خاطره ای به مناسبت درگذشت شاعر" بوی گل و سوسن و یاسمن آید"
  به گزارش پارسینه، محمدرضا ترکی شاعر و محقق ادبی در صفحه شخصی خود در فیس بوک به مناسبت درگذشت شاعر "بوی گل و سوسن و یاسمن آید" نوشت:
  در خبرها آمده بود که "محمدعلی ابرآویز" آهنگساز برخی از سرودهای بسیار مشهور و تاریخی دوران انقلاب مثل "خمینی ای امام" و "دیو چو بیرون رود فرشته درآید" و...روز عاشورا درگذشت.او این سرودها را در اوج حوادث انقلاب و با به خطرانداختن جانش در شب های حکومت نظامی ساخته بود.
  آقای ابرآویز تا جایی که خبر دارم سال های اخیر را گوشه گیرانه و در تنهایی و بیماری سپری کرد و کمتر مقام و مسئولی از او سراغ گرفت.
  ابرآویز از ارادتمندان مرحوم احمد سروش بود که دوستانش او را عارف و اهل دل می دانستند و همین گونه نیز بود.بد نیست یکی از خاطرات او را که برای یکی از دوستان(آقای نیرومند) تعریف کرده بود برایتان نقل کنم.
  این خاطره به روابط دوستانه مرحوم احمد سروش و اخوان ثالث مربوط می شود.
  آقای ابرآویز نقل کرده بودند که مرحوم اخوان از دوستان و ارادتمندان سروش بود و گاهی به خانه او سرمیزد. روزی،به دلیلی مرحوم سروش از اخوان دلخور شده بود و هنگامی که اخوان به در خانه سروش رفته بود مرحوم سروش در را به روی او نگشوده بود.
  به گفته مرحوم ابرآویز همان جا و در پشت در خانه احمد سروش مضمون این سطرهای درخشان از شعر زمستان به ذهن اخوان بر ذهن و زبان اخوان جاری شده بود:
  مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چركین
  هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی
  دمت گرم و سرت خوش باد
  سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای
  منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم
  منم من ، سنگ تیپاخورده رنجور
  منم ، دشنام پس آفرینش ، نغمه ی ناجور
  نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم
  بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم ...
  خداوند روح مرحوم سروش و اخوان و این استاد تازه درگذشته را غرقه رحمت خویش کناد!
        
         
                                         
                                         
                                         
                                         
                               
                               
                               
                               
                               
                               
                               
                               
                               
                               
                               
                               
                               
                               
                               
                               
                                   
                                   
                                   
                                   
                                   
                           
                           
                           
                           
                           
                           
                           
                           
                           
                           
                           
                           
                           
                          
غرقِ نه غرقه!
متاسفانه: از دل برود هر آنکه از دیده برفت...
آمین یا رب العالمین