"ترسیدند هاشمی اسرار را آشکار کند/ از پایگاه اجتماعی خاتمی میترسند"
پارسینه: اگر بخواهیم بدبین یا واقعبین باشیم باید بگوییم که اینها ترسیدند که آقای هاشمی بیاید و بسیاری از رشتههای آنها در این هشت سال پنبه شود و حقایق و اسراری آشکار شود.
سالهای زیادی است که از سایه فرزند شهید مطهری بودن بیرون آمده است. علی مطهری حال دیگر با سابقه دو دوره نمایندگی مردم تهران و موضعگیریها و اظهارات جسورانه و صریحش از جمله سیاستمداران شناختهشده و محبوب است. مطهری که با برچسب اصولگرایی پا به ساختمان هرمیشکل بهارستان گذاشته بود، به سرعت مسیرش را مستقلانه و معتدلانه تعریف کرد و به دور از دستهبندیهای سیاسی و حزبی به حمایت و نقد دولت سابق و دیگر اتفاقات سیاسی کشور میپرداخت؛ رویکردی که گاهی منتقدانش با تکیه بر آن، او را اصلاحطلب مینامند.
سایت نامهنیوز با این مقدمه ادامه داد: مطهری که در انتخابات ریاست جمهوری اخیر در حمایت از آیتالله هاشمی و بعد از آن حسن روحانی به صحنه آمد، زمانی از منتقدان سیاستهای دولت سازندگی و هاشمی رفسنجانی بود اما این روزها او را یک مصلح واقعی و دلسوز انقلاب میداند که زودتر از همه خطر انحراف در مبانی انقلاب در دولت قبل را احساس کرد.
آقازاده آیتالله شهید مطهری در پیشبینی انتخابات مجلس دهم و ترکیب مجلس آینده معتقد است همه چیز بستگی به عملکرد شورای نگهبان و رد صلاحیتها دارد.
مشروح گفتوگوی نوروزی نامهنیوز با نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی را در ادامه بخوانید:
توصیف شما از انتخابات 24 خرداد سال 1392 چیست؟
24 خرداد 92 را میتوان روز اصلاح مسیر انقلاب یا روز به بار نشستن تلاشهای مصلحان واقعی جامعه و منتقدان دلسوز دانست.
منظورتان از مصلحان واقعی و منتقدان دلسوز جامعه چه کسانی است؟
کسانی که دلشان برای انقلاب میسوزد، مثل آقای هاشمی رفسنجانی و آقای ناطق نوری.
بسیاری معتقدند سال 92 به دلیل برگزاری انتخابات، حماسه سیاسی مد نظر مقام معظم رهبری نیز صورت گرفت اما در همین سال نشانههایی از فساد در کشور وجود داشت و عملا حماسه اقتصادی اتفاق نیفتاد و مردم شاهد حماسه اقتصادی نبودند. به نظرتان چرا در این مورد موفق نبودیم؟
حماسه اقتصادی نیاز به زمان دارد. انتظار بالایی است که بگوییم باید حماسه اقتصادی در سال 92 به طور کامل اتفاق میافتاد. همین که مقدمات آن فراهم و گامهایی در این راه برداشته شد، کافی است. قطعا طی چند ماه نمیتوانستیم به حماسه اقتصادی دست یابیم. به نظرم مقصود رهبر انقلاب نیز این نبود که حماسه اقتصادی در این سال به طور کامل اتفاق بیفتد. قطعا مقصود ایشان این بوده است که ما در این مسیر قرار بگیریم و مقدمات آن فراهم شود. فسادهای اقتصادی که در این چند ماه مطرح شد، ریشه در دولت سابق دارد.
آیا آقای روحانی و دولتش در مسیر تحقق حماسه اقتصادی قرار گرفتهاند؟
اصلاح دیپلماسی، گشایشی در اقتصاد فراهم کرد. گذشته از این، ایشان توانستند تورم را کنترل کنند و تورم نقطه به نقطه را پایین بیاورند. رشد اقتصادی کشور نیز از حالت منفی به سمت صفر در حال حرکت است. به نظر میرسد که در مجموع موفق بودهاند.
به نظرم متعهد بودن دولت آقای روحانی به اجرای قانون، خود گام بلندی است. با دولت قبلی یک مشکل اساسی داشتیم و آن بیانضباطی مالی بود. بیانضباطی مالی دولت گذشته باعث بسیاری از نابسامانیهای اقتصادی شد. مثلا بودجه مسکن مهر از راه غیرقانونی و با استقراض از بانک مرکزی تأمین میشد و پایه پولی کشور آسیب میدید یا در اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها تخلف صورت میگرفت. باید نیمی از درآمد حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی به خانوادهها پرداخت میشد و بقیه به بخش تولید و بخش دولتی تعلق میگرفت اما تمام این درآمد به علاوه مبالغی که از بخشهایی مانند شرکت نفت و وزارت نیرو برداشت میشد به خانوادهها تعلق گرفت که همه این عوامل، تورمزا بود. دولت طبق قانون به هر فرد فقط میتوانست 15000 تومان پرداخت کند اما برای خودشیرینی 45500 تومان پرداخت کرد که این مشکلات را به وجود آورد. دولت گذشته بیشتر به دنبال تبلیغات بود. همین که دولت آقای روحانی بر پایبندی به قانون تأکید میکند، امیدوارکننده است که اقتصاد را سر و سامان خواهد داد.
به بحث دیپلماسی اشاره کردید. فارغ از اتفاقات مهم در سیاست داخلی که شاخصترین آن را میتوان انتخابات 24 خرداد دانست، با روی کار آمدن دولت جدید شاهد تغییر رویکرد در عرصه سیاست خارجی هم بودیم که البته انتقاداتی را نیز سبب شده است. تحلیل شما از این اصلاح رویکرد چیست؟
ما به اصول و مبانی اولیه انقلاب بازگشتیم. از ابتدا قرار نبود ارتباطمان با جهان قطع شود؛ بنابراین دوباره به راهبردی که از ابتدای انقلاب داشتیم و خواهان ارتباط با دنیا بودیم، بازگشتیم. اساسا انقلاب ما انقلابی فرهنگی و فکری است. ما خواهان ابلاغ پیام انقلاب اسلامی به دنیا هستیم و از انزوا و بستن دروازههای خود به روی ملل دیگر استقبال نمیکنیم.
به نظرم در حال اصلاح سیاست خارجی خودمان هستیم. از ابتدای انقلاب نیز چنین تصمیمی نداشتیم که رابطهمان را با دنیا قطع کنیم. قطع رابطه ما با آمریکا از طرف آنها و در پی تسخیر سفارت آمریکا صورت گرفت و از ابتدا چنین تصمیمی وجود نداشت.
در بعد سیاست داخلی مهمترین اتفاقی که در نتیجه انتخابات ریاست جمهوری حاصل شد این بود که اصولگرایان علیرغم امیدواری به پیروزی نتوانستند کاندیداهای مورد حمایتشان را بر کرسی ریاست جمهوری بنشانند. در مقابل، اصلاحطلبان با اجماع لحظه آخری نتیجه انتخابات را به نفع خود تغییر دادند. تحلیل شما از اتفاقات رخ داده چیست؟
به نظرم اصولگرایان خیال آسودهای داشتند از اینکه یک کاندیدای قوی اصلاحطلب یا مستقل وجود ندارد و فکر میکردند رقابت بین خودشان است. همچنین به رد صلاحیتهای شورای نگهبان دل بسته بودند و رقیب سرسختی را در نظر نداشتند؛ بنابراین احساس نیاز به اتحاد نمیکردند و در واقع خود را از پیش پیروز میدانستند. از طرفی چون اصلاحطلبان تحت فشار و از نظر تعداد کاندیدا در اقلیت بودند، به راحتی متحد شدند.
نوع رفتار اصلاحطلبان در پیروزی آقای روحانی مؤثر بود. ورود آقای خاتمی و کنار رفتن آقای عارف مؤثر بود. آقای هاشمی رفسنجانی اصلاحطلب اصطلاحی نیستند ولی ثبت نام و رد صلاحیت ایشان تأثیر بسیاری داشت. مهمتر از همه این عوامل، گرایش و تمایل مردم بود. مردم از رفتار دولت و هوادارانش در هشت سال گذشته راضی نبودند و به دنبال گفتمان جدید بودند. آقای روحانی در رقابتهای انتخاباتی توانست این گفتمان را معرفی و جاذبهای برای آن ایجاد کند. نوع رفتار و گفتمان آقای روحانی به دل مردم نشست؛ بنابراین ایشان توانست پیروز این انتخابات شود. به نظرم موفقیت آقای روحانی تنها به نوع رفتار اصلاحطلبان مربوط نمیشود؛ بلکه شخصیت و گفتمان خود ایشان هم تأثیر داشت.
برخی معتقدند که با روی کار آمدن دولت روحانی اصولگرایان به نحوی منزوی شدهاند. اصلاحطلبان هم گرچه سرمست و خوشحال هستند اما هنوز تاثیرگذاری زیادی در عرصه سیاسی کشور ندارند. تصور میکنید جریان جدیدی سکانداری سیاست کشور را بر عهده گرفته است یا ...
در مجموع در دولت جدید، اصولگرایان به بازی گرفته نشدند و همین، مهمترین عامل انتقادات آنهاست. میتوان گفت اکنون قدرت اجرایی بیشتر در دست اصلاحطلبان معتدل است. البته قدرت در نظام جمهوری اسلامی متمرکز نیست. گاهی حاکمیت دوگانه به وجود میآید که برای کشور مشکلاتی به همراه دارد. مثلا در مورد مطبوعات، دولت به تنهایی مسئول نیست. دولت از آزادی بیان و حمایت از مطبوعات آزاد صحبت میکند و خود را مسئول و توقیف را آخرین راهحل میداند ولی میبینیم که قوه قضائیه اعلام میکند که فلان روزنامه توقیف شد. بنابراین نمیتوان همه مسئولیت را متوجه دولت دانست. یا در مورد فیلتر کردن سایتها، کارگروه تعیین مصادیق جرایم رایانهای سایتهای خبری را فیلتر میکند، در حالی که طبق قانون، آنها زیر نظر هیئت نظارت بر مطبوعات هستند. پس اینطور نیست که رئیسجمهور پس از رأی آوردن بتواند به همه تعهداتش درباره آزادی بیان یا حقوق شهروندی عمل کند.
منظورم کسانی هستند که در دولت حضور دارند. دولتیها را از چه جنسی میدانید؟ بسیاری درباره اصلاحطلب یا اصولگرا بودن آقای روحانی اختلاف نظر دارند. آیا میتوان گفت جریان سومی در کنار اصلاحطلبی و اصولگرایی در حال شکل گرفتن است؟
جریان سوم به معنی یک جریان مستقل در کار نیست بلکه ترکیبی از دو جریان قبل است. بهتر است بگوییم سیره و نوع رفتار سیاسی سومی مطرح شده که البته در عمل دچار نقص شده است. طبق شعار اعتدال باید اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل سر کار میآمدند تا نشان دهیم که این دو گروه میتوانند با یکدیگر همکاری و روش جدیدی ایجاد کنند. آقای روحانی در اینباره موفق نبود و در انتخاب وزرا و استانداران از اصولگرایان معتدل بسیار کم استفاده کرد و علت اینکه مجلس عکسالعمل نشان میدهد همین موضوع است. اصولگرایان احساس میکنند که در امور اجرایی نقشی ندارند و گروهی که احساس کند نقشی در حکومت ندارد کمکم به اپوزیسیون تبدیل میشود. بنابراین هدفی که وجود داشت، تحقق نیافت.
در دیدار فراکسیون رهروان ولایت با آقای روحانی ضمن تأیید کلی دولت ایشان، برخی کاستیها را بیان کردم. به هرحال نمیتوان گفت که گفتمان سومی با اصول و مبانی فکری جدید ایجاد شده بلکه باید گفت روش سومی برای سیاستورزی به نام اعتدال مطرح شده است.
فارغ از اینکه گفتمان سومی ایجاد شده یا نشده است برخی معتقدند اعتدال جریان گفتمانی نیست بلکه یک منش و روش است. آیا میتوان اعتدال را جریان تلقی کرد؟
نه، جریان سوم نیست، بلکه یک سیره و روش است که اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل میتوانند در کنار یکدیگر فعالیت کنند. اعتدال، مبانی و اصول جدیدی معرفی نکرده است؛ در واقع بیان میکند که در رفتار و روشمان بر اساس اصول و مبانی معهود و برای رسیدن به آرمانها اعتدال داشته باشیم؛ یعنی کسی که اصولگرا یا اصلاحطلب است، معتدل باشد؛ بنابراین نمیتوان گفت که اعتدال جریان سومی است.
آقای مطهری، درباره نقش کمرنگ اصولگرایان و نقش پررنگ اصلاحطلبان در دولت آقای روحانی صحبت کردید. اصلاحطلبان را تا چه اندازه با آقای روحانی همراه میدانید؟ به نظرتان آقای روحانی پل بازگشت اصلاحطلبان به سیاست هستند و آیا این موضوع را که اصلاحطلبان از آقای روحانی عبور خواهند کرد، قبول دارید؟
نه، بالاخره آقای روحانی باعث شدند که اصلاحطلبان به قدرت بازگردند و آنها قدر این فرصت را میدانند و بعید است که قصد عبور از آقای روحانی را داشته باشند. آنها تجربه دوره اصلاحات را دارند و بسیاری از تندروهایشان به تندرویها و اشتباهات خود اعتراف دارند.
یعنی مشابه پروژه عبور از خاتمی در مورد آقای روحانی اتفاق نمیافتد؟
نه، فکر نمیکنم. اصولگرایان تندرو به این موضوع دامن میزنند و دوست دارند این موضوع اتفاق بیفتد ولی بعید میدانم که اتفاق بیفتد.
دلیل دامن زدن آنها چیست؟
آنها دوست دارند دولت آقای روحانی شکست بخورد و راهی که باز شده است به نتیجه نرسد. لذا به هر بهانهای انتقاد میکنند. آنها که حسن نیت دارند نگرانند که نکند شرایط فرهنگی به دوره اصلاحات بازگردد؛ مثلا ترویج سکولاریسم دوباره زنده شود. گاهی پیشداوری میکنند در حالی که به صرف احتمال نمیتوان اعتراض و اقدام کرد. به عبارت دیگر نباید قصاص قبل از جنایت کرد.
به تندروها و اختلاف میان اصولگرایان اشاره کردید. اختلاف میان اصولگرایان باعث شده است افرادی مانند شما، آقای ناطق نوری و حتی آقای روحانی از اصولگرایان دور شده و بیشتر به جناح رقیب متمایل شوید. به نظرتان این اختلافات تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟
قاعدتا اصولگرایان با وحدت حرکت خواهند کرد چون احساس میکنند رقیب سرسختی پیدا کردهاند. آنها تا قبل از انتخابات 92 تصور میکردند که جریان و گفتمان اصلاحطلبی از صحنه جامعه خارج شده است و شورای نگهبان نیز اجازه نخواهد داد که آنها برگردند ولی در فضای موجود، اصولگرایان بیشتر از گذشته به فکر اتحاد هستند.
در قسمتی از صحبتهایتان اشاره کردید که گروه اقلیت زودتر به اجماع میرسند. همچنین اشاره کردید که چون اصولگرایان رقیب سرسختی در مقابل خود دارند به سمت وحدت حرکت خواهند کرد. چرا وقتی یکی از دو جناح حاکم میشود، اختلافات در جناح حاکم افزایش مییابد و جناحی که خارج از قدرت است، روزبهروز منسجمتر میشود؟ چرا اصولگرایان از اتفاقی که برای اصلاحطلبان افتاد درس نگرفتند و اجازه دادند که اختلافات منجر به شکست شود؟
این موضوع یک قاعده اجتماعی است. همیشه اکثریت دچار تفرقه و اقلیت متحد میشوند و این امر موجب شکست اکثریت میشود. جاذبه قدرت، انسانها را غافل میکند. خلوص نیت افراد در یک حد نیست. بسیاری از افراد فقط دنبال قدرت هستند. اختلافات سیاسی صرفا ماهیت فکری ندارد که بگوییم فقط اختلاف فکری وجود دارد بلکه بخشی از آن ناشی از کسب قدرت است. اختلافات میان افراد یا تشکلهای هر گروه سیاسی بهویژه زمانی که خیالشان از رقیب آسوده باشد افزایش مییابد.
با توجه به اتفاقات چند ماه اخیر سیاست کشور، ترکیب مجلس دهم را چگونه پیشبینی میکنید؟
به نظرم برای پیشبینی زود است و این موضوع به مسائل مختلفی مانند عملکرد دولت بستگی دارد. اگر دولت در مدت دو سال باقیمانده تا انتخابات مجلس عملکرد خوبی داشته باشد و رضایت مردم را جلب کند طبعا مردم بیشتر به هواداران گفتمان دولت رأی خواهند داد. همچنین ترکیب مجلس دهم به نوع رفتار شورای نگهبان بستگی دارد. اگر افراد مؤثر جریان اصلاحات یا مستقل را حذف کنند، مجلس خوبی نخواهیم داشت. به هر حال برای پیشبینی زود است ولی قاعدتا مجلس آینده افراد حر و آزاده بیشتری خواهد داشت.
به نظرتان مانند گذشته رد صلاحیتهای گسترده اتفاق میافتد؟
به نظرم اتفاق میافتد و شورای نگهبان اجازه نخواهد داد یک مجلس مستقل یا اصلاحطلب به وجود بیاید و در مجموع ترکیبی با اکثریت اصولگرا و اقلیت قوی اصلاحطلب و مستقل ایجاد خواهد شد.
آقای مطهری! دورهای شما یکی از منتقدان آقای هاشمی رفسنجانی بودید اما در انتخابات 92 از ایشان دعوت کردید تا کاندیدا شوند. چرا این تغییر نگاه در شما اتفاق افتاد؟
منتقد بودم و الان نیز به بعضی از رفتارها در دوران سازندگی انتقاد دارم و تغییر نگاهی رخ نداده است ولی در هشت سال اخیر آقای هاشمی زودتر از همه درباره به انحراف کشیده شدن انقلاب اعلام خطر کردند. ایشان مظلوم واقع شدند و حملات بسیار ناجوانمردانهای علیهشان صورت گرفت و لازم بود که از ایشان دفاع شود. راهی که پیشنهاد میکردند راه درست و راه نجات کشور بود؛ بنابراین از ایشان حمایت کردم.
چرا هشدارهای آقای هاشمی رفسنجانی از جانب اصولگرایان جدی گرفته نشد؟
تلقی نادرستی از آقای هاشمی رفسنجانی داشتند که بیشتر ناشی از کینه شخصی بود. البته معتقدم اگر آقای هاشمی اوایل دولت نهم مقداری با دولت همراهی و حمایت میکرد و صرفا به انتقاد نمیپرداخت شاید صحبت ایشان بهتر پذیرفته میشد ولی چون از ابتدا فقط انتقاد کردند کمتر پذیرفته شد.
هجمه علیه آیتالله هاشمی تنها مختص اصولگرایان نیست. پیش از آنها اصلاحطلبان در دوران اصلاحات از منتقدان آقای هاشمی رفسنجانی بودند و لقب عالیجناب سرخپوش را به ایشان دادند ولی امروز اصلاحطلبان جزو بزرگترین حامیان آقای هاشمی رفسنجانی هستند. در میان اصولگرایان نیز چنین اشخاصی حضور دارند. ارزیابی شما از این تغییر رویکردهای سیاسی چیست؟
دو حالت دارد. گاهی عدهای به حمایت ایشان نیاز دارند، برای همین از وی حمایت میکنند. حالت دوم این است که عدهای تشخیص دادند که مواضع، مبانی و اصول ایشان گفتمان صحیح و راه نجات انقلاب است. بعضی صرفا به طمع برخورداری از حمایت آقای هاشمی از وی حمایت میکنند و از ایشان به عنوان یک ابزار استفاده میکنند و بعدها ممکن است علیه او اقدام کنند. عدهای هم معتقدند که ایشان راه معتدلی دارد و به تجربه دریافتند که این راه، راه درستتری است.
محمود احمدینژاد در سال 84 از تخریب آقای هاشمی رفسنجانی بهترین استفاده را کرد ولی هشت سال بعد یعنی سال 92 تخریب آقای هاشمی نتیجه عکس داد. چقدر عملکرد آقای احمدینژاد را مؤثر میدانید؟
هر کس که مظلوم واقع شود، مردم از او حمایت میکنند. در هشت سال گذشته آقای هاشمی رفسنجانی خیلی مظلوم واقع شدند و به شدت به ایشان حمله میکردند و قصد حذف ایشان از انقلاب را داشتند. عدهای معتقد بودند همانطور که آقای منتظری حذف شد، ایشان نیز باید حذف شود. بزرگترین اشتباه آقای احمدینژاد تلاش او برای حذف آقای هاشمی بود. مردم از این نوع رفتارها خوششان نمیآید؛ در نتیجه کسانی که مخالف آقای هاشمی بودند، حامی ایشان شدند و وقتی ایشان ثبت نام کرد شور و هیجانی در کشور ایجاد شد.
تحلیل شما از رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی و تاثیرش بر نتایج انتخابات چیست؟
اگر بخواهیم خوشبین باشیم، باید بگوییم که به دلیل کهولت سن بود. احساس کردند که رئیسجمهور باید جوانتر باشد و اگر بخواهیم بدبین یا واقعبین باشیم باید بگوییم که اینها ترسیدند که آقای هاشمی بیاید و بسیاری از رشتههای آنها در این هشت سال پنبه شود و حقایق و اسراری آشکار شود.
نقش آقایان هاشمی، خاتمی و ناطق نوری در انتخابات 92 و متعاقب آن تأثیر آنها در فضای فعلی را چطور ارزیابی میکنید؟
در انتخابات 92 هر سه نقش اساسی داشتند و در حال حاضر آقای هاشمی تأثیر خوبی دارد ولی آقای خاتمی و ناطق نوری خیلی تأثیرگذار نیستند چون آقای خاتمی اجازه صحبت ندارند و آقای ناطق نوری نیز خودشان کمتر وارد میشوند، شاید به ملاحظه تندروها.
در چندسال اخیر خصوصا انتخابات ریاست جمهوری، آقایان خاتمی، ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی به یکدیگر نزدیک شدهاند و دور یک میز مینشینند یا شما و آقای پزشکیان در مجلس رویکردهای مشابهی دارید. این همنشینی میان جناحهای چپ و راست از چه چیزی نشأت گرفته است؟
به نظرم ناشی از تجربهای است که در طول بیش از 30 سال ایجاد شده است. افراد باتجربه به این نتیجه رسیدهاند که افراط در سیاست، نتایج مخرب دارد و از طرفی پیدایش گروههای افراطی مانند آنچه در میان برخی از اصولگرایان میبینیم یا آنچه در میان اصلاحطلبان بود، باعث شد تا برای دفع خطر، عقلای دو گروه به یکدیگر نزدیک شوند.
آقای ناطق نوری را مرد پشت پرده سیاست ایران میدانند. تصور میکنید ایشان میتواند شخصیتهای میانهروی اصلاحطلب و اصولگرا را در کنار یکدیگر قرار دهد؟
بله میتواند. ایشان در انتخابات اخیر نقش مؤثری داشت.
به نظرتان این اتفاق در انتخابات مجلس دهم میافتد؟
ایشان قدرت هماهنگ کردن افراد و گروههای معتدل را دارد و از مقبولیت خوبی برخوردار است.
تحلیلتان در مورد رفتار و منش آقای خاتمی چیست؟
به نظرم خوب است. ایشان تا به حال عاقلانه رفتار کرده و از ایجاد تنش جلوگیری کرده است. ایشان راضی به ایجاد تنش نیستند و میخواهند فضا به مرور آرام و مساعد شود.
بعضی از اصولگرایان سعی دارند آقای خاتمی را خارج از این نظام تعریف کنند. شما آقای خاتمی را درون نظام میدانید یا بیرون از نظام؟
درون نظام. برای چه خارج از نظام؟
بعد از اتفاقات سال 88 عدهای وی را خارج از نظام تعریف میکنند.
به نظرم عملکرد ایشان طبیعی بود. ایشان کاندیدا شد و بعد از آن کنار رفت و به نحوه برگزاری انتخابات و رفتاری که با معترضان شد، اعتراض و انتقاد داشت. افراد زیادی نسبت به رفتار آقای احمدینژاد در یکی از مناظرهها و عدم عکسالعمل مقامات عالی کشور نسبت به آن و رفتارها و حملاتی که در روز انتخابات نسبت به ستادهای دو تن از کاندیداها صورت گرفت و به نحوه اعلام نتیجه انتخابات اعتراض داشتند، ایشان نیز مانند بقیه اعتراض داشتند. من ندیدم ایشان تحریک به آشوب کرده باشند.
بعضی معتقدند که آقای روحانی باید از ظرفیتهای افرادی مانند آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی و حتی آقای احمدینژاد استفاده کند.
خوب است. آقای خاتمی برای ارتباط با غرب مناسب هستند، خوب است که ایشان به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در بعضی از مأموریتها شرکت کنند و از آقای هاشمی رفسنجانی نیز میتوان برای بهبود روابط با کشورهای عربی استفاده کرد. ولی اخیرا آقای روحانی آقای خاتمی را مأمور کرد که از طرف ایران در مراسم تشییع جنازه ماندلا شرکت کند ولی به ایشان اجازه داده نشد. از آقای احمدینژاد هم میشود در بهبود روابط با کشورهای آمریکای لاتین استفاده کرد.
اصولگرایان بارها در مورد نزدیک شدن آقای روحانی به آقای خاتمی هشدار دادهاند. به نظر شما نزدیک شدن آقای روحانی به شخصیتی مانند آقای خاتمی به نفع ایشان است یا ...
نیازی به متحد شدن نیست. همین که آقای خاتمی بتواند حضور اجتماعی و سیاسی داشته باشد و احترام ایشان حفظ شود، کافی است. افرادی هستند که نگران نزدیک شدن آقای روحانی به آقای خاتمی نیستند بلکه نگران ورود آقای خاتمی به اجتماع هستند چون از پایگاه اجتماعی خوب ایشان آگاهی دارند و نمیخواهند ایشان مطرح شود. البته آقای خاتمی هم کمی محافظهکار و ملاحظهکار است.
چرا این نگرانی وجود دارد؟
از پایگاه اجتماعی آقای خاتمی میترسند و میخواهند فضایی که در هشت سال گذشته وجود داشته است، حفظ شود. البته آقای خاتمی باید با جسارت بیشتری عمل کند. به نظرم خوب بود در راهپیمایی 22 بهمن در تهران شرکت میکرد. ممکن بود بعضی تندروها ایشان را تحت فشار قرار دهند، به نظرم اشکالی ندارد و ایشان باید به وظیفه خود عمل کند. پشت سر هم عقبنشینی خوب نیست.
توهم محض.. پایگاه اجتماعی خاتمی؟؟ :)))
منظورت ملت مظلوم فیس بوک هستند؟؟ :))
زنده باد هاشمی
عجیبه،،،،!!!رییس جمهور مملکت به آقای خاتمی ماموریت حضور در مراسم تشیع جنازه ماندلا داد اما اجازه ندادند. چه کسی یا دستگاهی اجازه نداد.مگه از رییس جمهور بعنوان رییس شورایعالی امنیت ملی بالاتر داریم؟!!!
یه جوری میگم که منتشر بشه!
اقای هاشمی و خاتمی بیان بین مردم تا بفهمن چقدر پایگاه دارن!مخصوصا مشب که گاز گرون شد!
درودبرخاتمی وهاشمی