گوناگون

نگاهی به ساختار سازمان عظیم "جامعه ماکس پلانک" آلمان

نگاهی به ساختار سازمان عظیم "جامعه ماکس پلانک" آلمان

پارسینه: "شناخت باید جلوتر از بکارگیری باشد" حقیقتیست که در اعمال خیلی از انسانها و حکومتها اثری از این جمله فلسفی ماکس پلانک، فیزیکدان آلمانی، دیده نمی شود.

پارسینه/امیرپرویز: ماکس پلانک در 23 آپریل 1858 در شهر کیل (شمال آلمان) چشم به جهان گشود و در 4 اکتبر 1947 در شهر گوتینگن چشم از جهان فروبست. او یکی از مهمترین فیزیکدانان آلمانی در فیزیک نظری بود. او را بعنوان بنیانگذار فیزیک کوانتومی میشناسند.

هدف این نوشتار پرداختن به زندگی علمی ماکس پلانک نیست بلکه بررسی ساختار بزرگترین سازمان علمی آلمان، "جامعه ماکس پلانک" است. این "جامعه" یکی از موفق ترین سازمان پژوهشی آلمان از زمان بنیانگذاریش در سال 1948 است. تا کنون 17 جایزه نوبل و سالانه انتشار بیش از 15000 مقاله در مجلات علمی معتبر بین المللی در کارنامه دارد. خیلی از این مقالات جزو مقالاتی هستند که بیشترین سهم را در منابع مورد اشاره در مقالات دیگران، به خود اختصاص میدهند. اینهمه موفقیت های چشمگیر از کجا ناشی میشود؟

جذابیت علمی "جامعه ماکس پلانک" به خاطر شناخت پژوهشی آن است. در انستیتو های این "جامعه" پژوهشگرانی که در عرصه جهانی در بیشتر موارد حرف اول را میزنند، مشغول کارند. آنها موضوع پژوهشی خود را مستقلاً انتخاب میکنند. آنها از بهترین امکانات لازم برای کار پژوهشی برخوردارند. آنها در انتخاب دیگر پژوهشگران همکار جوان خود، از آزادی کامل برخوردارند.

این انتخاب تنها و تنها بر اساس توانایی علمی این پژوهشگران است. موارد نامبرده همان هسته اصلی اصول هارناک است. آدلف فون هارناک اولین رئیس "جامعه" ایست که در زمان امپراتور آلمان ویلهلم، و به همین نام، در سال 1911 بنیانگذاری شد. "جامعه ماکس پلانک" در حقیقت جانشین "جامعه امپراتور ویلهلم" است.

پس از پایان جنگ جهانی دوم در سال 1945 ، ماکس پلانک تلاش زیادی کرد تا "جامعه امپراتور ویلهلم" را با 25 انستیتوی آن نگهداری کند. در پایان جنگ که با شکست ارتش فاشیسم همراه بود، آلمان در شرایط بسیار دشواری قرارگرفت، که از آن میان میتوان به خرابی های بازمانده از جنگ از یکطرف، کشمکش تقسیم آلمان به دو کشور با گرایشات متفاوت و اشغال آن از طرف متفقین از طرف دیگر، اشاره کرد.

در دوران هر دو جنگ جهانی "جامعه امپراتور ویلهلم" کاملاً همراه سیاستهای حاکم بر این کشور بود. بطور نمونه میتوان به انستیتوی فریتزهابر این "جامعه" در برلین اشاره کرد که تولید گاز سمی و بکارگیری آن در بمب های شیمیایی، حتی در جنگ جهانی اول، نام برد. این گذشته سیاه همراه با انتقال شمار زیادی از پژوهشگران آن به کشور های پیروز، بخصوص آمریکا، بقای این "جامعه" را در معرض خطر جدی قرار داده بود. شهرت جهانی ماکس پلانک، دارنده جایزه نوبل فیزیک، او را در هدفش یاری رساند. در سال 1948 این تلاشها به ثمر رسیده "جامعه امپراتور ویلهلم" به "جامعه ماکس پلانک" تغییر نام داده، بازسازی شد. دولت فدرال آلمان که در سال 1949 تأسیس شد قول تأمین مالی "جامعه" را داد. در سالهای اولیه دوران بازساری، این "جامعه" بر اساس دو اصل کار میکرد:

1. تمرکز بر روی پژوهش های بنیادی بدون دخالت سیاست و اقتصاد. بدین معنی که دولت و صنایع، نفوذی در مسیر پژوهش هایش نداشته باشند.

2. انتخاب بهترین پژوهشگر در ریاست انستیتوها. این همان اصول ساختاری-پژوهشی هارناک بر اساس شخصیت-محوریست. بدین معنی که در مرکز ساختار، پژوهشگری شناخته شده و مطرح، بعنوان جلودار قرار دارد. این اصول تا به امروز در این "جامعه" بکار گرفته میشود.

این "جامعه" گام به گام پایه های همکاری با مؤسسات پژوهشی خارجی را محکم کرد که از آن میان میتوان به همکاری با آکادمی علوم چین در 1974 اشاره کرد. دهه 60 قرن 20 میلادی سالهای رشد بی مانند "جامعه" بود. انستیتوهای نوینی برای پژوهش های بیولوژی و بیوشیمی پایگذاری شدند. در بخش فیزیک و شیمی طیف های کهکشان شناسی و فیزیک جامدات توسعه یافتند. برای علوم انسانی، جامعه شناسی، حقوق و آموزش انستیتوهای نوینی بنیانگذاری شدند.

تا سال 1966 شمار پژوهشکده ها و انستیتوهای این "جامعه" به 52 رسید. در دهه 70 و 80 "جامعه" برروی پژوهشهای نوآورانه پیچیده بین رشته ای متمرکز شد و بدین ترتیب موقعیتی برای پژوهشگران جوان ایجاد کرد تا در مقیاس جهانی فعال شوند.

83 انستیتوی ماکس پلانک (تا اول ژانویه 2014) در شهرهای مختلف آلمان ( 5 انستیتو در خارج از کشور قرار دارند) به پژوهش های بنیادی در زمینه های علوم پایه و طبیعی، از جمله ریاضی، فیزیک، شیمی، بیولوژی، ....، و همچنین علوم انسانی و اجتماعی مشغولند. این انستیتوها در زمینه های نو، هزینه بر و زمان بر کار میکنند. طیف پژوهشی این "جامعه" مدام در حال توسعه است. انستیتو های نوین پایگذاری میشوند ویا موجود تغییر میکنند تا برای مسائل علمی آینده پاسخی بیابند. این تغییرات مداوم برای "جامعه ماکس پلانک" فضایی ایجاد میکند تا در برابر تغییرات علمی نوین و پیشتر ناشناخته واکنش سریع نشان دهد. بکارگیری اصول دیالکتیک تغییر مداوم کهنه به نو از "جامعه" ای که در زمینه علوم کار میکند خارج از انتظار است؟

این "جامعه" برای رسیدن به اهداف پژوهشی، خود را جهانی سازمان داده است. آنها به شرایط حاکم بر دیگر کشورها، بخصوص کشورهایی که از نظر سیاسی، اقتصادی و زیرساخت های پژوهشی، توانایی بر آوردن انتظارات پژوهشگران جوان خود را ندارند، کاملاً آگاهند. "جامعه ماکس پلانک" نه تنها در داخل که در عرصه جهانی تابلوی پژوهشی آلمان شناخته میشود. به همین خاطر آدرسیست برای بهترین پژوهشگران خارجی. سالانه بیش از 6000 پژوهشگر جوان و مهمان خارجی در انستیتو های مختلف این "جامعه" مشغول کارند. یک سوم مدیران، نیمی از دانشجویان دوره دکترا و حتی 80 درصد فوق دکترا خارجی هستند که در پایان دوره و بازگشت به کشورشان رابطه با این "جامعه" را برای همکاری حفظ میکنند.

تا پایان سال میلادی پیشین 21640 نفر در این "جامعه" مشغول کار بودند، 16998 نفرشان جزء کارکنان و 4642 نفر بورسیه ای و پژوهشگر مهمان بودند. از مجموع کارکنان، 5516 نفر پژوهشگرند. در سال گذشته 13178 دانشجوی مقاطع "کارشناسی" تا دکترا و فوق دکترا، بورسیه ای و مهمان با "جامعه" همکاری میکردند. 46.6 درصد کارکنان را زنان تشکیل میدهند و از آن میان 28.5 در صد در بخشهای پژوهشی مشغولند. 19.7 در صد از مجموع ، 38.3 درصد از پژوهشگران و 54.7 درصد از پژوهشگران جوانی که سال گذشته به این "جامعه" پیوستند، خارجی هستند.

