گوناگون

نگاهی به فیلم " مورد عجیب بنجامین باتن"

ماجرای عجیب بنجامین باتن شاهکار بی‌زمانی است که آنرا می‌توان ثمره‌ی یک عمر فعالیت هنری سازنده‌اش، دیوید فینچر، به شمار آورد که پیش از این نبوغ و بلاغت خود را در شیوه‌ی روایت و نمایش داستان‌های غیرمتعارف، در آثاری چون، «هفت»، «بازی»، «باشگاه مشت‌زنی» و «زودیاک» به رخ همگان کشیده بود.

و اینک در هفتمین تجربه‌ی سینمایی خود داستانی غریب و خیالی را دست‌مایه قرار داده و توانسته تا از سویی با اتکا به سبک روایی «واقع‌گرایی جادویی» یا همان «Magic Realism» که نمونه‌اش را در آثار برخی از نویسندگان معاصر آمریکای لاتین نظیر «گابریل گارسیا مارکز» می‌بینیم، و از سوی دیگر با فراهم کردن نوعی پس‌زمینه‌ی تاریخی از طریق اشاره به وقایع تاریخی مانند جنگ جهانی دوم و توفان کاترینا، تصویری حقیقی و قابل درک را از کنار هم قرار دادن شماری حوادث خیالی ارائه نماید.

از این حیث می‌توان این فیلم را تا حدودی با اثر دیگری که اریک راث در مقام فیلمنامه‌نویس آن حضور داشته، یعنی «فارست گامپ»، مورد قیاس قرار داد. از این رو که در هر دو فیلم شاهد قرار گرفتن یک انسان غیرعادی در جریان ادیسه‌ای در قرن بیستم از تاریخ آمریکا هستیم، با این تفاوت که در «ماجرای غریب بنجامین باتن»، فینچر قهرمان خود را در عین غرابت و شگفتی، حائز هیچ‌یک از ویژگی‌های کاراکتر اصلی «فارست گامپ» نظیر کم‌رویی و یا بوالهوسی نمی کند.

«ماجرای غریب بنجامین باتن» فیلمی ازلی و ابدی است و داستان مردی را روایت می‌کند که در سال 1918 و در روز پیروزی اروپا، به دنیا می آید، اما تفاوتش با سایر نوزادان در این است که او در زمان تولد همچون پیرمردی هشتاد ساله با چشمانی بسیار ضعیف، انگشتانی شکننده و پوستی چروکیده، زاده می‌شود.

مادرش در زمان تولد او از دنیا می‌رود و پدرش (با بازی جیسون فلمینگ)، او را در خانه‌ی سالمندانی رها می‌کند و از آن پس زن سیاه‌پوستی به نام کوئین (با بازی تاراج پی. هنسون) از او مادرانه مراقبت می‌کند تا بزرگ شود و بدین ترتیب شخصیت بنجامین در میان آفریقایی-آمریکایی‌ها و همچنین سالمندانی که گویی به دست فراموشی سپرده شده‌اند، شکل می‌گیرد.

چندی بعد و در حالی که بنجامین هفت سال به جوانی نزدیک‌تر شده است با دختر بچه‌ای به نام دیزی (با بازی ال فانینگ) آشنا می‌شود و خیلی زود میان آنها عشق و علاقه‌ای عمیق و جاودانه پدید می‌آید و این در حالی‌ست که یکی از آنها به سمت پیر شدن حرکت می‌کند و دیگری با گذشت ایام از پیری به جوانی رجعت می‌کند.

تا اینکه زمانی می‌رسد که بنجامین (با بازی براد پیت) و دیزی (با بازی کیت بلانشت)، قادر به برقراری رابطه‌ی عاشقانه خود در فضایی ملموس و باورپذیر می‌شوند. فیلم در طول مدت نسبتاً طولانی خود ضمن بررسی وقایعی که زمانی قریب به یک قرن را در بر می‌گیرد، به تشریح رابطه عاشقانه میان بنجامین و دیزی می‌پردازد.

«ماجرای غریب بنجامین باتن» با اینکه از روی داستان کوتاهی نوشته‌ی اف. اسکات فیتزجرالد ساخته شده است اما کمتر شباهتی میان این‌دو اثر می‌توان پیدا کرد و تأثیر داستان فیتزجرالد در فیلم فینچر تنها در حد یک طرح باقی می ماند. چراکه داستان فیتزجرالد درباره پیری جسمانی نیست، بلکه به این موضوع می‌پردازد که اگر انسان در سنین جوانی صاحب عقل پیری باشد.

چه اتفاقی می‌افتد و این در حالی است که فیلمی که فینچر آنرا کارگردانی کرده با تمرکز بر روی تحول معکوس جسمانی شخصیت بنجامین باتن سعی دارد تا مخاطب را متوجه زوال و همچنین تأثیری که تطاول ایام بر جسم و جان انسان می‌گذارد، نماید و از این راه به بیان نکاتی درباره‌ی زندگی و درسی که انسان از برخورد با دیگران در زندگی می‌گیرد، بپردازد.

«ماجرای غریب بنجامین باتن» علاوه بر کارگردانی بی عیب و نقص، باید از سویی موفقیت و درخشش خود را مدیون باز‌ی‌های قوی و بی‌نقص بازیگرانش باشد و از سوی دیگر آنرا مرهون مهرات عوامل فنی فیلم بداند. براد پیت در یکی از بهترین و تأثیرگذارترین نقش‌هایی که تا به حال بازی‌ کرده، توانسته تصویر درستی از شخصیت آرام و فلسفی بنجامین و همچنین سیر و سلوکی که در طول عمر عجیب خود طی می‌کند، ارائه نماید.

کیت بلانشت با همان اثرگذاری همیشگی‌اش در نهایت زیبایی و نبوغ در قالب نقش دیزی فرورفته است. در این میان باید به مهارت فیلمبردار فیلم، کلودیو میراندا، در نمایش درخشان و بی‌نقص سکانس‌های فیلم اشاره کرد و همچنین از طراح جلوه‌های ویژه، اریک باربا، که سهم بسزایی در تصویر واقعی نماهای فیلم در طی دوران مختلف تاریخی ایفا کرده و به خصوص طراح گریم، کارلا برنهوتز، که با پیر کردن استادانه‌ی چهره براد پیت، تصویری طبیعی از دوران پیری بنجامین ارائه داده است، نام برد. در نهایت باید بار دیگر از استعداد و هوش سرشار فینچر در مقام کارگردان سخن گفت که تسلطش در کار تا اندازه‌ای است که تماشاگر را علیرغم مدت زمان طولانی و 160 دقیقه‌ای فیلم، تا انتها با خود همراه می‌کند بی‌آنکه ذره‌ای خستگی و ملال را با خود داشته باشد.

منبع: وبلاگ گردباد(محمدرضا علاقه بند)

ارسال نظر

  • آرش

    با سلام
    این دومین باری است که من این فیلم را می بینم اما آنچه که می توانم بگویم این هست که هر بار احساس تازه و جدیدی این فیلم با خود دارد.
    از مطلب زیباتون در مورد فیلم ممنونم

  • ندا

    منم دوست دارم ببینمش

  • مهسا

    یعنی میتونم بگم بهترین فیلم عمرم بود هروقت میبینمش باز تازگی داره برام

  • فرزاد

    چقدر بی نظیر بود این فیلم

  • سعيددولابي

    اين فيلمو الان ديدم واقعأ تأثيرگزار و قشنگ بود

اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان

    نمای روز

    اخبار از پلیکان

    داغ

    حواشی پلاس

    صفحه خبر - وب گردی

    آخرین اخبار