"۹ دی" در خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجاني
پارسینه: احمدآقا خبر نامه آیت الله خامنه ای به امام را داد که در آنها از حمایت امام از یک جریان گله شده و خواستار توجه به جناح جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و... شده اند
به گزارش پارسينه سايت رسمي آيت الله هاشمي رفسنجاني خاطرات ايشان از 9 دي چند سال اوايل انقلاب را منتشر نموده است.
در مجموعه اين خاطرات كه به نكات جالبي اشاره شده ؛ آمده است:
9دی60
جریمه 21 تومانی هاشمی در مجلس!
پس از نماز و جواب مراجعات و نوشتن چهار روز خاطرات عقب افتاده، عازم مجلس شدم.راننده دیر آمد، با کمی تأخیر به مجلس رسیدم. کمیسیون آئین نامه داشتیم. بیست ویک تومان،بابت هفت دقیقه، جریمه شدم.عصر جلسه هیأترئیسه داشتیم. برنامه هفته آینده را منظم کردیم. برای تأمین امنیت نمایندگان ازشر تروریستها تصویب کردیم که اتومبیل ضد گلوله ازمنابع داخلی و خارجی برای مجلس تهیه کنیم، کارهای اداری را انجام دادیم.نامهای از فرمانده نیروی زمینی رسید، اطلاع میداد که امشب نیروهای ما درخاک عراقحملهای دارند. طرح کربلای 1 اجرا میشود.
اول شب، از دفتر مشاورت و دبیرخانه شورای دفاع آمدند و گزارشهایی داشتند. اطلاع دادند که هیأتی فنی اعلان آمادگی کرده که رادارهایی که در انبارداریم و با رفتن کار شناسان آمریکائی عملیاتی نشده، عملیاتی کنند و نیاز نداشتهباشیم که رادار از انگلستان بخریم.گزارشی بود که از مصر چند هزار سرباز به کمک سربازان عراقی به عراق وارد شده اند وچیزهای دیگر.
شب، با حضور آقای [عبدالرحیم] ربانی شیرازی، در دفتر رئیس جمهورجلسهای داشتیم.آقای ربانی از نهادهای انقلابی ناراضیاند و سفارش به کنترل آنها میکنند و به طور کلی روحیه احتیاط و میانهروی در امور اقتصادی، سیاسی و اداری دارند. از آینده وضع موجود نگرانند.بحثهای طولانی با ایشان داشتیم.و در اینکه به طرف قانون و ثبات باید برویم، متفق بودیم. شامرا مهمان آقایخامنهای بودیم. برای خواب به مجلس رفتم و تا ساعت دوازده شب کار کردم.
9 دی 61
اولین دانشجویان دانشگاه آزاد چند نفر بودند؟
در خانه بودم. بیشتر مطالعه کردم و به کارهای جاری با تلفن پرداختم.عصر به مجلس رفتم.آقای دکتر [عبدالله]جاسبی برای گرفتن امضای اعلامیه دانشگاه آزاد [اسلامی] و امضای چک برای مخارج دانشگاه آمد. قرار شد سه هزار نفر را در نه واحد بپذیریم.جلسه هیأت رئیسه داشتیم. امور اداری و کارکنان و ترمیم حقوق و برنامه هفتگی مورد بحثبود.
شب در دفتر رئیس جمهور برای رسیدگی به اختلافات رؤسای نیروی زمینی و سیاسیایدئولوژی [ارتش]جلسه داشتیم. اعتراضات و گلههای خود را مطرح کردند. خیلی مهم و ریشهدارنبود، تفاهم نسبی پیش آمد. قرار شد همکاری کنند. برای شام و خواب به مجلس رفتم.
9 دی 62
عصر جمعه با خاطره نویسی و پیاده روی
اقامه نماز جمعه را به آقای امامی کاشانی محول نمودم. چند روز نوشتن خاطرات، عقب افتاده بود؛ جبران کردم. مقداری پیاده روی و استراحت داشتم.
9 دی 63
تظاهرات حزب الله علیه امام جمعه دورود!
در جلسه علنی، یک لایحه را تصویب کردیم. بعد از وقت تنفس به دفترم آمدم. بخشی از فیلم مراسم عیدخاص، در مدرسه مجتهدی تهران را که توسط جمعی برگزار شده بود، دیدم؛ عمل مضر وتفرقه افکنانهای است؛ معلوم شد تحت تعقیبند.
نماینده دورود از تظاهرات حزب اللهیهای دورود،علیه آقای محمودی، امام جمعه درود ـ که از نزدیکان آیتالله گلپایگانی است ـ خبر داد. افرادیهم به اتهام کارگردانی تظاهرات، بازداشت شدهاند.
ظهر، در دفترم آقایان [غلامرضا] سلطانی و [حسین] سبحانی نیا نمایندگان کرج و نیشابور آمدندو درباره اختلافات در حزب [جمهوری اسلامی] و مجلس [شورای اسلامی] و... صحبت کردند؛تأکید برلزوم بیداری و بیطرفی من و آقای خامنهای داشتند.
آقای لطیف صفری، نماینده اسلامآبادغرب آمد و از آقای موحدی قمی امام جمعه و حاکم شرع آن شهر، شکایت داشت و از وجود دو خط در روحانیت گفت و چاره جوئی داشت.
عصر، در جلسه شورای [مرکزی] حزب شرکت کردم. بیشتر وقت جلسه را مسئله شهر درود وراهچاره اینگونه مسائل در ارتباط با حزب و اختلافات وزارت بازرگانی با اعضای هیأت مؤتلفه ـکمیته صنفی ـ گرفت.
با آقایان خامنهای و [واعظ] طبسی جلسه داشتیم. درباره بنیاد تدوین تاریخ و خط سه و گروه قهدریجان [ـ سید مهدی هاشمی ـ] و هم درباره لزوم کم کردن حضور زیاد روحانیون در تلویزیون مذاکره شد.
دیر وقت به منزل آمدم. گزارشهائی را آوردند که عراق، چند حمله هوائی به شهر بستانو اطراف سوسنگرد داشته و [در این حادثه] عدهای شهید و زخمی شدهاند.
9 دی 64
خبر حاج احمد آقا از نامه گلایه آمیز آیت الله خامنه ای به امام
طرف صبح احمدآقا آمد. مدتی است که برای استراحت به توصیه پزشکان بیشتر در سفر است.راجع به مسائل جاری کشور و جنگ مذاکره کردیم. آقایان عروج و اقبالی آمدند و توصیه هایی در مورد حفاظت داشتند.عصر خانم شهید مطهری آمد. اتومبیلی برای خودشان می خواست و نگران یک تلفن تهدید آمیز بود. آقای سراج [الدین موسوی] رئیس جدید کمیته ها آمد. گزارشی از وضع کمیته ها داد و برای محل جدید کمیته مرکزی استمداد کرد. گزارشها را از مجلس آوردند. تازه مهمی نداشت.
احمدآقا خبر دو نامه از آیت الله خامنه ای و آقای [جلال الدین] فارسی به امام را داد که در آنها از حمایت امام از یک جریان گله شده و خواستار توجه به جناح جامعه مدرسین [حوزه علمیه قم] و... شده اند.
9دی 65
تهدید صدام برای بمباران شیمیایی باختران!
از منزل به قصد رفتن به جبهه، خداحافظی کردم. یاسر هم بنا بود بیاید. اما وقتی فهمید کار من در قرارگاههاست و به جلو نمیروم، نیامد.برای اعلان حضورم در تهران در جلسه علنی مجلس تا هنگام نطقهای قبل از دستور و قرائت تذکرات ماندم. قرار بود ساعت نه صبح حرکت کنیم.
به خاطر رفتن برق، ماشینها نتوانستند بنزین بگیرند و تا ساعت یازده معطل شدیم. در این فاصله در دفترم کار کردم. نمایندگان باختران آمدند و از شایعه تهدید یمباران شیمیایی امروز باختران نگران بودند.آقای رفیق دوست آمد. گزارش کیفیت انفجار انبار مواد منفجره در پادگان شهید بهشتی۱ را داد و دستور گرفتن ارز برای خریدهای نظامی از بانک مرکزی گرفت.
ساعت یازده همراه دکتر روحانی و سرهنگ ترابی و محافظان، با چند اتومبیل به طرف خوزستان حرکت کردیم. بیرون تهران، لباس نظامی پوشیدم. ناهار را به طور ناشناس در قهوهخانهای بین قم و اراک خوردیم. یک جا هم بنزین زدیم و چای خوردیم و ساعت شش و نیم شب وارد خرمآباد شدیم. در مهمانسرای نیروی زمینی مستقر شدیم. من را نشناختند.
خیلی زود شام خوردیم. بنا نبود من شناخته شوم. گفته شده بود فرمانده نیروی زمینی میآید. نمیدانم مسئول مهمانسرا که با مهمانان ناشناخته، همراه با محافظان مسلح زیاد مواجه میشد، چه فکری داشتهاست؟ تلفنی رسیدنمان را به تهران اطلاع دادیم. برق قطع شد و اخبار تلویزیون نیمه کاره ماند. ما هم رفتیم خوابیدیم۲/
۱- سازمان مجاهیدن خلق (منافقین) مسئولیت حادثه تروریستی انفجار در پادگان شهید بهشتی را بر عهده گرفت.
۲- در این روز ژنرال عدنان خیرالله وزیر دفاع عراق در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت:«چنانچه ایرانیها به گلوله باران بصره (جنوب عراق) و بخشهای مرزی ادامه دهند از این مساله تعجب نکنید که دستههایی متشکل از صد هواپیمای عراقی، هم زمان شهرهای ایرانی را بمباران کنند». وی در جریان این کنفرانس مطبوعاتی که به آخرین تهاجم ایران در جنوب جبهه اختصاص داشت افزود که صبر عراق حدی دارد و نمیتواند تا ابد شاهد کشتار ملت خود باشد.
وزیر دفاع عراق آنگاه در تشریح نتایج آخرین تهاجم ایران در جنوب جبهه اظهار داشت که هدف ایران تصرف شهر بصره بوده و هست و سپس با لحنی طنزآلود گفت:«اما اگر ایرانیها یک بخش دیگر زا جبهه را انتخاب کنند ما به آنها خوشامد میگوئیم». وی در همین حال مجدداً تاکید کرد که عراق قادر است هرگونه تهاجم ایران را دفع کند.
9 دی 66
جلسه هاشمی با فرماندهان نظامی در باختران
تا ساعت دو و نیم بعد از ظهر در منزل بودم. كارها را از مجلس آورده بودم. وقت حركت مشخص نبود. به [فرودگاه] مهرآباد آمديم. با هواپيماي شاهين به سوي همدان حركت كرديم. ارتفاعات در مسير پوشيده از برف بود. پس از نيم ساعت پرواز، در پايگاه هوايي همدان فرود آمديم. فقط سرهنگ پرديس فرمانده پايگاه و جانشين او مطلع بودند. معلوم شد ماشينهايمان نرسيدهاند. آنها را به تبريز فرستاده بوديم. برنامه عوض شد. گفتم بيايند همدان که در گردنه آوج به خاطر برف گير كرده بودند. از طريق دفتر تهران مطلع شديم.
با اتومبيلهاي پايگاه، به سوي باختران حركت كرديم. در گردنه اسدآباد، جادهها برف داشت و يخ زده بود؛ با احتياط رفتيم و ساعت هفت بعد از ظهر به باختران [= کرمانشاه] رسيديم.
در قرارگاه سپاه مستقر شديم. آقاي رضايي و فرماندهان ديگر منتظرمان بودند. علت تاخير عمليات را گفتند1: بارش برف، بسته شدن جاده و خراب شدن پل ها. تلفني با منزل صحبت كردم و خبر سلامتي دادم. خسته بودم؛ دير وقت خوابيديم.
1- امروز آقای هاشمی فرمانده جنگ، وارد باختران شد. هدف ایشان از این سفر، آگاهی از اوضاع جبهه های غرب و شمال و نیز بررسی طرح های عملیاتی سپاه برای جبهه شمال، است. آقای رضایی فرمانده سپاه، پس از جلسه با فرماندهان نیروی زمینی و قرارگاه های نجف و قدس، به منظور مطلع کردن آقای هاشمی از اوضاع و تصمیمات اتخاذ شده، از بانه به باختران آمد. جلسه در قرارگاه رمضان با حضور افراد دیگری از جمله آقایان غلامعلی رشید، ابراهیم حاج محمد زاده، احمد وحیدی ، مصطفی ایزدی و حجج اسلام حسن روحانی و برهانی تشکیل شد.آقای محسن رضایی دلایل تعویق زمان عملیات را به تفصیل بازگو کرد. ایشان در این باره به آقای هاشمی گفت که براثر بارش باران و افزایش آب رودخانه، پل و بخش هایی از جاده تخریب شده است.همچنین به یخ بندان جاده ها و تأثیر منفی آن بر ارتباط عقبه با خط مقدم اشاره کرد و افزود به دلیل اوضاع نامناسب و غافلگیری در برابر آن، زمان عملیات به 20/10/1366 تغییر یافت.به گفته آقای محسن رضایی، باز شدن جاده ماؤوت، احداث جاده ژاژیله و نصب پل در میان تنگه نیز برای شروع عملیات لازم ا ست. در این میان، باز شدن جاده ماؤوت شرط شروع عملیات اعلام شد.آقای رضایی این عملیات را تجربه جدید جنگ نامید و افزود:« ما یک سری مشکلات داریم که چه اکنون آفند کنیم، چه در آینده، برای غلبه بر جو، به توان مهندسی نیازمندیم.» ایشان همچنین گفت که نباید عملیات را با تعجیل آغاز کرد.
آقای هاشمی نیز تعویق زمان عملیات را عاقلانه دانست و گفت: « اگر عملیات انجام می شد، بچه ها می رفتند داخل و تدارکات به آنها نمی رسید.» ایشان همچنین تأکید کرد که عملیات شمال، قبل از عملیات فاو در جنوب انجام شود. نگرانی این است که اگر عملیات جنوب اول انجام شود، در فاو فشار زیادی به نیروها وارد شود و هم اینکه برای انجام عملیات در شمال، دشمن می فهمد که کار ما در جنوب انجام شده و توان شما را میفهمد و نیروهای خود را می آورد اینجا، ولی اگر اول عملیات شمال انجام شود، دشمن نسبت به جنوب تردید خواهد داشت و خرده خرده نیرویش را می آورد[به شمال] و ضربه میبیند.»
آقای هاشمی و آقای رضایی درباره لزوم فاصله زمانی میان عملیات شمال و جنوب به مدت چهار و پنج روز و تقدم عملیات جبهه شمال، اشتراک نظر داشتند.آقای هاشمی تصمیم دارد برای آگاهی بیشتر از جبهه های شمال، فردا به بانه برود. دلیل این تصمیم آن است که آمد و رفت فرماندهان برای تشکیل جلسه با ایشان، حدود دو روز وقت آنها را میگیرد و بدین ترتیب روند پیشرفت کارها مختل خواهد شد. در عین حل ، نگرانی از امنیت آقای هاشمی نیز مطرح است، به خصوص آنکه آقای رضایی فاش شدن حضور آقای هاشمی فرمانده جنگ در آن منطقه را خیلی خطرناک میداند. *
مأخذ: روزشمار جنگ ایران و عراق، کتاب پنجاه و دوم، حسین اردستانی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران.
9 دی 67
هدیه پسته کاران رفسنجانی به هاشمی
در منزل بودم. كار زيادي نداشتم. بيشتر به استراحت و مطالعه كتاب درباره مسائل بعد از جنگ جهاني دوم گذشت.كوفتگي و نقاهت كمردرد و كسالت دو سه روز گذشته باقي است. آقاي [عبدالمجيد] معاديخواه آمد و گزارش كار بنياد تاريخ را داد.همشيره زاده محمد و دامادش آمدند. اخيراً مرضيه ازدواج كرده؛ داماد فارغ التحصيل رشته علوم سياسي از دانشگاه امام صادق(ع) است. عفت هديه اي داد.
شب آشيخ حسين هاشميان و جمعي از بستگان آمدند. بيشتر مذاكره درباره مشكلات شركت تعاوني [توليدكنندگان و صادركنندگان] پسته رفسنجان بود. محسن و رضا [هاشميان] عموزاده ها از كويت برگشته و يك ماشين حساب سخنگو به عنوان هديه آورده اند و خواستند در تحسين روابط بكوشيم. مدعي اند شركت تعاوني پسته ضرر مي دهد؛ تسهيلات بيشتر مي خواهند. با اينكه من عضو شركت نيستم، معمولاً خيال و شايعه مي شود كه با نفوذ من استفاده زيادي به شركت مي رسد. چون متعلق به ده ها هزار كشاورز است، براي رفع مشكلات آنها كمك مي كنم. شركت تعاوني، نمونه خوبي از همكاري كشاورزان با هم براي رفع مشكلات است.
9 دی 68
واکنش ایران به حوادث آذربایجان شوروی
فاطي با مادرش صحبت كرد. دكتر يك هفته ديگر اقامت را تمديد كرده است. آقاي [قدرتالله] عليخاني آمد. مراتب ناراحتي خط 3 را از اظهارات رهبري اطلاع داد و تحليلهاي آنها را گفت. توقع كمك من براي خلاص كردن آنها را دارند. موج حمايتهاي مراكز روحاني و فرهنگي از بيانات رهبري و حمايت از دولت ادامه دارد.[آقای عبدالله نوری] وزير كشور براي امور جاري كشور آمد و همان مضامين مطالب آقاي عليخاني را گفت.مهندس [مهدی] چمران آمد. از مديريت دانشكده هنرهاي زيبا و طرد نيروهاي مخلص شكايت كرد.آقاي كامروا [مسئول ستاد معین تهران] آمد. امكانات ستاد معين [برای بازسازی نوسازی] خرمشهر و برنامههاي بازسازي را گفت؛ تأكيد بر سرعت عمل نمودم.عصر دكتر هاشمي [گلپایگانی] براي برنامه شورايعالي انقلاب فرهنگي آمد. چهار نفر از نمايندگان مجلس كه براي سياحت و مطالعه كتابخانهها عازم شوروي هستند، براي مشورت و خداحافظي آمدند.
اول شب با وزراي اطلاعات، كشور و امور خارجه درباره مسائل و حوادث آذربايجان شوروي جلسه داشتيم. تحليل اين است كه خود مردم باكو تمايل به انقلاب اسلامي دارند و شعار وحدت ميدهند، ولي عوامل حكومت شوروي و تودهايها نفوذ كردهاند و شعارهاي انحرافي هم از قبيل استقلال آذربايجان و .... داده ميشود.
قرار شد هيأتي براي مذاكره با روسها به مسكو اعزام بشود و هیأتی براي كشف بيشتر حقيقت به باكو بروند و كميسيوني در تهران و تبريز، مسائل را زير نظر داشته باشد. شب در دفترم ماندم و كارها را انجام دادم.
9 دی 69
پیغام آمریکایی ها به هاشمی چه بود؟
ساعت هفت و نيم به دفتر رسيدم. كارهاى مانده از ديروز را تا ساعت نُه صبح انجام دادم. در گزارشها، مسأله بحران خليج فارس، رو به تشديد ديده مي شود. آقاى مختار كلانترى فرمانده كميته[هاي انقلاب اسلامي]آمد. از طرح آقاى [عبدالله]نورى، وزيركشور، براى ادغام نيروهاي انتظامي انتقاد داشت. او گفت، واسطهاى از طرف آمريكايىها، گفته است، به عنوان نشانه حُسن نيت، حاضرند يك ميليارد دلار از اموال ما را آزاد كنند و يكى از ايرانيان را كه عليه ما به عنوان تبعه آمريكا[ تابعيت مضاعف]، به عنوان جاعل سند، [در دادگاه لاهه]، اقامه دعوى نموده است، وادار به صرف نظر كنند.
با [آقاي علي فلاحيان]، وزير اطلاعات، درباره حفاظت صحبت كردم.آقاى [سيدمحمدباقر] مُهرى، [رهبر شيعيان كويت] آمد. وضع كويتيها را گفت و درباره سياست برخورد با حكومت آل صباح پرسيد و كمك مالى گرفت. آقاى [سيدغلامرضا]شيرازيان، [مجريساخت فرودگاه امام] و همكارانش آمدند. گزارش وضع طرح ساخت فرودگاه امام خمينى را دادند و از اينكه [آقاي محمد سعيدي كيا]، وزير راه و ترابري، او را بركنار كرده است، انتقاد داشت و حمل بر اختلاف نظر سياسى مىكرد.
[آقاي ايرج فاضل]، وزير بهداشت، همراه با معاونان آمدند و گزارش كار دادند؛ به خاطر استيضاح ناراحت به نظر مىرسيدند؛ تقويت روحيشان كردم. عصر آقاى [بيژن نامدار]زنگنه [وزير نيرو] آمد و گزارش پيشرفت كار تعمير سد سفيد رود را داد؛ راضى است. او همچنين اطلس آبهاى ايران را آورد. در جلسه هيأت دولت شركت كردم.
شب با آيتالله خامنهاى جلسه داشتيم. درباره سفر ايشان به استان ايلام، دادستانى تهران، استيضاح دكتر فاضل و مسئوليتي براي احمدآقا و مسايل اقتصادى، سياسى و قضايى و همچنين تعيين سخنگو براي دولت، مذاكره و تصميم گيرى شد. به خانه آمدم.
hashemirafsanjani.ir
ختم روزگارها چرا مردم به شبه می اندازید؟9دی 88ثبت تاریخی مرگ فتنه گران شده است