بودجه این "جامعه" بطور عمده از طرف دولت اتحادیه فدرال و دولتهای ایالتی و همچنین "جامعه پژوهشی آلمان" در پروژه های مشخص، بخش خصوصی و اتحادیه اروپا تأمین میشود. برای سال جاری مسیحی این بودجه با احتساب بودجه ویژه "انستیتوی ماکس پلانک برای فیزیک پلاسما" حدود 1.6 میلیارد یورو در نظر گرفته شده است.

با آغاز قرن 21 میلادی این "جامعه" بر پایی مراکز پژوهشی بین المللی را کلید زد. بطور نمونه در سال 2005 همراه با آکادمی علوم چین انستیتو بیولوژی نظری و محاسباتی (Computational and Theoretical Biology) را بنیانگذاری کرده است. در حال حاضر در ایالت فلوریدای آمریکا ، با تأمین مالی از طرف این ایالت و پالم بیچ کانتی، انستیتو ماکس پلانک برای "بیونگاری" (در ترجمعه صحیح Bio-Imaging مطمئن نیستم، با پوزش) در حال راه اندازیست. در سطح اروپا نیز پایگذاری چندین انستیتوی ماکس پلانک در کشورهای مختلف این قاره در نظر گرفته شده است. راستی چگونه این "جامعه" در کشوری مانند آمریکا که خود از انستیتوهای معتبری از جمله کالتک بر خوردار است جا وا میکند؟ آیا این هجوم دانش-محوری، بدون هر گونه شعاری، به مناطق تحت نفوذ آلمان نمی افزاید؟

پیشرفت های علمی پیچیده امروزی صرفاً بر اساس یک رشته بنا نشده است بلکه تبادلیست بین چندین رشته. بطور نمونه رمزگشایی ژن بدون کمک انفرماتیک غیر ممکن است. بین رشته ای اندیشیدن و کار کردن و وجود شبکه ای از مراکز مختلف پژوهشی شروط لازم برای موفقیت پژوهش امروزیست. در کهکشان شناسی احتیاج به تلسکوبهای گرانقیمت است که بوسیله سازمانهای مختلف قابل تأمین مالیست. در پژوهش های هواشناسی احتیاج به اندازه گیری ها در سطوح جهانیست.


این "جامعه" در 4500 پروژه در بیش از 100 کشور جهان و با 5400 گروه علمی همکاری دارد. در سطح آلمان نزدیک ترین همکاری را با دانشگاهها دارد. 80 درصد کسانی که دوران فوق دکترا را در این "جامعه" طی میکنند در دانشگاها تدریس میکنند. انستیتوهای ماکس پلانک در یکسوم پروژه های اختصاصی که از طرف سازمان دولتی "جمعیت پژوهشی آلمان" تأمین مالی میشوند، شرکت دارند.

از سال 2005 استادان دانشگاههای آلمان این امکان را دارند تا 5 سال ریاست یک گروه کاری در انستیتوهای ماکس پلانک را بعهده بگیرد. تا کنون 34 گروه کاری شروع بکار کردند.
زمانیکه پژوهش در مرزهای دانش صورت میگیرد، اغلب هنوز مواد لازم، ابزار کار، روش بررسی و شیوه تست وجود ندارند. این احتیاج به نوآوری ختم میشود. پژوهشگران مجبورند مدام به روشهایی روی آورند که سابقآً بکار گرفته نشدند. در این مسیر به ماده های فعال و یا روش محاسباتی نوین تا کنون ناشناخته ای برخورد میکنند که میتوانند بطور نمونه در پزشکی کاربرد داشته باشد. شماری از این ایده ها و نوآوری ها مینوانند به بازار راه یابند، گرچه اغلب زمان زیادی میبرد. بطور نمونه 50 سال سپری شد تا نتایج کار ماکس پلانک و آلبرت انیشتن در زمینه فیزیک کوانتومی، در تکنیک لیزر و نیمه هادی ها بکار گرفته شدند. این تکنیک های کلیدی امروزه زندگی ما را تغییر دادند.

با همه طولانی بودن پژوهش های بنیادی، این نوع پژوهش ها اساس نو آوری اقتصاد یک کشور محسوب میشوند. برای کوتاه کردن فاصله تبین نظری و بکارگیری یک ایده، "جامعه ماکس پلانک" چند سالیست همکاری با انستیتوی فرونهوفر در زمینه های آنفرماتیک، دانش مواد، نانو و بیوتکنولوژی و همچنین تولید انرژی با روشهای مدرن، خورشیدی، بادی، ... را شروع کرده است. این انستیتو در پژوهش های کوتاه مدت و کاربردی تخصص دارد. "جامعه ماکس پلانک" در این همکاری پروژه هایی را که پژوهش های بنیادی و کاربردی را به هم وصل میکنند، تأمین مالی می کند.

همچنین با راه اندازی "شرکت نو آوری ماکس پلانک" یافته های علمی خویش را به ثبت رسانده، امتیاز آنرا به شرکتهای تولیدی میفروشد ویا در راه اندازی شرکتهای تولیدی نوینی که بر اساس این یافته ها بنا شده، یاری میرساند. این شرکت از سال 1979 تا کنون در پروسه تبدیل بیش از 3000 نوآوری به تولید همکاری کرده، قرارداد هایی نیز بسته است. بر این اساس 86 شرکت نوپا در دو دهه گذشته پا به عرصه تولید گذاشتند. تنها در این دو دهه مبلغ 200 میلیون یورو بابت حق امتیاز نوآوری نصیب این "جامعه" شد.

ساختار سازمانی "جامعه ماکس پلانک" چگونه است؟




اگرچه "جامعه" بطور عمده از طرف دولت تأمین مالی میشود ولی از نظر حقوقی بعنوان یک سازمان مستقل برای حمایت از پژوهشگران به ثبت رسیده است. مرکز حقوقی آن در برلین و دفتر رئیس و اداره مرکزی آن در شهر مونیخ واقع شده است. اعضای این "جامعه" را اعضای فعال، اعضای افتخاری و اعضای ادارات مربوطه تشکیل میدهند. به این تعداد باید اعضای پژوهشی که در این "جامعه" بعنوان رؤسای انستیتوها انتخاب میشوند را افزود. تصمیمات در ارگانهای مختلف گرفته میشوند.

رئیس (PRÄSIDENT) "جامعه" را نمایندگی کرده چارچوب سیاستهای علمی را ترسیم میکند. او رئیس "سنا"، شورای اداری و مجمع عمومی (کنگره) نیز هست. او میتواند تصمیماتی را اتخاذ کند که در حیطه تخصصی این ارگانها باشد. ایجاد جو مورد اعتماد همه کارکنان، جزء وظایف اوست. انتساب او از طرف "سنا" بمدت 6 سال و حداکثر دو بار انجام میپزیرد.

شورای اداری (VERWALTUNGSRAT) به رئیس مشاوره داده و شرایط لازم برای تصمیمات مهم را مهیا میکند. همچنین برنامه هزینه کردن بودجه را برای تصویب به "سنا" ارائه میدهد. در عین حال تهیه گزارش عملکرد و هزینه سالانه و تحویل آن به "سنا" از وظایف این شورا بشمار میرود. اعضای این شورا را رئیس، حداقل دو نماینده او، رئیس خزانه داری و دو تا چهار اعضای دیگر تشکیل میدهند. انتخاب اعضای این شورا، همانند رئیس، بمدت 6 سال (حد اکثر دو بار) از طرف "سنا" صورت میگیرد. شورا همراه با دبیران، نمایندگی اصلی "جامعه" را بعهده دارد.
دبیرکل (GENERALSEKRÄTER/IN). ارگان اداره کل از طرف یک یا چند دبیر سازمانی رهبری میشود. انتساب این دبیران بوسیله رئیس و بر اساس مصوبه "سنا" انجام میگیرد. این دبیران در نشست های شورای اداری با رأی مشورتی شرکت میکنند.
اداره کل (GENERALVERWALTUNG) فعالیتهای "جامعه" را هدایت میکند، ارگانها را در فراهم آوردن ملزومات و انجام تصمیمات یاری میرساند، در بوجود آوردن شرایط لازم برای توسعه انستیتوها و کمک به انجام وظایف اداری آنها فعالانه شرکت میکند. نظارت بر اداره کل را شورای اداری و رئیس بر عهده دارند ولی مسئولیت بر عهده دبیر مربوطه است.

سنا (SENAT) یکی از مهمترین ارگان تصمیم گیری در "جامعه ماکس پلانک" است. حوزه مسئولیت این ارگان انتخاب رئیس و دیگر اعضای شورای اداری، انتساب دبیر(ان)، باز کردن و یا بستن انستیتو ها، بخشها، فراخوان اعضای علمی ادارات، تعیین ترکیب انستیتو ها، همکاری با دیگر نهادها، بررسی بودجه عمومی و گزارش سالانه، برگزاری مجمع عمومی، تصمیم گیری در مورد پذیرش اعضایی که مایل به کمک مالی به "جامعه" هستند و بطور کلی تمامی تصمیماتی که لزوماً مربوط به مجمع عمومی نمیشوند، را در بر میگیرد. ترکیب "سنا" براین اساس است که افراد با تجربه و متخصص در کشور را برای مشاوره و تصمیم گیری گرد هم آورد. به این خاطر نمایندگان مشاوره ای "سنا" هم از محیط های علمی بر خاسته اند و هم از اقتصاد (صنایع)، سیاست، رسانه ها و دیگر گروه های اجتماعی. شمار این نمایندگان بین 12 تا 32 نفر است. سناتور های اصلی شامل رئیس، نماینده شورای علمی، نمایندگان سه بخش (پائینتر توضیح داده خواهد شد)، سه نفر از نمایندگان پژوهشگران، نماینده شورای کارکنان، 5 وزیر یا مدیران ارشد دولتی بعنوان نماینده دولت فدرال و ایالتها، همچنین اعضا و سناتورهای افتخاری با رأی مشورتی هستند. رؤسای بزگترین سازمانهای علمی آلمان بعنوان مهمان در نشست ها دعوت میشوند.

مجمع عمومی (HAUPTVERSAMMLUNG) بالاترین ارگان "جامعه" محسوب میشود. حوره مسئولیت این مجمع شامل تغییرات نشست ها، انتخاب اعضای "سنا"، تحویل گرفتن گزارش و محاسبات سالانه، بررسی و تصویب آنهاست.

هیئت مالی (FÖRDERNDE MITGELIEDER)، اعضایی که حمایت مالی میکنند در مجمع عمومی با حق رأی شرکت میکنند.

اعضای افتخاری (EHRENMITGLIEDER) از میان پژوهشگران برجسته و یا کسانی که به "جامعه" حمایت مالی میکنند، برگزیده میشوند. تا کنون یک نفر، رئیس "جامعه" در سالهای 1996 تا 2002، چنین عنوانی را کسب کرد.

صاحب منصبان سابق (MIGLIEDER EX OFFICIO) میتوانند اعضای سنا و یا رؤسای انستیتوها باشند به شرطی که همزمان عضو هیئت علمی نباشند.

هیئت علمی (WISSENSCHAFTLISCHE MITGLIEDER) شامل (معمولاً) رؤسای انستیتوها، اعضای علمی بازنشسته و یا خارجی (با رأی مشورتی) میباشند. انتخاب این هیئت از طرف "سنا" انجام می پذیرد.

شورای علمی (WISSENSCHAFTLICHER RAT) شامل هیئت علمی و رؤسای پژوهشکده ها، اعضای منتخب سه بخش، اعضای علمی بازنشسته و یا خارجی (با رأی مشورتی) میباشد و هر سال یک و در صورت نیاز دو بار نشست برگزار میکند. این شورا از سه بخش تشکیل شده است.

برای بخش هایش موقعیت مشترک را به بحث میگذارد و به آنها پیشنهاد میدهد. بخشها کمیسیون هایی را تشکیل داده و با پیشنهاد های تخصصی به "سنا" مقدمات برپایی و یا بستن انستیتوها، تعیین هیئت علمی و رؤسای انستیتوها را فراهم میکنند. بخشها هر سال گزارش فعالیتهایش را به شورای علمی ارائه میدهند. اعضای هیئت علمی انستیتوها و کارکنان علمی که بمدت سه سال از طرف انستیتوها برای بخشها انتخاب میشوتد، اعضای بخشها را تشکیل میدهند. تعلق انستیتوها به یک بخش مشخص بسته به وظایف پژوهشی آنها دارد. در عین حال یک عضو علمی بخشی، بسته به تخصص ویژه اش، میتواند بعنوان مهمان (با رأی یا بی رأی) عضو بخش دیگری باشد.

بخش بیولوژی-پزشکی (BM-SEKTION) به پدیده هایی چون ارث، توسعه، تواناییهای حسی، رفتار و سازوار شدن با شرایط متغیر زندگی، پروسه های بیولوژی مولکولی و بیوشیمی، تواناییهای سیستم عصبی انسان و جانوران میپردازد. فعالیت انستیتوهای مختلف بخش، پژوهش در ساختار و کارکرد مولکولها، سلولها (تک و چند سلولی)، تأثیرات متقابل بین آنها و محیط زیست را در برمیگیرد.

بخش شیمی-فیزیک-تکنیک (CPF-SEKTION) محل پژوهشهای بنیادی فیزیک، کهکشان شناسی، شیمی و ریاضیات است. این پژوهشها از ساختارهای اتمی و مولکولی ماده تا پروسه های اتمی سطح مواد، تولد و توسعه ستارگان، کهکشانها را در بر میگیرد. همچنین به موضوعاتی که بیواسطه میتوانند کاربرد داشته باشند توجه ویژه میشود. از جمله میتوان به فیزیک جامدات (نیمه هادی ها، پژوهشهای فلزات) و شیمی پلیمر (پژوهش مواد مصنوعی، رشته ها، رنگها و چسبها) ویا پژوهش های هواشناسی و اتمسفر اشاره کرد.

بخش علوم انسانی و جامعه شناسی (GSH-SEKTION) به روح و روان انسانها، توسعه، زندگی مشترک اجتماعی، نظم اقتصادی و حقوقی، تاریخ فرهنگ، تغییرات جمعیتی، بیان های هنری روحی انسان میپردازد. در این بخش تفاوت بزرگی در مورد هدف شناخت و روشهای پژوهشی وجود دارد. در این مورد میتوان به روشهای تفسیری، مقایسه ای در حقوق، هنر، تاریخ تا روشهای اندازه گیری کیفی کمی در جامعه شناسی تجربی ویا روش آزمایش در روانشناسی نام برد که پلیست به علوم طبیعی.

انستیتوهای ماکس پلانک (MAX-PLANK-INSTITUT) پروژه های پژوهشی را آزادانه و مستقل انتخاب میکنند.

هیئت معتمدین (KURATORIEN) وظیفه جلب اعتماد افکار عمومی را بعهده دارند تا مدام از ادامه پژوهشها در این "جامعه" حمایت کنند.

هیئت داوران (FACHBEIRÄTE) ابزاریست برای ارزیابی نتایج پژوهشی انستیتوهای "جامعه". این ارزیابی ها در عرصه بیرونی، ادامه پژوهش ها و تأمین هزینه آن (عمدتاً از مالیات دهندگان) را برای افکار عمومی توجیه (و یا غیر موجه) میکند و در عرصه داخلی برای تصمیم گیری آینده انستیتوها و تعیین چشم اندازها، مورد استفاده قرار میگیرد. ترکیب این هیئت بین المللیست. 97 درصد اعضای آنرا استادان دانشگاهها و پژوهشگرانی تشکیل میدهند که عضو "جامعه" نیستند.

75 در صد اعضای آن خارجی هستند. اعضای این هیئت را انستیتوها پیشنهاد میکنند ولی انتخاب آنها با رئیس "جامعه" است. رئیس میتواتد اعضای دیگری را به این هیئت اضافه کند. ارزیابی فعالیت انستیتوها هر دو سال یک بار انجام میپذیرد. در عین حال رئیس میتواند در مواقع ضروری یک ارزیابی زودهنگام را فراخوان دهد. هر 6 سال یک ارزیابی وسیع فراخوان داده میشود که در آن حداقل دو گزارشگر غیر عضو "جامعه" شرکت دارند. اینها ارزیابی مضاعفی را بعهده ندارند بلکه در قسمتهای مختلف انستیتو بازرسی های ویژه انجام میدهند. جنبه های مقایسه ای در ارزیابیها برجسته میشوند تا در برنامه ریزیهای آینده توسعه علمی و هدایت منابع بکار گرفته شوند.

آیا با این سازماندهی منسجم انتظاری جز پیشرفتهای مداوم در عرصه های علوم، پژوهش و در نتیجه اقتصاد داشت؟ بدون چنین ساختاری و صرفاً دادن شعارهایی چون "ژاپن اسلامی" و دیگر شعارهای فصلی هیچ اتفاق خارق العاده ای دراین عرصه ها بوقوع نخواهد پیویست. طبیعیست که با رونوشت برداری این مدل ساختاری بدون مهیا بودن شرایط عمومی تر حاکم بر یک جامعه چیزی جز کاریکاتور آن بدست نخواهد آمد. در این ساختار هیچ شخص و مرجعی که در علوم مربوطه تخصصی ندارد، حق دخالت ندارد.

حتی دولت که تأمین کننده اصلی منابع مالی است، نمیتواند در تعیین روند پژوهشی "جامعه" دخالت کند. عملاً بر سردر این سازمان پژوهشی سخن افلاطون حک شده است که "هر که هندسه نمیداند وارد نشود"، یا به زبان امروزی "هر که دانش ندارد دخالت نکند"!

صحبت بر سر این نیست که در چنین ساختاری هیچ عمل "غیر قانونی"، فساد و اختلاسی رخنه نمیکند چرا که در جامعه ای که بر اساس منافع متفاوت گروه های اجتماعی بنا شده چنین چیزی تقریباً غیر ممکن است. بلکه تأکید این نکته که حتی در حالت بروز چنین خلافهایی، شانس زیر نمد ماندن آن در مقایسه با کشورهایی که از چنین سازمان شفافی برخوردار نیستند، خیلی کم است .

بطور نمونه چند روز پیش مجله اشپیگل گزارشی مبنی بر سؤاستفاده 7 میلیون یورویی در انستیتوی فیزیک در گارچینگ (نزدیک مونیخ) داد.

این انستیتو قراردادی با یک شرکت تولید کننده چیپ (IC) انعقاد کرده بود. سهام این شرکت به مسئول سابق آزمایشگاه انستیتو ماکس پلانک و همسرش تعلق دارد. این شرکت چیپهای تولیدی را وارد بازار کرده صورتحسابی بابت درآمدش به این انستیتو ارائه نداده است. این گزارش انعکاس وسیعی در رسانه ها داشت، آنهم در روزی که رئیس جدید "جامعه" انتخاب میشد!

بلافاصله دادستانی وارد شد و این موضوع هم اکنون در حال بررسی است. میزان سؤاستفاده (اگر ثابت شود) و سرعت عمل دادستانی قابل مقایسه با کشورهای دیگر که اختلاسها نجومیست، ندارد! شفافیت ساختاری، وجود گروه های مختلف، از جمله رسانه ها، در این سازمان، حساسیت افکار عمومی و آزادی نسبی رسانه ها مانع سؤاستفاده های کلان و فرار از قانون برای مدت طولانی میشود.

ارسال نظر

  • ali

    لطفا تصحیح کنید: پلانک در سال 1858 بدنیا آمد.
    با تشکر از مقاله خوبتان.

  • ناشناس

    Max Planck (1858-1947)

  • ناشناس

    دستتان درد نكند اقاى پرويز مطلب بسيار جالبى بود ولى متاسفانه درايران ١-امكان تضارب ارا خيلى كم است ٢- افراد در غير تخصص خود بسيار نظر مى دهند٣- تنگ نظرى وحسادت حتى در محيط هاى علمى فراوان است٤-چارت سازمانى مدونى براى امور تحقيقاتى وجود ندارد٥- افراد خيلى اوقات مجبور به خود سانسورى مى شوند ودر نتيجه افكار در حد جرقه هايى بى هدف وبى ثمر باقى مى ماند٦- پيوندى بين محيط هاى علمى وصنعتى وجود ندارد٧- منافع شخصى بر همه چيز ارجحيت دارد ٨- كسى عاشقانه دنبال علم اموزى نيست بلكه به دنبال برگه اى به نام مدرك است تا بتواند از طريق ان معاشش را تامين كند و... خلاصه چه استعدادها كه هدر مى رود و چه بسيار امور ى كه به دست نا واردى اداره مى شود.

  • ناشناس

    واقعا استفاده کردم. ممنون.
    بخصوص چند پاراگراف آخر خیلی تامل برانگیز بود.

  • امیر پرویز

    با سپاس فراوان از دوستانی که تاریخ تولد ماکس پلانک را تصحیح کردند و با پوزش بابت این اشتباه. تلاش خواهم کرد چنین سهل انگاری هایی در آینده تکرار نشود.
    تاریخ تولد ماکس پلانک: 23 آپریل 1858

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار