گوناگون

چه کسی پایان‌نامه می‌نویسد و می‌فروشد؟

چه کسی پایان‌نامه می‌نویسد و می‌فروشد؟
سنگ‌فرش خیابان‏ انقلاب از کاغذهای رنگی است. آثار این کفپوش‏ها و تابلوهای سفید، سبز، زرد و قرمز در اطراف آن هم دیده می‌شود؛ کاغذهایی که با فاصله کم از همدیگر و گاه در کنار هم، به تعداد زیاد و با عجله به دیوارها چسبانده شده و روی زمین پهن شده‏‏‌اند. کاغذهایی که روی آنها این عبارات‏ دیده می‌شود: «همه‌چیز با یک تماس شروع می‌شود»، «فنی- مهندسی تخصص ماست»، «مقاله علمی از ایده تا چاپ»، «مشاوره از ابتدا تا انتها»، «پایان‏‌نامه، پروپوزال و ‏ISI»؛ با چند شماره تلفن، آدرس وب‏سایت و دفتری با هویت موسسه فرهنگی و مرکز مشاوره علمی-تخصصی و آموزشی- فرهنگی.

تقاطع خیابان‌های کارگر و انقلاب، پر شده از هیاهویی که عابران را به سمت خود فرامی‌خواند و جوانانی که تراکت‏هایی را به اصرار به دست رهگذران می‌دهند؛ تراکت‏هایی با یک دنیا حرف و سکوت. حرف از «بازار شبه‏علم» و سکوتی که کمتر از ترک‌خوردن آن نشانی برجای مانده.

همه‌چیز با کارت ویزیت موسسه... شروع می‌شود که جوانکی 15-16ساله در ظهری دم‏کرده به دستش می‌دهد: «همین حالا با ما تماس بگیرید؛ تماس از شما، کار از ما.» خانمی پشت تلفن از رشته و مقطع تحصیلی‏اش می‏پرسد و چند عدد و رقم را پشت‌سرهم و سریع تکرار می‌کند و قبل از قطع‌کردن تلفن، به مراجعه حضوری به شعب موسسه در میدان‌های انقلاب و توحید دعوت می‌کند.
طبقه دوم ساختمان قدیمی و رنگ‌و‌رورفته، با تعدادی کارمند و چندین خط تلفنی که پشت‌سرهم به صدا در‌می‏‌آیند و منشی‏ کارآزموده‏ای که شماره تلفن و رشته تخصصی و علت تماس «مشتریان» را می‏‌پرسد، حوالی میدان انقلاب واقع شده. آنها پشت تلفن درخواست خود را برای رشته‌های روانشناسی، مهندسی کامپیوتر، عمران، صنایع، مکانیک، مدیریت، علوم‏اجتماعی، امور مالی، ادبیات، تاریخ، زیست‏شناسی، دندانپزشکی و غیراز اینها، مطرح می‌کنند و چند سوال هم درباره هزینه نهایی کار و زمان تحویل مقاله و پایان‏نامه پرسیده می‌شود. در نهایت، مسوول یا منشی موسسه پاسخ می‌دهد که «پژوهشگر ما تا چندساعت دیگر با شما تماس خواهد گرفت و شما می‌توانید سوالات تخصصی خود را از ایشان بپرسید.»

آقایی خود را فوق ‏لیسانس علوم سیاسی معرفی می‌کند: «دست از سر ما بردار. بی‏‌خیال. با این کارتان نان ما را آجر می‌کنید؛‌ گیر می‏‌دید. خداوکیلی مراجعه‌کننده‌های ما از دانشگاه‌های آزاد، پیام‏ نور و علمی-کاربردی هستند. ما کار مشاوره انجام می‌دهیم و اصلا پایان‌‏نامه نمی‏‌نویسیم. پایان‏‌نامه‏‌نویسی یک فن است. کار ما علمی-آموزشی است و هروقت کسی بخواهد یاد می‌‏گیرد. کسانی که خودشان پایان‏‌نامه می‏‌نویسند فکر می‌کنید به غیراز کپی‌کردن کار دیگری انجام می‌دهند؟ عده‏‌ای کارمند هستند و برای ترفیع درس می‌خوانند. پایان‌‏نامه خود من، چهارسال طول کشید. خوانش من، شبیه خوانش هابرماس بود. تصمیم داشتم در دانشگاه‌های آمریکا یا کانادا دکترا بخوانم. حوصله درس‌خواندن ندارم. از کشورهای خارجی بدم می‏‌آید. نگاه آنها از بالا به پایین است... .» تلفن موسسه به صدا درمی‏آید و او پاسخ می‌دهد: «رشته روانشناسی؟ چه مقطعی؟ تا 10دقیقه دیگر با شما تماس می‏گیرم.» و با خنده تلفن را زمین می‌گذارد.

خیابان کارگر شمالی، پلاک... واحد2. دفتر کارش در یکی از ساختمان‏های چندین‌ساله و چندطبقه واقع شده. در و دیوار ساختمان از همان جنس آجرهای دودگرفته دیرآشناست. نشانی از هویت «موسسه فرهنگی» بر سردر ساختمان دیده نمی‌شود و تنها تابلو نصب‌شده، مربوط به خدمات ارتباطی و اینترنت پرسرعت است. زنگ در ساختمان خراب است و باید با تلفن همراه صاحب موسسه تماس گرفت. بلافاصله درِ ورودی ساختمان، به سمت راهروی تاریکی باز می‌شود. راهرویی که در طبقه دوم آن دفتر کاری با هویت دوگانه خدمات دندانپزشکی- موسسه تحقیقاتی فعالیت می‌کند.

جوانی به نظر سی و چندساله، در اتاق مقابل تعارف به نشستن می‌کند. اتاق کوچکی که اسباب و اثاثیه آن چند صندلی و یک میز مرتب و یک دستگاه کامپیوتر است. زینت دیوارهای اتاق چند تابلوی تزیینی چوبی است و مرد از اینکه چند دقیقه پیش یکی از آنها به زمین افتاده و شکسته، شکوه می‌کند. به غیراز بنری نسبتا بزرگ که در گوشه اتاق دیده می‌شود و روی آن چند کلمه ISI، ISC، Tomsun Routers نوشته شده، چیز دیگری که ناشی از هویت یا نام موسسه باشد بر گوشه دیوار اتاق به چشم نمی‏‌خورد.

«الف. ق» مسوول موسسه می‌گوید: «هدف و کار ما بهینه‏سازی و استفاده مناسب از فرصت‌هاست.» او بی‏وقفه به صحبت خود ادامه می‌دهد: «من دانشجوی دکترای رشته صنایع در دانشگاه... هستم. پنج، شش کتاب دارم و هشت مقاله ISI , ISC و چند مقاله ارایه‌شده در سمینارهای بین‏المللی و البته مدرس چند دانشگاه.» از رشته علوم انسانی و اهمیت آن می‏گوید و اینکه چندین سال است که به طور تخصصی در حوزه مقاله‏نویسی کار می‌کند. می‏گوید: «کار ما پایان‏نامه‏نویسی نیست. بهتر است موضوع مقاله و پایان‏نامه در دوره کارشناسی‏ارشد کلی باشد. باید با تیزبینی یک پژوهشگر واقعی آن را انتخاب کرد تا در دوره دکترا به طور جزیی و دقیق مورد بررسی قرار گیرد. استادان در انتخاب دانشجو برای دوره دکترا به آینده و رتبه علمی خود فکر می‌کنند؛ دانشجو هم باید زرنگ باشد و نشان دهد که می‌تواند مقاله‏نویس و آینده‏نگر خوبی باشد.»

برای انجام کار قرارداد می‏بندند؟ «الف. ق» می‌گوید: «ما تنها موسسه‏ای حرفه‏ای هستیم و در مدت دو ماه با پذیرش(accept) مقاله در بهترین ژورنال‏ها، به همراه ویرایش علمی و نسخه فارسی-انگلیسی آن را به مشتری تحویل می‌دهیم. ما برای مقاله‌ها در ژورنال‏هایی با «ایمپکت 2» پذیرش می‏گیریم؛ مجله‌هایی که در بانک اطلاعاتی «Tomsun Routers» ثبت و تایید (certificate) شده‏اند. در موقع عقد قرارداد 50درصد مبلغ توافقی (750هزارتومان) را در اول می‏گیریم.»

او می‌گوید مراجعه‌کنندگانش از دانشگاه‌های سراسر ایران هستند. برای جلب اعتماد، فهرست افرادی را که در دو ماه گذشته با آنها قرارداد امضا کرده‌اند، نشان می‌دهد و اسم و دانشگاه و رشته تحصیلی خیلی از آنها را می‌خواند: «... دانشگاه تهران، شهید بهشتی، علامه ‏طباطبایی، پلی‏تکنیک، دانشگاه اراک، علوم پزشکی کرمانشاه، تبریز، اردبیل، دانشگاه آزاد، پیام‌نور، دانشگاه ترکیه. کارشناسی‏ارشد، دکترا، استادیار دانشگاه، معاون سازمان... که با سه مقاله الان مدیرکل شده. رشته‌های دندانپزشکی، اکثر رشته‌های علوم انسانی، فنی- مهندسی و چند رشته علمی دیگر.»

او می‌گوید: «همکاران ما از میان دانشجویان و فارغ‏التحصیلان کارشناسی‏ارشد، دانشجویان دکترا، استادیار، دانشیار و یک استاد تمام هستند که الان در ایران نیستند.» اضافه می‌کند: «من برای تهیه فهرست استادان و پژوهشگران اینجا خیلی تلاش کرده‏ام و موقع عقد قرارداد با آنها در اول پنج‌میلیون سفته می‏گیرم اما اسامی همکاران ما کاملا سری است.» به تدریج توانایی‌های خود را به رخ می‌کشد: «اسم هر استادی را که بخواهید در مقاله شما می‏آوریم و می‌توانید این موضوع را با استاد در میان بگذارید.»

اگر استاد اعتراض کند چه اتفاقی می‏افتد؟ ق. می‌گوید: «این اتفاق غیرممکن است اما برای اطمینان، موضوع کلی را با استاد خود در میان بگذارید تا دست شما برای ادامه کار باز باشد. یک‌بار هم در وسط کار، می‌توانید مقاله را به ایشان نشان دهید اما حتما این خواسته باید در قرارداد ذکر شود.» اعتقاد دارد که بهترین رشته برای بازار کار آنها «رشته روانشناسی، مدیریت، کامپیوتر، علوم سیاسی، امور مالی و دندانپزشکی است.»

بازار داغ پایان‏‌نامه‌‏نویسی

حمید فارغ‏‌التحصیل دوره کارشناسی‏ ارشد دانشگاه «علامه طباطبایی» و به قول دوستش، «پایان‏‌نامه‏‌نویس حرفه‌‏ای» است؛ او می‏‌گوید: «عرضه و تقاضا در کنار هم هستند. بیکاری و بی‏‌پولی بهانه‏ خوبی برای پاسخ مثبت به مراجعه‏‌کننده‌هاست.» مریم فارغ‏‌التحصیل یکی از دانشگاه‌های سراسری، گفته‎های حمید را تکمیل می‌کند: «دلیل این بازار داغ، بیکاری فارغ‏‌التحصیلان و کم‌ارزش‌شدن کار پژوهشی است. مقصر من نیستم. کسی که کارش را به دیگری می‎سپارد باید پاسخگو باشد. خانه از پای بست ویران است» و لیلا فارغ‏‌التحصیل رشته تاریخ چند سال قبل پایان‏نامه دانشجوی کارشناسی‏ ارشد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی را با 500هزارتومان انجام داد. زمانی که به پول نیاز داشت و بیکار بود.

نجیبه دانشجوی دانشگاه تهران است. می‌گوید: «پایان‏نامه و مقاله دوست من با دومیلیون‌تومان در یکی از موسسات خیابان انقلاب انجام شد. او با نمره 18 یا 18/5 از آن دفاع کرد و فارغ‏التحصیل شد اما دوست ندارد در این رابطه با کسی صحبت کند.» اما عده‏ای از دانشجویان چون سعید و فاطمه که اخیرا از پایان‏نامه خود دفاع کرده‏اند، باور دارند که این مساله «اپیدمی» نشده و خود با تردید می‎پرسند مگر ممکن هست که کسی کارش را به بیرون بسپارد؟ خیلی از دانشجویان کارهای آماری پایان‏نامه‏ را خودشان انجام نمی‌دهند اما این خیلی عجیب است که کل کار را به کس دیگری بسپارند.» علیرضا دانشجوی دوره دکترا است که پایان‏نامه‏ کارشناسی‏ ارشد خود را با نمره «19/25» تمام کرده. او درباره ارزیابی نهایی پایان‏نامه‌ها و غیرعادلانه‌بودن شیوه آن می‏گوید: «گاهی ارزیابی با حاشیه‌هایی همراه است و در عمل، کسی که پایان‏نامه خوبی ارایه می‌دهد با کسی که پایان‏نامه‏اش ضعیف است، خیلی تفاوتی نمی‌کند.»

دکتر حسین افخمی، استادیار دانشگاه علامه‏طباطبایی، ریشه پایان‏نامه و مقاله‏نویسی در بازار آزاد را در مشق شب‏نویسی توسط والدین و انشانویسی توسط همکلاسی‏ها جست‌وجو می‌کند. او می‌گوید: «ترفندهای جامعه علمی امروز ریشه در رشد کمی و بی‏رویه دانشجو، شرایط حاکم بر جامعه، مکانیسم تشویق و تنبیه علمی توسط دولت برای تولید مقاله علمی، تغییر شیوه آزمون دکترا از آزمون تشریحی- مصاحبه‏ای به آزمون تستی، ارتقا و ترفیع کارکنان مراکز آموزشی و پژوهشی با چاپ مقاله و وجود خریداران متاع جعلی دارد.»

افخمی بر تقویت و اصلاح سازوکار و روش‌های نظارتی تاکید می‌کند و می‏گوید: «من در 15سال فعالیت آموزشی در دانشگاه‌ها، به خاطر ندارم که رساله‏ای دانشجویی در مقاطع ارشد یا دکترا رد شود؛ چه برسد به کشف تقلب یا گشودن رمز «بازارنویس بودن» یک رساله؛ اما در دوره دانشجویی در یک دانشگاه اروپایی، شاهد بودم که از شش دانشجوی دکترا یک نفر مردود و یک نفر تجدید شد. باید شرط چاپ مقاله برای ورود به دوره دکترا را حذف کرد و به همان شیوه، مصاحبه‌های علمی و امتحان کتبی برای دکترا بازگشت و شرط اتمام دوره کارشناسی‏ ارشد در دو سال برداشته شود. وقت کم برای نوشتن پایان‏نامه، پیش شرط مقاله برای گرفتن نمره کامل پایان‏نامه کارشناسی‏ارشد و پذیرش در دکترا، مقاله‌نویسی بازاری را رونق می‏‌بخشد.»

پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (IRANDOC) با برگزاری دو میزگرد تخصصی درباره «آثار و پیامدهای سرقت علمی و راه‌های جلوگیری» مسبب بازاری‏سازی آموزش عالی را استاد راهنما، کمیت دانشجویان، به‌خصوص در رشته‎های علوم انسانی و درک نادرست آنها از مضرات سرقت علمی می‌داند. در میزگرد تخصصی این موسسه گفته شد که «فرآیند رسیدگی به جرایم در دادگستری ایران، برخلاف برخی کشورها، پیچیده است و بسیاری در مواجهه با چنین فرآیندی از گرفتن حق خود، منصرف می‌شوند و در مواجهه با این برخورد روند جرایم علمی و حرفه‏ای سریع‌تر صورت می‏گیرد و متخلفان به انجام آن تشویق هم می‌شوند.»

مشخص نیست که موسسات تهیه پایان‌نامه و مقالات علمی، با چه عنوانی فعالیت می‌کنند. کارشناس بخش «ثبت شرکت‌ها و موسسات غیرتجاری» سازمان ثبت می‏گوید: «این شرکت‌ها با موضوع و عنوان کلی شغل خود مجوز دریافت می‌کنند.» «جواد هروی»، رییس کمیته ‏آموزش ‏عالی در کمیسیون ‏آموزش‏ و تحقیقات مجلس‏ شورای ‏اسلامی، ‌هم می‌گوید: «در آموزش ‏عالی ما، براساس نیازسنجی کار نمی‌شود و بیشتر به جداول آماری و کمیت توجه می‌شود؛ نه کیفیت کار. آموزش عالی با رشد ناموزون و رفتار سیاسی‏گرایی، شتاب‏زده، با حجم نامتوازن و نامتعارف و با نابسامانی همراه بوده ‏است. از طرفی، با وجود همه شعارها به پژوهش اعتنای چندانی نداشته‏ایم. طوری که امسال بودجه یک تا سه‌درصدی پژوهش از لایحه بودجه سال 93 حذف شد. نمایندگان مجلس، مرکز پژوهش‌های مجلس و دیوان محاسبات دلیل می‏آوردند که بودجه‌های پژوهشی صرف هزینه‌های غیرپژوهشی می‌شود و به غیر از معاونت پژوهش وزارت‏علوم هیچ نهادی اعتراض نکرد. باید توجه داشت که خطا‏‏های حوزه علمی و فرهنگی مضرتر از حوزه سیاسی و اقتصادی است اما به آن توجه نمی‌شود.»

او درباره اینکه چقدر در مذاکرات مجلس در‏باره مشکلات حوزه پژوهشی صحبت شده است، می‌گوید: «رسالت مجلس قانون‏گرایی، سیاست‏گذاری و طبق اصل 84 قانون اساسی نظارت است و ما نمی‌توانیم به مصداق ورود کنیم.» نهادهایی مانند «مجلس شورای اسلامی»، «شورایعالی انقلاب فرهنگی»، «معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری» و «معاونت پژوهشی وزارت علوم»، مسوول بخش پژوهش کشور به شمار می‌آید و هروی می‌گوید که «بی‏توجهی و موازی‏کاری صورت‌گرفته و تلفیق وظایف نهادها مانع پیشرفت کار است.»

در میان این سازمان‌ها، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری نقش ویژه‌ را ایفا می‌کند. دکتر جعفر توفیقی، وزیر سابق علوم و مشاور فعلی وزیر علوم می‌گوید: «هر پدیده اجتماعی نوظهور با آسیب‏هایی دست‎به گریبان است. امروزه توسعه کمیت دانشجویی در دوره‌های تحصیلی متعدد، به خصوص در دوره‌های کارشناسی‏ارشد و دکترا و نیاز آنها به مقاله و پایان‏نامه‎نویسی و از طرفی عدم تناسب تعداد استاد به دانشجو از مسایل جدی حوزه علم و آموزش است. یکی از نقش‏های اصلی وزارت علوم نظارت است که به نظر می‌رسد به این نقش خیلی توجه نشده است. اگر به پدیده نوظهور بازاری‌بودن پژوهش توجه نشود به حیثیت علمی کشور لطمه می‏‌زند. باید این مساله به طور دقیق بررسی شود تا مشکلات ریشه‏یابی شود. آن وقت ما متوجه می‌شویم که ریشه این مشکلات کجاست؟»

توفیقی می‌گوید: «باید براساس بازبینی در سیاست‌ها، مقررات گذشته راه‏کارهای درستی ارایه داد. ما در 20سال گذشته برای رشد علمی کشور از سیاست‌هایی مثل ارتقای علمی، تشویق و ترفیع استفاده می‌کردیم اما الان وقت بازبینی و بازنگری در این سیاست‌ها رسیده است. گاهی خواسته‌های غیرمنطقی، زمان محدود برای انجام پژوهش و بعضی سیاست‌ها مشکل‏آفرین است. البته این مسوولیت مشترک تمام اعضای نهاد علمی کشور از دانشجو، استاد، دانشگاه گرفته تا وزارت علوم است تا جلوی خطای علمی در سطح عمومی جامعه را بگیرد.»

توفیقی درباره اینکه چقدر نهادهای علمی غیردولتی می‌تواند در حوزه نظارت نقش داشته باشد، می‌گوید: «کارویژه اصلی انجمن‌های علمی هر رشته، توجه به کیفیت علمی حوزه کار و تخصص خود است. باید انجمن‌های علمی در جهت ترویج ارزش علمی خود اقدام کنند؛ در حالی که به این مساله خیلی توجه نشده است. فکر می‌کنم انجمن‌ها باید در این راه نقش جدی برای خود تعریف کنند.»

عصر چهارشنبه است و آسمان در حال ریختن باران بر تکه‌های کاغذ پخش‌شده بر روی زمین خیابان انقلاب. در یک طرف میدان انقلاب، کارگری کاغذها را از روی دیوارها می‌کند و در سویی دیگر تراکت‏زن‏ها مشغول کار خود؛ عابران کم‌حوصله هم کاغذهایی را که به آنها می‌دهند، نقش زمین می‌کنند. کارگر شهرداری می‏گوید: «دفتر کار ما در خیابان کارگر شمالی-اول کوچه رهنماست.» سرکارگر تعارف به نشستن می‌کند. اتاقی ساده و قدیمی که پر شده از صدا. اینجا محل استراحت کارگران خدمات شهری است. مرد چایی را با هورت بالا می‏کشد و بریده بریده و از روی بی‏میلی و بی‏اعتمادی پاسخ می‌دهد.

می‏‌گوید: «ما کاری نمی‌توانیم انجام دهیم جز جمع‌کردن کاغذها. درگیری با اینها هیچ فایده‏ای ندارد. از این طرف ما می‌کنیم و از طرفی آنها می‏چسبانند. ما نتیجه کار را به مرکز گزارش می‌کنیم. آنها می‏گویند ما از طریق چسبانیدن این اطلاعیه‌ها خرج خانواده خود را درمی‏آوریم. شهرداری چند بار برای چسباندن آگهی‏ها تابلو اعلاناتی را در سطح شهر نصب کرد اما خیلی کارساز نبود.» چند کارگر وارد ساختمان می‌شوند و جاروهای خود را روی زمین رها می‌کنند...

تنها پاسخی که در تماس با بخش‌های مختلف سازمان زیباسازی شهرداری تهران دریافت می‌شود، این است: «در صورت وجود شاکی خصوصی، تا قطع تلفن و جریمه نقدی این موسسات پیش می‌‏رویم.»
منبع: روزنامه شرق

ارسال نظر

  • ناشناس

    کاسبین علم

  • محمود

    سلام
    من یکی از همون پایان نامه نویسان هستم که تو یه شهر بزرگ و در یک رشته مهندسی فعالیت می کنم، به جرات می تونم بگم در هر سال خروجی دانشگاهها فقط 10 درصد اونها قادرند خودشون کارشون رو انجام بدند مابقی یا کپی کرده یا دادند کسی انجام داده. بازار خیلی خوبی داره من هم مجبورم وگرنه واسه پول تو جیبم هم موندم.جالبه هرچی پروژه انجام میدم تواناییی فنی بهتری پیدا می کنم و چیزهای تازه یاد میگیرم اما فقط بدرد پایان نامه نویسی می خوره و جایی تو بازار نداره چون اصلا بازاری وجود نداره :)))

  • دودل

    من 9 سال پیش فوق لیسانسم رو گرفتم. اون موقع یکی از هم کلاسی های ما همین کار رو کرد و پایان نامه اش رو داد سایرین براش انجام دادند و 20 شد. (کلاً همه کارهاش رو می داد بقیه می کردند و خانوم، فقط پولهای مبارکشون رو خرج می فرمودند) . الان هم استاد دانشگاهه. خدا می داند چه تقلب های دیگه ای هم کرد. آخه این انصافه؟ من نمی دونم با چه علمی داره به بقیه درس می ده. تازه این مال 10 سال پیشه. دیگه وای به حال الان.

  • ناشناس

    در کشور ما متاسفانه نه تخصص ارزش دارد و نه تعهد. تنها رانت و رابطه و باند است که به درد می خورد.
    در دوران دانشجویی یک همکلاس داشتیم که آدم سالم و ساده ای بود. کم کم وارد بسیج دانشجویی شد و وقت زیادی را صرف انجام کارهای مربوطه می کرد. از برگزاری مراسمهای مختلف تا اردوهای دانشجویی مربوط به بسیج. در طول ترم گاهی اوقات دو یا سه هفته بصورت پراکنده همراه کاروان به اردو می رفت.
    به هر حال همیشه دردسرش برای ما بود. از تهیه جزوه تا توضیح دادن دروس ترم.در هر صورت با هر زحمتی بود درسش تمام شد.
    در بحث سربازی بخاطر سابقه بسیج در شهر خودش و چند ماه کمتر خدمت کرد. بعد از خدمت هم به سلامتی بخاطر همان سابقه و عضویت، در بانک استخدام شد و ما اندر خم یک کوچه بودیم.
    کسی که به زور آن هم با معدل پایین و با کمک امثال من مدرک گرفت فقط بخاطر این که عضو بسیج بود همه جا کارش از ما پیش تر بود.

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار