهن مي‌باشد، در این کشورحتی با وجود تقلبات گسترده که در انتخابات اخیر پارلمانی مشاهده شد، بعید است که رهبران احزاب مخالف خواستار راهی برای حل این مشکل، به شیوه قرقیزستان باشند. چرا که تاجیکستان هنوز زخم خورده جنگهای داخلی است و فجایع ان روزها را از یاد نبرده است و بعید می دانم مردم تاجیک حاضر به بهم خوردن اوضاع سیاسی و اجتماعی در این کشور باشند. هنوز مردم تاجیک از به یاد آوردن وقایع درگیری‌های داخلی اشک بر صورتشان جاری می‌شود و در واقع اقدامات اخیر دولت تاجیکستان در برخورد با وقایع قرقیزستان تنها یک محکم کاری است تا از این دست حوادث در تاجیکستان رخ ندهد.
"دولت نظری " سخنگوی وزارت خارجه تاجیکستان در این رابطه اعلام داشته است که: کشورش از شدت گرفتن خشونت ها در قرقیزستان کشور همسایه اش نگران مي‌باشد و امیدوار است این نزاع ها در چهارچوب حقوقی حل شود و از آن جا که قرقیزستان با تاجیکستان بیش از 1000 کیلومتر مرز مشترک دارد نمی تواند نسبت به تغییر قدرت در قرقیزستان بی تفاوت باشد. احزاب مخالف تاجیک بر این باورند که حوادث قرقیزستان در افکار جامعه تاجیک تاثیر خواهد گذاشت و عواملی که موجبات شوریدگی مردم قرقیز شد و آنها را به خیابان ها کشانید از ان دست عواملی است که در تاجیکستان نیز وجود دارد.
عواملی چون پیوند خانواده حکومتی به مقامات دولتی، اشغال کرسی‌های پارلمانی از سوی احزاب وابسته به حکومت و کنترل بخش اعظم اقتصاد در دست گروه خاص که عمدتا از اعضای خانواده سلطنتی هستند و محدود کردن آزادی‌های مردمی و وجود رشوه و فساد در موسسات دولتی و به زندان افتادن مخالفان سیاسی که به جرات می توان گفت تنها اختصاص به قرقیزستان ندارد و در همه کشور‌های آسیای مرکزی مشاهده می‌شود. اما همانطور که گفته شد این تنها قرقیزستان بوده که در طول پنج سال دوبار شاهد این رویداد ها بوده است اما امکان رخداد وقایعی مشابه در دیگر کشور‌های منطقه امری محتمل است.
در بررسی سایت های اینترنتی تاجیکستان این امر مشهود است که اکثر جوانان تاجیک همتایان قرقیز خود را جسور، ماجراجو آزادیخواه می دانند و بر این باورند که بواسطه محدودیت های آزادی و همچنین مشکلات فزاینده، مردم قرقیزستان به خیابان ها کشانیده شده اند. آنها معتقدند که: مردم قرقیزستان در حالی دست به تظاهرت زدند که قربان بیک باقي‌يِف رئیس جمهور برکنار شده نه در اندیشه بهبود زندگی آنها بلکه دست به فساد مالی زد و منافع شخصی خود را در نظر داشت تا منافع ملی مردم قرقیزستان. او صدای مردم خود را نشنید.
محی الدین کبیری رئیس حزب نهضت اسلامی تاجیکستان و وکیل این حزب در پارلمان تاجیکستان گفته است که باقي‌يِف خواسته‌های مردم قرقیز و نیروهای سیاسی آنها را که در پنج سال پیش در پی یک انقلاب او را روی کار آورده بودند برآورده نکرد. بلکه برعکس او در تقلید و پیروی از شیوه رهبران حکومت های دیگر کشور‌های آسیای مرکزی به اقداماتی دست زد که شکاف میان حکومت او و مردم را روز به روز بزرگتر کرد.
کبیری معتقد است که:این اشتباه اصلی باقي‌يِف بود که می خواست خود را با دیگر رهبران خودکامه منطقه مانند کند در حالی که تا آمدن او مردم قرقیز در دوران عسکرآقایف یک دوره تام آزادی را از سر گذراندو نمی توانست تحمل یک نظام خودکامه را داشته باشند. باقي‌يِف انتخابات را بر پایه دروغ بنا ساخت و تنها منافع خود و حزب وابسته به خود را در نظر داشت و نمی توانست اندیشه و رای مخالفان خود را تحمل کند و در نهایت امر گروگان سیستم موجود شد. سیستمی‌که در همه کشور‌های آسیای مرکزی به هم شباهت دارد سیستمی‌که در آن قوانین نظام مردم سالاری تنها در روی کاعذ باقی مانده است.
اما در ترکمنستان با تدابیر سخت تری رو به رو هستیم تا مبادا اخبار قرقیزستان در میان ترکمن ها ایجاد واکنش کند لذا بردی محمد رئیس جمهور وقت ترکمنستان تمامی رسانه‌های گروهی اعم از رادیو-تلویزیون- روزنامه‌ها را از انتشار اخبار قرقیزستان منع کرد و این خود اوج بحران و نگرانی را در میان دولتمردان ترکمنستان نشان می دهد. آن چه اکنون معلوم است این است که حوادث قرقیزستان اگرچه تاثیر مستقیم به جوامع همسایه اش نگذاشته است ولی حکومت کشور‌های منطقه را شاکی و به شدت نگران سرنوشت خود کرده است و به ملت ها جرات و جسارت داده.
حکام این کشور ها که عمدتا پیرو خط مسکو هستند از آن زمان نگران تر شدند که پوتین از حکومت باقي‌يِف چنین انتقاد کرد و گفت: از ان جا که باقي‌يِف اشتباه عسکراقایف را در تشکیل حاکمیت خانوادگی تکرار کرد در نتیجه این اقدام دولت او ساقط شد. در واقع پوتین با این پیام به سایر دولت‌های آسیای مرکزی هشدار داد تا در صورت ادامه شیوه حکومت قربان بیک باقي‌يِف به سرنوشت دولت قرقیزستان دچار نشوند.

عوامل خارجی
به آن دست عواملی اطلاق می‌گردد که از بیرون مرزها یک کشور به ایجاد شوروش و بحران در آن کشور مساعدت می‌کند. بر این اساس برخی براین عقیده اند که: در رویداد های خونین قرقیزستان هم عوامل خارجی و هم عوامل داخلی تاثیر گذاشته است. و در نهایت حکومت باقي‌يِف با آن شیوه ای که روی کار آمده بود با همان شیوه از میان رفت. نکته ای که این فرضیه را تقویت می بخشد، سخنان اخیر رئیس جمهور روسیه دیمیتری مدویدیف است و همچنین حمایت سریع روسیه از دولت موقت قرقیزستان.
دیمتری مدویدیف، رئیس جمهور روسیه ضمن سخنرانی خود در" نشست امنیت هسته ای " در واشنگتن اعلام داشت که اگر طرف های مخالف قرقیزستان به زودی نتوانند اختلاف های خود را از بین ببرند امکان دارد در این کشور آتش جنگ داخلی روشن شود. او گفت: در حال حاضر مهم ترین کار جلوگیری از جنگ داخلی است. مدویدیف افزود: من مطمئن ام قرقیزستان در آستانه جنگ داخلی قرار دارد و در حال حاضر همین نیروهای سیاسی قرقیزستان هستند که باید مسئولیت خود را در برابر ملت قرقیز و آینده و موجودیت دولت قرقیزستان احساس کنند. آقای مدویدیف همچنین هشدار داد که قرقیزستان با خطر واقعی تجزیه شمال و جنوب رو به رو است و باید مقامات این کشور این خطر را جدی بگیرند.
اما این نگرانی‌های روسیه را میتوان تنها به بازی در عرصه سیاسی تعبیر کنیم. برای نمونه به نوشته روزنامه ایندیپندنت اشاره می‌کنیم، این نشریه در شماره 13 آوریل خود در جریان ناارامی‌های قرقیزستان دست روسیه را در این حوادث استثنا نمی داند و می نویسد در این ناارامی‌ها البته عدم وجود آزادای بیان و مطبوعات، نارضایتی مردم فقیر و بالا رفتن هزینه‌های زندگی و خصوصا انرژی-رشوه خواری رهبران و به مقام های بالا رسیدن اعضای خانواده قربان بیک، نقش بارزی داشته است ولی آن چه حائز اهمیت است این است که روسیه از این عوامل نارضایتی به سود خود استفاده کرده است.
از سوی دیگر روسیه از مدت ها قبل زمینه را برای چنین ناآرامی ها فراهم می‌کرد و از این اقدامات زمینه ساز می توان به این موارد اشاره داشت که شبکه تلویزیونی روسیه که زیر نظر کرملین قرار دارد دستور انتقاد از حکومت قربان بیک باقی را در برنامه‌های تلویزیونی خود به دست آورده بود و برای برانگیختن نارضایتی اهالی قرقیزستان کاخ کرملین از اهرم های اقتصادی نیز استفاده کرده است و بالا بردن نرخ فراورده‌های نفتی -بالابردن هزینه کالا های صادراتی قرقیزستان و محدود کردن گردش کالا با کشور‌های عضو اتحادیه گمرک، یعنی با روسیه و قزاقستان از جمله چنین نمونه‌هایی در فراهم آوردن زمینه آشوب در قرقیزستان مي‌باشد.
این روزنامه ادامه می دهد که: از جانب روسیه بعضی تدابیر اندیشیده شد که اقتصاد قرقیزستان را با مشکل رو به رو کند و به فضای سیاسی نیز اثر گذارد، قبل از همه روسیه اتحادیه گمرکی تشکیل داد و قرقیزستان را به آن راه نداد به این ترتیب قرقیزستان هنگام صادرات کالا ی خود به خارج با مشکلات عدیده ای رو به رو شد تقریبا سه هفته پیش از ناآرامی‌های کنونی قرقیزستان یعنی از 15 مارس به این سو در روزنامه‌های دولتی و شبکه‌های تلویزیونی HTB-PTPT-OPT خبر های شدیدالحنی بر ضد حکومت باقي‌يِف پخش می‌شد. با توجه به زبان رایج مردم قرقیزستان که همانا روسی است به راحتی روسیه توانست اهداف خود را به مردم قرقیز از طریق برنامه‌های تلویزیونی خود القا کند.
در حال حاضر روسیه می‌کوشد با ایجاد ترس ووحشت در میان مردم قرقیز سناریوی اجرا شده را خاتمه دهد و طرح درگیری‌های داخلی و تجزیه شمال و جنوب از این دست ترفند ها مي‌باشد. بر این اساس، فرضیه‌ها ی ارائه شده توسط دولتمردان روسیه دال بر تجزیه قرقیزستان به شمال و جنوب را باید رد کرد. چرا که قربان بیک باقي‌يِف خود زاده جنوب قرقیزستان یعنی منطقه جلال آباد است و این در حالی است که در دولت موقت امروز نیز بسیاری از شخصیت ها را می توان دید که زاده جنوب قرقیزستان مي‌باشند. برای نمونه:
رزا اتونبایوا، رئیس دولت موقت از شهر اوش.
آمور بیک تکیبایف و عظیم بیک بیک نظر اف معاون وی هر دو از جلال آباد اند.
و یا اسماعیل اسحاق وزیر دفاع که از جنوب و از وادی اولوی مي‌باشد.
بنابر این خبر سازی روسها را مبنی بر نقش عوامل منطقه ای با عنوان شمال و جنوب را در قرقیزستان باید رد کرد از سوی دیگر، مردم قرقیزستان و یا احیانا مردم جنوب با وعده‌های توخالی باقي‌يِف دیگر توجه نمی‌کنند. به عقیده برخی از تحلیل گران اگر زمینه‌های داخلی یا به عبارتی عوامل قرقیزی نظام نمی بود حتی اگر ما تاثیر عامل بیرونی را در سطح بالا در نظر بگیریم در این صورت آن گونه که باید تغییر نظام سیاسی و در نتیحه روی کار آمدن نیروهای جدید در جامعه قرقیزستان رخ نمی داد.
با توجه به موقعیت جغرافیایی و ذخایر غنی انرژی منطقه آسیای مرکزی در همه کشور‌های منطقه عواملی به مانند قرقیزستان وجود دارد و بازیگران منطقه می تواند به خوبی از شرایط موجود در کشور‌های منطقه به نفع منافع خود استفاده کنند. متاسفانه تقسیمات مرزی به خصوص محل گرایی در منطقه آسیای مرکزی چه در قرقیزستان و چه در دیگر کشور‌های همسایه قرقیزستان وجود دارد البته در برابر کشور‌های دوست کشور‌های هستند که کوشش می‌کنند مثلا از تمام حوادث سیاسی منطقه به نفع خود استفاده کنند آنها از بروز این حوادث و ناآرامی‌ها در کشور‌های همسایه هم می توانند به خوبی استفاده برند چه در قرقیزستان و چه در کشور‌های دیگر و این درد مشترک کشور‌های آسیای مرکزی است.

نویسنده: دكتر مهین السادات صمدی

ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار