گوناگون

نامه امام موسی صدر به اسدالله علم وزیر دربار شاهنشاهی

نامه امام موسی صدر به اسدالله علم وزیر دربار شاهنشاهی

پارسینه: منبع: یادداشت های علم، سال 1355و 1356 - جلد ششم-انتشارات کتاب سرا- چاپ دوم 1390-ص 469 تا 474

جناب اجل آقای امیر اسدالله علم دام عمره وزیر دربار شاهنشاهی ایران ،
سرور محترم

شنیدم کسالتی وجود عزیزت را می آزرده . امیدوارم رفع شده باشد. مسلما با آن همه روابط ،آنگاه که خبر از گزندی بر وجودت میرسد پریشان شده دعا میکنم. نه آخر، عمر دوستی ما از پنجاه سال تجاوز میکند، که از عمر من و شما بیشتر است. از این جهت این روابط با عمق بیشتری علیرغم حوادث باقی مانده. امید که در خدمت مردم و کشور به کار می افتد و در خدمت شیعیان مولا علی علیه السلام.

من اکنون در قاهره هستم و امروز(چهارشنبه) به لبنان باز میگردم به لطف خدا. و سبب این دیدار که با ملاقات رییس جمهور و جلسه طولانی با وزیر خارجه به کمال خود رسید آن بود که:
وضع لبنان آرامشی ظاهری یافته و حتی در جنوب کمتر زد و خورد وجود دارد، ولی محنت بزرگ و مصیبت عظیم است ، ده ها هزار پراکنده ،هزارها یتیم، هزاران محصل بی مدرسه ، هزاران خانه ی خراب از همه بدتر ده ها هزار گرفتار که چون شن های روان در حرکتند . از دهی به دهی و از جنوب به پایتخت و از بیروت به جنوب سرازیرند در پیش داریم و مصائب و بخصوص وضع سلامتی آنها سخت ما را گرفتار میکند. کمک هایی که از طرف مردم شده، علیرغم آنکه در حدود دوازده ملیون تومان بوده است، ولی این کمک ها درد را دوا نمیکند.

مشکلات سیاسی و روحی هم که به رکود پیوسته و علاج نشده فراوان است . و از همه چیز خطرناک تر آنکه جبهه ی مارونی ها (شمعون، جمیل، و فرنجیه ) که از تقسیم لبنان مایوس شدند به فعالیت خطرناک تری دست زده اند. آنها میخواهند ملتی بسازند...! به همین آسانی.
سعی میکنند خود را با فرهنگ و تمدن و با عادات و ادبیات خاصی از دیگر مردم لبنان جدا و برتر بدانند. دانشگاه مستقل میخواهند، مرکز مطالعات و تحقیقات عظیمی برای خود تهیه میکنند. همه ی جوان ها مسلح میشوند. هر کار میکنند که رفته رفته مارونیهای مسیحی ، خود را ملتی جداگانه محسوب کنند. کسی هم که مخالفت کند او را تهدید میکنند.

بی تردید اشتباهات فلسطینی ها و گروه های چپ گرای تندرو در این جنون تاریخی بی تاثیر نبوده است، ولی این عکس العمل همه چیز لبنان را و حتی همه ی خاورمیانه را به خطر می اندازد و با نزدیکی و فعالیت خرابکارانه و خطرناک اسرائیل ، یک آتش دائمی و گیرا و مسری به وجود می آورد.
به نظر میرسد که وجود ارتش عربی هم همه ی دردهای لبنان را دوا نمیکند. فقط آتش نشانی میکند و این بحران ،عقلی رسا میخواهد. به هرحال با آقای انورالسادات مفصل صحبت کردیم و قرار شد اقداماتی سریع با همکاری سوریه انجام دهد. خواستم ضمن این گزارش مختصر، از همت والای شاهنشاه نیز کمک بگیرم خاصه آنکه جنوب لبنان وضعی خطرناک تر و دردناک دارد و اگر کمکی نتوانیم بکنیم، یاس در این منطقه مشکلات زیادی ایجاد میکند. آرزو دارم که این موضوع با وضوح کامل و با امانت و محبت به عرض برسد. و بعد از این همه درد، کسانی نتوانند اوضاع را تحریف کنند و ما را از این محبت پراثر محروم سازند.

جناب آقای علم آیا باید همه ی درها را بست و دوستان را مجبور کرد که یا به ذلت تن در دهند و یا مایوس و بی تفاوت شوند و از این نیروی عظیم شیعه محروم گردند؟ من که خود در سال گذشته سعی خود را کردم و به هر دری دست زدم ولی اکنون باز احساس میکنم تحریکات ادامه دارد و بعد از آنهمه درد و رنج و جراحت باز هم...

بگذرم. در ملاقات آقای انورالسادات با محبت فراوان و اعتماد فراوان از شاهنشاه (به قول او امپراطور) یاد کرد و تاکید کرد در این سال خطرناک به خصوص با انتخابات اسرائیل و نتایجش ، شاهنشاه از کمک به ما و به حق خودداری نکرده و همه ی نفوذ خود را به کار خواهند برد زیرا مصیبت خاص به عرب نبوده و همه ی منطقه را شامل است.

از کاردانی، صدق، فرهنگ وسیع، جهان بینی و محبت ایشان بحث ها کرد. من به خود میبالیدم و در عین حال در دل محزون بودم.

نمی دانم آیا میتوانم انتظار جواب عریضه ام را داشته باشم؟ از اردن هم عریضه ای عرض کردم. در اواخر این ماه ژوئن سفری برای علاج به اروپا میروم. آیا میتوانم با شما یا نماینده ای از جانب شما ملاقات کنم. سلام به همه میرسانم. بخصوص احترامات فائقه را پیشگاه شاهنشاه. و ایشان و شما را به خدا میسپارم. . به امید دیدار 23/5/77


ارسال نظر

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار